0

خورشیدی در پس ابرها آثار وجودى حجّت در عصر غيبت آنچه هست غيبت جزئى است و او در اصل ايصال فيضِ وجود و

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

خورشیدی در پس ابرها آثار وجودى حجّت در عصر غيبت آنچه هست غيبت جزئى است و او در اصل ايصال فيضِ وجود و



خورشیدی در پس ابرها آثار وجودى حجّت در عصر غيبت
آنچه هست غيبت جزئى است و او در اصل ايصال فيضِ وجود و وصول نعمتها همواره حضور دارد. بنابراين قوانين و اصول «حجّت» دايمُ الاستفاضه و دايمُ الافاضه است. همواره فيض مى گيرد و همواره فيض مى بخشد. جعل الاهى اين است كه اينگونه باشد.
بدينسان مى يابيم كه عمده ترين فايده ى وجود حجّت آثارِ ولايت تكوينىِ اوست. حجّت و ولىّ از نظر ناموس تكوين و قانون ايجاد و پيوستهاى درونىِ ن ظام حكيمانه ى آفرينش بايد باشد.
زيرا مبناى عالم هستى ـ چنانكه در پيش نيز ياد شد ـ بر اسباب و وسايط است; و بر وجود فرد كامل در سببيّت و وساطت، كه خود واسطةُ الوَسايط،
و سبب الاسباب است.
پس تربيت مردم و اداره ى اجتماع و نشر اسلام در همه ى جهان و تشكيل حكومتِ حَقّه يكى از چند و چندين اثر وجود حجّت است و در صورتى كه به دليل حكمتهايى چند عملى نگشت و به تأخير افتاد و حجّت از نظر عامه ى مردم غايب شد، ديگر آثار ـ كه عمده است ـ بر وجودِ او مترتب است.
آثار وجودى حجّت در عصر غيبت
آنچه هست غيبت جزئى است و او در اصل ايصال فيضِ وجود و وصول نعمتها همواره حضور دارد. بنابراين قوانين و اصول «حجّت» دايمُ الاستفاضه و دايمُ الافاضه است. همواره فيض مى گيرد و همواره فيض مى بخشد. جعل الاهى اين است كه اينگونه باشد.
بدينسان مى يابيم كه عمده ترين فايده ى وجود حجّت آثارِ ولايت تكوينىِ اوست. حجّت و ولىّ از نظر ناموس تكوين و قانون ايجاد و پيوستهاى درونىِ نظام حكيمانه ى آفرينش بايد باشد.
زيرا مبناى عالم هستى ـ چنانكه در پيش نيز ياد شد ـ بر اسباب و وسايط است; و بر وجود فرد كامل در سببيّت و وساطت، كه خود واسطةُ الوَسايط، و سبب الاسباب است.
?پس تربيت مردم و اداره ى اجتماع و نشر اسلام در همه ى جهان و تشكيل حكومتِ حَقّه يكى از چند و چندين اثر وجود حجّت است و در صورتى كه به دليل حكمتهايى چند عملى نگشت و به تأخير افتاد و حجّت از نظر عامه ى مردم غايب شد، ديگر آثار ـ كه عمده است ـ بر وجودِ او مترتب است.
?و بلكه آن آثار مساوى با نفس وجود اوست. و احكام دو شىءِ مساوى، مساوى است. ثبوت هر يك، عين ثبوتِ ديگر است: تا حجّت هست، جهان است. چنانكه تا جهان هست، حجّت هست.
خلاصه: رسيدن فيض پياپى هستى و تحقّق مراحل «اِضافاتِ اِشراقيّه» به وجود ولىّ بسته است، او چون آينه اى تابان در برابرِ مطلعِ انوار بيكرانِ ازليّت قرار مى گيرد و فروغ حياتبخشِ هستى را بر جان كاينات ـ هم در مرحله ى تحقّق، و هم در مرحله ى تداوُم ـ منعكس مى سازد.
اين است كه آثار وجود حجّت را تنها نبايد از جهتِ تربيت اجتماعات و حضور در جوامع و تشكيل حكومت الاهى مورد توجه قرار داد; بلكه بايد از نظر قانون تكوين و روابط ماهوى تسبيب و عليّت نيز به اين واقعيت نگريست و ديد كه حجّت در اين رابطه حضور عِلّى دارد و اگر نباشد لَساخَتِ الأرْضُ بِأهْلِها خواهد شد; نه زمينى بر جاى خواهد ماند; و نه زمينى بر روى آن جاى خواهد گرفت. و به تعبير متكلم معروف، شيخ عبدالجليل قزوينى رازى:
امام روزگار خاتمُ الاَبرار مهدى بن الحسن العسكرى ـ عليه وعلى آبائه الصلاة والسلام ـ . . . كه وجود عالم را حوالت به بقاى اوست و عقل و شرع منتظرِ حضور و ظهور و لقاى او . .
آنچه گفته شد اشاره اى بود به آثار وجودى حجّت غايب در بُعد وساطت تكوينى. اما در بعد وساطت تشريعى و امر هدايت و تربيت بشر بايد بگوييم كه غيبت در اين بعد بيقين آثارى ناگوار دارد. محروميت انسان از درك حضور مربّىِ اكبر و حجّت بالِغه امرى ساده نتواند بود. ليكن اين پيشامد كه بر طبق علتها و حكمتهايى بوده است ـ چنانكه گذشت ـ موجب نگشته است تا آثار هدايت و تربيت بكلى از ميان برود. غيبت كبراى امام غايب در شرايطى به وقوع پيوسته است، كه اين امكانات در اختيار بوده است:
1 ـ كتاب خدا.
2 ـ روش و سنّت رسول ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ .
3 ـ احاديث و كلمات و تعليمات يازده امام معصوم عليهم السلام .
4 ـ سيره ى عملى و روش زندگانى يازده امام، در طول 250 سال در ابعاد گوناگون تعهد و تكليف، و تربيت و اقدام، و حماسه و ايثار . . .
5 ـ دوره ى 70 ساله ى غيبت صغرا و مجموعه ى تعاليم و ارشاداتى كه در اين مدّت از سوى امام غايب افاضه گشته و به وسيله ى نايبان و سفيران امام، در اختيار امّت قرار گرفته است ـ كه در پيش اشاره كرديم.
6 ـ وجود جمعى از عالمان و بزرگان شيعه كه خود با واسطه هاى كم دوره هاى تربيتى و تعليمىِ ائمه ى طاهرين را ديده بودند.
از فيلسوف بزرگ، ابو نصر فارابى، و برخى ديگر از بزرگان و فيلسوفان شنيده ايم كه گفتند: هنگامى كه رئيس «مدينه ى فاضله» غايب بود بايد به سنن و قوانين پيشينيان او عمل كرد.
?علماى بزرگ تشيّع نيز همين سيره را عملى كرده اند. اين است كه با وجود اين ميراث هدايتى و تربيتى بزرگ در ابعاد گوناگون مسائل زندگى و حيات و با خطِّ «نيابتِ عامّه»، در عصر «غيبت كبرا» مى نگريم كه آثار وجودى حجّت در دوران غيبت نيز بطور كلى منتفى و منقطع نيست.
پس، مثال خورشيد ابرآلود كه براى امام غايب آورده اند، بدرستى صدق مى كند: خورشيد، چه آشكار باشد و چه در پس ابر، خورشيد است و همه ى آثار وجودى و فعليّتهاى تأثيرى او برقرار است.
?نهايت هنگامى كه در پس ابر است، پرتو طلايى رنگ او به چشمها نمى رسد; اما ديگر اثرها و تأثيرهاى او در جريان است و مستدام.
امام، در حال غيبتى كه در اثر عصيان خود مردم به وجود آمده است باز حجّت است و در صورتى كه مردم به اخلاص وى را بخواهند، آشكار خواهد گشت و در همان حال غيبت نيز:
1 ـ حوايج و مقاصد متوجِّهين و متوسِّلين را برآورده مى سازد.
2 ـ در مشكلات علم دين و پى بردن به معارف جويندگان را امداد مى كند.
3 ـ دعا و اراده اش در دگرگون ساختن نيات سركشان و متنفِّذين اثر مى گذارد.
4 ـ چون او ناظر كردارهاست، مردم معتقد از گناه و خلافكارى چشم مى پوشند و راه صلاح و تقوى در پيش مى گيرند.
5 ـ تربيت و ايصال نفوس مستعدِ در سير مدارج كمالات باطنى نيز به عهده ى اوست.
او طالبان بصير را مدد مى كند و از اينكه به دام هوسبازان و دينسازان و مدعيان و اقطاب دچار آيند، نگاه مى دارد .

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

جمعه 13 اسفند 1389  12:00 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها