ترجمه داستانهای هزار و یك شب قسمت اول(الف)
THE STORY OF ALI BABA AND THE FORTY ROBBERS DESTROYED BY A SLAVE.
علی بابا و چهل دزد كه توسط غلامی از بین رفتند.
In a town in Persia, there lived two brothers, one named Cassim, the other Ali Baba. Their father left them scarcely any thing; and he had divided his little property equally between them, but chance determined otherwise.
در یكی از شهرهای ایران دو برادر زندگی میكردند اسم یكی كاظم و نام دیگری علی بابا بود. پدرشان برای آنها چیزهای اندكی را باقی گذاشته بود و دارائی اندك خودش را به نحو كاملا مساوی بین آندو تقسیم كرده بود ولی بخت به گونه دیگری با آنها رفتار كرد.
Cassim married a wife who soon after became heiress to a large sum, and a warehouse full of rich goods; so that he all at once became one of the richest and most considerable merchants, and lived at his ease.
كاظم با زنی ازدواج كرد كه به زودی مبلغ بسیاری و انباری پر از اجناس گرانقیمت را به ارث برد. بنابراین او با یك چشم به هم زدن تبدیل به یكی از ثروتمندترین و قابل ملاحظه ترین تاجران شد و در راحتی زندگی میكرد.
لغات:
1- heiress: a woman who will receive or has received a lot of money or property when an older member of her family dies.
زن وارث؛ زن كه ارث برده است.
2- warehouse: a large building for storing large quantities of goods.
انبار مخزن
دوشنبه 7 اردیبهشت 1388 1:12 PM
تشکرات از این پست