«سكينه» بانويي كه سيدالشهدا (ع) او را «خيرة النسوان» خواند
اگر نهضت امام حسين (ع) را به دو بخش تقسيم كنيم، يك بخش فداكارى، جانبازى
و در نهايت "شهادت " است و بخش ديگر "ابلاغ پيام عاشورا " است.
بيشك ابلاغ پيام بزرگ و سرنوشتساز شهداي سرافراز كربلا براي بشريت
جز با فداكارىها و زحمات طاقتفرساي بازماندگان اين قافله نور ممكن نبود.
در اين راه، نقش بانوان عاشورايي در عمل به اين مسئوليت خطير بسيار حائز
اهميت است.
*زنان كربلايي، مبلغان امام حسين (ع) بودند
زنان عاشورايي در تربيت رزمندگان، تهييج آنها و ساير اقدامات
پشتيبانى، نقش تأثيرگذاري را ايفا كردند، اما وظيفه اصلى آنان "پيامرسانى
" واقعه عاشورا بود كه آن را به نحو احسن انجام دادند.
كارهاي امام حسين (ع) روي حساب بوده است و علت اصلي كه حضرت ـ به رغم
آگاهى كه از خطرات سفر داشتند ـ اهلبيت را همراه خود به كوفه بردند، به
واسطه الهامى بود كه از عالم معنا به ايشان شد. پيامبر (ص) در عالم رؤيا
به ايشان فرمود: "إنّ الله شاء ان يراهنّ سبايا " امام حسين (ع) فهميدند
كه اسارت مورد رضاى حق است و مصلحت دانستند كه اهلبيت را همراه خود
ببرند.
در حقيقت اباعبدالله (ع) با اين كار، زنان رابه عنوان مبلغان خود به
شهرهاى مختلف و حتى به قلب حكومت دشمن فرستاد تا پيام خويش را به گوش
همگان برسانند.
*حضرت سكينه بانويي با فضيلت و كمال بود
حضرت سكينه دختر امام حسين (ع) يكي ديگر از شير زنان كربلايي است و با
واكنشي كه بعد از ديدن پيكر به خون آغشته پدر نشان داد، همه را متحيّر
كرامت شخصيت خود كرد.
سكينه دختر با كمال و با فضيلت امام حسين (ع) و رباب است. نامش را
"اميمه "، "امينه "، "آمنه "، "امامه " و "اُميّه " گفتهاند. سال ولادت
حضرت سكينه به درستي روشن نيست اما از آنجايي كه در زمان حيات پدرش بالغه
و بانويي رشيده بوده، ميتوان گفت در روز عاشورا ده يا چهارده ساله و سال
تولدش 47 يا 51 قمري بوده است.
اين بانوي عاشورايي بسيار عفيفه و بخشنده بوده است تا جايي كه امام
حسين (ع) دربارهاش چنين ميفرمايند: "امّا سكينة فغالب عليها الاستغراق
معاللّه " يعني سكينه غالباً و با تمام وجود محو جمال ازلي خداي متعال
است و به دليل اين مقام والا، امام حسين (ع) در روز عاشورا ايشان را "يا
خيرة النسوان " يعني اي بهترين زنان مورد خطاب قرار داده است.
*حضرت سكينه ازحافظه فوقالعادهاي برخوردار بود
اين بانوي بزرگوار از قدرت شعر گفتن و حافظه فوقالعادهاي برخوردار
بود تا جايي كه شاعران بلندآوازه عرب حيران ادبياتش بودند و اشعارشان را
به اين بانو عرضه ميكردند تا شعرهايشان را اصلاح كند و عيوبشان را برطرف
سازند.
حضرت سكينه در ميدان شعر، گوي سبقت را از مردان ربوده بود و در اين
بين، صاحب ديواني به نام "سكينه بنتالحسين (ع) " است كه در ميان ارباب
ادب و تحقيق معروف است. داشتن وقار و خوش ذوقي از ديگر ويژگيهاي اين شير
زن كربلايي است.
درخصوص ازدواج حضرت سكينه نقل قولهاي مختلفي شده است اما آنچه كه
صحيح به نظر ميرسد اين است كه ايشان تنها به عقد عبداللهبنحسن (ع)
درآمده كه در كربلا به فيض شهادت نايل آمد.
*حضور سكينه با كاروان حسينى
از سكينه دخت گرامى سيّدالشهدا (ع) گزارشهايى در خصوص شب عاشورا،
هنگام شهادت على اكبر(ع)، وداع پدر و آمدن ذوالجناح و قتلگاه بيان شده
است.
اين بانوى كربلايي پس از واقعه عاشورا اين چنين فرمود "هنگام بيرون
رفتن ما از مدينه به سوي مكه، هيچ كسي ترس و خوفش از ما اهلبيت بيشتر
نبود ".
همچنين نقل شده زماني كه امام حسين (ع) هفتاد و دو تن از ياران و
خانداش را كشته روي زمين ديد و با انبوهي از غم به خيمهگاه بازگشت، به
سكينه و ساير زنان سلام داد در اين هنگام سكينه با ديدن وضعيت پدرخطاب به
ايشان گفت: "پدر جان! آيا تن به مرگ دادهاى؟ "، امام (ع) در جوابش
فرمودند: "چگونه تن به مرگ ندهد كسى كه يار و ياورى ندارد؟ "، در اين
هنگام سكينه گفت: "ما را به حرم جدّمان بازگردان " و امام حسين (ع)
فرمودند: "اگر مرغ سنگخوار را به حال خود بگذاري، مىخوابد " و سپس رو به
زنها كرد و فرمود: "سكينه من امروز يتيم خواهد شد، به او توجه و التفات
كنيد، چرا كه دل يتيمان نازك است ".
حضرت سكينه باشنيدن اين سخنان فريادي از دل برآورد و امام حسين (ع)
در حالي كه ايشان را در آغوش گرفته بود اين چنين فرمود "اي سكينه! بدان كه
گريه تو پس از مرگ من طولانى خواهد شد. "
زماني كه دشمن زنان را ازميان كشتگان عبور ميداد، حضرت سكينه خود
را بر روى جسد پدر انداخت؛ در حالي كه امام حسين (ع) را در آغوش گرفته و
از شدت گريه بيهوش شده بود، صدايي از پدرش شنيد كه فرمودند: "شيعيان من!
هر زمان آب گوارايى نوشيديد، مرا به ياد آوريد و زماني كه از غريبي و
شهادت من شنيديد بر من بگرييد. "
*حضرت سكينه در مجلس يزيد
امام محمدباقر (ع) ميفرمايد: زماني كه ذرّيه و اهل بيت امام حسين (ع)
را در روز و با وضعى خاص به مجلس يزيد بردند، مردم شام گفتند "اسيرانى
نيكوتر از اينان نديدهايم ". حضرت سكينه در حاليكه ريسمان به كتفش بسته
شده بود، اين چنين فرمود: "ما اسيران، خاندان پيامبريم ".
گردانندگان مجلس يزيد ملعون، سكينه را در جايي نشانده بودند كه سر
پدرش را نبيند، اما سكينه تلاش ميكرد كه سر پدر را ببيند. يزيد با ديدن
تلاش سكينه با چوب خيزران بر لب و دندان مبارك امام حسين (ع) زد كه اين
بانوي كربلايي با ديدن اين صحنه صداى گريهاش بلند شد، طوري كه زنهاى
يزيد و دختران معاويه به گريه افتادند و سرانجام سكينه و خواهرش فاطمه،
بىتاب شدند و به عمّه خود حضرت زينب (س) پناه بردند و گفتند "يا عمّتاه!
انّ يزيدا ينكث ثنايا ابينا بقضيبه "، عمّه جان! يزيد با چوبدستى خود
دندانهاى پدرمان را مىزند.
*جسارت مرد شامى به حضرت سكينه (ع)
مردي از قبيله بنيلخم كه فكرش باطل بود و پيش خود اين تصور را داشت
كه حضرت سكينه كنيز است، به يزيد گفت: "اين كنيز را به من ببخش تا
خدمتكارم باشد ". در اينجا بود كه اين دختر با شنيدن اين حرف خود را به
عمهاش امكلثوم چسباند و فرمود "عمّه جان! او مىخواهد دختران پيامبر (ص)
خدمتكار شوند و درآنجا امّكلثوم آن مرد را نفرين كرد.
*اقدامات حضرت سكينه (س) در طول اسارت و پس از آن
وقتى سهل بن سعد از صحابي رسول الله (ص)، اسيران را شناخت كه از
دودمان پيامبرند، جلو رفت و از يكى از آنان پرسيد: تو كيستي؟ حضرت سكينه
جواب داد: دختر حسين بن علي (ع). آن مرد پرسيد: آيا كار و حاجتي داري؟ و
سكينه فرمود: به نيزهدارى كه سرهاي مقدس را مىبرد بگو از ما جلوتر حركت
كند تا مردم مشغول نگاه كردن به آنها باشند و به ناموسهاي رسول الله (ص)
چشم ندوزند.
سهل پس ازمطلع شدن از درخواست ايشان به سرعت رفت و چهارصد درهم به نيزهدار داد تا سرهاي مطهر را از زنان دور كنند.
در روايتي آمده است: زماني كه اسيران كربلا را با دستان بسته مقابل
يزيد بردند، سكينه آن ملعون را تهديد و با شجاعت تمام به او گفت: اى يزيد!
دختران رسول خدا (ص) را به اسارت مىگيرى. "اللّه ماَ رَاءيـْتُ اءقسى
قلبا منْ يزيدٍ ولا راءيتُ كافرا ولا مشركا شراً منه و لا اجفا منه " به
خدا سوگند! هرگز كسى را سختدلتر، كافر و جفاكارتر از يزيد نديدم ".
خاندان رسالت پس از بازگشت از شام به مدت سه روز در كربلا اقامه
عزادارى كردند، وقتى امام سجّاد (ع) فرمود "شترها و محملها را آماده كنيد
" حضرت سكينه گريهكنان از بانوان كربلايي دعوت كرد تا با قبر شريف پدرش
وداع كنند. بانوان در اطراف قبر سيدالشهدا (ع) حلقه زده بودند، سكينه قبر
پدر را در آغوش گرفت و در حالي كه سخت گريه ميكرد، چنين مرثيهاي خواند:
"اَلا يا كربلاء نُودِّعُكَ جسماً/ بلا كفنٍ ولا غسلٍ دَفيناً/ اَلا يا
كربلاء نُودِّعُكَ روحاً/ لأحمد و الوصى مع الأميناً ". هان اي كربلا!
باتو و پيكري وداع ميكنم كه بدون غسل و كفن دراين مكان دفن شد. هان اي
كربلا! ما و همراه امين خود (امام سجاد) با تو در مورد حسين (ع) كه روح
پيامبر (ص) و وصيّش بود وداع مىكنيم ".
زماني كه دخت شريف امام حسين (ع) به مدينه بازگشت در منزل پدر
مظلومش، خانهاى كه امام سجاد (ع) هميشه در آن مىگريست، اقامت گزيد و
فغان و نالهاش لحظهاى قطع نشد او با زنان بنيهاشم درحالي كه لباس سياه
برتن داشتند مجلس عزا به پا ميكردند.
*اشعار حضرت سكينه در رثاي پدرش
از حضرت سكينه در رثاي سيدالشهدا (ع) اشعاري نقل شده است كه ترجمه
بخشى از آن اينگونه است "اى ملامت كننده! او (سكينه) را سرزنش مكن! زيرا
اندوهى برّنده بر وى وارد شده است. پس از ديدهاش اشكهاى ريزان همچون
باران روان است. تير حادثه به هنگام صبحِ، سرزمين كربلا، حسين (ع) را
نشانه مىگيرد و از حرقه او به خطا نمىرود. به دست كسي كه بدترين بندگان
خدا و از نسل زناكاران و از سپاه بيرونآمدگان از دين و از تبهكاران است
تيرباران شود. اى امّت تبهكار و بدكار! بياييد، فردا چه حجّتى خواهيد
آورد؟ در حالى كه بيشتر شما او را با شمشير ضربه زده است ".
ايـن يادگار حادثه كربلا و بازماندهاى از دوران تلخ اسارت كاروان
عاشوراييان، حدود 80 سال در اين دنيا زندگي كرد و سرانجام در پنجم
ربيعالاول سال 117 هجري قمري در مدينه ديده از جهان فروبست و به رحمت
ايزدى پيوست.
منابع: اعلام الوري، الاغاني، رباحين الشربعه، المنتخب، شرح الاخبار،
بحارالانوار، تاريخ اسلام ذهبي، مقاتل الطالبين، لهوف، معالي السبطين،
السيدةسكينه، نورالابصار، اعيان الشيعه
چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا 2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا 3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا 4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا
پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com
تالارهای تحت مدیریت :
مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه
تشکرات از این پست