شعر بابا بزرگ
بابابزرگم امروز آمده خانه ي ما همراه خود آورده شادي و مهر و صفا در دست او يك عصا بر چشم دارد عينك براي من خريده يك توپ و يك عروسك من شادهستم امروز كنار بابابزرگ نشستم تا بگويد قصه ي روباه و گرگ
|
|
یک شنبه 25 بهمن 1388 12:56 AM
تشکرات از این پست