0

اي نگاهت حُسن بي‌حد يا حسن!

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

اي نگاهت حُسن بي‌حد يا حسن!

 اي نگاهت حُسن بي‌حد يا حسن!
مهر از چشم تو ريزد يا حسن

آسمان را محو لطفت كرده‌اي

تا كه خوان جود را گسترده‌اي

غنچه لب را چو از هم واكني

رازهاي عمر خود افشا كني

چمشه‌اي بر گو به ما از داغ خويش

گو چسان پرپر شدي در باغ خويش

****

بشنويد اي دوست‌داران حسن
گوشه‌اي از دردها و داغ من

غير از آن غم‌ها كه بر دل داشتم

در ضمير خود چنين پنداشتم

بعد قتلم مردمان با هر قياس

احترامم را دگر دارند پاس

چون به دوش خيل آل هاشمم

پيش چشمان حسين و قاسمم

در كنار مرقد ختم رسل

بر تن و تابوت من ريزند گل

گوييا بغض عدو ديرينه بود

از جمل چشم و دلش پركينه بود

ماجرايي بس غم‌افزا واقع شد

بهر دفنم نزد جدم مانع شد

گفت: ساكت! جمله يارانم كنند

در مدينه تيربارانم كنند

ديدم از چشم حسينم خون چكيد

تيرها را از تنم بيرون كشيد

چون برادر ديد گلگون شد كفن

خلعتي ديگر بپوشاندم به تن

او به من ناليد و من نالم بر او

ليك مي‌بينم كه از هر سمت و سو

گرگ‌ها جسم شريفش مي‌درند

كهنه پيراهن به يغما مي‌برند

مي‌شود آخر كفن با بوريا

پيكرش در سرزمين كربلا

چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا  2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا  3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا  4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا

پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com

تالارهای تحت مدیریت :

مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه

 

جمعه 23 بهمن 1388  1:50 PM
تشکرات از این پست
atena28
دسترسی سریع به انجمن ها