حالا که چند سال گذشت، بابا شده فراموش
آهای مردم کوچه
حق بابای من کو
شما که اونو دیدین قصه هاشو شنیدین
رو قلب مادر من فقظ
غصه کشیدین
اگه یه روز برگرده از سفر آسمون
جواب گریه های مادرمُ چی
میدین
جواب خون کردنه دل غریب مارو
جواب خون بابام، راستی بهش چی
میگین
آهای اهل کوچه گوش شما کر شده
یتیمیه بچه ها واستون عادت
شده
من هم مثل بابا حرف دلم حبس شده
زدم به سیم آخر، طاقتم پر پر
شده
فقط اینو بدونین اگه به ما میخندین
دار و ندار بابا برا شما خرج
شده
برای خوشحالی و خنده روی لباتون
برای دین خدا، نماز و روزه
هاتون
اگه سلام منُ دیگه جواب نمیدین
ندین اما بدونین بابا سلامتون
داد
خودش دیشب توی خواب به من نشونتون داد
دلم از این میگیره، بابا چه
مهربونه
با این همه بی رحمی سراغتون میگیره
بیاین مثل مامانم قدر اونو
بدونیم
هر روز توی دعامون دست اونو بگیریم
دستش شفامون میده، بدیهامون
خوب میشه
با اسم و یاد بابا دردامون درمون میشه
درد ما از دوریه امامون
مهدیِ
میخواین که نزدیک بشیم؟ بابا نزدیکترینه.....!