شكنجه در اسارتگاه تنها به دليل عزاداري براي سيدالشهدا (ع)
رضا جعفري : بنده در محرم سال 61 بعد از عمليات رمضان در گردان عمار، تيپ 3
لشكر حضرت ولي عصر (عج) حضور داشتم.
وي ادامه داد: معمولاً ايام محرم يك حال و هواي خاصي در جبههها
حكمفرما بود و بچههاي رزمنده با آمدن محرم خود را به شهرها ميرساندند،
اما رزمندگاني هم كه ميماندند با تمام سختيها در جبهه، مراسمهاي
عزاداري ابا عبدالله الحسين (ع) را برگزار ميكردند.
جعفري اضافه كرد: جبهه در ايام محرم يك حال و هواي خاص معنوي داشت و
در حقيقت با زنده نگه داشتن ياد اباعبداللهالحسين (ع) و روز عاشورا
ايستادگي رزمندهها در برابر دشمن دوچندان ميشد؛ بچههاي رزمنده در
ايام محرم مراسم سينهزني، نوحهخواني و عزاداري برگزار ميكردند و هر روز
صبح زيارت عاشورا توسط يكي از رزمندهها قرائت ميشد.
اين آزاده دفاع مقدس تصريح كرد: رزمندهها در خط مقدم در سنگر بزرگي
كه نمازخانه بود براي سيدالشهدا (ع) عزاداري ميكردند؛ يك بار معاون گردان
ما شهيد «عبدالحميد صالحي» همه را جمع كرد و گفت «برادران! براي چه اينجا
حضور داريد؟ مگر نه اينكه هدف شما دفاع از ارزشهاي اسلام است كه امام
حسين (ع) و شهداي كربلا برايش شهيد شدند؛ پس به ياد سيدالشهدا (ع) در
مقابل دشمن بايستيد و از وطن دفاع كنيد.
شما رزمندهها براي حفظ و بپا داشتن شهادت و زنده نگه داشتن اسلام و
ايام عاشورا ميجنگيد و اين عزاداري را چه در جبهه و چه در شهر برگزار
كنيد، هر دو يكسان است؛ تصور كنيد كه به جاي اينكه برويد شهر عزاداري
كنيد حالا در جبهه از وطن و اسلام كه امام حسين (ع) برايش شهيد شد، دفاع
ميكنيد».
جعفري افزود: حرفهاي معاون گردان در وجود بچهها چنان شوري بپا كرد كه هيچ چيزي قدرت ايستادگي در برابر عزم رزمندگان را نداشت.
اين آزاده دفاع مقدس با بيان اينكه بسياري از رزمندهها شب را با
زيارت عاشوراي امام حسين (ع) صبح ميكردند، گفت: معنويت جبههها چنان
بچهها را جذب ميكرد كه همه تصور ميكرديم كربلا و قبر شش گوشه ابا
عبدالله الحسين (ع) پيش روي ماست.
جعفري بيان داشت: تقريباً در پايان جنگ اسير شدم و سالهاي زيادي را
در اردوگاه 11 تكريت، بند 3 اسارتگاه 10 با ديگر برادران رزمندهام در
اسارت گذارندم. در دوران اسارت هرگونه تجمع و برگزاري مراسم عزاداري ممنوع
بود و عراقيها در صورت اجراي اين برنامهها اسرا را به شدت شكنجه
ميكردند، اما هيچكدام از اين رنج و شكنجهها شيعيان امام حسين (ع) را از
عزاداري باز نميداشت.
وي اظهار داشت: شبهاي محرم يكي از برادران به نام «حاج احمد
فراهاني» با قرائت زيارت عاشورا مراسم عزاداري را شروع ميكرد؛ بعد هم
بچههايي كه صداي خوشي داشتند و نوحههاي اباعبدالله (ع) را در حافظه
داشتند و به قولي با تجربه بودند، مراسم عزاداري را به دست ميگرفتند. اگر
در ميان عزاداري بچهها عراقيها متوجه برنامه ميشدند از پشت پنجرههاي
آسايشگاه فرياد ميزدند و بچهها را وادار به سكوت ميكردند.
اين آزاده دفاع مقدس ادامه داد: بعثيها آن شب در اسارتگاه را باز
نكردند، اما صبح فردا همه بچهها را از آسايشگاه بيرون آوردند و شروع به
آزار و شكنجه اسرا كردند. عراقيها با اين شكنجه قصد داشتند رهبر اين قضيه
را پيدا كنند و به همين خاطر ابتدا سراغ حاج آقا فراهاني رفتند و او را به
سلول انفرادي بردند و بعد از آن به دليل اعتراض بچهها بنده و چندتاي ديگر
را هم به سلول انفرادي انداختند.
وي بيان كرد: بعثيها بعد از عزاداري آن شب تا چند روز بچهها را
شكنجه دادند، اما اسرا دست از برگزاري عزاداري براي سيدالشهدا (ع)
برنداشتند.
چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا 2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا 3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا 4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا
پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com
تالارهای تحت مدیریت :
مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه
یک شنبه 27 دی 1388 11:14 AM
تشکرات از این پست