0

غزليات امام خميني(ره): فراق یار

 
Mehdi900
Mehdi900
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 6667
محل سکونت : بوشهر

غزليات امام خميني(ره): فراق یار

فراق یار         
از تو ای می‏زده، در میکده نامی نشنیدم          نزد عشاق شدم، قامت سرو تو ندیدم
از وطن رخت ببستم که تو را باز بیابم          هر چه حیرت‏زده گشتم، به نوایی نرسیدم
گفتم از خود برهم تا رخ ماه تو ببینم          چه کنم من که از این قید منیّت نرهیدم؟
کوچ کردند حریفان و رسیدند به مقصد          بی نصیبم من بیچاره که در خانه خزیدم
لطفی ای دوست که پروانه شوم در بر رویت          رحمی ای یار که از دور رسانند نویدم
ای که روح منی، از رنج فراقت چه نبردم؟          ای که در جان منی، از غم هجرت چه کشیدم؟
 

« سعادتمند کسی است که از هر اشتباه و خطایی که از او سر می زند، تجربه ای جدید به دست آورد »
سقراط

یک شنبه 15 اسفند 1389  8:54 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها