0

امان از هجر بی پایان مهدی

 
nona66
nona66
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 765
محل سکونت : تهران

امان از هجر بی پایان مهدی

امان از هجر بی پایان مهدی غروب جمعه و هجران مهدی امان از آن زمانی که بیفتد به روی نامه ام چشمان مهدی دلش می گیرد و با چشمان گریان بگوید این هم از یاران مهدی
دوشنبه 7 اردیبهشت 1388  1:04 PM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:امان از هجر بی پایان مهدی

ببخش اگر كه قلب من لايق اين مهر تو نيست
ببخش اگر كه كوچكم بزرگيم حد تو نيست

ببخش كه رويم سيه است از اينهمه بار گناه
تقصيراز كار من است كه هيچ بدي نزد تو نيست

ببخش كه روز و شب من شده گناه و اشتباه
ببخش كه چشم تار من لايق ديدار تو نيست

ببخش كه ديوانه ام و مست ز جام مي تو
ببخش كه قلب سيهم لايق اين عشق تو نيست

بكش كه مشكل منم و مشكل گشا فقط توئي
ببخش كه حتي تن من لايق شمشير تو نيست

نفس كشيدنم شده صدا زدن به نام تو
ببخش كه حتي نفسم لايق فرياد تو نيست

بسوز اين جان مرا كآتش جانم آرزوست
ببخش اي يار مرا كه جان سزاوار تو نيست

شكسته تر ز اين مخواه كه دلشكسته ام بسي
ببخش كه قلب«منتظر» جز در تمناي تو نيست
جمعه 11 اردیبهشت 1388  2:27 PM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:امان از هجر بی پایان مهدی

گفتم يارب مرا براتي بفرست ... توفان زده ام فلك نجاتي بفرست .. .گفتند كه با زمزمه ي يا مهدي .. .نذر گل نرگس صلواتي بفرست

یک شنبه 13 اردیبهشت 1388  1:38 PM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:امان از هجر بی پایان مهدی

برای آمدنت انتظار کافی نیست
دعا و اشک و دلی داغدار کافی نیست
خودت دعا بکن ای مهربان که برگردی
دعای این همه چشم انتظار کافی نیست
جمعه 25 اردیبهشت 1388  11:07 AM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران
سه شنبه 29 اردیبهشت 1388  7:40 AM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:امان از هجر بی پایان مهدی

حتي اگر شكوفه كند بي تو باغمان
عادت كند نبود تو را چشم آسمان
حتي اگر نفس به تو بي اعتنا شود
پروانه ها اگر كه تو را يادشان رود

آقا اجازه !... ما دلمان تنگ مي شود

آخر چرا ؟... نگو كه دعايت نميكنيم
شبهاي سرد جمعه دعايت نمي كنيم
من هر قنوت نام تو را گريه ميكنم
شب در سكوت نام تو را گريه مي كنم

كاغذ! قلم! دو چشم ورم كرده! دل! سلام
آقا اجازه ! آمده ام باز پشت بام
ها ميكنم كه گرم شود دستم از بخار
من سردم است مي كشد آغوشم انتظار

تصوير آسمان پر خش شد .......نيامدي
جمعه 1 خرداد 1388  8:48 PM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران
جمعه 8 خرداد 1388  1:59 AM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:امان از هجر بی پایان مهدی

یا ابا صالح
ساعات عمرم همه با درد وغم گذشت
دستم بگیر که آب از سرم گذشت
میخواستم وقف دین تو باشم تمام عمر
دنیا خلاف آنچه میخواستم گذشت
تا کی غروب جمعه ها بنشینم یک گوشه به انتظار؟
که این جمعه هم گذشت ....
عجل علی ظهورک
جمعه 8 خرداد 1388  7:16 PM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:امان از هجر بی پایان مهدی

کدام نقطه ی اين خاک زير پا ی تو نيست ؟
کدام پاره
ی خورشيد آشنا ی تو نيست ؟

بگو کدام نسيم شکفته در واد ی است ؟
که ذهنش آينه بندانی
از صفا ی تو نيست

کدام جاده ، بگو ، مي رساندم تا تو ؟
کدام سو
ی افق را نشان پای تو نيست ؟

منم که گمشده ام ا ی عزيز پيدايم
منی که هر نفسم گريه ای برا ی تو نيست

اميد شيعه ! چرا از سفر نمي آیی ؟
که زخم کهنه
ی ما را به جز دوا ی تو نيست

زمين به ماتم غيرت نشسته است آقا
چرا به بام جهان بيرق لوا ی تو نيست ؟

در انتظار تو اين جان به تنگ آمده است
بيا بيا که به سرها به جز هوا ی تو نيست
جمعه 19 تیر 1388  1:52 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها