0

بچه‌ها در حالي كه تا نيمه بدن در آب و گِل بودند، عزاداري كردند

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

بچه‌ها در حالي كه تا نيمه بدن در آب و گِل بودند، عزاداري كردند

  يك رزمنده دفاع مقدس و همرزم شهيد همت گفت: رزمندگان در حالي كه تا نيمه بدن در آب و گِل فرو رفته بودند، براي اباعبدالله (ع) عزاداري و سينه‌زني كردند.

محرم سال 61 در دو كوهه بودم؛ از آنجا كه ممكن بود دشمن ساختمان‌هاي دوكوهه را مورد هدف قرار دهد و گلوله‌اي شليك شود، بچه‌ها براي عزاداري اباعبدالله (ع) در يك جا جمع نمي‌شدند و گاهي داخل حمام‌ها يا آشپزخانه‌ها عزاداري مي‌كردند.
وي ادامه داد: در دوكوهه گردان‌ها جداگانه مراسم سينه‌زني و عزاداري داشتند و گاهي يك گردان‌ دسته عزاداري راه‌ مي‌انداخت با نوحه‌خواني به مراسم گردان ديگر مي‌رفت.
اين رزمنده دوران دفاع مقدس اضافه كرد: نوحه‌اي كه آن زمان مدام بين بچه‌هاي گردان‌هاي انصار، مقداد، حبيب، مالك و جعفر طيار كه در پادگان دو كوهه مستقر بودند، خوانده مي‌شد، يك بيت بود «مهلاً مهلا، يابن‌الزهرا (س).»
شفيع‌زاده اظهار داشت: سال 61 سخنراني حاج همت در دوكوهه براي كساني كه تصميم داشتند براي برپايي هيأت‌هاي عزاداري خودشان به تهران برگردند، موجب شد تا ماندن در جبهه برايشان مهم شود و از برگشتن خودداري كنند.
وي افزود: همان سال در منطقه «كوزران» واقع در سومار در ارتفاعات «ايسكه» داخل سنگري بوديم كه بيش از 15 نفر در آن جاي نمي‌گرفتند و ارتفاع سنگر به قدري كم بود كه حتي نماز جماعت را به صورت نشسته مي‌خوانديم.
اين رزمنده دوران دفاع مقدس كه همرزم شهيد حاج حسين خرازي نيز بود، تصريح كرد: در همين سنگر كه سرماي طاقت‌فرسا و شرايط سختي داشت و عراقي‌ها هم مستقيماً روي سنگر ما ديده داشتند، باز هم به عشق سالار شهيدان نوحه‌خواني و سينه‌زني را به نحو احسن انجام مي‌داديم.
شفيع‌زاده با بيان خاطره ديگري گفت: در يكي از روزهاي ماه صفر سال 64 در منطقه جفير در خوزستان كه قرار بود عمليات خيبر انجام شود، بارندگي شديدي رخ داد و منطقه پر از گل و آب شده بود و بچه‌ها تا نيمي از بدن در آب فرو رفته بودند.
وي اظهار داشت: ما براي عمليات‌ آماده شده بوديم، اما نه ماشيني مي‌توانست تردد كند و نه بچه‌ها مي‌توانستند حركتي كنند؛ يكي از رزمندگان پيشنهاد داد كه براي گرم كردن و روحيه دادن به بچه‌ها بهترين راه، سينه‌‌زدن است و شروع كرد به خواندن نوحه كه يكباره صداي سينه زدن 10 گرداني كه در دشت جفير بودند به گوشمان رسيد.
اين رزمنده دفاع مقدس بيان داشت: همين سينه‌زدن به عشق سيد‌الشهدا (ع) شرايط سخت آن موقع را براي رزمنده‌ها آسان كرده بود و به آنها آرامش داد، اما به هر حال به دليل بارش باران آتش‌ توپخانه هر دوسو قطع شد و عمليات انجام نشد.

چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا  2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا  3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا  4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا

پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com

تالارهای تحت مدیریت :

مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه

 

یک شنبه 27 دی 1388  11:34 PM
تشکرات از این پست
monaaa
hhhhhhhhhh
hhhhhhhhhh
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 407
محل سکونت : خراسان رضوی
جمعه 2 بهمن 1388  12:02 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها