يك آزاده: به خاطر عزاداري امام حسين (ع) 2 هزار بار بشين و برپا رفتيم
رضا عليرحيمي در گفتوگو با خبرنگار ايثار و شهادت باشگاه خبري فارس
«توانا» اظهار داشت: بنده در محرم سال 64 در جبهه حضور داشتم؛ دهه نخست
محرم در جبهه با شور و حال خاصي همراه بود و رزمندگان احساس ميكردند كه
در مقابل يزيديان ايستادهاند.
* حسينيه حاج همت در دهه نخست محرم قطعهاي از بهشت بود
وي ادامه داد: ما در جبههها با فرهنگ عاشورايي آشنا ميشديم و رفتار
بچههاي گردان تخريب، گردان غواص و گردان آرپيجيزن با شور و شعور
عاشورايي آميخته شده بود. قالب اشعار عاشورايي كه بچهها در عزاداريها
ميخواندند محتواي غني داشت به طوري كه روحيه ايثار و جهاد در راه خدا را
در رزمندگان تقويت ميكرد و در حقيقت در دهه نخست محرم حسينيه حاج همت
قطعهاي از بهشت و عزاداري حضرت اباعبداللهالحسين (ع) در جبههها براي
رزمندگان تجديد قوا بود.
* در دوران اسارت بغض عزاي امام حسين (ع) گلويمان را ميفشرد
عليرحيمي بيان داشت: سال 66 نخستين محرمي بود كه در اسارت بودم. آغاز
سال جديد قمري بود و تلويزيون عراق دائم آهنگ پخش ميكرد. چند روز نخست
محرم به خاطر محدوديت در عزاداري، حال بدي داشتيم؛ در جبهه نام امام حسين
(ع) دائم بر زبانمان جاري بود، ولي در دوره اسارت افسران عراقي به ما
ميگفتند حق عزاداري نداريد؛ بغضي در گلويمان بود كه احساس خفگي ميكرديم
و خيلي سخت بود كه يك بچه شيعه نتواند در محرم عزاداري كند.
وي ادامه داد: پنجم محرم بود كه ديگر طاقت نياورديم و مراسم عزاداري
را شروع كرديم؛ نيمي از آزادگان حاضر در اسارتگاه در مراسم عزاداري شركت
نكردند و ميگفتند «اگر عزاداري كنيم، افسران به امام حسين (ع) توهين
ميكنند» اين در حالي بود كه بغض عزاداري براي امام حسين (ع) گلويشان را
ميفشرد.
عليرحيمي بيان داشت: هنگام برگزاري مراسم عزاداري يكي از آزادگان
نگهباني ميداد كه آمدن عراقيها را به ما اطلاع دهد؛ وقتي سرباز عراقي
آمد، نگهبان، ما را مطلع كرد، ولي هيچ كدام از ما متوجه نشديم و سرباز
عراقي ما را در آن وضعيت ديد و 20 نفر از افسران عراقي را آورد، ولي
بچهها همچنان عزاداري ميكردند. صبح روز بعد، افسران عراقي آمدند و گفتند
«كساني كه ديشب عزاداري ميكردند از اقامتگاه بيرون بيايند» با وجود اينكه
شب گذشته فقط 20 نفر از ما عزاداري ميكرديم، 50 نفر از جا بلند شدند؛
اغلب اسرا 15 تا 17 ساله بيشتر نداشتند اما از بصيرت و آگاهي بالايي
برخوردار بودند خلاصه افسران عراقي ما را به خارج از اقامتگاه انتقال
دادند و براي تنبيه 2 هزار مرتبه بشين و برپا به ما دادند و بعد هم همه
را با كابل زدند.
وي افزود: پس از آنكه به اردوگاه «تكريت 18» منتقل شديم، افسران
عراقي به ما گفتند ما در عراق عزاداري نميكنيم؛ بعد از صحبتهاي افسر
عراقي ما عزاداري را شروع كرديم؛ وضعيت و تأثيرگذاري اسرا طوري بود كه پس
از مدتي افسر عراقي آمد و گفت «آرامتر عزاداري كنيد تا افسر درجه بالا
متوجه نشود».
عليرحيمي بيان داشت: قبل از اسارت هنگامي كه در مراسم عزاداري امام
حسين (ع) دعا ميكرديم و ميگفتيم «خدايا! ذكر حسين (ع)، حسين (ع) را از
ما نگير» براي من مفهومي نداشت ولي در دوره اسارت وقتي كه نميتوانستيم به
راحتي اسم امام حسين (ع) را بياوريم، به معناي اين دعا پيبردم.
چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا 2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا 3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا 4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا
پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com
تالارهای تحت مدیریت :
مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه
تشکرات از این پست