0

غزليات عبيد زاكاني: ما را ز شوق یار بغیر التفات نیست

 
Mehdi900
Mehdi900
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 6667
محل سکونت : بوشهر

غزليات عبيد زاكاني: ما را ز شوق یار بغیر التفات نیست

غزل شمارهٔ ۱۵         
ما را ز شوق یار بغیر التفات نیست          پروای جان خویش و سر کاینات نیست
از پیش یار اگر نفسی دور می‌شوم          هر دم که میزنم ز حساب حیات نیست
در عاشقی خموشی و در هجر صابری          این خود حکایتیست که در ممکنات نیست
رندی گزین که شیوهٔ ناموس و رنگ و بو          غیر از خیال باطل و جز ترهات نیست
بگذار هرچه داری و بگذر که مرد را          جز ترک توشه توشهٔ راه نجات نیست
از خود طلب که هرچه طلب میکنی زیار          در تنگنای کعبه و در سومنات نیست
در یوزه کردم از لب دلدار بوسه‌ای          گفتا برو عبید که وقت زکوة نیست
 

« سعادتمند کسی است که از هر اشتباه و خطایی که از او سر می زند، تجربه ای جدید به دست آورد »
سقراط

سه شنبه 17 اسفند 1389  9:08 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها