0

قبله‌چشمان تو آن جا که شعر در کف نامردمان رهاست

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

قبله‌چشمان تو آن جا که شعر در کف نامردمان رهاست




قبله‌چشمان تو آن جا که شعر در کف نامردمان رهاست
موعود من! صدای تو عاشق‌ترین صداست
این جغدهای خفته که آواز شومشان
در ژرفنای تیره و خاموش شب رهاست،
باور نمی‌کنند که چشمان روشنت
دیری‌ست قبله‌گاه تمام ستاره‌هاست
من می‌شناسمت، دل غمگین و خسته‌ات
با درد، با غرور ترک خورده، آشناست
آری تو آن درخت کریمی که دست‌هات
عمری‌ست آشیانه گرم پرنده‌هاست
آخر چگونه در گذر بادهای تند
می‌ایستی که قامت سبز تو تا خداست
من از هجوم دشنه شب زخم خورده‌ام
پس مرهم نگاه اهورایی‌ات کجاست؟

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

پنج شنبه 12 اسفند 1389  9:40 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها