بگو از چه سمت مي آيي نظر ز راه نگيرم مگر كه باز آيي
دوباره پنجره ها را به صبح بگشايي
تمام شب به هواي طلوع تو خواندم
كه آفتاب مني، آبروي فردايي
تو رمز فتح بهاري، كلام باراني
تو آسمان نجيبي، بلند بالايي
چه مي شود كه شبي اي نجابت شرقي
دمي برآيي و اين ديده را بيارايي
به خاك پاي تو تا من بگسترم دل و جان
صبور سبز! بگو از چه سمت مي آيي
هجوم عاصي توفان به فصل غيبت تو
چه سروها كه شكست و چه ريخت گل هايي