اين آقايان چه نفعي ميبرند؟
مريم وكيلي نويسنده وبلاگ "انديشه روشن "، مطلبي با عنوان "اين آقايان چه نفعي ميبرند؟ " را در وبلاگ شخصي خود منتشر كرده است.
بر اساس اين گزارش در اين مطلب آمده است:
آنچه اين روزها بر زبان كوچك و بزرگ، زن و مرد، روستايي و شهري،
تحصيلكرده و بيسواد اين جامعه جاري است، حوادثي است كه در 30 سال بعد از
انقلاب بينظير بوده است. حوادثي كه به ظاهر از يك رقابت انتخاباتي شروع
شد و به هتك حرمت عاشورا رسيد.
اين روزها بازار نقد و نقادي و آسيبشناسي اين حوادث به شدت گرم است
و البته صدا و سيما در حركتي ديرهنگام اما كمنظير، اين بحث را بيش از
گذشته به خانههاي مردم كشانده است.
اين نوشتار درصدد نقد برنامه "رو به فردا " نيست، اما از آنجا كه
افرادي كه در اين برنامه دعوت شدهاند، نقطه نظرات خودشان را از ميان
امواج، به خانههاي مردم فرستادهاند، بر آن شديم تا نكاتي چند را يادآور
شويم.
نگاهي به حماسه بينظير 9 دي كه به فرموده رهبر گرانقدر و عزيزمان در
تاريخ ماندگار شد و بررسي شعارها و خواستههاي مردم در جاي جاي اين مرز و
بوم، نشان داد كه مردم منتظر هوشياري خواص نميمانند و فقط پيرو يك جريان
خاص هستند كه آن هم ولايت مطلقه فقيه است.
شعارها در آن روز نشان از آگاهي و بصيرت آحاد ملت داشت و اينكه خواست
آنها همان اجراي قانون است، هرچند برخي باصطلاح خواص از مردم عادي خيلي
عقبترند و حتي اين حضور باشكوه نيز باعث نشده است آنها خود را با جريان
همراهي مردم با ولايت، همسو و همجهت كنند. اينكه آقاياني چون سليمينمين،
خوشچهره و مطهري و نيز كواكبيان با آرامش تمام سران فتنه را نخبگان به
خطا رفته خطاب ميكنند و خواستار تطهير آنها هستند، چندان دور از ذهن به
نظر نميرسيد.
بياييد اين حوادث را در ماكتي كوچكتر و در سطح يك خانواده مرور و بررسي كنيم.
خانوادهاي را فرض كنيد كه با سالها تلاش و كوشش به جايگاه والا و
خوبي رسيده است، اكثريت قريب به اتفاق اعضا باشخصيت و باآبرو هستند.
اگر از اين ميان شخصي با حركات و سخنان خود، فضا را براي اعضاي
خانواده ناامن كند، درهاي اين خانواده را به روي افراد اوباش و فاسد باز
كند و شرايط را براي هتك حرمت و آبروريزي و احيانا كشت و كشتار فراهم كند
و در چندين مرحله باعث از بين رفتن حيثيت كل خانواده شود و بزرگ خانواده
با سعه صدر، نصيحت و هشدار سعي در بازگرداندن فرد خاطي به آغوش گرم
خانواده داشته باشد، ولي اين فرد خاطي نه تنها بازنگردد، بلكه همچنان روي
مواضع خود پافشاري كند و همچنان از همان اوباش حمايت نمايد، به نظر شما در
اين مرحله بزرگ اين خانواده چه خواهد كرد؟!
آيا اين فاجعه را ميتوان تنها يك لغزش ساده خواند؟!
آيا افراد اين خانواده كه تهمت و افترا و دروغ را در اين مدت تحمل
كردهاند، حاضرند دوباره اين فرد خاطي را كه اصلاح هم نشده، در خود
بپذيرند؟! آيا تا اين فرد خاطي به اعمال خود ادامه ميدهد، آرامش و سكوني
در اين خانواده ايجاد خواهد شد؟ آيا خانوادهاي كه دچار چنين بحراني شده و
همه آبروي چند سال به زحمت كسبكردهاش بر باد رفته است، باز هم دم از
بازگشت و تساهل ميزند؟!
حاشا كه هيچ غيرتمندي چنين كند!
تفكر و تامل در اين ماكت كوچك از آن حوادث بزرگ، نشان ميدهد كه اين
اوضاع با آرامش و سكون و مسامحهاي كه در اين آقايان ميبينيم، قابل جمع
نيست.
آيا كساني چون موسوي و كروبي كه با آبروي نظام بازي كردهاند، فضا را
براي جولان ضدانقلاب مهيا نمودهاند، با عباراتي سخيف و بياساسي همچون
تجاوز، آبروي نظام اسلامي را ريختهاند و جوانان ناآگاه را به خطا و گناه
و دروغگويي سوق دادهاند، صرفا دچار يك لغزش سياسي شدهاند؟!!!
آيا اين جريانات صرفا يك لج و لجبازي انتخاباتي بود؟!
آيا آقاي مطهري كه يكي از عوامل فتنه اخير را عدم جدايي سران سبز از
جريان ضدانقلاب ميداند، از خود نميپرسد كه با وجود نصايح حكيمانه رهبري
نظام و ديگر دلسوزان، چرا آقايان موسوي و كروبي و خاتمي راه خود را از
آنان جدا نكردند؟ آيا اين عدم افتراق هم يك اشتباه ساده سياسي است؟!
آيا آقاي رضايي از خود نميپرسد كه بيانيهاي كه سرشار از دروغ است و
فتنهگران را مردم خداجوي ميخواند، چه پيشنهاد سازندهاي ميتواند در
برداشته باشد؟ و آيا اصلا وحدت و همدلي چه تعريفي از ديدگاه مسؤولين نظام
دارد و آيا با فتنهگران هم ميشود همدلي كرد؟!
آيا آقاي كواكبيان از خود سوال نميكند عمروعاصهاي زمان ائمه
عليهمالسلام چه كساني بودند و چگونه عمروعاص شدند؟! چگونه است كه ايشان
فرمايشات رهبري را ميپذيرند و ميگويند بايد به مرّ قانون عمل شود، اما
بعد پيشنهاد تشكيل "لويي جرگه " ميدهند؟!!
آنها را چه شده است كه چشم به جنايات اين هفت ماه بستهاند و
سادهانگارانه در جايگاه قضاوت، تفكر تبرئه سران فتنه را در سر
ميپرورانند و اي كاش فقط همين بود كه اينها خود را نخبگان ميدانند و
متاسفانه عدهاي سادهلوح نيز به دنبال تفكر خام آنها ميروند.
اينكه چشم بر تمام ناملايمات 4 سال گذشته و مشكلاتي كه سر راه
سازندگي كشور ايجاد كردهاند، ببنديم و آغاز اين فتنه را از مناظرهها
بدانيم، بسيار سادهلوحانه است!
آيا واقعيات را ميتوان ناديده گرفت؟!
سفرهاي استاني موسوي و سياهنمايي كامل دولت نهم را ميتوان نديد؟
آيا ميتينگ جناب موسوي در ورزشگاه آزادي و توهينهاي بيشمار به رئيس
جمهور وقت كشور توسط يك عده هنرمند بيهنر و هتاكي فائزه هاشمي، يكي از
نقاط شروع اين ماجرا نبود؟!
دروغهاي پيدرپي جناب موسوي چطور؟!
نامه سرگشاده و توهينآميز جناب هاشمي به رهبر معظم چطور كه در آن تلويحا در شيپور لشكركشي به خيابان دميده است؟!
دعوت مردم به خيابانها اگر فلان كانديدا راي نياورد، را همسر چه كسي پاي صندوق راي اعلام كرد؟!!
ادعاي تقلب بدون سند و مدرك، از كجا و چطور به ذهن جناب موسوي خطور كرد؟!
خير آقايان باصطلاح نخبه!
اگر بخواهيم ريشه حوادث و جريانات اخير را بيابيم، بايد انتخابات نهم،
شبنامهها، تخريبهاي گسترده، شكست مافياي ثروت و قدرت و جريانات پس از
آن را واكاوي كنيم!
حال با اين تفاسير به نظر شما اين آقايان كه دلايل روشنتر از آفتاب را انكار ميكنند، چه نفعي از اين كار ميبرند؟!
به نظر شما چه خط و ربطي بين اختلافهاي 4 ساله آقاي هاشمي با دولت
آقاي احمدينژاد، دروغها و سياهنماييهاي موسوي، تهمتهاي كروبي، نامه
سرگشاده جناب هاشمي به رهبر انقلاب، خطبه 26 تير ايشان در نماز جمعه، نامه
آشتي ملي جناب مطهري، سخنراني جناب هاشمي در مشهد، بيانيه هفدهم موسوي،
نامه سرگشاده جناب رضايي و ديگر نامههاي اين جريان وجود دارد؟!
صحنه گردان اين نامهها و نامهنگاريها كيست؟
سرنخ همه اين اتفاقها، به كجا ميرسد؟
آنچه روشن است اين جريانات فقط يك نقطه شروع دارد و احتمالا همه قرار است به يك نقطه ختم شود!
اما هيهات كه مردم آگاه و بابصيرت بگذارند خواب آنها در آن نقطه پايان تعبير شود! هيهات!
چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا 2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا 3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا 4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا
پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com
تالارهای تحت مدیریت :
مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه
سه شنبه 6 بهمن 1388 7:25 PM
تشکرات از این پست