مرحلۀ دوم از لوازم انتظار: آرزوی یاری امام (عليهالسلام) و پیوستن به ایشان دومین مرحلۀ فرج که لازمۀ انتظار فرج امام (عليهالسلام) است و برای شخص منتظر در زمان غیبت آن حضرت حاصل می¬شود، این است که زندگانی او با آرزوی یاری کردن امام (عليهالسلام) و امید پیوستن به ایشان شکل می¬گیرد و این نوع زندگی خود از بالاترین فرجها برای مؤمن منتظر می¬باشد. برای توضیح این مطلب باید ابتدا به رابطۀ کلی میان آرزوهای هر فرد با دنیای درونش و تأثیر و تأثّر متقابل این دو بر یکدیگر، توجه کنیم و سپس به بیان رابطۀ میان شخص منتظر با آرزوهایی که نسبت به امامش دارد، بپردازیم. به¬طور کلّی می¬توان گفت که آرزوهای هر انسان، ارتباط مستقیمی با روح و روان او دارد و به خوبی نشانگر دنیای درون او می¬باشد؛ تا آنجا که یکی از بهترین راههای شناختِ هر فرد، شناخت آرزوهای اوست. حال و هوای هرکس را می¬توان از روی آرزوهایش تشخیص داد. البته آرزوهایی که در این بحث مدّنظر می¬باشد، آرزوهایی است که بر پایه و اساس واقعی در هرکس وجود دارد نه آرزوهای واهی و بی-اساس که صرفاً در ذهن و خیال شخص به وجود می¬آید و هیچ پایۀ واقعی ندارد. مراد ما از آرزوهایی است که نسبت به تحقّق آنها می¬توان امید داشت نه آن چیزهایی که به هیچ¬وجه به دست آمدنی نیستند. در زبان عربی کلمۀ «اُمنیّه» به معنای دوم به کار می¬رود که در اینجا موردنظر ما نمی¬باشد. به¬هر حال آرزوهای واقعی در هر شخص به خوبی معرّف درون و شخصیّت او می¬تواند باشد. کسی را فرض کنید که آرزویش دستگیری از نیازمندان و رسیدگی به درماندگان است است و به این امید مشغول کسب و کار می¬شود تا ثروتی به دست آورد و بتواند آن خدمات را انجام دهد. این امید و آرزو نشانگر خصلت خوب جود و سخاوت و روحیۀ کمک به همنوع در او می¬باشد. در مقابل، کسی که آرزویش این است که مال بیشتری به دست آورد تا خودش راحت¬تر زندگی کند و بر ثروتش بیفزاید، این آرزو از خوی زشت بخل و حرص در او حکایت می¬کند. در هر دو مورد، آرزوهای شخص، برخاسته از دنیای درون اوست و شخصیت هر انسانی را از روی آرزوهایش تا حدود زیادی می¬توان شناخت. آرزوهای خوب یا بد، منزلت والا یا پست فرد را نشان می¬دهد. نتیجه اینکه آرزوهای واقعی در انسان متأثر از دنیای درون او و نشأت گرفته از شخصیّتش می¬باشد. امّا این فقط یک طرف مطلب است. طرف دیگر این است که آرزوهای انسان هم در شکل گرفتن شخصیت او بسیار مؤثر است؛ تا آنجا که می¬توان با تغییر دادن آرزوهای شخص، شخصیت جدیدی از او ساخت. به عنوان مثال می¬توان دانش¬آموزی را در نظر گرفت که از لحاظ استعداد در درجۀ بالایی نیست و پشتکار چندانی هم در درس خواندن ندارد. طبیعی است که این دانش¬آموزـ با توجه به استعداد و کم¬کاری خودـ امیدی به کسب رتبۀ اول در کلاس ندارد و آرزوی آن را هم در سر نمی¬پروراند. این طرف اول مطلب است که آرزوی شخص می¬تواند نشانگر شخصیت و ویژگی¬های روحی او باشد. طرف دوم این است که اگر اولیا و مربیان همان دانش¬آموز بخواهند رتبۀ درسی او را در کلاس بالا ببرند و حتی به رتبه¬های اول و دوم برسانند، یکی از بهترین راههایش این است که در او ایجاد امید کنند. امید به کسب رتبۀ ممتاز در کلاس را در او پدید آورند و از این طریق آرزوی قهرمان شدن را در سر او بپرورانند. به وجود آوردن چنین امید و آرزویی می¬تواند از یک دانش¬آموز کم¬کار و بی¬حوصله، فردی تلاشگر، مصمّم و جدّی بسازد که همین تلاش و جدّیت، آرام آرام رتبۀ علمی او را در کلاس بالا می¬آورد و او را در ردۀ بهترین¬ها قرار می¬دهد. این تلاش و جدیّت، مرهون امیدها و آرزوهایی است که در او ایجاد شد، و گرنه پیشتر که چنین امید نداشت، کوشش و حوصله¬ای هم برای درس خواندن جدّی نداشت. از این طریق، شخصیت این دانش-آموز کم¬کم متحوّل می¬شود تا به جایی می¬رسد که جز به کسب رتبۀ اول در کلاس نمی¬اندیشد؛ در حالی¬که پیش از این تنها همّتش این بود که مردود نشود یا در رتبۀ آخر قرار نگیرد. همّت این فرد با آنچه پیشتر داشت، تفاوت کرد و این تفاوت، مدیون تفاوت در نیّت اوست و به¬طور کلّی می-توان گفت که نیّت انسان نقش اساسی در ایجاد همّتِ او دارد. هرکس به اندازۀ نیّتش همّت می¬کند و چون آرزوهای شخص نیّت او را می¬سازند، بنابراین آرزوهای هرکس در نوع همّت او و تقویت یا تضعیف آن بسیار مؤثر هستند. نتیجه اینکه آرزوهای انسان از طریق تأثیر در نیّت او، در همّتش اثر می¬گذارند و همّت انسان هم شخصیت او را می-سازد:
آرزو← نیّت← همّت← شخصیّت
امیرالمؤمنین (عليهالسلام) می¬فرمایند: قَدْرُ الرجلِ علی قَدْرِ هِمَّتِهِ. 1 قدر و منزلت انسان را به اندازۀ همّت اوست. هر قدر همّت انسان بالاتر و والاتر باشد، منزلت و مقامش هم برتر و بالاتر است. و اگر همّتش پست باشد، قدر و ارزشش هم پست خواهد بود. لذا در دعاهایی که از معصومین (عليهمالسلام) به ما رسیده است، درخواست بالاترین همّت¬ها از خداوند متعال مطرح شده است. در دعایی از حضرت زین¬العابدین (عليهالسلام) چنین آمده است: اَسألک... مِنَ العِبادَةِ اَنْشَطَها... و مِنَ الهِمَمِ أعلاها. 2 (پروردگارا) از تو درخواست می¬کنم... از عبادت، بانشاط¬ترین آن... و از همّت¬ها بالاترین آنها را. همّت عالی شخصیت انسان را علوّ می¬بخشد و جدّیت و اهتمام او را بیشتر می¬سازد. امیرمؤمنان (عليهالسلام) فرمودند: مَن کَبُرَتْ هِمَّتُه، کَبُرَ اهتِمامُه. 3 کسی که همّتش بزرگ باشد، پشتکار و جدّیتش بزرگ خواهد بود. همیشه اهتمام انسان به اندازۀ همّتش می¬باشد. هر قدر همّت ضعیف باشد، اهتمام هم ضعیف است. و همّت عالی، اهتمام عالی را به دنبال می¬آورد. میزان شجاعت شخص در رسیدن به هدفش هم به میزان همّتش بستگی دارد. حضرت علی (عليهالسلام) فرمودند: شَجاعَةُ الرجلِ علی قَدْرِ هِمَّتِهِ. 4 شجاعت انسان به اندازۀ همّت اوست. و همان¬گونه که گذشت آنچه همّت انسان را بالا می¬برد، نیّت اوست، به طوری¬که اگر نیّت انسان در رسیدن به هدفی قوی باشد، قوای بدنی او هم بالا می¬رود و هیچگونه احساس ضعفی نخواهد کرد. امام صادق (عليهالسلام) فرمودند: ما ضَعُفَ البَدنُ عمّا قَوِیَتْ علیه النِیَّةُ. 5 بدن نسبت به آنچه نیّت بر انجامش قوی باشد، احساس ناتوانی نمی¬کند. توفیقات و امدادهای الهی نیز به اندازۀ نیّت شخص شامل حالش می¬شود. امیرمؤمنان (عليهالسلام) فرمودند: علی قَدرِ النِیَّةِ تکونُ مِنَ اللهِ العَطِیَّةُ. 6 عطایای الهی به اندازۀ نیّت، شامل حال فرد می-شود. هرکه نیّتش عالی باشد، عطای خداوند در حق او بیشتر، و هر قدر نیّت پست باشد، توفیق الهی هم کمتر خواهد بود. امام صادق (عليهالسلام) فرمودند: إنّما قَدَّرَ اللهُ عَونَ العِبادِ علی قَدْرِ نیّاتهم. فمن صَحَّتْ نِیَّتُهُ، تَمَّ عَونُ اللهِ له. و مَنْ قَصُرَتْ نِیَّتُه قَصُرَ عَنْهُ العَونُ بِقَدِرِ الذی قَصُرَ. 7 خداوند کمک و تأیید بندگان را به اندازۀ نیّت¬هایشان مقدر فرموده است. پس هرکس نیّتش صحیح و کامل باشد، کمک خدا در حق او کامل می¬باشد. و هرکس نیّتش کم و کاستی داشته باشد، کمک (خداوند) هم به اندازه¬ای که نیّتش ناقص است، ناقص و کم می¬باشد. خلاصه اینکه: نیّت انسان هم همّت او را می¬سازد و هم توفیقات الهی را به اندازۀ همّتش شامل حال او می¬کند. و از طرفی شخصیّت هر فرد متناسب با نیّت¬ها و همّت¬هایش شکل می¬گیرد. حال باید دید رابطۀ آرزوهای فرد با همّتش چگونه است؟ به¬طور کلی می¬توان گفت که شاکلۀ هر انسانی با آرزوهای او تأثیر و تأثّر متقابل در یکدیگر دارند. منظور از شاکله همان شخصیت آدمی است که اعمال او برخاسته از آن می¬باشد. قرآن کریم می¬فرماید: «... کُلُّ یَعْمَلُ علی شاکِلَتِه...». 8 هرکس براساس شخصیّت درونی و آن¬گونه که شکل گرفته عمل می¬کند. در احادیث اهل¬بیت (عليهمالسلام) شاکله را در این آیۀ شریفه به نیّت فرد تفسیر کرده¬اند. 9 از این توضیح می¬توان فهمید که شخصیت هر انسانی متناسب با نیّت¬هایش شکل می¬گیرد و ساخته می¬شود. پس می¬توان گفت که از طرفی آرزوهای هر انسانی برخاسته از شاکله و شخصیّت روحی اوست و از طرف دیگر آرزوهای شخص در نیّت او و نیّت هم در همّتش تأثیر می¬گذارد و شاکلۀ هرکس متناسب با نیّت¬ها و همّت¬هایش شکل¬ می¬گیرد. با روشن شدن این موضوع، اکنون می¬توانیم به بحث دربارۀ رابطۀ متقابل میان شخص منتظر با آرزوهایی که به جهت انتظار امام عصر (عجلالله تعالي فرجه الشريف) دارد بپردازیم و تأثیر هر کدام را در دیگری بشناسیم. اگر از کسی که در انتظار ظهور مولایش لحظه¬شماری می¬کند پرسیده شود که بالاترین آرزویش چیست، قطعاً اولین چیزی که ذکر می¬کند این است که خداوند توفیق درک ظهور امام (عليهالسلام) را به او عطا فرماید و او را از زمرۀ یاران حضرتش قرار دهد. کسی که سوز انتظار حضرت بقیّة الله (عجلالله تعالي فرجه الشريف) قلبش را تحت تأثیر قرار داده، تمنّاهایش مربوط به شخص خود یا نزدیکان و اطرافیانش نمی¬شود. او محبوبی از امام (عليهالسلام) نزدیک¬تر ندارد و لذا بزرگترین آرزویش مربوط به بزرگترین محبوبش می¬شود. همۀ آرزوهای دیگر پس از وصال محبوب و به دنبال آن بلکه به خاطر آن برایش مطرح می¬باشد. هر قدر انتظار فرج در انسان شدیدتر و خالص¬تر باشد، این حالت در او شدّت بیشتری دارد، تا آنجا که آرزوی یاری امام (عليهالسلام) و پیوستن به ایشان همۀ وجودش را فرا می¬گیرد و چون روحی در کالبد همۀ اعمالش جریان پیدا می¬کند. بالطبع همۀ آرزوهای شخصی¬اش تحت¬الشعاع این آرزوی بزرگ واقع می¬شود و همۀ همّ و غمّش رنگ و بوی یاری حضرت را پیدا می¬کند. این حالت روحی خود از بالاترین کمالات یک انسان مؤمن در زمان غیبت مولایش می¬باشد و همین آرزوی بزرگ، او را همواره با یاد و محبّت امامش زنده می¬دارد و هیچگاه امام (عليهالسلام) از قلب او بیرون نمی¬رود بلکه همۀ تلاشهایش در زندگی به این سمت و سو هدایت می¬شود. بزرگترین آرزوهای هر انسان در دعاهایی که خالصانه و از عمق دل به پیشگاه الهی عرضه می¬کند، تجلّی می¬یابد. انسان وقتی آرزویی را در سر می¬پروراند و به تحقق آن امید می¬بندد و عملی شدتش را موکول به خواست پروردگار می¬داند، با سوزِ دل او را می¬خواند تا آرزویش را محقق گرداند. منتظران فرج در صدر دعاهایی که در زمان غیبت امام (عليهالسلام) می¬خوانند، دعایی است که از امام صادق (عليهالسلام) ضمن دعای عهد، نقل شده است: اللّهم اجْعَلْنی مِنْ اَنصارِهِ و اَعْوانِه. 10 خدایا، مرا از یاران و یاوران ایشان قرار بده. هر چند که اجابت این دعا اختصاص به زمان ظهور امام (عليهالسلام) ندارد و شامل یاری کردن ایشان در زمان غیبت هم می¬گردد؛ ولی اکنون بحث ما ناظر به آرزوی یاری کردن حضرت در وقت ظهور ایشان است و از این نظر این دعا بیان کنندۀ یکی از عالی¬ترین آرزوهای منتظر فرج در زمان غیبت می¬باشد. دعای دیگری که بیان کنندۀ یکی از بهترین و زیباترین آرزوهای منتظران می¬باشد از ناحیۀ مقدسۀ خود امام زمان (عجلالله تعالي فرجه الشريف) به وسیلۀ نایب ایشان معرفی شده است. این دعا فرازی است از دعای پرفیض افتتاح که در شب¬های ماه رمضان خوانده می¬شود: اللّهم إنّا نَرْغَبُ الیکَ فی دَولةٍ کریمةٍ تُعِزُّ بها الاسلامَ و اَهْلَه و تُذِلُّ بها النِفاقَ وَ اَهْلَه و تَجْعَلُنا فیها مِن الدُّعاةِ الی طاعَتِک و القَادَةِ الی سَبیلِک و تَرْزُقُنا بها کَرامَةَ الدنیا و الآخِرَة. 11 خدایا، ما با زاری به پیشگاهت دولت کریمه¬ای را از تو درخواست می¬کنیم که به آن اسلام و اهلش را گرامی بداری و نفاق و منافقان را حقیر و پست گردانی و ما را در آن (دولت) جزء دعوت کنندگان به اطاعت خود و راهنمایان به سوی راه خود قرار دهی و به وسیلۀ آن (دولت) عزّت دنیا و آخرت را روزی ما گردانی. خوشا به حال کسی که بزرگترین آرزوهایش تحقق همین دعای شریف باشد. دعای حقیقی صرفاً عباراتی نیست که به زبان دعاکننده جاری شود، بلکه این عبارات باید برخاسته از قلب او و نمایانگر امیدها و آرزوهایش باشد. و اگر چنین باشد، دعاکننده به بالاترین درجات معنوی در ارتباط با امام زمان (عجلالله تعالي فرجه الشريف) در زمان غیبت ایشان واصل شده است. آیا رسیدن به این کمال روحی، خود از مصادیق فرج و گشایش برای شخص منتظر نیست؟ کدام فرجی بالاتر از اینکه فکر و ذکر انسان در زمان غیبت امام (عليهالسلام) قرار گرفتن در زمرۀ کارگزاران دولت کریمۀ آن حضرت باشد؟ کسی که حقیقتاً چنین آرزوهایی در سر داشته باشد، معلوم است که به درجات بالایی از معرفت و محبّت و نصرت امامش نائل شده است. در دعای دیگری که آن هم از ناحیۀ مقدّس خود حضرت توسط نایب اول ایشان به ما رسیده است می¬خوانیم: اللّهم أنّی اَسألک أنْ تُرِیَنی ولیَّ اَمرِک ظاهراً نافِذَ الاَمرِ... فافْعَل ذلک بی و بِجمیعِ المؤمنینَ حتی نَنْظُرَ الی ولیِّکَ صلواتُکَ علیه و آله ظاهرَ المَقالَةِ واضِحَ الدَلالةِ... . اَبْرِزْ یا ربِّ مُشاهَدَتَه... . واجْعَلْنا مِمَّن نَقَرُّ عَیْنُه بِرُؤْیَتِه وَ اَقِمْنا بِخِدْمَتِه. 12 خدایا، من از تو درخواست می¬کنم که ولیّ¬امر خود را به صورت آشکار و در حالی¬که فرمانش نافذ است، به من بنمایانی... در حق خودم و همۀ مؤمنان چنین کن تا اینکه ولیّ تو را در حالی¬که گفتارش روشن و دلالتش آشکار است بنگریم... . ای پروردگار من، مشاهدۀ او را علنی کن... . و ما را از کسانی که چشمانشان به دیدن ایشان روشن می¬شود قرار بده و ما را به خدمتگزاری آستانش بگمار. اینها بهترین آرزوهای یک منتظر امام زمان (عجلالله تعالي فرجه الشريف) است و اگر کسی واقعاً مهم¬ترین خواسته¬هایش همین¬ها باشد، بهترین و بالاترین گشایش¬ها در امر دین برایش حاصل شده است. چنین کسی اگر زمان ظهور مولایش را هم درک نکندـ مطابق آنچه در احادیث اهل¬بیت (عليهمالسلام) آمده است ـ ضرری نخواهد کرد. 13 نتیجتاً می¬توان گفت که نفسِ داشتن چنین آرزوهایی در زمان غیبت امام عصر (عجلالله تعالي فرجه الشريف) برای شخصِ منتظر، بزرگترین فرج برای اوست. و این همان چیزی است که به عنوان مرحلۀ دوم از لوازم انتظار فرج از آن یاد کردیم. امّا این مطلب طرف دیگری هم دارد که آن هم بسیار سازنده و مؤثر می¬باشد. تا اینجا آنچه بیان شد تأثیر شاکلۀ منتظر در ایجاد آرزوهای برتر در مورد امام زمان (عجلالله تعالي فرجه الشريف) بود. امّا خود این آرزوها می¬تواند در شاکله و شخصیّت فرد منتظر اثر عمیقی داشته باشد. به عنوان مقال تمنّای یاری کردن امام (عليهالسلام) و امید به پیوستن به ایشان، نیّت تحقق بخشیدن به آن را در انسان ایجاد می¬کند و این نیّت خیر، همّت شخص را در این مسیر قرار می¬دهد و اهتمام او را به سوی عملی شدن آن سوق می¬دهد. چنین کسی خودبه¬خود زندگی¬اش را به سمت تحقّق این هدف سامان می¬بخشد و در همۀ کارهایش رسیدن به این مطلوب را مدّنظر خود قرار می-دهد. هرچه این نیّت و همّت قوی¬تر شود، همّ و غمّ او را بیشتر به خود مشغول می¬سازد و به جایی می¬رسد که اندیشه¬ای جز این در سر نمی¬پروراند. و اینجاست که دنیای درونش تحت تأثیر همان آرزوهای بلند، شکل می¬گیرد و از این طریق، تمنّای یاری کردن امام (عليهالسلام) شاکلۀ او را به نحو مطلوبی می¬سازد. این تأثیر روحی اگر با التزام به خواندنِ دعاهای وارد شده در این خصوص همراه شود، عمق بسیار بیشتری پیدا می¬کند. دعاهایی نظیر آنچه بیان شد، علاوه بر اینکه در تعجیل فرج امام عصر (عجلالله تعالي فرجه الشريف) و در نیجه فرج کلّی و نهایی مؤمنان (از جمله خود دعا کننده) مؤثر می¬باشد، قبل از ظهور نیز در ساختنِ شخصیّت خود فرد، تأثیر بسزایی دارد. خواندن این دعاهاـ با رعایت کامل آداب و شرایط دعاـ در دعاکننده بهترین و والاترین آرزوها و امیدها را در ارتباط با امام زمانش ایجاد می¬کند و در نتیجه بهترین نیّت¬ها و بالاترین همّت¬ها را در فرد منتظر موجب می¬شود؛ و این خود، شخصیت او را به گونه¬ای شکل می¬دهد که متناسب با این همّت¬هاست. پس همان¬طور که شخصیت انسان در ایجاد آرزوهای او مؤثر است، آرزوها هم در شکل دادن شخصیّت او تأثیر زیادی دارند. و لذا کسانی که طالب فرج شخصیِ خود هستند، باید کوشش کنند که آرزوهای والاتری در ارتباط با امام زمان خود پیدا کنند و از بهترین راههای تحقّق این مطلوب، جدّیت در خواندن دعاهای وارد شده با این مضامین است. مثلاً در مورد عباراتی که از دعای شریف افتتاح نقل کردیم، کسی که از جان و دل درخواست کند که نقش محوری و پیشوا در دولت کریمۀ امام عصر (عجلالله تعالي فرجه الشريف) بر عهده¬اش باشد و از زمرۀ سرکردگان یاران ایشان قرار گیرد و این خواسته را همواره به زبان بیاورد و در آرزوی تحقق آن روزشماری ـ و بلکه لحظه¬شماریـ کند، همین آرزو کردن¬ها و امید بستن¬های مداوم، برای او سازنده و راهگشاست؛ زیرا روح و روانش را هر روز و هر زمان با یاد خوشِ روزگار دولت مهدی (عجلالله تعالي فرجه الشريف) زنده نگه می¬دارد و نیّت مناسب آن خواسته¬ها را در خود ایجاد می¬کند و همّتش بر محور تحقّق آن هدف¬های عالی رقم می¬خورد و از همین طریق یک عامل درونی نیرومند، او را همواره با امامش پیوند می¬زند و در نتیجه شخصیتش با همین آرزوها شکل می¬گیرد. اگر بخواهیم یک جمع¬بندی نهایی از تأثیر و تأثر متقابل شاکله و آرزوها در یدیگر بیان کنیم، چنین می¬شود: اگر رتبۀ مؤمن از لحاظ معرفت امام (عليهالسلام) به درجه¬ای رسیده باشد که بزرگترین آرزوهایش، یاری آن حضرت و لوازم آن باشد، همین درجۀ معرفت که چنین آرزوهای والایی را در او به وجود آورده، خود از مصادیق فرج است که به برکت انتظار فرج نهایی در شخص منتظر ایجاد می¬گردد. این از یک طرف. از طرف دیگر همین آرزو کردن¬هاـ به خصوص اگر با خواندن دعاهای مربوط به آنها همراه شودـ رتبۀ شخص را در معرفت و ارادتش به امام عصر (عجلالله تعالي فرجه الشريف) بالاتر می¬برد و ترقّی رتبۀ معرفت به نوبۀ خود، آرزوهای والاتری را در او به وجود می¬آورد، یا عمق همان آرزوها را در او بیشتر می¬سازد؛ به طوری¬که همان دعاهای گذشته را با حال بیشتری می¬خواند و این خواندن¬ها تأثیر عمیق-تری در روح او ایجاد می¬کند. پس در واقع، شخصیّت او توسّط همین آرزوها اوج می¬گیرد و این رتبۀ بالاتری از فرج معنوی اوست که به برکت انتظار فرج نصیبش شده است. حال، همین مرتبۀ بالاتر به نوبۀ خود آرزوهایی والاتر از مرتبۀ قبل در او ایجاد می¬کند که باز این هم موجب معرفتی بالاتر از مرتبۀ پیشین در او می¬گردد و این سیر تأثیر و تأثر متقابل همواره ادامه پیدا می-کند. توضیح دربارۀ مرحلۀ دوم از لوازم انتظار فرج را با بیان یکی از زیباترین آرزوهای منتظران که در دعاهای مأثور هم آمده است، به پایان می¬بریم. این دعا از جهاتی بالاترین آرزوی منتظران فرج امام (عليهالسلام) را بیان می¬کند که در دعای عهد به این-صورت آمده است: اللّهم الْجعَلْنی من... المُسْتَشهدینَ بَینَ یَدیْه. 14 خدایا، مرا در زمرۀ کسانی که پیش روی امام (عليهالسلام) به شهادت می¬رسند، قرار بده. شهادت در مقابل امام زمان (عجلالله تعالي فرجه الشريف) به معنای فدا کردنِ بالاترین و عزیزترین دارایی به پای ایشان است. و هر کسی قابلیّت ندارد که جان ناقابل خود را فدای عیزیز زهرا (عليهاالسلام) کند و ایشان او را بپذیرند. در روز عاشورای سال یازدهم هجری کسانی بودند که انتظار می¬فت که در رکاب جگرگوشۀ حضرت زهرا (عليهاالسلام) جانفشانی کنند امّا این افتخار تنها نصیب افراد معدودی شد که از جانب خداوند و خود امام (عليهالسلام) انتخاب شده بودند. آری؛ کسی که از عمق جان خود آرزوی شهادت در پیشگاه امامش را داشته باشد، نفسِ داشتن همین آرزو، بالاترین فرج او در زمان غیبت امام عزیزش می¬باشد. رَزَقَنا اللهُ بلطفه و کرمه.
پينوشتها:
1.بحارالانوار ج 70 ص 4.
2. بحارالانوار ج 94 ص 155.
3. غرر و درر، ح 10277.
4. غرر و درر، ح 10267.
5. بحارالانوار ج 70 ص 205.
6. غرر و درر، ح 1594.
7. بحارالانوار ج 70 ص 211.
8. اسراء/ 84.
9. اصول کافي، کتاب الايمان و الکفر، باب الاخلاص، ح 4.
10. بحارالانوار ج 102 ص 111.
11. التهذيب ج 3 ص 110.
12. جمال الاسبوع ص 316.
13. رجوع کنيد به اصول کافي، کتاب الحجة، باب أنّه من عرف إمامه، ح 5.
14. بحارالانوار ج 102 ص 111.