0

ولیّ الله «ولیّ» به معنای سرپرست و ولایت و قیّم از واژه¬هایی است که مفهوم آن روشن و واضح بوده و در ع

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

ولیّ الله «ولیّ» به معنای سرپرست و ولایت و قیّم از واژه¬هایی است که مفهوم آن روشن و واضح بوده و در ع




ولیّ الله «ولیّ» به معنای سرپرست و ولایت و قیّم از واژه¬هایی است که مفهوم آن روشن و واضح بوده و در عمل، در هر خانه و کاشانه¬ای راه دارد. پدر، سرپرست نوباوگان و فرزندان خویش است و زن در ولایت شوهر به سر می برد و... .
در فقه، ولیّ به کسی گفته می شود که حافظ و نگاهبان اموال و حقوق زیردستان خود است، اما این جا منظور ما از ولیّ، کسی است که خداوند متعال او را متولّی و سرپرست امور بندگان و تمام هستی کرده و تدبیر و زمام امور را به دست او سپرده و او را بر جان و مال مردمان مقدّم و مسلّط گردانده است. این ولایت، سابقه ای دیرینه دارد، بلکه ریشه در عالم "ذر" و روز الست دارد که خداوند پیمان آن ولایت را از مردم در کنار توحید گرفت. 1
خدا مالک بندگان و تمام هستی است و بر تمام آن ها ولایت و سرپرستی دارد: «لِلَّهِ مُلکُ السَّماَوتِ وَ الأرضِ وَ مَا فِیهِنَّ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدِیرُ»2.
او ولایت تمام امور را به نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) و خاندان پاکش واگذار نموده، بدین جهت آنان مالک زمین و آسمان و سیاست مداران ساکنان در آن ها هستند، و هر حرکت و سکونی به فرمان آن ها صورت گیرد و آنان بر همگان فرمانروا باشند: «اِنَّمَا وَلیُّکُم اللَّهٌ وَ رَسُولُهُ وَالَّذِینَ ءَامَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ یُؤتُونَ الزَّکَوةَ وَ هُم رَکِعُونَ»3.امام صادق (علیه السّلام) این آیه¬ی شریف را این گونه تفسیر نمود:
به راستی خداوند و رسولش و آنان که ایمان آوردند، - والذین آمنوا- به شما و کارهایتان و جان و مالتان سزاوارترند و مقصود از «والذین آمنوا»، امیرالمؤمنین، علی و فرزندان معصومش (علیهم السّلام) و پیشوایان دین¬اند.4
خدای متعال نخست رسولش را به ولایت آدمیان گمارد و آنان را با این حقیقت، آشنا ساخت «النَّبِیُّ أولی بِالمُؤمِنِینَ مِن أنفُسِهِم»5و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
هیچ مؤمنی نیست جز آن که من در دنیا و آخرت بر او ولایت و سرپرستی دارم.
آن حضرت ولایت خود را برای امیرالمؤمنین، علی و فرزندان معصومش (علیهم السّلام) به فرمان خدا گزارش داد و به دستور او تثبیت کرد و بارها از این انتساب خبر داد و مردم را به گواهی گرفت.
آیا امکان دارد کسی ولایت خدا را بپذیرد اما از ولایت رسول و جانشینانش سرباز زند؟ در پاسخ باید گفت خیر زیرا ولایت آنان، ولایت خدای سبحان است:
«اِنَّ الَذِّینَ یُبَایِعُونَکَ اِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ»6.
حضرت حق در این آیه¬ی شریف به صراحت فرموده:
بیعت با نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) که نماینده¬ی من در زمین است، بیعت با من است و بیعت با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) یعنی با او پیمان بستن و به سرپرستی¬اش سرسپردن. سرپرستی جانشینان آن رسول (صلی الله علیه و آله و سلّم) با ولایت خدا و رسولش پیوند و پیوستی استوار و محکم دارد، زیرا قرآن به ولایت هر سه – خدا و رسول و خاندانش (علیهم السّلام) – در کنار هم تصریح نموده و ولایت خود و رسولش را با ولایت خاندان آن حضرت در هم آمیخت. در زیارت جامعه¬ی کبیره چنین می خوانیم: «تولَّیتُ آخرکم بما تولّیت به اوّلکم»؛ یعنی به همان دلیلی که سرپرستی نخستین تان – رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) – را گردن نهادم به ولایت آخرینتان، حضرت حجـة بن الحسن (علیه السّلام) که اکنون زنده است و در پس پرده¬ی غیبت از دیدگان مستور گشته و روزی به درخواهد آمد، گردن نهم و همگانتان را به ولایت بپذیرم.7
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم):
أنا و علیٌّ أبوا هذه الأمّـة؛
من و علی پدران [و سرپرستان] این امت¬ایم.8
بدین سان نمایندگی خاندان نبوت (علیهم السّلام) از سوی خداوند بزرگ انکار ناپذیر است و ولایت و سروری شان بر همگان، ثابت و روشن است و بر آفریدگان است که با آنان دست دوستی و فرمانبری دهند.
نعمت ولایت، والاترین و ارزشمندترین لطف و بخشش است که خدای بخشاینده به انسان ارزانی داشته. چون انسان موجودی است سراسر نیاز و حاجت، برای ادامه¬ی حیات و تکامل، نیازمند پشتیبانی است تا حمایتش کند و دستگیری اش نماید و خواسته هایش را برآورده سازد. با قبول ولایت اهل بیت (علیهم السّلام)، آدمیان هم چون مسافری در راه مانده و فرزندی بی پناه، در ولایت و سرپرستی خدای توانا و نمایندگانش بر روی زمین، خواهد بود و آنان حمایت گر، دوست دار و یاور انسان باشند و در دنیا و آخرت، در سختی های جان فرسا و در هر گستره¬ای، چه مادی و معنوی به کمک انسان شتافته و نجات بخشش باشند.
قرآن کریم به ولایت پیشگان و پرواپیشگان نوید و مژده داده که آن ها را پشتیبانی کنند و از هر سو یاوری اش نمایند و آن ها را به خود وانگذارند و از شیطنت شیطان نگاهشان دارند: «ذَلِکَ بِأنَّ اللَّهَ مَولَی الَّذیِنَ ءَامَنُوا»9، «اِنَّّمَا وَلیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ یُقیِمُونَ الصَّلَوةَ وَ یُؤتُونَ الزَکَوةَ وَهُم رَکِعُونَ».10
اما کافر کیشان و بیچارگانِ وامانده از اهل بیت (علیهم السّلام) از این نعمت رحمانی محروم مانند و بهره¬ای نبرند و در هر دو جهان مفلس و سرگردان خواهند بود: «وَ أنَّ الکَفِرِینَ لا مَولی لَهُم»11، «وَ الظَّالِمُونَ مَا لَهُم مِّن ولٍیٍِ وَ لا نَصیِرٍ»12.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) در یکی از غزوه¬ها زیر درختی نشسته بود. مشرکی با شمشیر برهنه حضرت را غافل¬گیر کرده و به او حمله برد و گفت: ((من یمنعک منّی؛ چه کسی تو را از من نگاه دارد و رهایی بخشد؟» فرمودند: «الله». در این هنگام، پای آن مشرک لغزید و زمین خورد و شمشیر از دستش افتاد، حضرت شمشیر را برداشت و فرمود: «الآن بگو چه کسی تو را از دست من رهایی بخشد؟» گفت: «هیچ کس» و سپس ایمان آورد.13
آری این چنین خداوند بلند مرتبه رسولش را نجات داد و رهایی بخشید و این چنین خدا و رسولش و دودمان پاک رسول رحمت (علیهم السّلام)، هر انسانی را در سختی ها نجات می بخشند.
یکی از القاب حضرت مهدی (علیه السّلام) «ولیّ الله»14است؛ یعنی خداوند او را چون اجداد و آباء طاهرینش به ولایت مردم گمارده است. اطاعت از آن ولیِّ خدا بر ما واجب و لازم است، آن حضرت بر نفوس و اموال و هر چه در ظاهر به انسان تعلق دارد سزاوارتر است و بر آن ها ولایت دارد. خداوند متعال در شب معراج به رسولش فرمود:
او [قائم] به راستی ولیّ من است. 15
و حضرت مهدی را به این لقب خواند.
امام باقر (علیه السّلام):
آن زما که مهدی (علیه السّلام) قیام کند، به کعبه تکیه زند و خود را به این نام خواند «أنا ولیّ الله؛ من ولی خدا هستم».16
امام جواد (علیه السّلام):
هنگامی که وقتِ رستاخیزِ مهدی فرا رسد، عَلَم و شمشیر آن حضرت به سخن درآیند و گویند: «أُخرج یا ولیّ الله»؛ قیام کن ای ولی خدا!17
و آن حضرت، حامی دین خداست و از جانب پروردگار عالمیان بر تمام مردم ولایت دارد و آن ها را سرپرستی کند، بلکه در دنیا و واپسین در هر گستره¬ای حمایت گر و شفیق مردم است و از پشتیبانی و نجات آن¬ها لحظه¬ای دریغ نکند. شیخ ابراهیم صاحب الزمانی گوید:
در راه بازگشت از مشهد مقدس، یکی از سادات با یک جوال ابریشم به همراهی من از رشت به ترکستان حرکت می¬کرد و ما از کنار رود ارس می¬رفتیم. در چند فرسخی خاک روس آن سید، جوال ابریشم را همراه من کرد و خود پیاده از طرف خاک ایران می¬رفت و من از ممنوعیت ورود ابریشم به روس و این که نیاز به گمرک و گذرنامه دارد، غافل بودم. در بین راه چهار مأمور روس جلوی ما را گرفتند. مَکاری گفت: این آقا آخوند است و گذرنامه ندارد، بگذارید برود. یکی از آن کافران به پایش زد و مَکاری زمین خورد و پایش شکست. به من گفتند: این بارِ اسب را باز کن. ابریشم همراه داری؟ من بر زن جوان خود که در این بیان در چنگ این کافران چه بر سرش می آید و بر جان فرزندم ترسیدم. از همه جام امیدم را بریدم و گریه می کردم. قرآن را به دست گرفتم و متوسّل به حضرت حجـّة، ولی الله (علیه السّلام) شدم: آقا!این جا در دیار کفر و در بند کافران جز حضرت تو ملجأ پناه و راه نجاتی نیست و سپس کناری ایستادم و تسلیم کافران شدم. دیدم کلاف¬های ابریشم را بیرون می آورند، نگاه می کنند و گویا اصلا نمی بینند و متوجه نمی شوند که این ها ابریشم است و حملشان این جا ممنوع است و می¬انداختند، بعد همه را گذاشتند و گفتند: بردار و برو. آمدم نزد مَکاری. دیدم پایش مثل مشک باد کرده و نزدیک است بمیرد. گفتم: برخیز! و اشکم هم چنان جاری بود. گفت: ممکن نیست، نمی توانم. دستش را گرفتم و گفتم بگو «یا صاحب الزمان» برخاست. هنوز چند قدمی نرفته بودیم که تورم پاهایش از بین رفت. پرسیدم: پایت چطور است؟ نشان داد، نه دردی و نه علامتی داشت.18
آری! ولی الله حضرت حجه بن الحسن این گونه از دوستان و شیعیان خود دست گیری می کند و در آخرت هم تحت لوای آن ولیِّ خدا، شیعیانش سربلند از آتش جهنم و غضب خداوند رهایی پیدا خواهند کرد و در بهشت برین جای می¬گیرند.

پی¬نوشت¬ها:

1. برای توضیح بیشتر به گفتار میثاق الله رجوع شود.
2. سوره¬ی مائده، آیه¬ی 120: «حکومت آسمان ها و زمین و آنچه درآن هاست، از آن خداست و او بر هر چیزی تواناست».
3. سوره¬ی مائده، آیه¬ی 55: «سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آن ها که ایمان آورده اند؛ همان ها که نماز را برپا می دارند و در حال رکوع، زکات می دهند».
4. تفسیر قمی، ج 1، ص 480، ح 4.
5. سوره¬ی احزاب، آیه¬ی 6: «پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است».
6. سوره¬ی فتح، آیه¬ی 10: «کسانی که با تو بیعت می کنند [در حقیقت] تنها با خدا بیعت می نمایند».
7. مفاتیح الجنان.
8. تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه¬ی 6 احزاب.
9. سوره¬ی محمد، آیه¬ی 11: «این برای آن است که خداوند مولا و سرپرست کسانی است که ایمان آوردند».
10. سوره¬ی مائده، آیه¬ی 55: «سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آن ها که ایمان آورده اند؛ همان ها که نماز را برپا می¬دارند و در حال رکوع، زکات می دهند».
11. سوره¬ی محمد، آیه¬ی 11: «امّا کافران، مولایی ندارند».
12. سوره¬ی شوری، آیه¬ی 8: «و برای ظالمان، ولیّ و یاوری نیست».
13. بحارالانوار، ج 18، ص 47، تاریخ نبیّنا، باب 8، معجزاته فی کفایه شر الکفّار.
14. نجم الثاقب، ص 124، باب 2، لقب شماره¬ی 176.
15. بحارالانوار، ج 51، ص 66، تاریخ الامام الثانی عشر، باب 1، ماورد من الاخبار بالقائم، ح 3.
16. همان، ج 52، ص 305، تاریخ الامام الثانی عشر، باب 26، یوم خروجه و ما یحدث عنده، ح 78.
17. همان، ص 311، باب 27، سیره و اخلاقه و خصائص زمانه، ح 4.
18. العبقری الحسان، ج 1، جزء دوم، ص 98.

منبع: کتاب ترسیم آفتاب

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

پنج شنبه 12 اسفند 1389  11:30 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها