مرحلۀ چهارم از لوازم انتظار:تربیت منتظران راستین
مرحلۀ چهارم از لوازم انتظار:تربیت منتظران راستین
قسمت اول
|
منتظران واقعی امام عصر (عجلالله تعالي فرجه الشريف) تنها به آماده کردن خود برای استقبال از ایشان و پیوستن به حضرتش راضی نمی¬شوند، بلکه خود را موظّف می-دانند که این آمادگی را در سایه مؤمنان نیز ایجاد کنند و در حقیقت به تربیت منتظران واقعی می¬پردازند.
وظیفۀ دستگیری از ضعیفان
اولین قدم در این مسیر آن است که انسان نسبت به این وظیفه، احساس تکلیف الهی نماید و از زیر مسؤولیت آن شانه خالی نکند. امام رضا (عليهالسلام) در مورد علّت وجوب زکات بر ثروتمندان، مطلبی را به¬طور کلّی تذکر داده¬اند که می¬تواند در زمینۀ مورد بحث نیز مطرح شود. ایشان چنین دلیلی آورده¬اند: لأنَّ اللهَ تبارَکَ و تعالی کَلَّفَ اَهْلَ الصِّحَّةِ القیامَ بِشَأْنِ اَهْلِ الزَّمانةِ و البَلْوی. 1 زیرا خدای متعال اهل عافیت را مکلّف فرموده است به امور کسانی که از بیماری مزمنی رنج می¬برند و گرفتاری دارند، رسیدگی نمایند. صحّت و عافیت در انسان، هم به بدن او مربوط می¬شود و هم به روحش. ممکن است کسی از لحاظ جسمانی سالم باشد و از جهت روحی مریض؛ یا بالعکس بدنش بیمار باشد و روحش سالم. سلامت روح به این است که از لحاظ اعتقادی و اخلاقی مبتلا به ضعف و ناراحتی و بیماری نباشد. و کسانی که از جهت ایمانی دارای اعتقادات نادرست هستند، یا بُنیۀ اعتقادی محکمی ندارند تا در برابر شبهات و ایرادهای مخالفان تاب بیاورند، یا به¬طور کلّی در مقام عمل به وظایف دینی استحکام و صلابت لازم را ندارند، هیچیک اهل صحّت از جهت روحی نیستند. لذا اهل عافیت، یعنی آنها که دارای ایمان محکم و صحیح هستند، وظیفه دارند که به مشکلات و گرفتاری¬های این¬گونه افراد رسیدگی کنند. درست همان¬طور که اغنیا وظیفۀ رسیدگی به فقرای از مؤمنان را دارند، راست-اندیشان و کسانی که درجات بالاتری از ایمان را دارند، باید به سست¬اندیشان و مبتلایان به درد جهل و غفلت و فراموشی یاد خدا و امام زمان (عجلالله تعالي فرجه الشريف) رسیدگی کنند. و اگر در انجام وظیفۀ خود کوتاهی کنند، در پیشگاه خداوند مقصّر و خطاکار شمرده می¬شوند. کدام بیماری مزمن (زَمانة) و گرفتاری (بلوی) سخت¬تر و دردناک¬تر از این است که یک مؤمن در مسائل اصلی و محوری اعتقادات به شبهات مبتلا شود، یا در مسائل اخلاقی و رعایت احکام شرعی به بی¬قیدی و لااُبالی-گری دچار گردد؟! در این¬صورت آیا افراد شایسته و با صلاحیّت، نسبت به این¬گونه اشخاص هیچ مسؤولیتی ندارند؟! آیا اگر اینها در انجام وظیفۀ خویش کوتاهی کنند، شریک و عامل در گناهان و انحرافات آنها شمرده نمی¬شوند؟! در اینجا خوب است یک¬ بار دیگر پای درس استاد گرانقدرمان که خود تربیت شدۀ مکتب علوی است، بنشینیم که خطاب به یکی از شاگردانش چنین می¬نویسد: حُبُّ الدنیا رأسُ کُلِّ خَطیئَةٍ. دوستی دنیا سرآمد همۀ گناهان است. معنایش تنها این نیست که به واسطۀ اینکه دنیا را دوست داریم، مرتکب گناهانی می¬شویم، بلکه سطح مطلب خیلی بالاتر از اینهاست. اگر به واسطۀ دوستی دنیا و راحت-طلبی، برای نجات دیگران اقدامی نکنیم و آنان گناهی را مرتکب شوند، عین آن گناهان در نامۀ اعمال ما ثبت خواهد شد... . حال که معنی حبّ الدنیا... را درک کردی، از خداوند عالم بخواه تا به واسطۀ غفلت و عدم توجّه به انسان¬سازی، منشأ خطای آیندگان نشوی... . علی (عليهالسلام) می¬فرماید: ما اَخَذَ اللهُ علی أهْلِ الجَهْلِ أنْ یَتَعَلَّموا حتی اَخَذَ علی اَهْلِ العِلْمِ أن یُعَلِّموا. 2 پیش از آنکه به نادانان بگویند چرا نرفتید یاد بگیرید، به دانایان می¬گویند: چرا یاد ندادید؟3 وقتی به این فرمایش مولا سلام الله علیه می¬رسیم، به خاطر راحت¬طلبی و خودخواهی، از کنارش به آسانی می¬گذریم. راستی چرا فرمایش مولا (عليهالسلام) را آویزۀ گوش خودمان قرار نمی-دهیم؟! مگر علی (عليهالسلام) فقط برای آن است که هر وقت می¬خواهیم از زمین بلند شویم «یاعلی» بگوییم، یا شب تولّدش پلو و شیرینی بخوریم؟! اگر غیر از این است و می¬خواهیم دنباله¬رو آن حضرت باشیم، پس چرا از دیگران دستگیری نمی¬کنیم؟! آیا فردای قیامت برای قتل نفس¬ها و جنایت¬هایی که دیگران مرتکب شده¬اند و علّتش آن است که آنان را نساخته¬ایم، جوابی داریم؟!...
تو کز محنت دیگران بی¬غمی *** نشاید که نامت نهند آدمی
چه برسد که او را مسلمان بدانیم! مَنْ أصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِاُمُورِ المُسْلِمینَ، فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ. 4 کسی¬که صبح از خواب بیدار شود و به فکر مسلمانان نباشد، مسلمان نیست.» 5 منتظران واقعی امام عصر (عجلالله تعالي فرجه الشريف) در زمان غیبت ایشان، باید نسبت به سایر مؤمنان این¬گونه خود را مکلّف و مسؤول بدانند و چنین تب¬وتابی در امر هدایت و دستگیری ایتام آل¬محمّد (صليالله عليه و آله وسلم) داشته باشند. مگر خدای متعال نفرموده است: «... مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیرِ نَفْسٍ أو فَسادٍ فی الاَرضِ فکأنّما قَتَلَ الناسَ جمیعاً و مَنْ اَحْیاها فکأنّما اَحْیا الناسَ جمیعاً».6 هرکس انسانی را جز به عنوان قصاص یا به سبب فساد روی زمین بکشد، پس گویی که همۀ مردم را کشته است. و هرکس یک انسان را زنده کند، گویی همۀ انسانها را زنده نموده است. وقتی از امام صادق (عليهالسلام) در توضیح قسمت اخیر آیۀ شریفه پرسیدند، حضرت فرمود: مَنْ اَخْرَجها مِنْ ضَلالٍ إلی هُدیً، فکأنّما اَحْیاها. و مَنْ أخْرَجَهَا مِنْ هُدیً اِلی ضَلالٍ، فَقَدْ قَتَلَها. 7 هرکس انسانی را از گمراهی به سوی هدایت نجات دهد، گویی که او را زنده نموده. و هرکس او را از راه صحیح به گمراهی بکشاند، هر آینه او را کشته است. زندگی و مرگ از دیدگاه قرآن و احادیث، در اصل، مربوط به روح انسان است. آن که در راه راست و صراط هدایت قرار دارد، زنده، و هرکس در مسیر گمراهی و انحراف باشد، مرده است. کسی که وسیلۀ هدایت یک انسان را فراهم آورد، گویی همۀ انسانها را زنده کرده و در حقیقت به گردن همۀ جامعه حق پیدا می-کند. آنها که در مسیر صحیح دینداری نیستند، مردگانی می¬باشند که زنده به نظر می¬رسند و در منطق وحی به اینها زنده نمی¬توان گفت. پس وظیفۀ آنان که مورد لطف و عنایت پروردگار قرار گرفته و توفیق درک وظیفۀ هدایت را پیدا کرده¬اند، این است که در این مسیر همۀ تلاش خود را به کار ببرند و با همۀ همّت خویش در این راه بکوشند. مگر رسیدگی به مؤمنان و برآوردن نیازهای ایشان از بزرگترین حقوقی که بر عهدۀ هر مؤمنی می¬باشد نیست؟! و مگر نیازی مهم¬تر از نیاز به هدایت برای ایشان وجود دارد که مرگ و حیاتشان به آن وابسته باشد؟! حقیقت این است که درک این مرتبه، یعنی شناخت حقوق برادران و خواهران دینی و ادای آنها، خود از بزرگترین نعمت¬های الهی است که باید آن را جزء مهم¬ترین مصادیق «فرج» برای مؤمنِ منتظر فرج به¬شمار آورد. امام صادق (عليهالسلام) می¬فرمایند: المَعْرِفَةُ بِحقُوقِ الاِخْوانِ مِنْ اَفْضَلِ الصَّدقاتِ و الصَّلَواتِ و الزَّکاةِ و الحَجِّ و المُجاهَداتِ. 8 شناخت حقوق برادران (دینی) از بهترین صدقات و نمازها و زکات و حجّ و جهادها به¬شمار می¬آید. همچنین امام حسن عسکری (عليهالسلام) فرمودند: اَعْرَفُ الناسِ بِحقُوقِ اِخْوانِهِ و اَشَدُّهم قضاءً لها، اَعْظَمُهم عِندَ اللهِ شأناً. 9 آشناترین مردم نسبت به حقوق برادران دینی¬اش و جدّی¬ترین ایشان در ادای آن حقوق، بالاترین مقام را در میان آنها نزد خداوند دارد. مؤمن باید در ادای حق برادر دینی¬اش کوشا باشد، آنچنانکه نسبت به برآوردن نیازهای شخص خود کوشش می¬کند. مثلاً اگر خودش مبتلا به فقر شود و نیاز به پول داشته باشد، چگونه تلاش می¬کند؟ باید همین جدّیت و تلاش را نسبت به رفع نیاز مادّی یک فرد مؤمن داشته باشد. نمی¬تواند به یک یا چند اقدام ساده و بی-اثر دل¬خوش کند و پیش خود احساس کند که وظیفه¬اش را نسبت به برادر دینی¬اش انجام داده است. اگر فرزند خودش بیمار شود، چه می¬کند؟ با چه کسانی تماس می¬گیرد و از آبروی خود برای رفع مشکل شخصی¬اش چقدر مایه می¬گذارد؟ اگر بخواهد وظیفه¬اش را در مقابل سایر مؤمنان ادا کند، نسبت به مشکلات ایشان هم باید همین¬طور جدّی و کوشا باشد. بالاترین و مهم¬ترین نیاز برادران دینی، همانا نجات گمراهان و گناهکاران ایشان است. مؤمن باید تلاش کند تا این¬گونه افراد و به¬¬خصوص جوانان و نوجوانان ایشان، به راه درست هدایت شوند و از خطرات و مهلکه-هایی که دین آنها را تهدید می¬کند، نجات پیدا کنند تا کم¬کم با وظایف خود نسبت به امام زمانشان آشنا شوند و جزء منتظران راستین ایشان درآیند. این بزرگترین نیاز مؤمنان در هر عصر و زمانی است. وقتی معلّی بن خُنَیسْ دربارۀ حقوق مؤمنان از امام صادق (عليهالسلام) سؤال کرد، ایشان فرمودند: هفتاد حق است که جز هفت تا را به تو نمی¬گویم. زیرا نسبت به تو نگران هستم، میترسم نتوانی همۀ آنها را ادا کنی! سپس هفت حق از هفتاد حقّ مؤمن را بیان فرمودند که یکی از آنها این است: تَسْعی فی حَوائجِهِ بِاللیلِ و النَّهارِ. 10 شب و روز در برآوردن نیازهای او بکوشی. کوشش شبانه¬روزی در ادای حقوق مؤمن، به این است که انسان از هیچ اقدامی در هر زمان ممکن ـ حتی شب که موقع استراحت است ـ برای این منظور کوتاهی نکند و همیشه خود را نسبت به دیگران مسؤول و مکلّف ببیند و هیچگاه از تلاشهای خود احساس رضایت و کفایت نکند. چه بسا مؤمنی در راه رفع نیازهای دیگران تلاش بکند ولی آن¬گونه که می¬توانسته و در حدّ توانش بوده، سعی نکند. در آن¬صورت مشمول فرمایش امام عسکری (عليهالسلام) می¬شود که فرمودند: پیامبر اکرم (عليهالسلام) در شب معراج قصرهایی باشکوه و بسیار نورانی که زیبایی آنها انسان را شگفت¬زده می¬کرد، مشاهده کردند. امّا این کاخها راهروی ورودی نداشتند و جلو و پشت آنها هیچ باغ و بُستانی نبود. وقتی دربارۀ این قصرهای عجیب سؤال فرمودند، جبرئیل پاسخ داد: یا محمد! هذه قُصُورُ المُصَلّینَ [الصَّلَواتِ] الخَمْس الذین یَبْذلُونَ بَعْضَ وُسْعِهم فی قَضاءِ حُقُوقِ اِخْوانِهم المؤمنینَ دونَ جمیعِها. فَلِذلکَ قٌصُورُهم مُسْتَرَةٌ بِغَیْرِ دِهْلیزٍ اَمامَها و غیرِ بُستانٍ خَلْفَها. ای محمد (صليالله عليه و آله وسلم) این قصرها متعلّق است به نمازگزارانی که نمازهای پنجگانه (واجب) را می¬خوانند امّا بخشی از توان خود را صرف ادای (بعضی از) حقوق برادران ایمانی خودـ نه همۀ آنهاـ می¬کنند. به همین دلیل قصرهایشان پوشیده شده است، جلوی آن راهرو ندارد و پشت آن هم باغی وجود ندارد. آری؛ این است نتیجۀ کوتاهی کردن در تلاش جدّی و فراگیر برای رفع نیازهای مؤمنان. آنگاه رسول خدا (صليالله عليه و آله وسلم) فرمودند: ألا فلا تَتَّکلُِوا عَلی الوِلایَةِ وَحْدَها و اَدُّوا ما بَعْدَها مِنْ فَرائضِ اللهِ و قَضاءِ حُقُوقِ الإخْوانِ... . 11 پس آگاه باشید، بر ولایت به تنهایی (بدون عمل) تکیه نکنید و واجبات الهی و حقوق برادران (ایمانی) را که پس از قبول ولایت است، ادا نمایید. البته همۀ خیرات و برکات فرع بر ولایت اهل¬بیت (عليهمالسلام) است و توفیق انجام وظایف دینی، جز به عنایت ایشان به دست نمی¬آید؛ ولی این حقیقت نباید انسان را در عمل به احکام شرعی خویش سست کند، بلکه برای تحکیم امر ولایت و ادای حق آن لازم است که مؤمن در انجام یک¬یک وظایفش جدّی و کوشا باشد و آنگاه تنها مایۀ امیدواری¬اش خود ائمه (عليهمالسلام) باشند نه اعمالی که انجام داده است. به-هر حال مؤمنان در هر عصر و زمانی و به¬خصوص در عصر غیبت امام (عليهالسلام) باید نگران وضعیّت ایمانی برادران خود باشند. به قسمتی دیگر از سفارش¬های استاد بزرگورامان، گوش دل می¬سپاریم: «سعی کن به بلوغ عقلی برسی و آینده¬نگر باشی، یعنی فقط اطراف خودت و زن و بچّۀ خودت طواف نکنی؛ که اگر از این محدوده بیرون بیایی و با دیدی وسیع به عالم و دیگران نگاه کنی، متوجّه خواهی شد که تکلیف خیلی سنگین است و باید به فکر دیگران هم باشی. این شعر در وصف مولا سلام الله علیه است:
کُلُّ یریدُ اِخاءَهُ لِحَیاتِهِ *** یا مَنْ یُریدُ حَیاتَه لِإخائهِ
دیگران همه را برای خودشان می¬خواهند. ای آقایی که خود را برای دیگران می¬خواهی. ... اگر ما بنشینیم و نگاه کنیم که جوان¬های مسلمان از بین می¬روند و بی¬دین می¬شوند و تنها بگوییم: «دین صاحب دارد، اگر خدا بخواهد دینش را حفظ می¬کند» این حق است؟! چه شده است که در مادّیات، هیچ¬وقت مطالب را به عهدۀ خدا نمی-گذاریم؛ اگر بچۀ ما مریض شود به بهترین دکتر مراجعه می-کنیم و نمی¬گوییم اگر خدا بخواهد، شفایش می¬دهد، ولی در معنویّات می¬گوییم خدا باید دینش را حفظ کند؟! خیلی جای تعجّب است! همۀ اینها فریب نفس است که پیغمبر اکرم (صليالله عليه و آله وسلم) آن را بزرگ¬ترین دشمن بشر معرّفی کرده است.» 12 برآوردن نیازهای مؤمنان ـ که در رأس همۀ آنها نیازهای معنوی ایشان است ـ جزء بهترین اعمال دینی محسوب می¬شود که بحث تفصیلی در مورد آن ما را از محور اصلی کتاب دور می¬کند. در اینجا به ذکر یک نمونه اکتفا می¬کنیم. امام صادق (عليهالسلام) فرمودند: تَنافَسوا فی المعرف لِإخْوٰانِکُم و کونوا مِنْ اَهْلِهِ. فإنَّ لِلْجَنَّةِ باباً یُقالُ له المَعْرُوفُ لا یَدْخُلُه إلّا مَنْ اصْطَنَعَ المعروفَ فی الحیاةِ الدنیا. فاِنَّ العَبْدَ لَیَمْشی فی حاجَةِ اَخیه المؤمِنِ فَیُوَکِّلُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ به مَلَکَیْنِ، وٰاحداً عَنْ یمینِه و آخرَ عَنْ شِمالِه، یَسْتَغْفِرانِ لهُ ربَّه و یَدْعُوانِ بِقَضاءِ حاجَتِهِ... . واللهِ لَرَسُولُ اللهِ (صليالله عليه و آله وسلم) اَسَرُّ بِقَضاءِ حاجَةِ المؤمِنِ اِذا وَصَلتْ اِلیه مِنْ صاحِبِ الحاجَة. 13 در نیکی کردن به برادران خود با یکدیگر مسابقه دهید و اهل انجام آن باشید. زیرا بهشت دری دارد که «معروف» (نیکی و احسان) نامیده می¬شود. از آن (در) فقط کسانی که در دنیا کار خیر انجام داده¬اند، وارد می¬شوند. همانا بنده به دنبال رفع نیازِ برادر ایمانی¬اش می¬رود پس خدای عزّ و جلّ دو فرشته بر او می¬گمارد، یکی در طرف راستش و دیگری در طرف چپش، این دو برای آن شخص از پروردگارش طلب مغفرت می¬کنند و برای روا شدن حاجتش دعا می¬کنند... . قسم به خدا هر آینه در اثر برآورده شدن نیاز مؤمن ـ آنگاه که به حاجتش می¬رسدـ پیامبر (صليالله عليه و آله وسلم) بیش از خود او خوشحال می¬شوند. کدام عملی می¬تواند از جنبه¬های مختلف دارای این خیرات گسترده باشد؟ بالاترین خیرِ این عمل همانا خوشحال کردن پیامبر اکرم (صليالله عليه و آله وسلم) می-باشد که خود از بزرگترین عبادت¬ها به¬شمار می¬آید. برطبق این حدیث می¬توان گفت که از بهترین راههای خوشحال کردن ائمه (عليهمالسلام) و به¬خصوص حضرت ولیّ¬عصر (عجلالله تعالي فرجه الشريف) همانا اهتمام به امر رسیدگی به مؤمنان ـ به¬خصوص از جهات معنوی می¬باشد. اهمیت این عبادت نزد ائمّه بیش از حدّی است که ما تصوّر می¬کنیم به این فرمایش امام هفتم (عليهالسلام) توجّه کنید: مَنْ قَضی حاجةً مِنْ اَولیائنا فَکَأَنَّها قَضاها لِجَمیعِنا. 14 هرکس نیاز یکی از دوستان ما را برآورد، گویی آن را برای همۀ ما (ائمّه (عليهمالسلام)) برآورده کرده است. بنابراین رسیدگی به نیازهای مؤمنان در حقیقت مصداقی از برآوردنِ نیازهای خود امام عصر (عجلالله تعالي فرجه الشريف) می¬باشد. و لذا کسانی که به انجام این وظیفۀ مهم در زمان غیبت موفّق شوند، می¬توانند امیدوار باشند که این جملات دعای عهد در حقّ ایشان مستجاب شده است: اللّهمّ اجْعَلْنی مِنَ... المُسارِعینَ الیه فی قَضاءِ حَوائِجهِ. 15 خدایا، مرا از شتاب کنندگان به سوی ایشان در برآوردن نیازهایشان قرار بده. منتظرانی که در پیدا یافتن راهی هستند تا به سوی امام خویش بشتابند، می¬توانند از طریق ادای حقوق برادران ایمانی، به مقصود خویش در همین زمان غیبت نائل شوند. و آیا این خود، فرجی بزرگ برای آنها نیست؟! البته اینها امیدوارند که در زمان ظهور هم بتوانند متصدّی این مقام در ارتباط با امامشان باشند، ولی این نعمتی است که پیش از ظهور حضرت هم برایشان تحقّق می¬یابد. سایر جملات این قسمت از دعای عهد هم از این طریق در زمان غیبت قابل تحقّق می-باشد: اللّهم اجْعَلْنی مَنْ اَنْصارِه و اَعْوانِهِ... و المُمْتَثِلینَ لِاَوامِرِهِ... و السّابِقینَ اِلی اِرادَتِهِ. خدایا، مرا از یاران و یاوران ایشان... و از اطاعت کنندگان دستورانشان... و از کسانی که به سوی خواست ایشان سبقت می¬گیرند، قرار بده. همۀ این مضامین با اهتمام و جدّیت در امر رسیدگی به نیازهای روحی و معنوی مؤمنان در زمان غیبت امام (عليهالسلام) قابل وصول می¬باشند. به¬خصوص اگر هدف انسان تربیت منتظری راستین نسبت به امام عصر (عجلالله تعالي فرجه الشريف) باشد، در این صورت علاوه بر اینکه خود از یاران و یاوران ایشان قرار می¬گیرد، سایر مؤمنان را هم در حدّ توان خود و توفیق الهی، به صفِ آنها می¬افزاید و در واقع با ادای این تکلیف، روزبه¬روز بر یاران واقعی امام زمانش افرادی را اضافه می¬کند و این خود از بزرگترین توفیقات الهی و مصداق بهترین فرج¬ها در زمان غیبت می¬باشد. در دعاهایی که از امامان معصوم (عليهمالسلام) دربارۀ امام زمان (عجلالله تعالي فرجه الشريف) به ما رسیده، عبارات بسیار پرمغزی در این موضوع وارد شده است: یکی از زیباترین آنها دعایی است که از امام رضا (عليهالسلام) نقل شده است: و اجْعَلْنا مِمَّن تَنْتَصِرُ به لِدینک و تُعِزُّ به نَصْرَ وَلیِّکَ. و لا تَسْتَبْدِلْ بِنا غَیرَنا، فأنّ استِبْدالَکَ بنا غیرَنا علیکَ یَسیرٌ و هو علینا عَسیرٌ. 16 و ما را از کسانی قرار ده که دین خود را به وسیلۀ آنها غلبه می¬دهی و به سبب ایشان یاری ولیّ خود را عزّت می-بخشی. و غیر ما را (در این مقام) جایگزین ما قرار مده که همانا جایگزین کردن غیر ما به جای ما بر تو آسان است ولی بر ما سخت (و ناگوار) می¬باشد. کسی که توفیق تربیت منتظران فرج امام عصر (عجلالله تعالي فرجه الشريف) در زمان غیبت ایشان را یافته، مشمول بزرگترین الطافِ خاصّۀ ایشان قرار گرفته است و اگر مقام خود را در نزد خدا و امام (عليهالسلام) به خوبی درک کند، به هیچ قیمتی حاضر نیست آن را از دست بدهد. او خوب می-داند که خدای متعال به سادگی ممکن است این لطفی را که به او ارزانی داشته از او سلب کند و به دیگری بدهد و در این¬صورت هیچ حقّی هم از وی ضایع نمی¬گردد؛ چون رسیدن به آن مقام، چیزی جز لطف الهی نبوده است. بنابراین باید مراقبت کند و کاری انجام ندهد که خود را از شمولِ این لطف بی¬نظیر خارج سازد. در همین دعای بسیار عمیق و زیبا، به این عبارات برمی¬خوریم: و اجْعَلْنا فی حِزْبِه... حتی تَحْشُرنا یَومَ القیامَةِ فی اَنْصارِهِ و اَعْوانِهِ و مُقَوِّیَةِ سُلْطانِهِ. و ما را جزء حزب ایشان قرار بده... تا آنجا که ما را در قیامت در زمرۀ یاران و یاوران و تقویت کنندگان سلطۀ ایشان محشور فرمایی. کسانی که به نحوی در مسیر تربیت منتظران راستین امام عصر (عجلالله تعالي فرجه الشريف) قدم بر می¬دارند، اگر با نیّت خالص و برای جلب رضای الهی عمل کنند، قطعاً جزء تقویت کنندگان سلطۀ ایشان قرار می¬گیرند و می¬توانند امیدوار باشند که در قیامت در زمرۀ ایشان محشور گردند. پس این مقام را باید با اصرار و الحاح از پروردگار متعال درخواست نمود.
مودّت خالص برای امام (عليهالسلام)، نشانۀ کمال انتظار
نکتۀ بسیار لطیفی که توجه به آن در این بحث می¬تواند تأثیر فوق¬العاده در نیّت انسان بگذارد و در نتیجه ارزش عمل او را بسیار بالا ببرد، این حقیقت است که مؤمنان همگی فرزندان امام عصر (عجلالله تعالي فرجه الشريف) می¬باشند و لذا رسیدگی به آنها و محبّت کردن به ایشان، نوعی احسان و محبّت به خود امام (عليهالسلام) محسوب می¬شود. امام رضا (عليهالسلام) در معرّفی مقام امام (عليهالسلام) ایشان را الوالد الشفیق17 خوانده-اند. پس اهل ایمان حقیقتاً فرزندانِ حضرتش محسوب می¬شوند و روشن است که اگر کسی در حقّ فرزند انسان کاری انجام دهد، در واقع خدمتی و احسانی به خود او کرده است. توجّه به این مطلب باعث می¬شود که انسان بتواند در امر تربیت اهل ایمان و ساختن منتظران واقعی، بهترین نیّت را داشته باشد که همانا خدمت و محبّت به خود امام (عليهالسلام) از طریق رسیدگی به نیازهای فرزندان ایشان است. چنین کسی به فرزندان نَسَبی خود هم به عنوان فرزندان امام زمان (عجلالله تعالي فرجه الشريف) می¬نگرد و در رفع حوائج آنها هم نیّتش احسان به امام (عليهالسلام) و شاد کردن ایشان به واسطۀ یاری کردنِ فرزندان ایشان است. آیا رسیدن به این حدّ از معرفت و نیل به این مقام بی¬نظیر، خود فرجی بسیار بزرگ برای چنین منتظری نیست؟! آیا نمی¬توان گفت که این حالت نشان دهندۀ درجۀ کامل انتظار در مؤمن می¬باشد؟! کسی که به چنین درجه¬ای از معرفت و ارادت نسبت به امامش رسیده است، در حقیقت خود را فراموش کرده و همه ـ حتی فرزندانش ـ را به خاطر امامش دوست می¬دارد. به هرکس محبّتی می¬کند، در واقع به جهت ارتباط او با امام (عليهالسلام) چنین می¬کند. اگر برای مؤمنی کاری انجام می¬دهد، نیّتش جز خدمت به امامش و خوشحال کردن ایشان چیز دیگری نیست و در همۀ خدماتش آرزویی جز این ندارد که لبخندی رضایت¬آمیز بر روی لبان آقا و مولایش نقش ببندد و او با انجام وظایفش توانسته باشد، غمی از غمهای محبوبش را کم کند و غصّه¬ای را از دل پاک ایشان بزداید. اگر کسی به این مرتبه رسیده باشد، می¬توان گفت که دعای آخر زیارت آل¬یس در حقّ او مستجاب شده است. مَودَّتی خالِصَةٌ لکم. 18 و انصافاً باید گفت که استجابت این دعا، فرج بسیار مهمّی در حق منتظر واقعی امام عصر (عجلالله تعالي فرجه الشريف) به حساب می¬آید، چرا که محصول درجۀ کامل انتظار است. و این درجه از انتظار که نشانه¬اش اخلاص در محبّت به امام (عليهالسلام) می¬باشد، نشانه¬هایی دارد که هرکس به میزان صدق آنها می¬تواند خود را در این زمینه محک بزند. خوب است این نشانه¬ها را از کسی که خود جزء همین افراد بوده است، سراغ بگیریم. مرحوم سید محمدتقی موسوی اصفهانی صاحب کتاب گرانقدر «مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (عجلالله تعالي فرجه الشريف)» دوازده نشانه برای درجۀ کامل انتظار بیان فرموده است که ما به نقل برخی از آنها اکتفا می¬کنیم و در مورد بقیه به متن رسالۀ «نور الابصار فی فضیلة الانتظار» بخش خاتمه، ارجاع می¬دهیم: «اول آنکه: شخص منتظر دائماً محزون و غمگین است در زمان فِراق محبوب خود. دوم: گریان بودن در انتظار آن حضرت. سوم: همیشه به یاد آن حضرت بودن و آنی خود را از ذکر و فکر او فارغ نگذاشتن. ... هشتم آنکه: در انتظار محبوب خود صبر بر شدّتها و سختی¬ها نماید و آنها را در جنب این امر بزرگ سهل و سبک شمارد. در خرائج از حضرت رسول (صليالله عليه و آله وسلم) روایت است که به اصحاب خود فرمود: می¬آیند گروهی بعد از شما که هر یک نفر از آنها ثوابش معادل ثواب پنجاه نفر از شماست. گفتند: یا رسول الله (صليالله عليه و آله وسلم) ما با شما بودیم در جنگ بدر و اُحد و قرآن در تعریف ما نازل شد. فرمودند که: شما به مشقّت¬هایی که آنها مبتلا می¬شوند مبتلا نشدید و به اندازه¬ای که آنها صبر می¬کنند، صبر ننمودید. مؤلف گوید که: از برای مؤمن هیچ ابتلا و شدّتی عظیم¬تر از مفارقت و غایب بودن امام او نیست. و از همین جهت است افضلیّت مؤمنین این زمان از مؤمنین زمانهای قبل. ... دهم آنکه: چون انتظار و مقام محبّت شدید شد، خواب و خوراک شخص کم می¬شود، بلکه کار به جایی می¬رسد که التفات به هیچ چیز از امور راجعۀ به خود نمی¬کند... . یازدهم آنکه: چون انتظار کامل شد، شخص از هیچ چیز دنیا لذت نمی¬برد، بلکه لذّت او منحصر است فقط در ذکر محبوب....
گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عُقبی *** چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید»19
چه فرجی بالاتر از تحقّق این حالات روحی در فرد منتظر؟! نتیجه¬ای که از بحث دربارۀ مرحلۀ چهارم از لوازم انتظار گرفته می¬شود این است که اقدام به تربیت منتظران راستین، خود بالاترین فرج¬ها را برای شخص منتظر موجب می¬گردد که قبل از ظهور امام (عليهالسلام) شامل حال او می¬گردد. این فصل (آثار و برکات انتظار در زمان غیبت) را با تذکر نکته¬ای دربارۀ معنای «فرج» به پایان می¬بریم. آنچه در طول فصل حاضر بیان شد، مصادیقی از فرج برای منتظران فرج بود که بیشتر، جنبۀ معنوی داشت. اگر بخواهیم از جهات مادّی به امر فرج بنگریم، می¬توانیم بگوییم که انتظار فرج از این جهات هم منشأ فرج¬هایی برای مؤمنان می¬باشد. ولی هیچگاه نباید انتظار داشت که مشکلات مادّی و سختی¬های زندگی به خاطر انتظار فرج به کلّی از بین برود. این چیزی است که در دنیا هیچگاه اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد. راحتی¬ها و خوشی¬ها در دنیا همیشه با ناراحتی¬ها و رنج¬ها همراه است و آسایش خالص راـ که خستی و رنج در آن نباشدـ خداوند در دنیا برای اَحدی خلق نکرده و نمی¬کند. دنیا برای هرکس با گرفتاری و بلا قرین است: دارٌ بِالبَلاءِ مَحْفُوفَةٌ. 20 (دنیا) خانه¬ای است که گرفتاری آن را احاطه کرده است. و چون دنیا دار جزا نیست، نباید انتظار داشت که انسان¬های ظالم و کافر در دنیا به کیفر اعمالشان برسند و مؤمنان، پاداش ایمانشان را در دنیا ببینند؛ چنین نیست. برعکس، مطابق آنچه در احادیث ائمه (عليهمالسلام) آمده است، هرکس ایمان بالاتری داشته باشد، سختی بیشتری در دنیا می¬بیند و آن که ایمانش سست¬تر است، گرفتاری¬اش هم کمتر می¬باشد. و از همین جهت است که انبیای الهی و امام معصوم (عليهمالسلام) بیشترین سختی¬ها را در دنیا متحمّل شده-اند. امام صادق (عليهالسلام) از قول پیامبر اکرم (صليالله عليه و آله وسلم) نقل فرمودند: یُبْتَلَی المُؤْمِنُ بَعدُ علی قَدْرِِ ایمانِهِ و حُسْنِ اَعْمالِهِ. فَمَنْ صَحَّ ایمانُه و حَسُنَ عَمَلُه، اشْتَدَّ بَلاؤُه. و من سَخُفَ ایمانُه و ضَعُفَ عَمَلُه، قَلَّ بَلاؤهُ. 21 هر مؤمنی به اندازۀ ایمانش و نیکی کردارش گرفتار می¬شود. پس هرکس ایمانش درست و کردارش نیکو باشد، گرفتاری¬اش سخت است. و هر که ایمانش سست و عملش ناچیز باشد، گرفتاری¬اش کم است. بر این مبنا نباید مؤمنانِ زمان غیبت انتظار داشته باشند که تافتۀ جدا بافته از دیگران باشند و به خاطر انتظار فرجشان هیچگونه سختی و رنجی در زندگی نبینند. چنین توقّعی بیجا و برخلافِ آیات و روایات است. البته نمی¬خواهیم بگوییم که انتظار فرج امام زمان (عجلالله تعالي فرجه الشريف) هیچگونه تأثیری در رفع گرفتاری¬های مادّی و دنیوی شیعیان ندارد؛ چنین نیست. امّا سخن در این است که انتظار فرج، همۀ گرفتاری¬های مؤمنان را از میان بر نمی¬دارد. دنیا دار امتحان است و در زمان غیبت هم امتحانات سخت¬تری برای مؤمنان وجود دارد. اگر سختی و ناراحتی و گرفتاری وجود نداشته باشد، دیگر امتحان چه معنا پیدا می¬کند؟! آنچه برای مؤمن اهمیت دارد، حفظ دینش می¬باشد و او باید برای هر نوع سختی و گرفتاری خود را آماده کند. امام صادق (عليهالسلام) به فُضَیْل بن یَسار فرمودند: إنَّ المُؤْمِنَ لو اَصْبَحَ له ما بَینَ المَشْرِقِ و المَغْرِبِ، کانَ ذلک خیراً له. و لو أصْبَحَ مقطَّعاً اعضاؤُه، کان ذلک خیراً له. یا فُضَیْلَ بن یَسار، اِنَّ اللهَ لا یَفْعَلُ بِالمُؤْمِنِ إلّا ما هو خَیرٌ له. یا فُضَیْلَ بن یَسار، لو عَدَلَتِ الدنیا عندَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ جَناحَ بَعُوضَةٍ، ما سَقی عَدُوَّه منها شَرْبةَ ماءٍ. 22 همانا اگر آنچه میان مشرق و مغرب است (همۀ دنیا) از آنِ مؤمن باشد، برایش خیر است. و اگر اعضای بدنش تکّه¬تکّه شود و هم برایش خیر است. ای فضیل بن یسار، همانا خداوند چیزی جز آنچه خیر مؤمن در آن است، برایش پیش نمی¬آورد. ای فضیل بن یسار، اگر دنیا نزد خداوند به اندازۀ بال مگسی ارزش داشت، جرعه¬ای آب از آن به دشمن خود نمی¬داد. پس نباید انتظار داشت که مؤمنان در زمان غیبت هیچ رنجی را تحمل نکنند و به هیچ گرفتاری مبتلا نشوند.
پينوشتها:
1. عيون اخبارالرضا (ع) ج 2 ص 89.
2. بحارالانوار ج 2 ص 81 ح 83.
3. آنچه در عبارت استاد آمده، در حقيقت لازمۀ ترجمۀ تحت-اللفظي حديث است. ترجمۀ دقيق آن چنين مي¬شود: خداوند از نادان¬ها براي يادگرفتن تعهّدي نگرفته مگر آنکه (بيش از آن) از دانايان براي ياد دادن پيمان گرفته است.
4. اصول کافي، کتاب الايمان و الکفر، باب الاهتمام بأمور المسلمين، ح 1.
5. اين عبارات از متن نامۀ استاد به يکي از شاگردان خود که در تاريخ 8/7/1356 نوشته¬اند، نقل شده است.
6. مائده/ 32.
7. اصول کافي، کتاب الايمان و الکفر، باب في احياء المؤمن، ح 1.
8. تفسير امام حسن عسکري (ع) ص 322 ح 168.
9. تفسير امام حسن عسکري (ع) ص 325 ح 173.
10. اصول کافي، کتاب الايمان و الکفر، باب حقّ المؤمن علي اخيه، ح 4.
11. تفسير امام حسن عسکري (ع) ص 365 ح 256.
12. اين عبارات برگرفته از نامه¬اي است که استاد در تاريخ 8/7/65 براي يکي از شاگردان خود مرقوم فرموده¬اند.
13. اصول کافي، کتاب الايمان و الکفر، باب قضاء حاجة المؤمن، ح 10.
14. مکيال المکارم ج 2 ص 420 ح 1741 به نقل از بحارالانوار.
15. بحارالانوار ج 102 ص 111.
16. جمال الاسبوع ص 309.
17. اصول کافي، کتاب الحجة، باب نادر جامع في فضل الامام و صفاته، ح 1.
18. احتجاج ج 2 ص 317.
19. راز نيايش منتظران (رسالۀ نور الابصار) ص 31 تا 33.
20. نهج¬البلاغه خطبۀ 226.
21. اصول کافي، کتاب الايمان و الکفر، باب شدّة ابتلاء المؤمن، ح 2.
22. اصول کافي، کتاب الايمان و الکفر، باب الرضا بموهبة الايمان و الصبر علي کل شيء بعده، ح 5.
|
کریمی که جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد
دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی
پنج شنبه 12 اسفند 1389 10:26 PM
تشکرات از این پست