«لواءُ الانتصار» يا شيوههاي ياري قائم آل محمّد(ع) «لواءُ الانتصار» يا شيوههاي ياري قائم آل محمّد(ع) نام كتابي است كه به قلم يكي از شيفتگان و ارادتمندان امام عصر(ع) تأليف شده است. مرحوم آيت الله ميرزا محمّدباقر فقيه ايماني اهتمام و عنايت فراواني به ذكر فضايل و مناقب امام زمان داشت و در تمام عمر در فراق و انتظار يوسف زهرا(ع) دلي سوزان و اشكي ريزان داشت و از ويژگيهاي آن منتظر راستين اين بود كه با هر بهانهاي دلها را متوجه آن امام مهربان ميكرد. ايشان 70 جلد كتاب و رساله نوشت كه نيمي از آنها به موضوعات مهدويت مربوط ميشود. از آنجايي كه پيش از اين، در مقاله ديگری با عنوان «جانِ شيفته» به شرح احوال و آثار اين عبدصالح خدا پرداخته شده است، در اين نوشتار تنها گزارشي از كتاب «شيوههاي ياري قائم آل محمّد» آورده ميشود.
معناي ياري امام زمان(ع)
مرحوم فقيه ايماني كتاب خود را با اين سؤال اساسي شروع ميكند كه: آيا ياري امام عصر(ع) كه خود مظهر قدرتِ يزدان و مظهر سيطره و چيرگي خداي جبار است، از طرف ما بندگانِ ضعيف امكان پذير است؟ در پاسخ، با استناد به آياتي چند مينويسد: «خداوند خود در قرآن كريم فرموده: «إن تنصروا الله ينصركم و يثبّت أقدامکم؛ اگر خداوند را ياري كنيد، او نيز شما را ياري كرده و گامهايتان را ـ در سلوك راه حق ـ ثابت و پايدار نگاه ميدارد». ممكن است اين سؤال در ذهن كسي خطور كند كه خداوند متعال كه خود بينياز مطلق است و احتياج و نياز در ذاتِ مقدّس او راه ندارد و معقول و پذيرفتني هم نيست؛ چگونه چنين درخواستي را از بندگان خود نموده است؟»
يا در جاي ديگر فرموده: «من ذالّذي يقرض الله قرضاً حسناً؛ كيست كه به خداوند قرض نيكو بدهد» در پاسخ بايد گفت: خداوند از شدت علاقه و محبتي كه به اولياي خود دارد، ياري آنها را ياري خود، ظلم به آنها را ظلم به خود، احسان به آنها را احسان به خود فرض كرده و آنان را معيار و ملاك قرار داده تا بندگانش را بيازمايد. پس هر كس كه ادعاي دوستي خدا را دارد بايد اولياي او را دوست بدارد، چنانكه در بسياري از زيارات معصومين(ع) آمده است:
«من أحبّكم فقد أحبّ الله و من أبغضكم فقد أبغض الله؛ كسي كه شما را دوست بدارد، خدا را دوست داشته و هر كه با شما دشمني كند، خدا را دشمن داشته است».
پس با توضيحات بالا روشن شد، اگر كسي بخواهد خدا را ياري كند تا مشمول عنايات پروردگار و امدادهاي غيبي او واقع شود، بايد اولياي او را ياري كند و بديهي است كه سر سلسلة اولياي الهي و محبوبترين افراد در درگاه ربوبي، پيامبر خدا(ص) و اهل بيت(ع) او هستند و آنان سرچشمة همة بركات و واسطة همة فيوضاتِ الهي ميباشند و آنچه از طرف پروردگار به بندگانش احسان ميشود به خاطر آنهاست.
و در زمان حاضر ولايت كلية الهيه و خلافت و وصايت نبويه به وجود مبارك حجت بن الحسن(ع) اختصاص دارد و اوست كه واسطة ميان خدا و خلق ميباشد: «و بيمنه رُزق الوري و بوجوده تثبت الأرض و السماء؛ به بركت وجود نازنين اوست كه به همة موجودات روزي داده ميشود و به وجود شريف اوست كه زمين و آسمان پايدار مانده است».
پس وظيفة ما در مقابل اين همه الطاف و عنايات كه از ناحية مقدس او به ما ميرسد، شكرگزاري است و كمترين مرتبة شكر آن است كه نعمتهاي وليّ خود را در راه مخالفت با او به كار نبريم و موجباتِ خوشنودي او را فراهم آوريم و او را به هر شكل ممكن ياري دهيم كه اين خود ياريِ خداست و همان چيزي است كه خداوند در برابر آن، وعدة نصرت به بندگانش را داده است.1
انگيزة نگارش كتاب
مرحوم فقيه ايماني پس از بيان منظور از ياري امام عصر(ع)، در انگيزة تأليفِ خود مينويسد: از آنجايي كه زنده كردن امر امام زمان(ع) و دعوت و هدايت بندگان به سوي ولايتِ ايشان، نصرت و ياري آن حضرت است ـ و اين هدف با تحرير و نشر سخنان اهل بيت(ع) در اين موضوع به دست ميآيد، در خاطر قاصر اين عبد ضعيف ـ محمّدباقر (فقيه ايماني) ـ چنين آمد كه در ضمن چند ورق، راههايي را كه به واسطة آنها، نصرت آن امام مظلوم تحقّق پيدا ميكند را يادآوري كنم و آن را «لواء الانتصار؛ پرچم ياري» يا: شيوههاي ياري قائم آل محمّد(ص)، بنامم.2
گزارشي از كتاب
اين كتاب در دو فصل نگارش و تدوين يافته است: 1. فصل اوّل در: فضيلت نصرت و ياري اهل بيت(ع) در اخبار و روايات كه مؤلف با آوردن احاديث و اخباري فضيلت ياوري اهل بيت پيامبر(ص) را مختصراً بازگو ميكند؛ 2. فصل دوم كتاب كه ساير بخشهاي كتاب را در برميگيرد، در بيان چگونگي و كيفيت نصرت و ياري امام زمان(ع) در امر دين است. اين فصل به بيان دوازده كيفيت پرداخته و نگارش يافته است كه گزارشي از موضوعات و مطالب آن جهت آشنايي با بيشتر اين شيوهها در ادامه ميآيد.
1. ياري امام زمان(ع) با پيشه كردن تقوا:
مرحوم فقيه ايماني در ذيل اين شيوه، شانزده راه و روش را برميشمارد كه به اختصار به چند مورد آن اشاره ميشود:
الف) از بزرگترين و مهمترين اموري كه آن حضرت(ع) از جانب حق تعالي بر عهده دارند، هدايت بندگان و ارشاد آنان به سوي فلاح و صلاح است. پس هرگاه كسي يك نفر از بندگان خدا را هدايت كند يا اينكه خودش را اصلاح نمايد و تقوا پيشه كند، به همان مقدار كه در هدايت او يا اصلاح خود گام بردارد، امام(ع) را ياري كرده است.
ب) هرگاه مؤمني به صفتِ تقوا آراسته گرديد و آثار كمال از او ظاهر شد، امام(ع) به وجود او افتخار ميكند و در حقيقت ماية زينت امام(ع) شده است.
ج) هرگاه بندة مؤمني بر اثر تقوا به درجة كمال رسيد، خداوند متعال بعضي از كرامات را گاه گاه از او ظاهر مينمايد و اين ـ ظهور كرامات ـ موجب كمال و استحكام عقيده و معرفت مردم نسبت به امام زمان(ع) ميشود كه اينان كه شيعه و دستپروردة اويند، چنيناند، پس خود او چگونه است.
د) از برترين اقسام ياري امام زمان(ع)، دعا در تعجيل فرج آن حضرت است و بديهي است كه از شرايط استجابت دعا، تقوا است. پس دعا و طلب فرج آن حضرت زماني واقعاً ياري امام(ع) به حساب ميآيد كه بنده، حقيقتاً داراي صفتِ تقوا باشد.3
2. ياري امام زمان(ع) با راهنمايي جاهلان:
مرحوم فقيه ايماني در اين باب مينويسد: هدايتِ بندگانِ خدا يكي از شئون امامت امام(ع) است، پس هر كس به توفيق الهي بتواند وسيلة هدايتِ گروهي شود، در حقيقت آن حضرت را در امر ترويج و تبليغ دين ياري كرده و با اين عمل نصرت الهي را محقّق نموده است. بنابراين هر كس به هر شكلي كه براي او ممكن است بايد در راهنمايي افراد گمراه و نادان تلاش كند كه اين شيوه، از بهترين عبادتها و باعث نزديكي به پروردگار است و مقصود از زنده كردن [نفس] در اين آية شريفه «و من أحياها فكأنّما احيي الناس جميعاً؛4 هر كس نَفْسي را زنده كند، گويا تمام مردم را زنده كرده است» همين هدايت است و اين تكليف بيشتر متوجه علما است.5
3. ياري امام زمان(ع) با تحصيل علوم و معارف ديني:
شخص مؤمن با كوشش در فراگيري علوم و معارف ديني، در حقيقت امام عصر(ع) را ياري كرده است، زيرا اوّلاً خودِ انسان از جملة كساني است كه هدايتِ او از شئون امام است، پس همان طور كه به هدايت ديگران، يـاري امــام(ع) حاصل ميشود، فراهم آوردن وسايل هدايت خود نيز ياري آن حضرت به حساب ميآيد، ثانياً: آمـوختـن علوم ديني، مقدمة راهنمايي خلق است. وقتي نور علم پيدا شد، ديگران نيز از روشنايي آن بهرهمند ميشوند و بدين وسيله ياري امام زمان(ع) تحقّق پيدا ميكند.6
4. ياري امام عصر(ع) با امر به معروف و نهي از منكر:
يكي ديگر از راهها و شيوههاي ياري امام عصر(ع)، انجام دو فريضة امر به معروف و نهي از منكر است كه اگر با شرايط آن انجام شود، آثار ظاهري و باطني را به دنبال دارد. آثار ظاهري اين دو فريضه در اين راستا اين است كه: به وسيلة امر به معروف، تاركان كارهاي نيكو، آنها را به جا ميآورند و همچنين با نهي از منكر گناهكاران يا كلّاً گناه را ترك ميكنند يا كمتر انجام ميدهند.
و در اين آثار ظاهري، نوعي نصرت و ياري امام زمان(ع) نهفته است، زيرا اينها از اموري است كه مختص به وجود مبارك امام(ع) است. پس هر كس مؤفق به انجام اين امور شود، البته امام را ياري نموده است.
امّا آثار باطني اين دو فريضه اين است كه: موجب نزول بركات و فيوضات الهي شده و سبب برطرف شدن بلاها و گرفتاريها ميگردد. كه در اين آثار باطني نوعي نصرت امام(ع) نهفته است، زيرا بركات و فيوضات الهي به يُمن وجود مبارك امام(ع) به بندگان ميرسد، پس هر كس باعث برطرف شدن موانع و سبب ظهور آنها گردد، آن حضرت را در ظهور آثار وجودي ايشان ياري كرده است.7
5. ياري وليّ امر(ع) از طريق مرابطه:
حضرت آيت الله فقيه ايماني ابتدا «مرابطه» را اينگونه معني ميكند: «مرابطه، يعني آمادگي و مسلّح بودن در برابر دشمنان اسلام در مرزها» ايشان با آوردن اين آيه و تفسير آن از امام صادق(ع)، ياري امام عصر(ع) به وسيلة مرابطه را چنين مينويسند: كليني در كتاب «كافي» در ذيل اين آية شريفه «إصبروا و صابروا و رابطوا»8 از امام صادق(ع) روايت كرده: يعني «بر سختي واجبات صبر كنيد و يكديگر را به پايداري در مصايب امر كنيد و براي ائمه(ع) مرابطه نماييد».
مؤلف آنگاه مرابطه را در دو قسم اينگونه تبيين ميكند: 1. اينكه جمعي از مسلمانان براي حراست از كيان كشور اسلامي پيوسته آماده باشند كه ياري امام زمان(ع) بدين شيوه كاملاً واضح است، زيرا حفظ كيان اسلام و مسلمانان از اموري است كه به وجود مبارك امام(ع) بازگشت كرده و از شئون امامت است. پس هر كس در اين راه تلاش كند، زحمتي از دوش مبارك آن حضرت برداشته، باعث عزّت و شرف ايشان گشته و به نوعي امام خود را ياري كرده است؛
2. قسم دوم مرابطه آن است كه شخص مؤمن پيوسته و در همه حال منتظر فرج امام زمان خود باشد و خويشتن را براي شركت در قيام بزرگ و جهاني آن حضرت ـ هر چند با آماده كردن يك تير ـ مهيّا سازد كه امام صادق(ع) در اين باره فرمود: «هر يك از شما [مسلمانان] بايد براي قيام قائم آمادگي پيدا كند، اگرچه با داشتن يك تير باشد».9
6. ياري صاحب الامر(ع) با تقيّه نمودن:
تقيّه، يعني در برخورد با دشمنان آن گونه رفتار شود كه جان و مال و آبروي فرد مؤمن و ديگر مؤمنان حفظ شود. مرحوم فقيه ايماني اين نوع ياري را در سه دسته تقسيم نموده، از جمله اينكه چگونه ميتوان به وسيلة تقيّه امام زمان(ع) را ياري كرد؟ وي در پاسخ مينويسد: چنانكه گفته شد «تقيه» در موردي است كه شخص مؤمن به علّت انجام يا ترك كاري در معرض خطر [جاني ـ مالي ـ آبرويي و... ] باشد و همچنين آن خطر نسبت به آن حضرت يا شيعيان و دوستان آن حضرت باشد، پس اگر مؤمن در اين گونه موارد تقيّه كند در اصل امام خود را در دفع خطر و ضرر ياري كرده است، مانند مواردي كه گفتار و كردار بندة مؤمن [خداي ناخواسته] موجب مسخرة دشمنان يا بيادبي جاهلان نسبت به اولياي حق و امامان معصوم(ع) شود.10 مؤلف در ادامه رواياتي را در فضيلت تقيّه و همچنين در نكوهش ترك آن [در جايگاه خود] و اشاراتي به موارد و كيفيت آن آورده است.
7. ياري امام عصر(ع) با دعا در تعجيل فرج آن حضرت:
احاديث و روايات دلالت دارد كه احقاقِ حقوق الهي و حقوق همة انبيا، اوصيا و اوليا بستگي كامل به ظهور سرشار از سرور حضرت بقيةالله(ع) دارد و متوقف بر آن است. همچنين از بسياري از اخبار و فقرات ادعيه و زيارات استفاده ميشود كه اصل وقوع ظهور آن حضرت يك وعدة تخلف ناپذير الهي است، ولي زمان وقوع آن حركت و حادثة عظيم از امور «بداءپذير» بوده كه قابل تعجيل و تأخير ميباشد.
از بعضي از روايات اين گونه به دست ميآيد كه دعاي مؤمنان ـ چنانچه با شرايط و آداب كامل باشد ـ تأثير به سزايي در تعجيل فرج خواهد داشت و روشن است كه اگر فعل كسي در وقوع امري تأثير داشته باشد، به نوعي در آن امر كمك كرده است. نتيجه آنكه: دعاي شخص مؤمن جهت تعجيل فرج، در حقيقت، نصرت و ياري امام عصر(ع) است.11
مرحوم مؤلف در ادامة اين فصل چنين آورده است: همان طور كه دعا موجب تعجيل در فرج است، ترك آن نيز باعث تأخير در فرج ميشود. ايشان از طريق استناد به شواهد قرآني و روايي به تبيين اين مهم ميپردازد. آوردن آيات و روايات و تفسير و تأويل آنها بر اين مطلب تأكيد ميكند.
وي همچنين با آوردن رواياتي مبني بر اينكه امامان معصوم(ع)، خود گاهي اوقات از شيعيان خود ميخواستند، كه براي حوايج و مهمات آنها دعا كنند، نتيجه ميگيرد كه دعاي مؤمن در اصلاح حوايج و برطرف شدن هموم و غموم (ناراحتيها و نگرانيهاي) امامان(ع) تأثير دارد و اين مطلب منافاتي با اين قضيه ندارد كه امامان با اينكه خود وسيلة همة فيوضات الهي براي ديگران هستند و از هر جهت از ديگران بينياز ميباشند [امّا از ديگران درخواست دعا نمايند] چنانكه خداوند متعال با آنكه غني بالذات بوده و بينياز ميباشد، امّا بندگان را امر به عبادت خود فرموده و همچنين از آنها طلب ياري نموده و حتي قرض خواسته است.
حكمت اين امور، آن است كه بندگان، خود را در راحتي عقيده و گفتار و در مقام دوستي با او بيازمايند و با انجام اين اعمال لياقت و قابليت رحمت او را بيابند.12 مؤلف در ادامه، مطالب خواندنيِ خوب و قابل استفادهاي را دربارة شرايط دعا و اوقات و مكانهاي آن ذكر ميكند.
8. ياري امام زمان(ع) به واسطة تمنا و آرزوي ياري ايشان:
تمنا و آرزوي ياري امام زمان(ع) هنگامي كه با عزم و ارادة حقيقي و اشتياق قلبي و صدق و يقين باشد در حقيقت ياري امام عصر(ع) است و بر دو قسم است: اوّل، اينكه اشتياق فراوان و اراده و تصميم داشته باشد كه هرگاه آن حضرت ظهور كنند، ايشان را ياري نمايد. دوم، اينكه انديشة نصرت و ياري اسلام [حقيقتاً] در قلب او باشد و به واسطة خرابي و نابساماني در اسلام اندوهگين باشد.
فردِ مؤمن، شوق و اشتياق فراواني براي نصرت و ياري امام زمان(ع) دارد و چون در خارج، اسباب ظاهري آن مهيّا نيست، همواره آرزوي فراهم شدن زمينة آن را دارد و براي آن بيتابي ميكند. مؤمن منتظر، پيوسته با غم و اندوه همدم است تا به حدّي كه حالت ندبه پيدا ميكند؛ در اين صورت است كه خداوند به او اجر كامل ياري امام زمان(ع) را عنايت كرده و او را از ياوران قائم آل محمد(ع) به شمار ميآورد.13
بندة مؤمن اگر تمناي نصرت و ياري اسلام را داشته و حقيقتاً براي مصيبتهاي اسلام غمناك باشد امّا چون توانايي ياري اسلام را ندارد، به واسطة تمناي آن، در زمرة ياوران واقعي محسوب ميشود. از آنجا كه نصرت و ياري و حفظ اسلام از شئون خاصة امام زمان(ع) است، پس هر كس، به هر عنوان و به هر وسيلهاي كه سعي و كوشش در نصرت اسلام نمايد، در حقيقت امام عصر(ع) را ياري نموده است.14مرحوم مؤلف در اين باب، رواياتي را دربارة ادخال سرور در قلب مؤمن و رفع گرفتاريهاي مؤمنان و حقوق برادران ديني ميآورد و از آن نتيجه ميگيرد كه كمك به آنان و ياري رساندن به ايشان، ياري رساندن به امام زمان(ع) است.15
9. ياري حجّت خدا(ع) با انتظار ظهور و فرج آن حضرت:
اهميت انتظار ظهور به حدّي است كه منتظر در زمرة مجاهدان و شهداي در حضور امام(ع) به شمار ميرود. مرحوم فقيه ايماني اين بخش را در سه قسمت سامان داده است: 1. رواياتي كه بيان ميكند كه انتظار فرج، فضيلت نصرت و شهادت در راه خدا را دارد. از جمله: در «نورالابصار» از ابي حمزه نقل شده كه گفت: به امام صادق(ع) عرض كردم: «فدايت شوم، پير و ناتوان شده و اجلم نزديك شده و ميترسم پيش از وقوع امر فرج شما بميرم».
امام(ع) فرمود: «اي اباحمزه! هر كس كه ايمان داشته باشد و گفتار ما را تصديق كند و منتظر فرج ما باشد، مانند كسي است كه در زير پرچم حضرت قائم(ع) شهيد شده، بلكه پاداش كسي را دارد كه در ركاب پيامبر اكرم(ص) شهيد شده است».16 و در روايت ديگري آن حضرت فرمود: «هر كس كه در حال انتظار فرج از دنيا برود نزد حقتعالي از بسياري از شهيدان بدر و احد برتر است».17
از اين روايات و روايات مشابه آن استفاده ميشود كه خداوند به واسطة انتظار، اجر و پاداش مجاهدان و شهيدان در ركاب حضرت قائم(ع) را مرحمت فرموده و منتظران فرج را در فوج ياوران ايشان محشور ميفرمايد.18 مرحوم مؤلف فصل دوم اين باب را به فضيلتهاي انتظار اختصاص داده و احاديثي را در اين باره ميآورد.
3. در بيان معناي انتظار و شرايط و آداب آن: مرحوم فقيه ايماني در اين باب در معناي «انتظار» مينويسد: حقيقت انتظار، بر حسب مفهوم لفظي آن، ضدّ يأس است و مراد از انتظار چيزي، آن است كه يقين به وقوع آن داشته، چشم به راه آن و اميدوار به وقوع آن باشد. آنگاه ايشان انتظار را به دو مقولة قلبي و بدني تقسيم ميكند و مينويسد: «انتظار قلبي داراي درجات سه گانه است: الف) يقين داشته باشد كه ظهور آن حضرت حق است و واقع خواهد شد و در آن وعدة الهي، تخلفي نيست لذا هر قدر هم در تحقق آن تأخير شود، نااميد نگرديده و اصل آن را منكر نشود و بداند كه اعتقاد به اين درجه واجب است و حقيقت ايمان به آن بستگي دارد و نبود آن در باطن امر، موجب كفر و ضلالت است، اگر چه به حسب ظاهر، محكوم به احكام اسلام باشد، چون انكار امر امامت است هر چند در ظاهر اقرار به توحيد و رسالت دارد.
ب) ظهور را منحصر به وقت خاصّي نداند كه قبل از آن، مأيوس از وقوع آن شود، اعتقاد به اين درجه نيز واجب است از اين يأس و نااميدي نهي شده و حرام است و اين حرمت و حرام بودن به علّت «تكذيب وقّاتون» است.
ج) به حسب آنچه در روايات آمده، در همه حال منتظر بوده و اميد به ظهور داشته باشد و اعتقاد به اين درجه، مقتضاي كمال ايمان است، زيرا لازمة كمال ايمان شخص مؤمن در اين است كه فرج را نزديك بداند و پيوسته چشم به راه بوده و همه وقت منتظر آمدن مسافر خود باشد.19
مرحوم فقيه ايماني در ادامه دربارة «انتظار بدني» مينويسد: هرگاه انسان مزرعهاي داشته، آن را اصلاح كرده، تخم كاشته و آب داده باشد، چون احتمال وقوع آفاتِ زميني و آسماني ميرود، دعا ميكند و از خداوند متعال حفظ آن زراعت را از آفات طلب ميكند و با اين حال در انتظار زمان رسيدن محصول باقي ميماند. همانگونه كه در نعمتهاي دنيوي، خداوند متعال اسباب را مهيّا كرده و نعمتها را به وسيلة آن اسباب عطا ميفرمايد، همچنين براي تعجيل در ظهور امام ـ كه وسيلة ظهور همة نعمتهاست ـ اسبابي مقرّر فرموده كه به دست خود بندگان است و آن اسباب عبارت از تقوا و اعمال صالح است. گناهان بندگان، افشا كردن اسرار آل محمد(ص) و تقيّه نكردن از دشمنان از اموري است كه خود امر فرج را به تأخير مياندازد، لذا بندة مؤمن بايد با توبه از همة گناهان، دفع آفات را طلب كند و در انتظار زمان رسيدن محصول يعني روز ظهور و فرج امام باقي بماند. اين حالت، انتظار كامل بدني بوده و از لوازم كمال ايمان است.20
مؤلف به دنبال بحث مهمّ انتظار، به شرايط آن ميپردازد و دو شرط مهم را براي آن ذكر ميكند: 1. خلوص نيت، 2. صبر و شكيبايي. ايشان در بحث صبر به اقسام و درجات آن اشاره كرده و مطالب مفيدي را ميآورد و رشتة بحث را به آداب انتظار گره زده، مينويسد: مؤمن هرگاه واقعاً انتظار ظهور مولاي خود را دارد و حقيقتاًَ مشتاق ديدار آن طاووس كبريايي است و درك حضور او را آرزو دارد، بايد بعد از تحصيل انتظار، كوشش نمايد تا باطن خود را به محاسن و مكارم اخلاق زينت دهد و ظاهر خود را به آداب و سنن نبوي(ص) از قبيل انجام نوافل و مستحبّات و ترك مكروهات آراسته گرداند.21
مؤلف دامنة بحث را با علايم انتظار فرو چيده و در اين باب دو مطلب مهم را خاطر نشان ميكند و آن اينكه: از آشكارترين علامتهاي انتظار دو چيز است: 1. اشتياق قلبي: زيرا هر چه محبوب در نظر حبيب عزيزتر و محبت حبيب نسبت به او بيشتر باشد، اشتياق او به ديدار محبوب زيادتر ميشود و هر چه آتش اشتياق شعلهورتر شود، فراق دوست تلختر خواهد شد و هر چه مفارقت درازتر گردد، غم و اندوه فراوانتري به دنبال خواهد داشت به حدّي كه باعث بكاء و گريه، بلكه موجب جزع و ندبه ميشود.22
2. دومين علامت و نشانة انتظار، عزلت و دوري از نامحرمان و همچنين كمي گفتار و دوري از مطالب بيهوده است. پس هر كس اين آثار را در وجود خود به صورت بيشتر و كاملتر از نظر ظاهري و باطني داشته باشد، نشان آن است كه مقام اشتياق و حقيقت انتظار او براي ظهور و فرج مولاي خود و زيارت جمال نوراني او كاملتر است.23
بنابراين هرگاه بندهاي به اندازة توانايي خويش در نصرت و ياري امام زمان(ع) كوشش كند و فرج آن حضرت را انتظار كشد، چنين شخصي در زمرة ياوران آن حضرت قرار ميگيرد.24
10. ياري امام زمان(ع) با طلب آمرزش براي مؤمنان:
يكي ديگر از راههاي نصرت و ياري امام(ع) طلب آمرزش براي همة اهل ايمان است؛ چه در حال حيات بوده يا اينكه از دنيا رفته باشند. در اخبار زيادي نقل شده است كه دعاي مؤمن در حقّ ديگر مؤمنان و در غياب آنان مستجاب است و از جمله دعاهايي است كه رد نميشود. پس هرگاه مؤمنان علاوه بر توبه از جانب خود، براي ديگر مؤمنان طلب آمرزش نمايند، كمال اميدواري است كه اين توبه و دعا و آمرزش مورد قبول درگاه الهي شده و به واسطة آن، فرج نزديكتر شود و واضح است كه هرگاه مؤمنان هر زمان بدين شكل توبه و دعا كنند و آن، مورد قبول حضرت حق واقع شود، چنين توبه و دعايي وسيلة تعجيل فرج شود و اين معناي نصرت كامل امام عصر(ع) است.25
مرحوم فقيه ايماني در ادامه دربارة فوايد دعاي فردي ـ در صورتي كه دعاي جمعي اتفاق نيفتد ـ ميآورد: «در چنين زماني كه مولاي ما(ع) مظلوم واقع شدهاند و حقّ الهي ايشان ـ كه تصرّف در جميع امور بندگان است ـ به علّت طغيان ظالمان و سركشي اشرار و كمي ياوران و انصار غصب گرديده است، توبه و دعاي مؤمنان، نوعي نصرت براي ايشان است و اين نوع كمك مقدور همة بندگان نيز است و اگر همگي اين نوع نصرت و ياري را انجام ميدادند، رفع مظلوميت از آن حضرت ميشد، امّا مادامي كه توبه و دعاي جمعي اتفاق نيفتاده است هر كس بايد عمل به تكليف واجب خود كند تا در زمرة انصار واقعي آن حضرت به شمار آيد.26
11. ياري آخرين حجّت خدا(ع) با ياري سيدالشهداء(ع):
اين بخش، آخرين بخش كتاب بوده و كتاب كه در 12 قسمت به تعداد امامان معصوم(ع) نگارش يافته، به پايان ميرسد. مرحوم مؤلف اين بخش را از ديگر بخشهاي اشاره شده، برتر و ارزشمندتر دانسته و براي اهميت آن سه مطلب را مورد اشاره قرار داده است.
لف) دلايلي عقلي و نقلي بر اين موضوع وجود دارد كه نصرت و ياري سيدالشهداء(ع) همان نصرت و ياري امام عصر(ع) است، از جمله: نقل روايتي از امام حسين(ع) كه در كربلا به اصحاب خود فرمود: «هر كس ما را با جان خود ياري كند در درجات برتر بهشت با ما خواهد بود». جدّ بزرگوارم رسول خدا(ص) فرمود: «فرزندم چنين در كربلا در حال تنهايي و تشنگي شهيد خواهد شد، هر كس او را ياري كند، مرا و فرزندش حضرت قائم(ع) را ياري كرده است».27 مفهوم فرمايش پيامبر خدا(ص) اين است كه به ياري امام حسين(ع)، ياري حضرت صاحب الامر(ع) حاصل ميشود و تبيين مطلب چنين است: «زيرا از وجود مبارك سيدالشهداء(ع)، نصرت و ياري كامل، نسبت به خداوند متعال در امر دين مبين ظاهر و آشكار گرديد به طوري كه آن درجة محبت و نصرت از احدي از انبيا و اوليا از اولين و آخرين ظاهر نشده است. ـ اگرچه اهل بيت ـ از پيامبر اكرم(ص) تا حضرت قائم(ع) ـ از نظر كمال معرفت و خلوص محبت به اندازة كمال حسيني يا كاملتر از آن حضرت بودند؛ اما در مقام ظهور و بروز درجات محبت و نصرت حضرت احديت، حضرت اباعبدالله(ع) از ديگر اوليا ممتاز شدند ـ [به همين علّت] هم خداوند متعال در مقام عطاياي خاصة خود نسبت به آن حضرت، قلوب بندگان، حتي اوليا و انبياي مرسل خود را ـ از اولين و آخرين ـ مجذوب ايشان گردانيد.
همچنين به همين دليل است كه دوستي سيدالشهداء(ع) به منزلة محبت به همة اهل بيت(ع) و زيارت ايشان، زيارت همه و گريه بر ايشان، گريه بر همه و اداي حقّ ايشان، اداي حقوق همة امامان(ع) و نصرت و ياري ايشان، نصرت و ياري همة اهل بيت(ع) است. پس هر كس در هر زمان و با هر عنوان، امر و اهداف سيدالشهداء(ع) را زنده نمايد و ايشان را نصرت و ياري كند؛ امر و اهداف حضرت قائم(ع) را زنده گردانيده و [در حقيقت] آن حضرت را ياري نموده و در زمرة ياران آن جناب داخل گرديده است، زيرا در اين زمان خونخواه و صاحب مصيبت عظماي او در عالم، كسي جز وجود مبارك حضرت صاحب العصر و الزمان(ع) نيست و روشن است كه حضور در عزاي او و همراهي با صاحب سوگ، نوعي ياري نمودن او به شمار ميرود.28
آيت الله ميرزا محمد باقر فقيه ايماني(ره) كتاب «لواء الإنتصار» يا شيوههاي ياري قائم آل محمد(ع) را با ذكر مطالبي پيرامون فضايل زيارت و آداب و شرايط و حدود و اوقات زيارتي سيدالشهداء(ع) به پايان ميبرد. گفتني است كه اين كتاب به علّت شيوههاي نوين و دستهبندي مطالب و نكتههاي ناب فراواني كه در آن وجود دارد، يك بار برگزيدة جشنوارة برترينهاي فرهنگ مهدويت گرديده است. خواندن چندين بارة اين كتاب نفيس را به همة علاقهمندان معارف مهدوي توصيه ميكنيم و اين گزينش و گزارش را با آرزوي ظهور سرشار از سرور امام عصر(ع) و شادي روح اين فقيه دلدادة امام زمان(ع) پايان ميبريم.
پينوشتها:
1. فقيهايماني، محمّدباقر، شيوههاي ياري قائم آل محمد، صص 11 و 12.
2. همان، ص 12.
3. همان، صص 23 و 32.
4. سورة مائده، آية 32.
5. شيوههاي ياري و قائم آل محمد، صص 33 ـ 34.
6. همان، ص 37.
7. همان، صص 39 ـ 40.
8. سورة آل عمران (3)، آية 200؛ كافي، ج 2، ص 81، ح 2.
9. غيبت نعماني، ص 320.
10. شيوههاي ياري قائم آل محمد، ص 47.
11. همان، صص 57 ـ 58.
12. همان، صص 65 ـ 66.
13. همان، صص 89 ـ 90.
14. همان، صص 92 ـ 93.
15. همان، صص 95 ـ 96.
16. تفسير برهان، ج 4، ص 293، ح 9.
17. كافي، ج 1، ص 334، ذيل ح 2.
18. شيوههاي ياري قائم آل محمد، ص 114.
19. همان، صص 118 ـ 121.
20. همان، صص 121 ـ 122.
21. همان، ص 133.
22. همان، ص 134.
23. همان، ص 135.
24. همان، ص 138.
25. همان، صص 140 ـ 141.
26. همان، صص 142 ـ 143.
27. ر.ك: شوشتري، شيخ جعفر، فوائد المشاهد.
28. شيوههاي ياري قائم آل محمّد، صص 152 ـ 155.
ماهنامه موعود شماره 99