شيخ مرتضى انصارى در محضر امام عصر مرحوم نهاوندى در كتاب عبقرىّ الحسان پس از آنكه در اوصاف شيخ مرتضى انصارىقدس سره مطالبى مىنويسد و او را از نظر قدس و تقوا و ارتباط با امام زمانعليه السلام ستايش مىكند اين حكايت را از كتاب دار السّلام نقل مىكند :
اجمال اين واقعه ( تشرّف شيخ محضر مبارك امام زمانعليه السلام ) اين است كه برادر عزيز ايمانى و فاضل كامل ربّانى آقا ميرزا حسن آشتيانى كه از شاگردان فاضلوعالمشيخمرتضىانصارى « رحمةاللّه عليه » است براى من نقل كرد كه :
روزى با گروهى از طلاّب در خدمت شيخ استاد ( انصارى ) به حرم مطهّر اميرالمؤمنينعليه السلام مشرّف مىشديم ، اتّفاقاً در راه عبور بعد از دخول در صحن مطهّر شخصى با شيخ برخورد و سلام كرد ، و براى مصافحه و بوسيدن دست شيخ پيش آمد ، بعضى از همراهان براى معرّفى آن شخص به شيخ عرض كردند : اين شخص نامش فلان است و در جفر و رمل مهارت دارد ، و ضمير هم مىگويد ( يعنى از نيّت و باطن افراد خبر مىدهد ) استاد بزرگوار وقتى اين مطلب را شنيد تبسّم كرد و براى امتحان فرمود : من نيّتى كردم ، اگر تو ضمير مىدانى بگو من چه چيزى در نيّت گرفتم؟
آن شخص بعد از تأمّل عرض كرد : تو در ضمير خود گفتى كه آيا صاحبالامر را ديدهام يا نه ، وقتى شيخ اين جواب را شنيد حالت تعجّب به او دست داد ، و اگر چه صراحتاً حرف او را تصديق نكرد ولى آن شخص گفت : نيّت شيخ همان بود كه گفتم ، آن شخص اصرار كرد كه بلكه شيخ آن را تصديق كند امّا او ساكت بود و جواب نفرمود ،
پس چون آن شخص بسيار اصرار نمود شيخ فرمود : خوب بگو ببينم ديدهام يا نه؟ عرض كرد : آرى دو مرتبه خدمت آن حضرت شرفياب شدهاى ، يك مرتبه در سرداب مطهّر ، و مرتبه ديگر در جاى ديگرى ، شيخ چون اين سخنان را از او شنيد مانند كسى كه نخواهد امر بيش از اين ظاهر شود با عجله رفت .
مؤلّف كتاب عبقرىّ الحسان بعد از ذكر اين قضيّه مىفرمايد : مقامات و كراماتى كه در حقّ شيخ استادقدس سره ديده و شنيده شده چنانچه در خاتمه كتاب ( همان كتاب دار السّلام ) در فصل منامات و كرامات به بعضى از آنها اشاره شده باعث يقين بر اينكه آن بزرگوار واجد اين مقام و فايز اين اكرام گرديده مىشود ، اگر نگوئيم كه در بسيارى از امور مهمّه اعمالش صادر از رأى منير و اذن آن حضرت بوده .