القائم
«قائم»1 از القاب نامی و ویژه¬ی حضرت مهدی (عجل الله تعالی) است.
پس از آن که زمین از شرک و ظلم پر شد و مردم در فساد و جهالت غوطه ور گشتند، در سرزمین جزیرة¬ی العرب خورشید فروزان نبوت و نور الهی، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلّم) از پشت ابرهای تیره ظاهر گشت و با فروغ خویش علیه ظلم، فساد، شرک و نادانی قیام کرد و آواز مبارزه سرداد و با ندای توحیدی خود گرمی و روحی تازه در کالبد انسان¬ها و جامعه دمید. این حرکت و سیر هر روز سرعتی بیشتر می¬گرفت و می¬رفت تا خاوران را زیر پوشش گیرد و بساط کفر و استبداد برای همیشه از روی کره¬ی خاکی برچیده شود، اما پس از غروب آن خورشید فروزان، ضربه¬ای سهمگین بر پیکر دین و فرهنگ وارد آمد و جهان بار دیگر در تاریکی و ظلمت فرو رفت و جامعه از حرکت خود منحرف گشت، آداب و رسوم عصر جاهلیت دوباره زنده شد، ظلم و فساد رنگ و بویی تازه گرفت، گویی نه پیامبری آمده و نه خبری آورده است، رهبران معصوم (علیهم السّلام) یکی پس از دیگری در جای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) نشستند ولکن امامت آنان را بسیاری، از اصل و اساس منکر شدند، برخی در شک و تردید گرفتار آمدند و تعدادی اندک بر ایمان خود استوار مانده و در امر امامت دچار تزلزل و پریشانی نگشتند، بدین سبب آن امامان پیراسته مأمور به قیام و انقلابی نبودند.2 از سخنان گوهربار خاندان نبوت در نشانه¬های روزگار آخر الزمان و مردمانش چنین بدست می آید که این سیر نزولی ادامه و فزونی یابد تا ظلم و فساد سراسر زمین را فراگیرد، دین مردم عوض گردد، آدمیان آن چنان از امام زمان (علیه السّلام) خود غافل گردند که گویا خداوند زمام امور آفرینش را به دست خود آنان واگذار کرده و یا به دست فراموشی سپرده و مردمان چنین انگارند که امام سالیان پیش درگذشته و از او اثری به جا نمانده، از دین جز نامی نمانده و... .
این روزگار با دوران پیش از اسلام (عصر جاهلیت) شباهت زیادی دارد. در این هنگامه که فساد و بیداد خاوران را آکنده ساخته، گویا فرشته¬ی وحی بار دیگر فرود آید، ولی این بار به جای حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلّم) بر زاده¬ی او، حضرت مهدی (علیه السّلام) و حی نازل کند و آن حضرت را که برای اجرای فرمان الهی آماده است، به قیام و انقلابی آشکار فرمان دهد: «یأیُّهَا المُدَّثِّر، قُم فَأنذِر، وَ رَبَّکَ فَکَبِّر»:3
ای که در خلوت نشسته¬ای! ای که پرده نشین غیبت گشته¬ای! به پا خیز که وقت قیام است و با قیام خود بانک توحید سرداده، با ظلم و فساد، شرک و نفاق و هر آلودگی و ناپاکی، آشکارا مبارزه کن و همه را برانداز و توحید ابراهیم را در سراسر گیتی حاکم کن. قائم آل محمد، حضرت مهدی (علیه السّلام)، به فرمان خداوند متعال قیام کند و با قیام به حق خویش بر قیام به ناحق افسون گران، نیرنگ سازان و دروغ پردازان حکومت و خلافت خط بطلان کشد و شریعت جدش و احکام خدا را زنده سازد. چون خورشید بدرخشد و با نور افشانی خود هر گونه شکی را از دل ها بزداید و از مردم، سلمان و ابوذر بسازد. تمام ادیان الهی و کتاب¬های آسمانی و همه¬ی انبیا از حضرت آدم تا خاتم الأنبیا و پیشوایان راستین اسلام به ظهور و قیام چنین شخصی مژده داده¬اند.
دودمان نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) از دوری مهدی (علیه السّلام) اظهار دل تنگی کرده و می گریستند. آنان در این امید بودند که هر چه زودتر فاصله¬ی زمانی سپری گردد و به زیارتش شرف یاب شوند، بلکه خود حضرت نیز لحظه شماری می کند تا فرمان الهی به قیام صادر گردد و کار ناتمام انبیا و اوصیا را به سرانجام رساند و به آرزوی دیرینه¬ی آنان و وعده¬های خداوندی، به حاکمیت دین توحیدی در سراسر گیتی، عزّت مؤمنین و... جامه ی عمل پوشاند:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُوا مِنکُم وَ عَمِلُوا الصّلِحتِ لَیَستَخلِفَنَّهُم فِی الأرضِ کَمَا استَخلَفَ الَّذِینَ مِن قَبلِهِم وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُم دِینَهُمُ الَّذِی ارتَضی لَهُم وَ لَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعدِ خَوفِهِم أمنَاً یَعبُدُونَنِی لا یُشرِکُونَ بی شَیئاً»4
امام باقر (علیه السّلام) از جابربن عبدالله نقل می فرماید:
بر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) وارد گشتم: نزد او ورقی بود که در آن اسامی تمام امامان از زادگانش نگاشته شده بود، شمردم دوازده تن بودند و نام آخرین آن ها «قائم» بود.5
امام صادق (علیه السّلام) در تفسیر آیه¬ی شریف: «وَ کانَ وَعدَاً مَفعُولاً»6 فرمود:
ظهور و قیام حضرت مهدی (علیه السّلام) قطعی است و خداوندی که وعده¬هایش حتمی است، وعده فرموده است.7
نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) :
پیشوایان پس از من دوازده تن هستند. نخستین آن ها امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب (علیه السّلام) و آخرین شان حضرت قائم (علیه السّلام) است. فرمان برداری از آن ها، پیروی از من و نافرمانی از آنان مخالفت با من است. هر کس یکی از آنان را نپذیرد مرا انکار کرده است.8
صفربن دلف:
از امام محمدتقی (علیه السّلام) شنیدم که فرمودند: پیشوای پس از من زاده¬ام علی است و پس از او حسن امام است و بعد ساکت شدند. پرسیدم: از فرزند رسول خدا! امام پس از [امام] حسن (علیه السّلام) کیست؟ حضرت بسیار گریستند و فرمود: پس از حسن [حضرت] قائم به حق [= مهدی (علیه السّلام)] و منتظر، امام است. سؤال کردم و چرا او را به نام «قائم» خوانند؟ فرمودند: زیرا او پس از گمنامی و ارتداد بیشتر آنان که به امامت وی پایبند بودند، قیام خواهد کرد.
پی¬نوشت¬ها:
1. نجم الثاقب، باب 2، ص 88، لقب شماره¬ی 112؛ العبقری الحسان، ج 1، باب بیان اسماء و القاب، ص 29.
2. بحارالانوار، ج 52، ص 302، تاریخ الامام الثانی عشر، باب 26، یوم خروجه، و ما یحدث عنده، ح 68.
3. سوره¬ی مدثر، آیات 1-3: «ای جامه خواب به خود پیچیده [و در بستر آرمیده] برخیزو انذار کن و پروردگارت را بزرگ بشمار».
4. سوره¬ی نور، آیه¬ی 55: «خداوند به کسانی از شما ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده¬اند، وعده می دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد همان گونه که به پیشینیان آن ها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل می کند که تنها مرا می-پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت».
5. کافی، ج 1، ص 32، کتاب الحجـة، باب ما جاء فی الاثنی عشر و النص علیهم، ح 9.
6. سوره¬ی اسراء، آیه¬ی 5: «و این وعده¬ای است انجام شدنی».
7. بحارالانوار، ج 53، ص 93، تاریخ الامام الثانی عشر، باب 29، الرجعه، ح 103.
8. همان، ج 8، ص 366، کتاب العدل و المعاد، باب 27، من یخلد فی النار و من یخرج منها.
9. نجم الثاقب، باب 2، ص 45، لقب 112.