جهان در هنگامه ظهور نشانههاي ظهور،[1] عبارت است از آن دسته از رخدادها كه بر اساس پيشبيني معصومان، پيش از ظهور يا در آستانة آن، يا همزمان يا پس از ظهورحضرت مهدي(عج) پديد ميآيد.
پديد آمدن هر يك از آن نشانهها نويدي از ظهور حضرت مهدي(عج) و نزديكتر شدن قيام جهاني آن حضرت است.
نشانههاي ظهور از يک نگاه، به چهار دسته تقسيم مي شود:
1. نشانههايي که با فاصله زماني قابل توجهي پيش از ظهور رخ ميدهند؛
2. نشانههايي که با فاصلة بسيار اندک، پيش از ظهور اتفاق ميافتند (در آستانة ظهور)؛
3. نشانههايي که همزمان با حادثة ظهور حضرت مهدي4 رخ ميدهند؛
4. نشانههايي که با فاصلهاي اندک پس از ظهور و پيش از قيام حضرت مهدي(عج) اتفاق ميافتند.
شمار نشانهها
در منابع ديني، انبوهي از رخدادهاي طبيعي و غيرطبيعي و دگرگونيهاي سياسي ـ اجتماعي، از نشانههاي ظهور شمرده شده است. روشن است درجة اعتبار و درستي همة اين نشانهها يكسان نيست، برخي در منابع معتبر آمده و از نظر سند و دلالت استوار است. بعضي نيز در كتابهاي غير معتبر و به وسيلة افراد غير موثق ياد شده است. برخي از اين نشانهها، فقط نشانة ظهور است و بعضي، هم نشانة ظهور و هم نشانة برپايي قيامت ميباشد.
برخي نشانهها، كلي و محوري است و بعضي بيانگر مسائل ريز و جزئي است كه گاه، همة آنها را ميتوان در عنوان واحدي گرد آورد؛ بنابراين به طور قطع نميتوان مشخص كرد نشانههاي ظهور چه تعداد است. بر فرض هم كه چنين كاري ممكن باشد، اهميتي ندارد. مهم اين است كه فراواني روايات، به ما اطمينان ميدهد كه در آستانة قيام مهدي موعود(عج)، حوادثي رخ خواهد داد كه برخي چشمگير و فراگيرند و بعضي نه چندان مهم و قابل توجه است.
انواع نشانههاي ظهور
نشانههاي ظهور، گوناگون است و بر شمردن همة اين اقسام، نه چندان مفيد است و نه لازم؛ چه آنكه بسياري از آنها، نشانههاي قطعي ظهور نميباشد.
افزون بر اين، از نگاه سند و محتوا نيز داراي اشكال است و درستي و نادرستي آنها، خيلي روشن نيست؛ از اين رو در تقسيم نشانهها فقط به موارد ذيل بسنده ميكنيم:
يك. نشانههاي حتمي و غير حتمي
ميان نشانههاي ظهور، شماري از آنها، علايم حتمي ظهور دانسته شدهاند. منظور از نشانههاي حتمي ـ مقابل نشانههاي غير حتمي ـ آن است كه پديدار شدن آنها ـ بدون هيچ قيد و شرطي ـ قطعي و الزامي خواهد بود؛ به گونهاي كه تا آنها واقع نشود، حضرت مهدي(عج) ظهور و قيام نخواهد كرد. البته بايد توجه کرد كه حتمي يا مسلم و قطعي بودن وقوع اين نشانهها، به اين معنا نيست كه پديد نيامدن آنها، محال است؛ بلكه به حسب فراهم بودن شرايط و نبودن باز دارندهها، پديد آمدن آنها قطعي خواهد بود.
از روايات فراواني كه در ميان آنها روايات صحيح نيز وجود دارد حتمي بودن نشانههاي پنجگانه ذيل استفاده ميشود: خروج سفياني، قيام يماني، صيحه آسماني، قتل نفس زكيّه و خسف در بيداء. [2]
در برابر نشانههاي حتمي، نشانههاي غيرحتمي قرار دارد؛ يعني مقيد و مشروط به اموري است كه در صورت تحقق آنها، پديد ميآيد. به عبارت ديگر، نشانههاي غيرحتمي، شايد پديد آيد و شايد بدون پيدايش آنها امام زمان(عج) ظهور كند.
پارهاي از نشانههاي غير حتمي از اين قرار است:
1. مرگ و ميرها، زلزلهها و جنگها و آشوبهاي فراگير؛
2. خسوف و كسوف نابههنگام؛
3. بارش بارانهاي فراوان و...
دو. نشانههاي متصل و غير متصل
بر اساس رواياتي چند، شماري از نشانههاي ظهور، متصل به آن خواهد بود؛ به گونهاي كه بين آنها و ظهور حضرت مهدي(عج) فاصلة چنداني نباشد. البته اينكه فاصلة آن نشانهها تا ظهور، چه مدت و يا چند روز است، به طور دقيق روشن نيست؛ ولي قدر مسلم آن است كه فاصله زياد نيست و احتمالاً، مجموعه نشانههاي متصل به ظهور، در همان سال ظهور يا سال پيشازآن، رخ ميدهد.
بر اين اساس، ترديدي نيست كه شماري از نشانههاي ظهور، نزديك ظهور و متصل به آن واقع ميشود. در مقابل، نشانههاي غيرمتصل است كه در طول تاريخ در دوران غيبت كبرا اتفاق افتاده و خواهد افتاد.
سه. نشانههاي عادي و غير عادي
پديد آمدن نشانههاي ظهور ـ همچون واقع شدن ديگر پديدهها ـ به روال طبيعي و عادي است؛ ولي پيشگويي برخي از آنها، به گونهاي در روايات بازتاب يافته كه به نظر ميرسد، واقع شدن آنها به طور عادي، غيرممكن مينمايد و تحقق آنها به صورت غيرطبيعي در چهار چوب معجزه خواهد بود؛ براي نمونه طلوع خورشيد از مغرب و صيحه آسماني، اگر همان معناي ظاهري آنها مراد باشد، بايد به گونه معجزه رخ دهد؛ زيرا پديدار شدن چنين اموري، به طور عادي ممكن نيست.
البته شايد بعضي از اين نشانهها، معناي كنايي و رمزي داشته باشد و به رخدادهايي اشاره كند كه پيدايي آنها به گونة عادي امكان دارد. در پايان، گفتني است در منابع روايي حديثهاي فراواني در بارة نشانههاي ظهور وجود دارد. اسناد اين روايات، بيشتر ضعيف و غيرقابل اعتماد است.
از نگاه دلالت نيز، هماهنگي و انسجام لازم بين آنها نيست و پارهاي از آنها دگرگون و دستخوش تغييراتي شدهاند. اينك با انبوهي از روايات صحيح و غيرصحيح در زمينة نشانههاي ظهور، روبهرو هستيم كه دست كم، شماري از آنها از آفت جعل و تحريف مصون نمانده است. بدبختانه كتابهايي نيز وجود دارد كه در آنها از سر جهل يا به عمد، به اين امر دامن زده شده است.
البته برخي با گردآوري اين روايات، خواستهاند اصل آنها محفوظ بماند و نيز بنمايانند كه همگان، در اصل ظهور مهدي(عج) اتفاق نظر دارند؛ بنابراين التزام به درستي همة اين روايات مشكل است و در بررسي نشانههاي ظهور، احتمال جعل و تحريف و دسيسههاي دستهاي پنهان سياست را نبايد ناديده گرفت. ناگفته نماند وجود مواردي از جعل و تحريف، در نشانههاي ظهور يا وجود مدعيان دروغين هيچگاه دليل نميشود همة روايات از اعتبار بيفتد يا اصل همة نشانهها زير سؤال برود؛ زيرا دستهاي از اين نشانهها مسلّم و قطعي است.
همچنين وجود پارهاي اشكالات و ضعفها در نشانههاي ظهور و احتمال تحريف و تغيير در آنها از سوي دشمنان يا ادعاهاي واهي برخي شيادان دربارة اصل مهدويت، هيچ گاه به اصل مهدويت و اعتقاد به ظهور قائم(عج) آسيبي نميرساند؛ زيرا اعتقاد به مهدويّت و ظهور حضرت مهدي(عج) مورد اتفاق فريقين است و با تواتر ثابت شده است و هرگز خدشهاي در آن وارد نميگردد.[3] از آنجا كه در منابع ديني، قيام حضرت مهدي(عج)، يكي از نشانههاي برپايي قيامت شمرده شده است؛ پارهاي از نشانههاي ظهور، نشانههاي قيامت نيز شمرده ميشود.
امام علي(ع) در اين باره فرمود:پيامبر گرامي اسلام0ص) فرمود: «به ناگزير ده چيز پيش از برپايي قيامت خواهد بود: سفياني، دجّال، دود، دابه، خروج قائم4، طلوع خورشيد از مغرب خود، فرود آمدن حضرت عيسي7، فرو رفتن در مشرق و فرو رفتن در جزيرة العرب و آتشي كه از قعر عدن بيرون خواهد آمد، تا مردم را به سوي محشر سوق دهد.».[4]
پی نوشتها:
[1] . نگارنده، بحث را بر اساس آنچه امروزه مشهور است پي گرفته؛ اما بر اين باور است كه تعريف مشهور نشانههاي ظهور نادرست مينمايد؛ چرا كه بيشتر كساني كه نشانههاي ظهور را تعريف كردهاند به رخدادهاي پيش از ظهور تفسير كردهاند، در حالي كه بررسيها نشان ميدهد همه نشانههاي حتمي ظهور پس از ظهور حضرت مهدي7 رخ خواهد داد؛ از اين رو نشانههاي قيام يا نشانههاي مهدي موعود را مناسبتر ميداند. يا اين كه گفته شود نشانههاي ظهور به اين معناست كه حكايت از واقع شدن ظهور ميكند.
[2] . «خَمْسٌ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ مِنَ الْعَلَامَاتِ الصَّيْحَةُ وَ السُّفْيَانِيُّ وَ الْخَسْفُ بِالْبَيْدَاءِ وَ خُرُوجُ الْيَمَانِيِّ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ»، شيخ طوسي، كتاب الغيبة، ص436، ح427.
[3] . جمعي از نويسندگان، چشم به راه مهدي4، ص258.
[4] . شيخ طوسي، كتاب الغيبة، ص436، ح426.