ای آب نیلگون و گهر بار کشورم
ای آخرین پنا هم و ماوا و سنگرم
امواج تو تلاطم عشق است در دلم
ای عشق پر تلاطم و موج شناورم
ما خون خویش دردل جام تو کردهایم
تا شهد عشق جمله بریزی به ساغرم
صد جان فدای شوکت نام تو گشته است
ای جان فدای همت یاردلاورم
آواز عاشقانه
بخوان
ای
خلیج عشق
این جمله بود
ذکرشهیدان
لشکرم
آنان که خون خویش به کام تو کردهاند
حکم
خلیج فارس بهنام تو کردهاند
از آن زمان که
نقشهی ایران
کشیده شد
نام و نشان کشور شیران کشیده شد
هر قطعه را
فضایی و نامی
نهادهاند
نقش تو هم خلیج دلیران کشیده شد
شکل ترا به
گونه
ی
یک
تاج بستهاند
تاج وطن زحکمت پیران کشیده شد
این قطعه هم به نام وطن شد خلیج فارس
این نقشهها به حکم امیران کشیده شد
گلبانگ عشق
از دل میهن
ترانه زد
فریاد شوق
از دل ایران کشیده شد
آنان که خون خویش به کام تو کردهاند
حکم
خلیج فارس
به
نام تو کردهاند
یاران
نظر کنید بر این
آب
نیلگون
کز خون عاشقان وطن گشته غرق خون
امواج بیامان
که
بپیچد درون
آب
هر موج سهمگین که بر آید ز اندرون
فریاد
موجهای
بلند
خلیج عشق
آن غرشی که میجهد از قلب آن برون
آن نعرههای محکم مردان سینه چا ک
فریاد
داد خواهی عاشقان
بیستون
پیچد در آسمان همه یک سو و یک صدا
چون ضربتی که دولت دشمن کند نگون
آنان
که خون خویش به کام تو کردهاند
حکم
خلیج فارس
به
نام تو کردهاند
مـردان کشـورم همـه در راه ایـن وطـن
ازجـسم خـود گذشته و از جان خویشتن
در راه اعتـلای چـنیـن خـاک لاله گـون
صـدجـان فـدا نموده به پیـکار تن به تن
از خـاک پـاک میـهن و آب خلیـج فارس
کـوته شــده دو دست طـمعکـار اهـرمن
تـا مرد جنگ باشد و یـاران جان به کـف
پــیروز و جــاودانــه بــمانـد سرای من
سرکـن سرود عشـق که مانـد به یـادگـار
از عـاشقـان تـرانــه و از شـاعران سخن
آنان که خون خویش به کام تو کردهاند
حکم
خلیج فارس
به
نام تو کردهاند
دوشیـزگان ما هـمه هشیار و بیقـرار
مـاننـد مرد جـنگ به مـیدان کـارزار
از جان خود گذشته و با عشق این دیار
یـورش بـرند بـرسر دشمـن عقـابوار
همچون طناب دار به پیچند وقت جنگ
حـلقـوم دشمنـان به دو گیسوی تابـدار
نـازم بـر ایـن وطـن که زنانش زاقتدار
جان میدهنـد در ره میهـن بـه افتـخار
خوانـدم سرود عشـق بهنام خلیج فارس
بـا آن ترانـهای که بــماند بـه یـادگار
آنان که خون خویش به کام تو کردهاند
حکم
خلیج فارس
به
نام تو کردهاند
امشب بخوان که کشور جانان سرای ماست
این دشت لالهگون خراسان سرای ماست
آن رود پـرتـلاطـم و ایـن خـاک پـرگــهر
کارون پـرصلابت و کـرمان سرای ماست
از ســرزمـین رستــم و دریــاچـهی خــزر
تـا خـاک سرخ بانه و مهران سرای ماست
از کـــوه بـیستـون و دمــاوند پــرغـرور
تـا خطهی سهنـد و سپـاهان سـرای ماست
مجموع این وطن همه یک خانه بیش نیست
امشب بخوان که خانهی ایران سرای ماست
آنان که خون خویش به کام تو کردهاند
حکم
خلیج فارس
به
نام تو کردهاند
ای دل بـخوان ترانه به نام خلیـج فارس
گـلبانگ عاشقـانـه بـهنـام خـلیج فـارس
سـرکـن سرود عشـق بـزن ساز عـاشقی
بـا چـنگ و بـا چغانه بـهنـام خـلیج فارس
مـا دل سپـردهایم بـرایـن آب نــیلگـون
ایـن لولوی زمـانه بـه نـام خـلیـج فـارس
سـر میدهیـم و بر کف دشمن نمیدهیم
ایــن جـام بـی
کـرانه بـهنام خلیج فـارس
ای دل بـخوان چـو شـاعر آزاد ایـن وطن
اشـعـارجـاودانـه بـه نـام خــلیج فـارس
آنان که خون خویش به کام تو کردهاند
حکم
خلیج فارس
به نام تو کردهاند