قوشبازی چیست؟
اول از همه از بابت استفاده از این کلمه عذرخواهی می کنم. چاره ای هم نیست. کلمه "قوشبازی" که اولین برداشت از آن چیزی بیشتر از پراندن و بازی دادن قوش و نوعی برد فنسی bird fancy (مانند کفتربازی، قناری بازی و از این قبیل) نمی تواند باشد ؛ ترجمه ای نابجا از واژه انگلیسی هاکینگ hawking است. کلمه قوشبازی سابقه ای هم ندارد و تاریخ اختراع آن از دو سه دهه هم تجاوز نمی کند. در حالیکه این واژه در طول بیش از هزارسال سابقه ایرانیان در این فن هیچ کجا نیامده.
بنابراین همین جا این کلمه را به فراموشی می سپاریم. در متون قدیمی فارسی به این فن واژه های «بازداری» و «شاهین داری» «قوشچی گری» اطلاق شده و به کننده آن «شکارچی»؛ «میرشکار»؛ «قوشچی» و از این قبیل گفته می شده است.
از پرداختن به کلمه قوشبازی که بگذریم به عمق معنای این فن می رسیم. عده ای از این فن اطلاق به هنر کرده اند و عده ای آن را ورزش طبیعی دانسته اند. حقیقت این است که قوشچی گری عبارت از اعمال تکنیک های علمی است که با هنر قوشچی قابل اجراست. قوشچی گری بصورت یک فن جلوه گر می شود و البته چیزی که سرانجام بچشم می آید نیز نمایشی از یک ورزش طبیعی خواهد بود.
علاقه مند واقعی چطور شناخته می شود ؟گفتیم که استفاده از ابزار و روشها اصل قضایا نیست. پس اولین شرط لازم برای قدم گذاشتن به این وادی چیست؟
گفته می شود اولین لازمه برای این کار علاقه است. پس باید بدانیم چه مشخصه ای یک قوشچی علاقه مند و با استعداد را از بقیه مردم _ که بیشترشان هم به قوش و قوشبازی علاقه مندند _ جدا می کند؟
دوستان بسیاری در دوره ای از جوانی به پرندگان شکاری علاقه نشان می دهند و برای مدتی به طور تفریحی و بر پایه خلاقیت فردی به این کار می پردازند و البته به خاطر اینکه این فن تعریف مشخصی ندارد و نقطه شروع و پایانی برای آن در نظر گرفته نشده و منبع قابل دسترسی هم برای مراجعه وجود ندارد؛ با از دست رفتن یکی دو پرنده حتی شیفته واقعی هم خسته می شود و سرانجام بدون اینکه قدمی فراتر از پرنده بازی بگذارد کمابیش در همان قدمهای اول کار را رها می کند.
برای چه می خواهید قوش نگهدارید؟
برای اینکه بدانیم آیا واقعا به این فن علاقه داریم یا نه باید ابتدا بدانیم چه توقعی از آن داریم؟ از نگهداشتن و مدارا کردن با یک پرنده شکاری چه هدفی داریم؟
خیلی ها پرنده را در حد نگهداری بعنوان یک پت خانگی می خواهند. توقع آنها در حد نمایش جذابیت های پرنده است که باعث جلب توجه خیلی ها می شود. رفتار قوش برای خیلی از مردم جالب است و همین جالب بودن برای بسیاری زحمت نگهداری از قوش را هموار می کند. اشکالی هم ندارد. البته به شرط نوع مناسبی از قوش برای اینکار انتخاب شده باشد و نیز پرنده در حد سلامت نگهداری شود. لازم بذکر است که کمتر کسی هم می تواند پرنده شکاری را در حد سلامت نگهداری کند.
دسته بعدی که اقلیت را تشکیل می دهند کسانی هستند که از قوش صرفا برای لذت خودشان نگهداری می کنند و نه برای نمایش. تعداد کمتری از این دسته می توانند قوش را پرواز دهند؛ به شکار فکر کنند و حتی قوش را برای فصل های متمادی زنده و سالم نگهدارند.
روی سخن ما با عده اخیر است؛ یعنی کسانی که هدف بالاتری از این کار دارند و بنابراین حاضرند برای یادگرفتن و اجرا کردن وقت و انرژی صرف کنند.
شرط اول
بنظر من با شکوه ترین بخش این فن و نقطه اوج آن رام کردن قوش است. پرنده ای که وجود انسان را حتی صدها متر دورتر تحمل نمی کرده می بایست در طول چند روز قوشچی اش را بعنوان نزدیکترین دوست بشناسد؛ از حرکاتش متوحش نشود؛ از دستش غذا بخورد و به او اعتماد کند. هنر قوشچی اینجا نمایان می شود. قوشچی خوب زبان پرندگان را می داند و می تواند با قوش صحبت کند. او می تواند ذهن پرنده را بخواند و با او ارتباط برقرار کند و از او هر کاری را بخواهد. این مختص قوشهای وحشی هم نمی شود. بلکه در مورد قوشهای آشیانی نیز لازم است که راه و روش رفتار با آنها را بدانید.
شما می توانید تصور کنید که برای ارتباط برقرار کردن با یک پرنده وحشی که هیچ سنخیتی با انسان ندارد چقدر صبر و حوصله لازم است. بله. صبر و حوصله. اینجا همان قسمت هنری مسئله است و صبر کردن و مدارا همان هنر است. قوشچی گری اعمال یک سری روشها و تکنیک های خاص که نتایج مشخصی دارند نیست. استفاده از ابزارها هم نیست. قوشچی گری هنر روانشناسی طبیعت است. هنر تجزیه و تحلیل لحظه ها و تصمیمات درست در آن واحد است. بعد از آن روشها و ابزارها به کمک شما می آیند. اما در وهله اول ببینید که آیا زبان طبیعت را می فهمید یا نه. آیا شما هم جزئی از طبیعت هستید؟
طبقه بندی سنتی پرندگان شکاری تربیت پذیر در ایران بر اساس رنگ سیاه و یا زرد عنبیه چشمان آنها حکایت ازدقت نظر و دقیقا با طبقه بندی پرنده شناسی جدید مطابقت میکند, بدین صورت که پرندگان سیاه چشم فقط در خانواده شاهین ها دیده میشود که پرندگانی دراز بال و بلند پرواز هستند که در شکارحواصیل، درنا , هوبره کلاغها و حتی عقابها و آهو از آنها استفاده می شده. اغلب محققان زبان شناس فارسی و عربی در برابر وفور واژه ها و اصطلا حات بکار رفته در مورد بازان حیران می شوند, این وفور نتیجه کثرت انواع این پرندگان نیست بلکه ناشی از تعدد صفتها و بیان رنگهای بیشمار پر و بال و خط و خال این پرندگان بر حسب جنس و سن و محیط طبیعی زندگی آنها به کار رفته بازداران برای افراد یک خانواده از پرندگان بر حسب اینکه جوجه بودند يا جوان یا بالغ یا نر وماده القاب و اسماء مختلف به کار میبردند. ایرانیان اغلب از شاهباز ( طرلان و غزل ) در شکار استفاده میکردند و از باشه وشکره ( قرقی و پیغو ) هم درپنجه کردن شکارهای کوچکتر استفاده می کردند,ولی رومیان از شاهینها یا همان قوشها در شکار بهره می بردند. باز از پرندگان بومی کشورهای عربی زبان نبود و بازرگانان باز از ایران , هند وترکمنستان کنونی به این کشورها می بردند، در مغرب هم که تقریبا باز را نمی شناختند.
عقاب
عقاب ( سلطان پرندگان )، عقاب یکی از بزرگترین ونیرومندترین پرندگان جهان است. عقابها منظری مغرور وترسناک وقدرت شکارگری بسیار دارند. برخی از عقابها حین پرواز شکار خود را صید میکنند. عقاب طلائی را گاه سلطان پرندگان گفتهاند. البته عقابها همیشه درنده خو به نظر نمیرسند. عقابها سخت از خطر، مخصوصاً انسان گریزان هستند وبندرت به آدمی حمله میکنند. عقاب توانائی بلند کردن یک آدم کوچک اندام را دارد.
مشخصات
عقاب معمولاً از
۷۶
تا
۸۹
سانتی متر از نوک منقار تا انتهای دم طول، واز
۳
تا
۶
کیلو وزن، وبالهایش دومتر بلندی دارد. سر عقاب بزرگ وپوشیده از پر است. چشمانی درشت دارد که هریک ازآنها در یک طرف سرش قرار دارد. از قدرت بینائی فراوان بهره مند میباشد. عقابها میتوانند از فراز آسمانها شکار خود را ببینند واز نقاط بلند همچون صاعقه بر سر شکار نگون بخت فرود آیند. منقار نیرومند وتندی دارند. منقار عقاب طلائی به پنج سانتی متر میرسد. برخی از عقابها منقاری بزرگتر دارند. رنگ وبال وطول وشکل عقابها از منطقه تا منطقهٔ دیگر اختلاف دارد به طوریکه در عقابهای آسیائی و اوروپائی وآمریکائی تفاوت آن نمایان است. عقابها باپاهایی نیرومند و به رنگ زرد و روشن دارند. عقابها برای درهم شکستن شکار خود از منقار وچنگال پاهای خود استفاده میکنند. پاهای عقاب طلائی پوشیده از پر (ریش) است، اما قسمت پائین پاها بدون پر میباشد.
محل زندگی عقابها:علفزار و جنگلهای زمینهای پست وبر فراز کوههای بلند ونا هموار، ودر نقات دورد دست، ودر نقات تقریبا دست نخورده انسان زندگی میکنند. باپرها وبالهای بلند، عقاب میتواند به آسانی پرواز وشکار خود را از زمین بلند کند. عقاب گاه، با بالهای خود به شکار ضربه میزند. اما نمیتواند با بالهایش بجنگد. عقاب هنگام جنگ از منقار وپاهای نیرومند خود استفاده میکند، بیشتر عقابها قهوهای رنگ و یا سیاه رنگ هستند. جوجه عقابها تا سن بلوغ خود که چهار سال طول می کشد پر وبال کامل ندارند
عقابها معمولاً از ۲۵ تا ۳۵ سال تقریبا عمر میکنند، البته گاه تا ۴۵ سال و حتی بیشتر هم عمر کردهاند. قلمرو عقاب از پنجاه تا ۱۷۰ کیلومتر مربع پیش بینی کردهاند. آشیانه عقابها بیشتر بر فراز بلندیها، بالای درختان بلند وشکاف صخرهها وکوههای مرتفع وپرتگاهها میباشد.
عقاب
طلایی
عقاب طلایی یکی از زیباترین پرنده گان شکاری است که در بسیاری از
مناطق جهان زیست می کند ودر ایران نیز به صورت بومی یافت می شود از گذشته دور این
نوع عقاب به صورت یک پرنده شکاری محبوب توسط بسر تربیت شده است . در حال حاضر،عقاب
طلایی، باتوجه به تهدیدات موجود جزء پرنده گانی است که نیاز به حفاظت وحمایت دارد
عقاب طلایی توانایی بالایی در پرواز داشته وبال زنی های متفاوتی را به نمایش می
گذارد. از نشانه های تشخیصی آن در حین پرواز بال بازروی یا بال باز اوج گیریهای
باشکوه،همراه با بال زدن گاه بیگاه آن می باشد این عقاب در هنگام بال باز روی یا
بال باز اوج گیری،بالهارا بالا نگه داشته وشاهپرهای اولیه را می گستراندوآن را
اندکی رو به بالا به شکل
v))
وکاملاً به جلو نگه می دارد. این پرنده در زیستگاههای باز ونیمه باز
ودر ارتفاع3600متری از سطح دریا یافت میشود
زیستگههای مورد سکونت ان شامل،توندرا،بوته زارها،چمنزارها،بیشه زارها ،درختزارهاوجنگلهای مخروطی است.بیشتر این عقابهادرمناطق کوهستانی یافت می شوند ولی در تالابهاوزیستگاه های ساحلی نیز لانه گزینی میکنند
باز
در خانواده (باز، قوش، شاهین)، باز بزرگترین
پرنده
این خانواده است که
۶۱
سانتیمتر طول، وگاهی هم بیشتر طول دارد. این
پرندگان
در نواحی قطبی شمال
آمریکا
،
اروپا
و
آسیا
زندگی میکنند. کو چکترین پرنده
این خانواده از آن آسیای جنوبی است با طول حدود
۱۵
سانتیمتر
.
مادهها گاه از نرها بزرگترند اما هردو معمولاً همرنگ هستند. هردو جنس نیز منقاری قوی، تیز، وپاهای نیرومند دارند. شاهینها به پرندگانی به اندازه خود وگاه بزرگتر از خود نیز حمله میکنند، وبسیاری از پرندگان را میکشند.
شاهینها روزگاری در سراسر دنیا میزیست. اما امروزه به شدت کمیاب شده ودر برخی جاها دیده میشوند. احتمالاً معدودی از پرندگان میتوانند تندتر از شاهینها پرواز نمایند. گاه سرعتش هنگام شکار به ۲۹۰ کیلومتر در ساعت میرسد. به آسانی میتواند تندپروازترین اردکها، کبوترها، کبکها را شکار نماید. طول آن به ۴۶ سانتیمتر میرسد، بالهای گسترده اش به حدود ۱۰۹ سانتیمتر میرسد. قسمت بالای بدنش آبی خاکستری، وقسمت پائین سفید وبالکههای مایل به سیاه است. لانه اش را درکنار صخرههای بزرگ میسازد و ۲تا ۶ تخم میگذارد.
شاهین
پرندهایاز راسته شکاریان روزانه از تیره بازها است. شاهین جزو شکاریان بسیار جسور و باشهامت است، و با وجود آنکه از قوش کوچکتر است ولی بعلت جسارتی که دارد گاهی عموماًبه عقاب وقوش حمله میکند. در حدود ۴۰ گونه از این پرنده شناخته شده است که بانامهای گوناگون زیستگاهشان در سراسر کره زمین پراکنده است. شاهین عموماً آشیانه خودرا در کوهستانهای بلند و دور افتاده و در غارهای مشرف به پرتگاهها و صخرهها بلندمیسازد ولابلای صخره های کوهستانی تخم گذاری میکند. گونههای مختلف این پرندهدر کوههایایرانفراوان است. شاهین را صیادان جهت شکار تربیت میکنند. زیستگاه این پرنده درکوهستانهای بلند و دور افتاده، و آشیانه خود را در غارها مشرف به پرتگاهها وصخرهها بلند میسازد.
نمای ظاهری
شاهین دارای قرنیهای سیاه رنگ و پرهایی زرد رنگ است که به خاکستری میگراید، وزیر گلو وزیر شکمش قهوهای و دارای خالهای تیره است. نر این پرنده قدری کوچکتر ازماده است.
ریشه تاریخی
شاهین در پارسی یعنی «ازشاه»، مانند آهنین کهریشه اش از آهن می آید. شکار کردن با شاهین با آنکه تاریخ اش به دوره پادشاهیآشورمی رسد، بدون شک در دورهساسانیورزش شاهان بوده زیرا در دوره اسلامی گسترش یافت. شکار با شاهین پس از آن به اروپاگسترش پیدا کرد. نام شاهین می تواند از شکار کردن شاه با پرنده شکاری ریشه گرفتهباشد
شاهین روزگاری در سراسر دنیا میزیست. اما امروزه به شدت کمیاب شده ودر بعضی جاها دیده میشود. احتمالاً معدودی از پرندگان میتوانند تندتر از شاهینها پرواز نمایند. گاه سرعتش هنگام شکار به ۲۹۰ کیلومتر در ساعت میرسد. طول آن به ۴۶سانتیمتر میرسد. بالهای گسترده اش به ۱۰۹ سانتیمتر میرسد. شاهینها به پرندگان به اندازه خود وگاه بزرگتر از خود نیز حمله میکنند، بسیاری از پرندگان را میکشند.
چرخ یا بالابان:
نوعی پرنده کمیاب درایران صحبت کنم که اکثراً مردم جنوب ایران به این شکار ممنوع دست میزنند .
این پرندگان شکاری که در زبان بومی جنوب ایرانچرخ یا بهرینام دارند در اکثر نقاطایران وجود دارند اما به تعداد بسیار اندک.
مردم جنوب به مدت ۴۰ روز در جایی مخصوص در بیابان درزیر زمین پنهان میشوند و به وسیله توری که بر روی زمین پهن میشود و کبوتری که درمیان این دام گذاشته میشود چشم به آسمان میدوزند تا شاید این پرنده شکاری کمیاب راصید کنند.
متاسفانه به دلیل اینکه این پرنده در کشورهای حاشیه خلیج فارس به قیمت بسیار زیاد خریداری میشود این صیادان جنایت کار دست به صید این پرنده شکاری کمیاب رو به انقراض میزنند .
با اینکه قانون ٬ صید این پرنده را ممنوع اعلام کرده و مجازات صید آن حبس میباشد ولی متاسفانه بعضی از ماموران محیط زیست با دریافت رشوه چشم بر روی کار این صیادان میبندند ٬ اما نباید از یاد ببریم که بعضی از این محیط بانان با اینکه به آنها مبلغ بسیاری به عنوان رشوه پیشنهاد میشود اما چشم بر رشوه میبندند و وظیفه قانونی و انسانی خود را انجام میدهند و چه بسا جان خود را در این راه میگذارند و به شهادت میرسند.