0

زخون لاله تمام كرانه رنگين بود

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

زخون لاله تمام كرانه رنگين بود

 غروب بود و افق حرف‌هاي گلگون داشت
زتير فاجعه زينب دلي پر از خون داشت

غروب بود و غريبانه خيمه‌ها مي‌سوخت
كرانه چشم بدان حزن بيكران مي‌دوخت

نسيم گيسوي خون را دمي تكان مي‌داد
به اين بهانه گل زخم را نشان مي‌داد

دل شكسته زينب شكسته تر مي‌گشت
چو چشم طفل به سوداي آب، تر مي‌گشت

فتاده بود زاوج فلك ستاره عشق
شكسته بود به يك گوشه گاهواره عشق

ستاده اسب و شكوه سوار را كم داشت
افق به سوگ شقايق، لباس ماتم داشت

در آن غروب كه آيات عشق شد تفسير
در آن ديار كه روياي اشك شد تعبير

حماسه بود كه از بطن خاك و خون مي‌رست
سرشك بود كه زخم ستاره را مي‌شست

به روي دست و سر و پاي، باره مي‌راندند
هزار باره به نعش ستاره مي‌راندند

نبود دست كه گيرد ستاره در آغوش
ميان تير، تن پاره پاره در آغوش

نبود دست كه بيرون ز زخم آرد تير
به خيمه آب رساند، اگر گذارد تير

سوار آب چو پرواز را تجسم كرد
چه صادقانه بدان زخم‌ها تبسم كرد

زخون لاله تمام كرانه رنگين بود
خميده بود افق بس كه داغ سنگين بود

هزار زخم به عبرت چو چشم وامانده است
كه عشق بي‌‌سر و دست و كفن‌ رها مانده است

«فراز» با همه قامت، فرود آمده بود
«قيام» حمدكنان در سجود آمده بود

چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا  2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا  3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا  4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا

پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com

تالارهای تحت مدیریت :

مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه

 

یک شنبه 27 دی 1388  11:15 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها