0

استراتژي دشمنان عليه امام مهدي(ع) گويي کساني هستند که نمي‌خواهند اين منطقه لحظه‌اي آرام و خالي از در

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

استراتژي دشمنان عليه امام مهدي(ع) گويي کساني هستند که نمي‌خواهند اين منطقه لحظه‌اي آرام و خالي از در



استراتژي دشمنان عليه امام مهدي(ع) گويي کساني هستند که نمي‌خواهند اين منطقه لحظه‌اي آرام و خالي از درگيري باشد، و مهم‌تر اينکه آنها مي‌خواهند عراق را براي مدّتي بسيار طولاني، به صورت منطقه‌اي پر از آشوب و ناامن و ميدان جنگ‌هاي مختلف درآورند و مي‌خواهند توجيه‌هايي براي باقي ماندن نيروهاي غربي در آن داشته باشند.
دشمنان اسلام در سال‌هاي اخير شروع به انجام طرحي جهاني کرده‌اند تا شرايط و امکانات لازم را براي از بين بردن مسئله مهدويت و خالي کردن اصول مهدويت از محتواي اصلي آن، فراهم آورند. دشمنان ـ قطع نظر از گرايش‌هاي مختلف‌شان ـ در حال حاضر با تمام قدرت به جنگ با مسئله مهدويت مي‌پردازند زيرا به خوبي از سرنوشت شوم وسياهي که در انتظارشان است، آگاهند؛ به همين دليل، از سال‌ها پيش، براي نابود ساختن هر قدرت يا نيرويي که مي‌تواند به پيروزي قيام جهاني امام (ع) و به فتوحات ايشان کمک کند، برنامه‌ريزي و تلاش مي‌کنند. با توجه به اين نکته، حجم حملات پي‌درپي و سخت دشمنان به مهدويت در سال‌هاي اخير شگفت‌انگيز نيست.
با مطالعة حوادث و رويدادهاي کنوني مي‌توانيم به ميزان دشمني با اصل مهدويت و خطرناک بودن اين مسئله پي ببريم. اکنون در ساية ارادة ستمگرانه و با نفوذ بين‌المللي و پشتيباني‌هاي تبليغاتي دشمنان، تلاش مي‌شود نظريات و افکاري که اصل وجود ايشان را زير سؤال مي‌برد، اشاعه يابد. اين دستان پليد و ستمگر تلاش مي‌کنند استراتژي کاملي را به اجرا درآورند و مجموعه‌اي به ظاهر فرهنگي را که در بطن خود مخالف مهدويت است، سازماندهي نمايند.
در عصر کنوني، دشمني با امام مهدي(ع)‌ و عقيدة مهدويّت به نهايت پليدي رسيده است. دشمنان در اين راه تلاش مي‌کنند نوعي رويارويي فکري، رواني و اجتماعي ـ سياسي در اذهان مردم و در محافل طرفدار اين عقيده به وجود آورند. آنها در ادامه، قصد دارند طيّ حمله‌اي سخت به عقيدة اصيل مهدويت، انديشة وجود امام مهدي(ع) و مسائل مربوط به آن را، مانند نگاه خوش‌بينانه به آينده و داشتن ديدگاه مثبت و فعاليّت‌هاي خاص را کم کم به حاشيه بکشانند و در نهايت آن را از ذهن مردم بزدايند.
تمام کساني که از امام مهدي(ع) ‌مي‌هراسند و نمي‌خواهند ايشان قيام کنند،‌ اصول و اهدافي مخالف اصول واهداف امام(ع)‌ دارند و منافع آنها در برخورد با اصول عدل الهي به خطر مي‌افتد، به همين دليل به دشمني با امام مهدي(ع) مي‌پردازند. از اين رو بايد گفت، زماني که ما در مورد دشمنان امام(ع) در زمان حاضر سخن مي‌گوييم، هدفمان اشاره به جبهة سياسي دشمن و مخالف با ايشان يا رژيم و حکومتي است که برنامه‌ريز يا اجراکنندة طرح و استراتژي جنگ و دشمني با امام است. شايان ذکر است که روايات از اين گروه مردمان تحت عنوان «اهل روم» ياد کرده‌اند. يهوديان و صهيونيزم جهاني به جنگ با مهدي(ع) مي‌پردازند زيرا آنها به خوبي مي‌دانند که به دست ايشان نابود مي‌شوند و نيز به اين دليل که تمام متون کهن آنها تأکيد مي‌کنند که حتماً مهدي(ع)‌ با يهوديان به جنگ مي‌پردازد و تورات قديمي و اصلي خبر ظهور مهدي(ع)‌ را داده است.
سؤال بسيار مهمي که در اينجا ذهن ما را مشغول مي‌کند اين است که دشمنان ـ صهيونيست‌ها و غربي‌ها ـ چه طرح‌ها وبرنامه‌هايي در جنگ ضدّ امام مهدي(ع) در حال حاضر دنبال مي‌کنند؟ آنها چگونه خود را براي ظهور ايشان آماده مي‌کنند؟ تاريخ از اين حقيقت خبر مي‌دهد که، دشمنان همواره براي آمدن پيامبران و فرستادگان الهي آماده مي‌شده‌اند و داستان حضرت موسي(ع) و فرعون،‌ حضرت عيسي(ع) و يهود، حضرت محمّد(ص) و يهوديان،‌ از جمله نمونه‌هاي بارز آن است. يهوديان و دشمنان اديان، اخبار تولد پيامبر اسلام(ص)‌ را دنبال مي‌کردند و در زمان کودکي آن حضرت(ص) قصد داشتند ايشان را از بين ببرند. آنها هم‌اکنون نيز حوادث و رويدادهاي جهان را رصد مي‌کنند و نشانه‌هاي ظهور منجي الهي اديان را مورد بحث و مطالعه قرار داده‌اند. به همين دليل در جنگ خود ضدّ ايشان از يک استراتژي خاص و معين پيروي مي‌کنند و مي‌خواهند ايشان را از بين ببرند. امّا اين استراتژي چيست و بارزترين و مهم‌ترين عناوين و سرخط‌هاي آن چه مي‌باشد؟
منتظران واقعي امام که خود را براي ظهور ايشان آماده مي‌کنند، بايد از توطئه‌ها و دسيسه‌هاي دشمنان ضدّ امام مهدي(ع)‌ در حال حاضر آگاه باشند تا طرح‌ها و برنامه‌هاي آنها را بشناسد و بتوانند استراتژي آن را خنثي کنند.
چگونگي دشمني دشمنان با مسئله مهدويت در حال حاضر و نوع تحرکات و مقابله و رويارويي و مواضعي که آنها اتخاذ مي‌کنند داراي ابعاد مختلف است امّا برخي از اين دشمني‌ها براي مؤمنان روشن و شناخته شده است. بايد توجه داشت، زماني که از استراتژي دشمنان سخن مي‌گوييم، در حقيقت با يک طرح و برنامة کامل طولاني‌مدت و داراي اهداف متعدد، روبرو هستيم و از روش‌هاي قديمي و جديد و متنوع و پليدي براي رويارويي با مسئله‌اي که آنها پيشاپيش نتايج آن را مي‌دانند و منتظر وقوعش هستند، استفاده مي‌کنند.
از اين رو ما بايد از روش‌هاي نوين جنگ و دشمني ضدّ امام مهدي(ع)‌ در حال حاضر آگاه باشيم و مؤمنان را نيز از آن آگاه سازيم. همچنين ما بايد از آمادگي، امکانات و تجهيزات آنها براي درگيري‌ها و جنگ‌هاي آينده اطلاع کافي داشته باشيم.
با بررسي اوضاع واحوال کنوني جهان،‌ مي‌توانيم برخي از مهم‌ترين عناوين و خطوط استراتژيک دشمنان در جهت مقابله با امام مهدي(ع) را دريابيم. طرق تحقق اين استراتژي را مي‌توان در موارد ذيل مشاهده کرد:
1. ايجاد ترديد در مورد صحت انديشة مهدويت: دشمنان ضمناً اشاره مي‌کنند که عقيده مهدويت يک عقيده خيالي و وهمي است و مي‌گويند: کساني که به اين مسئله ايمان دارند،‌ در حقيقت در خواب و رؤيا به سر مي‌برند. اين روش، انگيزه‌ها و ريشه‌هاي رواني خاصي نسبت به آينده در خود نهان دارد؛ از جمله ميراندن و از بين بردن تمام ابعاد مثبت ايمان به اين انديشه مانند خوش‌بيني، اميد، مثبت‌انديشي و انتظار براي فرا رسيدن آينده‌اي روشن و درخشان،‌ ايجاد يأس و نااميدي، شکست، بدبختي و بدبيني.
2. ايجاد ترديد در وجود امام(ع) و تاريخ ولادت ايشان و ترويج اين شايعه که ايشان در آينده متولد خواهند شد: اين امر، به منظور آماده کردن زمينه‌هاي فکري و فرهنگي براي ظهور مدعيان دروغين و ضربه وارد ساختن از طريق آنان به اصل مهدويت صورت مي‌گيرد و باعث شده که در حال حاضر شمار مدعيان مهدويت رو به افزايش رود. البّته اين چيز جديدي نيست امّا با تشويق وحمايت قاطع و روشن آنان پيوسته تکرار مي‌شود.
يکي از روش‌هاي جنگ فرهنگي دشمنان،‌ گسترش دادن شبهات مخالفان عقيدة مهدويت است،‌ مانند:
ـ تأکيد بر اينکه نام مهدي(ع) در «صحيح» بخاري و «صحيح» مسلم نيامده است.
ـ نادرست و ضعيف شمردن نظريات ابن خلدون به خاطر احاديثي که در مورد امام مهدي(ع) روايت کرده است.
ـ تمرکز بر يک روايت در «سنن» ابن ماجه که مي‌گويد: هيچ مهدي‌اي جز عيسي بن مريم نيست.
ـ ترويج اين نظريه که مهدي مردي از مردم عادي است؛ يعني به جاي اينکه بگويند مهدي از تبار پيامبر(ص) است مي‌گويند، از امّت پيامبر است.
ـ ادعاي اينکه مسئله مهدويت،‌ مسئله‌اي قديمي به تقليد از آيين‌هاي ديگري است که اديان گذشته از آن سخن گفته‌اند.
ـ ترديد و ابهام افکني در مورد نام امام(ع) و دامن زدن به اين مسئله که او هم نام من و پدر او هم‌نام پدر من است و تأکيد بر اين نکته که مهدي(ع) در آينده متولد خواهد شد.
هدف از القاي اين شبهات رواج اين انگاره است که انديشة مهدويت،‌ انديشه‌اي واهي و غير واقعي است و هيچ اصالتي ندارد؛ حتي قرآن کريم نيز بر آن صحّه نگذاشته است. علاوه بر اين، آنها قصد دارند در مورد صحت احاديث مهدوي(ع) نيز اظهار ترديد کنند و در نتيجه مي‌خواهند بگويند هيچ نيازي به آماده شدن و انتظار براي ظهور امام مهدي(ع) نيست، حتّي اگر مهدي‌اي باشد و ايمان به او جزء واجبات باشد، مهدي منتظر فردي عادي از ميان امت اسلامي است که در آينده متولد خواهد شد. با اين شگرد آنها، هرکس مي‌تواند خود را به جاي او جا بزند، تمام اين روش‌هاي فريبنده و توأم با مکر وحيله ما را با بدترين جنگ رواني و سخت‌ترين جنگ نظامي روبه‌رو مي‌کند و اين، جنگ افکار، ارزش‌ها و اعتقادات است (البّته همه مي‌دانيم که علماي بزرگ و دانشمند به همة اين شبهات پاسخ داده و حقيقت را روشن ساخته‌اند) اهميّت و خطير بودن اين استراتژي دشمنان آن است که آنها مي‌خواهند براي رسيدن به اهداف شوم و پليدشان افکار و عقايد ويرانگر را با هر روشي در ذهن مردم وارد سازند. مهم‌ترين اهداف آنها از اين روش‌ها عبارت است از:
1. قطع اميد و آرزوهاي مردم و از بين بردن حسّ خوش‌بيني‌ها در مورد آينده به دليل ايمان به اصل مهدويت و از بين بردن جنبه‌هاي مثبت روحيه انتظار،
2. آماده سازي زمينه‌هاي فکري و فرهنگي در جوامع اسلامي براي ظهور مدّعيان دروغين مهدويت.
ايجاد نوعي حسّ بيزاري رواني و فکري نسبت به امام(ع) و مهدويت در جوامعي که به اين انديشه اعتقاد دارند. آنها اين کار را از طريق پشتيباني و حمايت از مدعيان مهدويت و پيامبري انجام مي‌دهند.
دشمنان اسلام از واقعيت‌هاي تلخ و بد رواني جوامع اسلامي و کثرت شکست‌هاي مختلف مردم در آن استفاده کرده، به خوبي از ميزان نتيجه اين حالات رواني آگاهند و از آن براي تخريب و نادرست جلوه دادن مهدويت استفاده مي‌کنند. کينه و دشمني دشمنان امام مهدي(ع) به جايي رسيده که سعي در بالا بردن شمار مدعيان مهدويت و تقويت اين‌گونه اقدامات براي ويران ساختن اسلام از درون آن دارند. آنها اموال و کمک‌هاي زيادي به اين اشخاص و پيروانشان مي‌رسانند و اشخاص ضعيف‌الايمان را تشويق به پيوستن به آن جنبش‌هاي ويرانگر مي‌کنند. از جمله نمونه‌هاي آن، رفتار دولتمردان روسيه با بابيّت و بهائيت در ايران و حمايت انگلستان از قاديانه درهند است. دشمنان اسلام در حال حاضر نيز با قدرت تمام از مدعيان مهدويت و پيامبري حمايت مي‌کنند و به همين دليل است که مشاهده مي‌کنيم شمار مدعيّان مهدويت و پيامبري در دوران معاصر در مقايسه با دوره‌هاي تاريخي قبل، پيوسته درحال افزايش است. اين ادّعاها سيري صعودي دارد و روز به روز در حال افزايش است و مي‌توان آن را يک پديده دانست. نکته بسيار مهم اينکه سرانجام بيشتر مدعيّان در سال‌هاي اخير به بيمارستان‌هاي رواني کشيده شده و بسياري نيز محکوم به حبس شده‌اند. اين بدين معناست که دستگاه‌هاي قضايي مطمئن شده‌اند که اين‌گونه اشخاص مشکلات رواني و عقلي ندارند.
سؤال مهمي که مطرح مي‌شود اين است که چه کساني پشت پرده هستند و از اين‌گونه اشخاص حمايت و پشتيباني مي‌کنند؟ دلايل و اسناد حاکي از آن است که پشتيبان و حامي و تغذيه کننده اصلي اين‌گونه جنبش‌هاي ويرانگر در اسلام، صهيونيزم است که از شرايط بد رواني حاکم در جوامع اسلامي و کثرت شکست‌هاي مردم در اين جوامع به نفع خود بهره‌برداري مي‌کند. در اينجا بايد رازي را فاش کنيم و آن اينکه اکنون در اسرائيل مرکزي براي حمايت و پشتيباني از مدعيان مهدويت و پيامبري در جوامع عربي وجود دارد و آنها اين‌گونه اشخاص را آموزش‌هاي خاص مي‌دهند، سپس آنها را به کشورهاي جهان اسلام مي‌فرستند تا از اين طريق، پايه‌هاي ارزش‌هاي ديني و اخلاقي را سست کرده، باورها و عقايد اصيل را خدشه‌دار کنند. علاوه بر اين، اسرائيل شروع به ساختن ساختمان محفل اصلي بهائيان در البهجـ[ در شهر عکا ـ محلّ قبر بهاء ـ نموده و حدود 250 ميليون دلار به آن اختصاص داده است. در تاريخ 22 مي 2001 با حضور 4500 نفر از رهبران بهايي از سراسر جهان، باغ‌هاي نوزده‌گانه آنها افتتاح شد و طيّ آن مراسم، روش‌ها و برنامه‌هاي راهبردي گسترش دين بهائي مورد بحث و بررسي قرار گرفت.
ترديدي نيست که دشمنان اسلام پشت پردة برخي از ادّعاهاي مهدويت حضور جدّي دارند. خطر اين اقدام، آن است که گسترش مدّعيان مهدويت در دوران معاصر و پي در پي مواجه شدن آنها با شکست، ممکن است به تدريج باعث بيزاري و فرار مردم از مهدويت و اتخاذ مواضعي ضدّ آن شود. هدف آنها از اين كار، دور ساختن مؤمنان از اين باور و عقيده اصيل است. شايد اين دشمنان تصور مي‌كنند كه پيروزي و موفقيّت يكي از اين مدعيان دروغين، زمينه را براي قانع كردن مسلمانان به اينكه بشارت‌هاي موجود در احاديث و روايات تحقق يافته است فراهم مي‌سازد و در اين صورت، انديشه انتظار ظهور مهدي واقعي، ديگر بيهوده است و اين‌گونه آمادگي براي ظهور كم‌رنگ‌تر مي‌شود و شوق مؤمنان كم كم از بين مي‌رود گويي كه اصلاً قبلاً چنان حس و شوقي براي ديدار وجود نداشته است. اين‌گونه عقيده مهدويت در دل‌ها و جان‌هاي مردم مي‌ميرد و همراه با آن اثر گذاري فرهنگ مهدويت نيز از جوامع اسلامي رخت برمي‌بندد.
3. بهره‌برداري از برخي ابعاد فرهنگ مهدويت براي حمله به مرجعيت ديني شيعي: آنها اين كار را از طريق حمايت و پشتيباني مدعيان بابيّت و ارتباط با امام(ع) انجام مي‌دهند.
مرجعيت ديني ملجأ اصلي مذهب شيعه و دژ مستحكم آن است. به همين دليل دشمنان پيوسته تلاش مي‌كنند به اين دژ مستحكم و سازش‌ناپذير كه در برابر آنها سر تسليم فرود نياورده، ضربه بزنند. دشمنان از مسئله ارتباط و سفارت امام(ع) سوءاستفاده كرده‌اند تا به مرجعيت ديني شيعه ضربه بزنند. دكتر مايكل برانت مؤلف كتاب «توطئه براي جدايي اديان الهي» درمورد برنامه‌هاي حساب شدة «سازمان سيا» در آمريكا بر ضدّ شيعيان مي‌گويد: «در يكي از جلسات اداره اطلاعات كه با حضور مسئولان بلندمرتبه آن و با حضور نمايندة ادارة اطلاعاتي انگلستان ـ به دليل تجارب طولاني مدت آنها در كشورهاي اسلامي ـ برگزار شد، به يك نتيجه رسيديم و آن اينكه: به هيچ صورتي به طور مستقيم نمي‌توان با مذهب شيعه رويارو شد و با آنها به جنگ پرداخت. شكست دادن شيعيان كاري است بي‌نهايت دشوار، به همين دليل بايد غير مستقيم و از پشت پرده به جنگ با آنها پرداخت. در اين راستا طرح‌ها و برنامه‌هاي دقيق و كامل زيادي براي طولاني‌مدت در نظر داريم. ما پس از مطالعات بسيار تصميم به ضربه زدن به مرجعيت ديني و تضعيف عقايد شيعه و فاسد كردن آن گرفتيم. ما متفق‌القول شده‌ايم كه بايد مفاهيم و اصول آنها را تحريف كنيم، به گونه‌اي كه اشخاصي كه مذهب شيعه را مورد مطالعه و بررسي قرار مي‌دهند شيعيان را عده‌اي نادان و خرافاتي ببينند. آنها با اين طرح‌ها و برنامه‌ها اميدوارند كه تا سال2010 م. به چنين هدفي در مورد شيعه برسند و شيعه را اين‌گونه بنمايانند».
شايد بر هيچ انسان آگاهي پوشيده نباشد كه دستان صهيونيسم و مزدوران آنها و مكر و حيله و بازي‌هاي آنها براي بدجلوه دادن عقيده مهدويت واقعي و تخريب آن تا چه اندازه مي‌تواند خطرناك باشد. اهميت و خطرناك بودن اين بخش از استراتژي دشمنان در اين موارد نهفته است:
1. به وجود آوردن مدعيان ارتباط و حمايت و پشتيباني از آنها درحال حاضر.
2. گسترش و ترويج خبر ارتباط آنها با امام(ع) در زمان غيبت کبرا؛ در اين حال اين اشخاص ادعا مي‌کنند از امام(ع) احکام شرعي و مسائل فقهي را که عين حقيقت و درست است و با واقعيتي که خداوند آن را اراده کرده، تطابق دارد، دريافت مي‌کنند. با پذيرش اين مطلب و ايمان به آن بايد از فقها و علما (مرجعيت ديني) اظهار بي‌نيازي کرد. زيرا مراجع تقليد بر اساس ظواهر امور (بر اساس اصول اجتهاد فقهي) رأي صادر مي‌کنند و نظر مي‌دهند؛ يعني فتوا دادن بر اساس اصول اجتهادي انجام مي‌گيرد و فتواها ممکن است درست يا نادرست باشد، ممکن است با واقعيت مطابقت داشته باشد، ممکن است با آن تطابق نداشته باشد،‌ يعني اين‌گونه فتواها و احکام ظاهري، گماني نزديک به واقع است نه عين حقيقت. آنها مي‌خواهند بگويند با ظهور نماينده و شخص مرتبط با امام (مدعي سفارت يا نيابت)‌ که مستقيماً با معصوم در ارتباط است، اين مرحله به پايان رسيده است، درنتيجه چنين اشخاصي احکام و مسائل واقعي را که مطابق واقعيت جامعه است، مستقيماً از امام مي‌گيرند و به مردم انتقال مي‌دهند و ديگر نيازي به مراجع تقليد و علما نيست.
در همين راستا، دشمنان از مدعيان ارتباط حمايت کرده و گروه‌ها و جنبش‌هاي جديدي مانند «جماعـة السفارة» در بحرين، «يماني‌ها» در عراق، «احمديه» پاکستان، «بابيت و بهائيت» در ايران و «قاديانيه» در هند را به وجود آورده‌اند.
آنها با اين کار اقدام به تضعيف مرجعيت ديني و کم کم به مردم مي‌قبولانند که ديگر نيازي به حضور چنين اشخاصي در جامعه نيست و از ابعاد اجتماعي، مالي و سياسي به آن حمله مي‌کنند و به همين دليل است که اخيراً اقدام به گسترش و ترويج برخي انديشه‌ها و ديدگاه‌هاي ويرانگر مانند «بدعت تقليد، بدعت مرجع اعلي و بزرگ و ...» کرده‌اند، مسئله بسيار دردناک اين است که دشمنان اين مأموريت را به خود مسلمانان واگذار مي‌کنند و آنها به نيابت از دشمنان اين کار را انجام مي‌دهند.
اين‌گونه، برخي در دام آنها مي‌افتند و برخي اشخاص متعصب و نادان از ميان مسلمانان، اين خدمت را به صورت مجاني به دشمنان تقديم مي‌کنند. اين‌گونه است که برخي از اين اشخاص نادان با دشمني و کينة زياد نسبت به مراجع تقليد بزرگ و ديگر علما، بدترين برچسب‌ها را به آنها مي‌زنند و حتي گاهي اوقات خون آنها را نيز مباح مي‌دانند، زيرا اين دانشمندان و علما، مانع سختي براي دعوت و تبليغات آنها به شمار مي‌آيند و اگر علما و مراجع به دعوت آنها پاسخ مثبت دهند، همة مردم به تبع آنها به اين‌گونه اشخاص ايمان مي‌آورند. اينها درحقيقت همان خوارج دوران هستند.
هر يک از اين مدّعيان، خود را برتر از تمام مردم مي‌دانند و با تمام مراجع عظام دشمني مي‌ورزند، دقيقاً همانند خوارج که حرقوس‌بن زهير پيشواي آنها بود و او خود را از پيامبر(ص) هم بالاتر مي‌دانست.
ما اکنون در برابر يک روش و طرح و برنامة خطرناک از سوي دشمنان هستيم که از طرف تعدادي افراد مرموز که ادعاي ارتباط دارند و مي‌خواهند مرجعيت ديني شيعه را از ميدان به در کنند، مورد اجرا قرار مي‌گيرد. نکتة قابل توجه اين است که اين مدعيان گمراه، مريدان و پيرواني از طبقات مختلف اجتماعي و فرهنگي دارند که از دستورهاي آنها فرمانبرداري مي‌کنند و نقشه‌ها و طرح‌ها و توطئه‌هاي آنها را با کمال سادگي و ناداني به اجرا درمي‌آورند.
3. مبارزه با زمينه‌هاي حمايت کننده و پشتيبان امام(ع) پيش از خروج ايشان؛ دشمنان اين کار را از طريق ضعيف کردن پايگاه مردمي امام(ع) با مجموعه‌اي از جنگ‌هاي نظامي‌، اقتصادي و فکري به اجرا درمي‌آورند.
يهوديان از طريق پژوهش‌ها و مطالعاتشان، همچنين با آگاهي از فلسفه، ميراث ديني‌شان به ويژه کتاب سرّي «کابالا» و از طريق پيش‌بيني‌هاي پيشگويِ يهوديِ فرانسوي ـ نوستراداموس ـ به اين نتيجه رسيده‌اند که توسط مهدي(ع)‌ نابود مي‌شوند. با توجه به اين، همان‌گونه که يهوديان در گذشته از طرق مختلف اعمال نادرست و بد خود را نزد کفار قريش نيک جلوه مي‌دادند و از ظهور حکومت و دين محمّدي وحشت داشتند، اکنون نيز پيش‌بيني خروج مهدي موعود(ع)، آن رهبر بزرگ، از مکّه در آينده آنها را به وحشت انداخته و خواب و آرامش را از آنان گرفته است.
يهوديان از مدّت‌ها پيش مي‌دانستند که مهدي(ع) در زمان ظهور خود، آنها را از بين مي‌برد و روزي به جنگ با آنان خواهد پرداخت و مي‌دانند که ميدان جنگ هم خاورميانه خواهد بود. آنها مي‌دانند که پرچم‌هاي سياه براي ياري مهدي(ع) از ايران خارج مي‌شود و عراق مرکز خلافت و کوفه پايتخت ايشان خواهد بود و از آنجا موج آزادسازي قدس و نابودساختن يهوديان آغاز مي‌‌شود. آنها اطلاع دارند که ايشان ابتدا در مکه ظهور خواهند کرد و سفياني سرسخت‌ترين دشمن امام و هم‌پيمان يهوديان و غربي‌ها از منطقة شام خواهد بود و امام از مصر به عنوان يک پايگاه تبليغاتي و اطلاع‌رساني استفاده خواهد کرد.
خطرناک‌ترين کاري که يهوديان انجام داده‌اند اين است که عقايد و باورهاي نادرست، موهوم و مرموزي در فکر و ذهن مسيحيان غرب در مورد نجات‌بخش بشريت و رهبر بزرگ آن، يعني حضرت مهدي(ع) و نقش ايشان در نابودي تمدن غرب به وجود آورده‌اند.
اين خود باعث شده که آنها به نوعي، وحشت و نگراني از تمام چيزهايي که به مهدي(ع) ربط دارد، داشته باشند. يهوديان مطمئن‌اند کساني که بار دوم از سوي امام به سوي آنها فرستاده مي‌‌شوند (آن‌گونه که در قرآن آمده)، از سرزمين بابل (وسط عراق)‌ خارج مي‌شوند و به همين دليل است که پيوسته تلاش مي‌کنند عراق را ويران سازند و بدون دليل، جنگ ضدّ آن را آغاز کردند و به همين دليل، يهوديان و غربي‌ها و صهيونست‌ها با توجه به محاسبات سياسي و استراتژيک، از سال‌ها پيش برنامه‌ريزي کرده‌اند هر قدرت و نيرويي که ممکن است آن رهبر بزرگ در جنگ ضدّ خود از آن استفاده کند، از بين ببرند. آنها جنگي سخت ضدّ عراق و ايران ترتيب دادند تا زماني که مهدي(ع) ظهور کند،‌ با مردمي روبه رو شود که جنگ‌ها و تحريم‌ها آنها را از پا در آورده و در نتيجه نتوانند به امامشان ياري برسانند. اينجاست که پاسخ اين سؤال را در مي‌يابيم که: چرا حملات و جنگ‌هاي پياپي و سخت کنوني در اين منطقه به ويژه با دوستدارن اهل‌بيت(ع) در مي‌گيرد؟ چرا ميان ايران و عراق جنگ روي داد و هشت سال ادامه يافت و شمار زيادي از پيروان و دوستداران اهل بيت(ع) در آن کشته شدند؟ چرا اندکي پس از پايان جنگ ايران وعراق،‌ اين جنگ بار ديگر در اين منطقه روي داد؟ (حمله به کويت واشغال عراق).
شگفتا، گويي کساني هستند که نمي‌خواهند اين منطقه لحظه‌اي آرام و خالي از درگيري باشد، و مهم‌تر اينکه آنها مي‌خواهند عراق را براي مدّتي بسيار طولاني، به صورت منطقه‌اي پر از آشوب و ناامن و ميدان جنگ‌هاي مختلف درآورند و مي‌خواهند توجيه‌هايي براي باقي ماندن نيروهاي غربي در آن داشته باشند. اگر ما بدانيم که آنها خود را براي جنگ بزرگ «آرمگدون» آماده مي‌کنند. ديگر از اين حوادث شگفت‌زده نمي‌شويم. آنها پيش‌بيني مي‌کنند آرماگدون يک جنگ هسته‌اي گسترده و همه‌جانبه است که در آن جنگ دوستداران وياران امام را از بين مي‌برند. وما بايد بدانيم که در شرايطي زندگي مي‌کنيم که صهيونيست‌ها برنامه‌ها و طرح‌هاي زيادي براي آن دارند و آن طرح‌ها و برنامه‌ها نيز توسط آمريکا و غرب به اجرا درمي‌آيد که برخي از علل آن در اين موارد خلاصه مي‌شود:
1. انتظار آمدن آن رهبر بزرگ(ع) وتلاش براي نابود ساختن ايشان در آغاز ظهورشان، زيرا منابع يهودي پيش‌بيني کرده‌اند که ظهور ايشان نزديک شده است.
2. تسلط بر گنج‌هاي فرات که از جنس طلا است و آن با نزديک شدن زمان ظهور امام(ع)، آن‌گونه که در روايت‌ها آمده است،‌ افزايش مي‌يابد.
3. دست گذاشتن بر منابع نفت منطقه، تسلط بر اقتصاد آن و تضعيف سياسي و نظامي کشورهاي منطقه.
جدا از اينها بايد تأکيد کرد که طرح‌ها و برنامه‌هاي غربيان (رومي‌ها) در اين منطقه، زير چتر حمايت صهيونيسم، چيزي جز آماده‌سازي زمينه و جوّ مناسب براي خروج سفياني نيست.
در پايان تأکيد مي‌کنيم که اين مکر و حيلة آنها است امّا مکرو حيله خداوند بر آن چيره است. «و يمکرون و يمکرالله و الله خير الماکرين». و وعدة خدا حق است که فرمود: «و إنّ جندنا لهم الغالبون».

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

جمعه 13 اسفند 1389  1:47 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها