0

تبسم شیرین (شهید می خندد)

 
monaaa
monaaa
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آذر 1388 
تعداد پست ها : 1073
محل سکونت : مازندران

تبسم شیرین (شهید می خندد)




شهید محمدرضا دیرینه حقیقی

وقتی صلوات مردمی که برای تشییع پیکر محمد رضا دیرینه ی حقیقی آمده بودند تمام شد ،


پیکر شهید به آرامی از داخل تابوت درون قبر قرار داده شد. لحظاتی بعد محمد رضا آرام تر ازهمیشه درون قبر خوابیده بود.


تا این لحظه همه چیز روال عادی خود را طی می کرد.


اما هنوز فرازهای اول تلقین تمام نشده بود که عموی شهید فریاد زد: «الله اکبر! شهید می خندد!»


او که خم شده بود تا برای آخرین بار چهره ی پاک ،آرام ونورانی محمد رضا را ببیند،


متوجه شده بودکه لب های محمد رضا در حال تکان خوردن است


و دو لب او که به هم قفل و کاملاً بسته شده بود ، درحال باز شدن و جدا شدن است


و دندان های محمدرضا یکی پس از دیگری در حال نمایان و ظاهرشدن است.


 عموی او می گفت: ابتدا خیال کردم لغزش حلقه های اشک در چشمان من است


که باعث می شود لب های شهید را در حال حرکت ببینم، با


آستین، اشک هایم را پاک کردم و متوجه شدم که اشتباه نکردم.


لب های او در حال باز شدن بود و گونه های او گل می انداخت.


پدرومادر شهید را خبر کردند.آن ها هم آمدند و به چهره ی پاک فرزند دلبندشان نگریستند.


اشک شوق از دیدن چنین منظره ای به یک باره بار غم و رنج فراق محمدرضا را از دل آن ها بیرون آورد.


مادرش فریاد زد: «بگذارید همه بیایند و این کرامت الهی را ببینند»


تمام کسانی که برای تشییع پیکر شهید به بهشت آباد اهواز آمده بودند،


یکی پس از دیگری بالای قبر محمدرضا آمده و لبخند زیبای او را به چشم دیدند.


روی قبر را پوشاندند، درحالی که دیگر آن لب ها بسته نشد و تبسم شیرین و لب های باز شده ی شهید باقی بود.


دست نوشته ی شهید در دفترچه ی یادداشت:


روی بنما و وجود خودم از یاد ببر  / خرمن سوختگان را گو همه باد ببر

روز مرگم نفسی وعده ی دیدار بده / وانگهم تا به لحد خرم و دلشاد ببر


این سخن شهید در خصوص تبسم لحظه ی تدفین است که پس از شهادت در خواب به مادر می گوید:


مادرم! آن چه را که شما فکر می کنید در دنیا و آخرت بهتر از آن نیست، مشاهده کردم!


 



 

امیرالمومنین علی علیه السلام :

کسى کــه کردارش او را بــه جایى نرسانــد ، افتخارات خانــدانش

او را بــه جایى نخواهد رسانیــد.
نهج البلاغه ، حکمت 23

 

سه شنبه 22 دی 1388  11:00 AM
تشکرات از این پست
dadagholam
دسترسی سریع به انجمن ها