بررسی تأثير متقابل دفاع مقدس و فرهنگ مهدويت
چكيده
فرهنگ مهدويت، فرهنگي است بسيار غني كه از ديرباز تاكنون در حوادث مختلفي خودنمايي كرده است. يكي از حوادثي كه فرهنگ مهدويت در آن نقش اساسي داشتند، قيام ملت ايران به رهبري امام خميني رحمه الله عليه ميباشد. در پي اين قيام، ملت ايران، وارد جنگي شد كه براو تحميل كردند.
بيشك، فرهنگ مهدويت تأثيراتي بر دفاع مقدس داشته است. در اين مقاله، به برخي از اين تأثيرها اشاره شده است، از جمله تبعيت از نايب امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف، افتخار سربازي براي امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف و ايجاد ارتباط معنوي با امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف كه باعث شد حضور مردم در جبههها بيشتر گردد. در ادامه، به برخي از تأثيرات دفاع مقدس بر فرهنگ مهدويت اشاره شده است و در پايان، به برخي از صفات ياران امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف كه شهداي ما در عمل اين صفات را تفسير كردهاند، اشاره شده است.
كليد واژهها: فرهنگ مهدويت، دفاع مقدس، امام خميني قدس سره، جنگ، شهدا، نايب امام زمان عليه السلام، ارتباط با امام زمان عليه السلام.
با نگاهي گذرا به انقلاب اسلامي ايران، ميفهميم كه اين انقلاب، حوادث تلخ و شيرين زيادي را پشت سر گذاشته است. هركدام از اين حوادث، جلوة خاصي به اين انقلاب شكوهمند داده است. يكي از اين حوادث حساس، جنگي ناجوانمرادنه بود كه برضد اين انقلاب آغاز شد، آحاد ملت ايران، براي دفاع از دين و تماميت ارضي خود، وارد عمل شدند و مقطعي حساس و درعين حال بسيار درخشان در تاريخ اين انقلاب عظيم به وجود آوردند كه از اين مقطع، به دوران «دفاع مقدس» ياد ميشود.
هشت سال دفاع مقدس، داراي ابعاد و زواياي گوناگوني ميباشد كه با بررسي هر يك از اين ابعاد، در مييابيم فرهنگهاي ناب و ارزشمند ديني را در درون خود جاي داده است. يكي از اين فرهنگهاي اصيل، فرهنگ مهدويت است كه در دوران دفاع مقدس، جلوة خاصي يافت و درخشانتر از گذشته شد، دفاع مقدس در ترويج فرهنگ مهدويت، نقش بسزايي داشته است و فرهنگ مهدويت نيز در به وجود آمدن اين دفاع سرشار از قداست، نقش مؤثري ايفا كرده است. در اين نوشتار، كوشيدهايم به اين سؤال پاسخ دهيم كه تأثير متقابل بين فرهنگ مهدويت و دفاع مقدس چه بوده است؟
با توجه به معناي فرهنگ كه عبارت است از«دانش، ادب، علم و آثار علمي و ادبي يك قوم يا ملت[1]»، «مجموعة آداب و رسوم[2]»، ميتوان بيان كرد كه فرهنگ مهدويت، به معناي مجموعهاي از دانشها، آداب و علوم مربوط به حضرت بقيةالله عجل الله تعالي فرجه الشريف ميباشد. به عبارتي ديگر، فرهنگ مهدويت، به مجموعهاي از نگرشها و ارزشها و هنجارهاي مربوط به ظهور موعود از سلاله پاك پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله اطلاق ميشود[3].
طبق آية شريف 105 سورة انبياء[4] اين فرهنگ قدمتي ديرينه دارد و همة اديان الهي به ظهور يك منجي بشارت دادهاند؛ ولي در دين اسلام، به واسطه تعاليم قرآن كريم و بيانات پيامبر اكرم و امامان معصوم عليهم السلام و همچنين مجاهدت علمي و فرهنگي علماي شيعه، ابعاد اين فرهنگ، بيشتر آشكار شد.
تأثير فرهنگ مهدويت بردفاع مقدس
با توجه به مفهوم انتظار كه عبارت است از «چشم به راه بودن[5]» و اين كه منتظر واقعي، چشم به راه آمدن آيندهاي روشن است، ـ آيندهاي كه در آن، تحولاتي عظيم در عرصههاي مختلف جامعه ايجاد شود ـ ميفهميم كه انتظار، با سرشت و فطرت تمام مردم سازگاري دارد.
ميان تمام جوامع بشري، جامعه شيعي با ديدي عميقتر به مسألة انتظار مينگرد و انتظار را آيندهاي سرشار از خوبيها و پاكيها ميداند كه توسط فردي از نسل پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله حاصل ميشود، شخصيت عظيمي كه زنده است و روزي تمام خوبيها و تمام عدالت را در جهان حاكم ميكند. اين ديد عميق به مسالة انتظار را از كلمات معصومان عليهم السلام برداشت كرده است كه فرمودهاند: زمين را از قسط و عدل پر ميكند همانطور كه از ظلم و جور پرشده است.[6]
با دقت در روايات زيادي كه دربارة فرهنگ مهدويت وجود دارد و حتي به تواتر رسيده است، ميبينم دستهاي از آن روايات، به آماده كردن بستر اين قيام جهاني اشاره دارد. طي اين روايات، تمام انسانهاي منتظر دعوت شدهاند كه به اندازة سعي و توان خود بكوشند تا ظهور امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف نزديكتر شود. امام صادق عليه السلام ميفرمايد:
هر يك از شما بايد براي خروج قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف )سلاحي( مهيا كند، هر چند يك تير باشد. خداي تعالي هرگاه بداند كسي چنين نيتي دارد، اميد آن است عمرش را طولاني كند، تا آن حضرت را درك كند.[7]
لذا هر شخص منتظر وظيفه دارد مقابل كجرويها و ظلمها و ستمها مبارزه كند و جامعه را به سمت آيندهاي روشن پيش ببرد و در اين راه، از هيچ تلاشيـ حتي دادن جان خود ـ دريغ نكند. به دليل اين نوع تفكر است كه در تاريخ تشيع، نبردها و مبارزات زيادي به وجود آمده است كه نشان دهنده زنده بودن فرهنگ تشيع است؛ لذا در مكتب تشيع، تن دادن به حكومت هر حاكمي اشتباه است. جان دي استپل ميگويد: «از نظر تاريخي اسلام شيعه معتقد است كه هر دولت غيرمذهبي، ذاتاً فاسد است[8]».
همچنين وعاظ السلاطين مورّخ معروف اهل تسنن ميگويد:
به عقيده شيعه، هرحكومتي غاصب و ظالم است به هر شكل و در هر قالبي كه باشد، مگر آن كه امام معصوم يا نايب او، حكومت را در دست گيرد، به همين دليل شيعه در تاريخ، به طور مداوم در يك جريان انقلابي مستمر به سر ميبرند، نه آرام ميگرفتند و نه آن را رها ميكردند[9].
يكي از مهمترين مبارزات شيعي در سدههاي اخير، جنگ دو كشور ايران و عراق ميباشد كه اگر دقيق ريشهيابي شود، براي تشكيل حاكميت اسلام شيعي ميباشد، تا زمينه را براي حكومت جهاني حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف فراهم كند. با نگاهي دقيق به جنگ تحميلي ميفهميم كه اين جنگ را نگرشي همراهي ميكرد كه در پيروزي آن، بسيار مؤثر بود. آن نگرش، چيزي نبود جز نگرش انتظار و عجين شدن اين جهاد عظيم با فرهنگ مهدويت؛ چون فرهنگ مهدويت با فرهنگ استكبار و زورگويي، كاملاً متضاد ميباشد و به همين دليل، يك شخص منتظر، مستكبر نيست؛ بلكه مستكبر ستيز است و هر جا ظلم و ستمي ببيند، مقابل آن، قد علم ميكند؛ به همين دليل است كه رزمندههاي ما با سلاح «يا مهدي» و «يا حسين» و... به صفوف دشمن حمله ميكردند و با سردادن اين شعارها و رجزها روحيه ميگرفتند. سرلشكر حسن فيروزآبادي ميگويد: «همه آنهايي كه جبهه رفتند، تربيت شده انتظار مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف بودند؛ همان چيزي كه باعث شد جوان ايراني، جنگجو باشد[10]».
فرهنگ مهدويت، در دفاع مقدس و شكلگيري آن، نقشهاي مؤثري داشته است كه در ذيل به برخي از آنها اشاره خواهد شد.
1. پيروي از نايب امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف
اين كلام ناب حضرت مهدي عليه السلام كه ميفرمايد: «و اما در رويدادهايي كه در آينده پيش ميآيد، به راويان حديث ما رجوع كنيد؛ زيرا آنها حجت من بر شما هستند و من، حجت خدا بر ايشانم»[11]، وظيفه شخص منتظر را در عصر غيبت به خوبي روشن ميكند؛ به همين دليل، مردم شجاع ايران با تبعيت از نايب امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف در عصر خود، راهي جبهههاي جنگ شدند؛ چون ميدانستند امام خميني رحمه الله عليه در جايگاه نايب عام امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف نگاهش را از خط سبز مهدويت گرفته است و از مصاديق بارز «رواة حديثنا» ميباشد؛ به همين دليل داراي جاذبهاي معنوي بود و بسيجيها پروانهوار، گرد شمع وجودش ميچرخيدند و عاشق او بودند؛ چرا كه عاشق امام زمانشان بودند و عشق به امام راحل را در راستاي عشق به امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف ميدانستند. آنان، معتقد بودند هر عشقي بدون عشق به امام زمان عليهالسلام به كار آنان نميآيد و اگر امام راحل حرفي ميزد و دستوري صادر ميكرد، دوستدارنش به هر قيمتي كه بود، خواستة آن بزرگوار را اطاعت ميكردند؛ چون واقعاً درك كرده بودند كه خواستة امام راحل در راستاي خواسته امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف ميباشد.
يكي از مهمترين خواستههاي امام امت رحمه الله عليه حفظ نظام و مبارزه و جهاد در راه اسلام و ارزشهاي اسلامي و مهدوي بود. اين كه امام رحمه الله عليه ميفرمود: «امروز، جنگ بين اسلام و كفر است و برهمة مسلمين واجب است دفاع كنند[12]». و اين كه ميفرمودند: «من به تمام جهانيان با قاطعيت اعلام ميكنم كه اگر جهانخواران بخواهند در مقابل دين ما بايستند، ما در مقابل همة دنياي آنها خواهيم ايستاد و تا نابودي همة آنها از پاي نخواهيم نشست[13]». به خاطر حفظ اسلام بود. مردم نيز حضور در جبههها را از وظايف شرعي خود ميدانستند.
يك پژوهش آماري در تعدادي از وصيتنامههاي شهدا نشان ميدهد كه در هر وصيتنامهاي به طور ميانگين، چهار بار به نام امام، ولايت و امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف و تبعيت محض از ولايت فقيه ذكر شده است[14].
اين كه شهيد حاج محمد ابراهيم همت ميفرمايد: «پيام من فقط همين است: در زمان غيبت، اطاعت محض از ولايت فقيه داشته باشيد[15]» نشان دهندة اين مطلب است كه رزمندگان ما با تمام وجود از ولي امر و نايب امام زمان خودشان تبعيت ميكردند. چه بسيارند پيامها و وصيتنامههايي كه نشان دهندة اين مطلب مهم ميباشند!
شهداي ما و يا رزمندگان ما در طول هشت سال دفاع مقدس، انتظار و اعتقاد به امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف را با پيروي از ولايت فقيه، در عمل و بسيار ملموس به ما نشان دادند. آنان، چون واقعاً اعتقاد داشتند كه راهشان و هدفشان و مكتبشان اسلامي و مهدوي است، مشتاقانه وارد جبهههاي جنگ ميشدند.
2. ايجاد ارتباط معنوي
يكي ديگر از تأثيرات فرهنگ مهدويت بر دفاع مقدس، اين نكته است كه بسياري از رزمندگان براي يافتن ارتباط معنوي و حتي ديدار و ملاقات با حضرت بقيةالله عجل الله تعالي فرجه الشريف در جبههها حاضر ميشدند. بيشك در دوران هشت سال دفاع مقدس، افراد زيادي توانستند با حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف ارتباط معنوي خوبي برقرار كنند؛ چون محيط سرشار از معنويت جبههها اين زمينه را براي آنان فراهم مينمود و آنان، با مناجاتهاي شبانه با آن حضرت و فريادهاي روزانة «يا مهدي ادركني» در هنگام نبرد، اعتقاد به فرهنگ مهدويت را در خود عميقتر ميكردند.
وصيتنامهها، خاطرات و دستنوشتههايي كه از دوران دفاع مقدس از آن عزيزان سفر كرده برجاي مانده، دريايي است از فرهنگ مهدويت كه ارتباطها، و حتي ملاقاتها و زمزمههاي دلتنگي زيادي در آنها موج ميزند. اگر در اين آثار برجاي مانده از آنان، دقت كنيم، به اين نكته ميرسيم كه با توجه به حجم عظيم اين قبيل خاطرات و آثار مكتوب، ارتباط و ملاقات با آن حضرت براي برخي از رزمندگان حاصل شده است.
مقام معظم رهبري در اين زمينه ميفرمايد:
خيلي از بزرگان ما در همين دوران غيبت آن عزيز و محبوب دلهاي عاشقان و مشتاقان را از نزديك زيارت كردهاند؛ بسياري، از نزديك با او بيعت كردهاند، بسياري از او سخن دلگرمكننده شنيدهاند، بسياري از او نوازش ديدهاند و بسياري ديگر بدون اين كه او را بشناسند، از او لطف و محبت ديدهاند و او را نشناختهاند. در همين جبهههاي جنگ تحميلي، جوانهايي كه در لحظههاي حساس، احساس نورانيت و معنويت كردهاند، لطفي از غيب به سوي دلهاي خودشان حس و لمس كردهاند، نشناختند و نفهميدند.... پيوند ميان بسيجيان عزيز و حضرت ولي عصر مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف عزيز يك پيوند ناگسستني است[16].
3. افتخار سربازي امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف
يكي ديگر از تأثيرات فرهنگ مهدويت بر دفاع مقدس، اين است كه رزمندهها خودشان را سرباز امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف ميدانستند و معتقد بودند اين مملكت، مملكت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف و رهبر واقعي آنان، آن حضرت است. آنان پذيرفته بودند آن كسي كه در جبههها فرماندهي ميكند، خود حضرت ميباشد و با اين ديد وارد جبههها ميشدند؛ لذا نه تنها خسته نميشدند، بلكه با تمام وجود در اين راه گام برميداشتند و سختيها و مشكلات را با جان و دل ميخريدند. امام خميني رحمه الله عليه چقدر زيبا دربارة آن بزرگواران بيان فرموده است كه:
همه شما چه ارتش چه ژاندارمري، چه سپاه پاسداران و داوطلباني كه براي دفاع از اسلام و دفاع از شرافت اسلامي خودشان به جبههها ميروند؛ همة شما لشكرهاي اسلامي هستيد. همة شماها ارتش امام زمان هستيد[17].
دستنوشتهها و وصيتنامههاي شهداي ما، سرشار از مطالب ناب و ارزشمندي است كه بزرگان ما همواره به خواندن اين وصايا سفارش ميكرده و ميكنند. امام خميني رحمه الله عليه در اين باره ميفرمايد: «پنجاه سال عبادت كرديد؛ قبول باشد. يك روز هم يكي از اين وصيتنامهها را بگيريد و مطالعهكنيد[18]». گوشهاي از اين وصيتنامهها به اين مطلب اختصاص دارد كه اداره كننده اين جنگ، امامان معصوم عليهم السلام به ويژه امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف ميباشد؛ براي نمونه در بخشي از وصيتنامة شهيد ناصر محمدخاني كه در تابستان 1361ش به فيض شهادت رسيده، به اين نكته چنين اشاره شده است: «ما هيچ نگراني نداريم؛ چون فرمانده ما امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است و در جلوي ما حركت ميكند[19]». او در ادامه از يك امداد غيبي خبر ميدهد كه امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف عنايتي به ايشان و همرزمانش كرده است و آنها را از رفتن به يك ميدان مين بازداشته است. دوران دفاع مقدس، سرشار از اين حوادث و امدادهاي غيبي است كه در كتب مربوط به حماسهسازان جنگ به ثبت رسيده است.
اگر به حوادث جنگ تحميلي ـ به ويژه روزهاي اولية جنگ ـ نگاهي دقيق بيفكنيم، به خوبي ميفهميم كه اين جبههها سرشار از الطاف امامان معصوم عليهم السلام؛ به ويژه امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف بوده است؛ چرا كه طبق آمار و مستندات مراكز تحقيقاتي استراتژي جنگ، ملت ايران فقط با كشور عراق نميجنگيد و صدام از كشورهاي زيادي كمكهاي انساني و تسليحاتي ميگرفت؛ براي نمونه «كشور سودان، صدها تن از سربازان ارتش سودان را به عراق اعزام كرد، تا در جبهههاي شرقي رودخانة ميسيان در خط مقدم فعاليت كنند[20]». همچنين «افسران اسرائيلي برخي موانع دفاعي مانند "موانع فكه" و "مثلثيها" را طراحي كردند[21]». بسياري از كشورهاي پيشرفته مانند «آلمان»، «فرانسه»، «امريكا»، «ايتاليا»، «سوئيس»... نيز علاوه بر كمكهاي مالي، با در اختيار قراردادن تسليحات نظامي و اطلاعات جاسوسي و ماهوارهاي به عراق، اين كشور را روز به روز برضد ملت ايران كه واقعاً از نظر نظامي محروم بود، مجهزتر ميكردند.
با توجه به اين نكات كه تنها بخشي از آمارهاي موجود در اين باره است و با توجه به امكانات نظامي بسيار كم ايران و نداشتن يك نيروي منسجم و با تجربة نظامي، همچنين با توجه به تحريم اقتصادي كشور و دهها دليل ديگر، باز هم مردم شهادتطلب ابران با تكيه بر الطاف الهي به مبارزه ادامه دادند.
مقام معظم رهبري در اين رابطه ميفرمايد:
ما غريبانه جنگيديم. در دورة جنگ، ارتش ما غريب، سپاه ما غريب، بسيج ما غريب بود. كساني كه ميخواستند حقيقتاً جانفشاني كنند، با غربت ميجنگيدند. از چه جهت غريب؟ از اين جهت كه هيچ نقطة دنيا با ما موافق نبود... . همة كشورهاي اروپاي شرقي از عراق حمايت ميكردند و به او سلاح و امكانات ميدادند[22].
آري؛ تنها چيزي كه با وجود دشمنان بسيار زياد و امكانات بسيار كم، ملت ايران را شكستناپذير كرد، اميدواري آنان به پيروزي اسلام بر كفر بود. همين اميدواري آنان بود كه عقيدة آنها به راه و مكتبشان را روز به روز محكمتر ميكرد. آنان با لمس كردن عنايات الهي و امدادهاي غيبي و توجهات امام معصوم عليهمالسلام باور داشتند كه برحق هستند و دست ديگري هست كه اين جنگ را هدايت ميكند و سنگر به سنگر پيروزي نصيب آنها مينمايد.
رهبر معظم انقلاب در اين باره ميفرمايد:
در روز پانزدهم دي ماهِ سال 1359 من اين احساس را واقعاً در خود وجدان كردم كه صاحب اين ميدان، صاحب اين بيابانها، صاحب اين صحنه پرشور و عظيم (اشاره به جبهههاي جنگ) ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف است و بيگمان امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف هماكنون با جسم و حضور جسمي و بدنياش، يا با توجهش، در ميان اين جنگاوران و جنگجويان است[23].
دليل ديگر براين ادعا كه چرخاننده اصلي جنگ الطاف الهي و عنايات امامان و به ويژه امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف بودهاند اين نكته است كه اگر به سن و سال فرماندهان جنگ در ردههاي مختلف توجه كنيم ميفهميم كه گردانندگان به ظاهر دسته اول جنگ، بين بيست تا سي سال سن داشتهاند؛ براي نمونه شهيد خرازي در سن 27 سالگي، شهيد عليرضا موحد دانش در سن 25 سالگي، شهيد حاج محمد ابراهيم همت در سن 28 سالگي و شهيد حسن باقري در سن 25 سالگي به شهادت رسيدهاند. علاوه بر فرماندهان جنگ بيشتر كساني كه وارد ميدان نبرد شدند، در سن كم و در بهار عمر خود بودند. خاطرات شهداي عزيز ما مملو است از داستانها و خاطراتي كه برخي از مشتاقان به خاطر سن كم و عشق به دفاع از دين خود، در شناسنامههايشان دست ميبردند، تا مشكل سني خود را حل كنند. امثال حسين فهميده و مسعود كمالينياهاي سيزده ساله و بهنام محمديها در جاي جاي جبههها كم نبودند كه جاذبة معنوي نايب امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف قلوب عاشق آنان را جذب كرد و راهي ميدانهاي نبرد شدند. اگر كسي ادعا كند همه اينها به تنهايي توانستند جنگ را اداره كنند، اولين چيزي كه اين ادعا را رد ميكند، سن كم رزمندهها ميباشد. طبق آمار، «15200 تن از شهداي دفاع مقدس، بين 14 تا 24 سال سن داشتهاند».[24]
همين افراد با سنين كم خود، حماسهها آفريدند؛ چون ميدانستند اين جنگ، بين اسلام و كفر است و سرانجام، اسلام است كه پيروز ميشود. آنان، عقيده داشتند، پرچم اسلام در آيندهاي نه چندان دور به وسيلة امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف بر كل عالم سايه ميافكند و خودشان را سربازان امام زمان ميدانستند و در اين راه، تمام سعي و تلاش خود را به كار ميبستند و از مصاديق بارز اين آية شريف شدند كه: (إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا).[25]
تأثير دفاع مقدس بر فرهنگ مهدويت
سالهاي نه چندان دور، تيرها و تيغها، توپها و تانكها، تفنگها و قناسهها، مينها و نارنجكها، سرنيزهها و سيمخاردارها، حسينيها و يزيديها، ابراهيمها و نمرودها.... گرد هم جمع آمدند، تا از اروندها و شلمچهها، از طلائيهها و دهلاويهها، از رملستانهاي فكه تا دشت عباس سرسبز، از كوههاي پر برف غرب، تا دشتهاي بسيار گرم جنوب، «تپة اللهاكبر»، «تپة المهدي» و «تپههاي رملي فكه» و در وجب به وجب جبهههاي جنوب و غرب كشور، يك بار ديگر سپاهيان اسلام، مقابل تمام كفر صف بكشد؛ شيرمردان سبز قامت، با تمام توان، پاي در شط خون نهند و تاريخ را متحير رزم خود نمايند؛ شقايق صفتاني كه حماسه آفريدند و هشت سال دفاع را به يك فرهنگ مقدس تبديل كردند، تا تشنگان حقيقت بتوانند به خوبي از اين فرهنگ محمدي و علوي و مهدوي نهايت استفاده را ببرند. رهبر عزيزمان چقدر حكيمانه ميفرمايد:
ميخواهم بگويم كه اين جنگ، يك گنج است. آيا خواهيم توانست اين گنج را استخراج كنيم يا نه؟ اين هنر ما است كه بتوانيم استخراج كنيم. امام سجاد عليه السلام توانست همان چند ساعت گنج عاشورا را استخراج كند. امام باقر عليه السلام و ائمه بعد از ايشان، استخراج كردند و آنچنان اين چشمة جوشان را جاري نمودند كه هنوز هم جاري است و هميشه در زندگي مردم منشأ خير بوده، هميشه درس داده و ياد داده كه چه كار بايد كرد. الآن هم همينطور است[26].
اگر ما با چشم گنج بودن به جنگ نگاه كنيم، همانطور كه پيشتر بيان شد، يكي از فرهنگهاي ناب كه در درون اين گنج نهفته است، فرهنگ مهدويت ميباشد. اين فرهنگ را از جنبههاي مختلف ميتوانيم در درون اين گنج بررسي كنيم. دفاع مقدس بر فرهنگ مهدويت، تأثيرات زيادي دارد كه در ذيل، به چند نمونه از آنها اشاره ميكنيم:
معرفي فرهنگ مهدويت
چون فرهنگ انتظار، با منافع استكبار سازگاري ندارد، همة سعي و تلاش استكبار اين است كه با تبليغات گستردة خود، مردم را سرگرم ماديات و جلوههاي فريبندة دنيايي كند، تا ديگر به خودسازي و پيشرفت معنوي روي نياورد. براي مبارزه با اين فرهنگ، از شگردهاي مختلفي استفاده ميكند كه يكي از آنها، كمرنگ جلوه دادن انتظار و فرهنگ مهدويت است. دشمن، علاوه بر كم رنگ جلوه دادن اين فرهنگ، پا را فراتر گذاشته و اصل اين فرهنگ را انكار ميكند. به قول رهبر معظم انقلاب:
قدرتهاي استكباري، خواهان غفلت و خوابآلود بودن و نيز عدم تحرك ملتها هستند و چنين وضعيتي را بهشت خود ميدانند؛ اما انتظار فرج، موجب ميشود كه انسان، به وضع موجود قانع نباشد و بخواهد به وضعيتي بهتر و برتر دست پيدا كند[27].
آنان در موقعيتهاي مختلف سعي كردهاند اين فرهنگ را به فراموشي بسپارند؛ براي نمونه در بسياري از دايرةالمعارفهاي معروف دنيا كه بايد انصاف به خرج بدهند و حقايق را بنويسند، متأسفانه دربارة مساله مهدويت برعكس عمل شده و شديداً آن را انكار كردهاند.
در دايرةالمعارف بريتانيكا و دايرةالمعارف دين و اخلاق مارگلي يوت و همچنين در موسوعة المورد فرهنگ مهدويت را فرهنگي ساختگي تلقي كردهاند. دليل اين امر نيز بسيار واضح است. دشمنان شيعه ميدانند كه مسأله مهدويت و اعتقاد به آن، به اهداف آنها ضربه ميزند و تا زماني كه مردم، به سلاح مهدوي مجهز هستند، دشمنان نميتوانند آنها را در اختيار داشته باشند و برنامههاي خود را بين آنها پياده كنند؛ ولي دفاع مقدس ما توانست به خوبي فرهنگ انتظار و مهدويت را به گوش جهانيان برساند و به آنها بفهماند كه از عوامل مهم پيروزي ملت ايران مقابل زورگويان عالم، روحيه انتظار و فرهنگ مهدويت است؛ چرا كه روحية انتظار، افراد يك جامعه را ظلمستيز ميكند. دليل اين مطلب، نتايج كنفرانس تل آويو است كه در دسامبر سال 1948 م برگزار شد. و برابر مسألة مهدويت، واكنش نشان داد.[28] (همين مسأله باعث ساختن بازيهاي كامپيوتري مانند «يا مهدي» و نوشتن كتابهايي مثل «Next war» ميشود كه در سطح وسيعي در اروپا و آمريكا پخش و منتشر شد).
زمينهسازان ظهور
يكي ديگر از تأثيرات دفاع مقدس بر فرهنگ مهدويت، فراهم كردن زمينة ظهور منجي عالم بشريت، بيش از گذشته ميباشد.
انديشه نجات از بيعدالتي و ظلم و جور كه از ابتداي تشكيل جوامع بشري آغاز شده و توسط پيامبران بر آن تأكيد شده است. توسط پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام بيش از گذشته روشن شد. حتي ويژگيهاي اين منجي موعود، آشكارتر شد و مصداق خاصي يافت كه همان فرزند امام حسن عسكري عليه السلام ميباشد.
بخش زيادي از روايات در عرصة فرهنگ مهدويت، به نشانههاي آمدن حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف اختصاص يافته است. يكي از اين نشانهها، ايجاد حكومت ديني و زمينهساز از مشرق ميباشد كه قبل از حكومت جهاني حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، افكار عمومي دنيا را براي تشكيل حكومت آن حضرت آماده كند و شايد اين حكومت، همان حكومت پربركت جمهوري اسلامي ايران باشد.
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ميفرمايد:
«مردمي از مشرق قيام ميكنند و زمينه را براي حكومت مهدي فراهم ميسازند»[29].
امام باقر عليه السلام ميفرمايد:
گويي ميبينم مردمي در شرق قيام كرده، حق را طلب ميكنند؛ ولي به آنان نميدهند. دوباره حق را ميطلبند و به آنان داده نميشود. وقتي اوضاع را چنين ديدند، شمشيرهاي خود را برشانهها ميگذارند. آنگاه حاضر ميشوند كه حق آنان را بدهند؛ اما آنان ديگر قبول نميكنند، تا اين كه قيام ميكنند )حكومت تشكيل ميدهند( آن )حكومت( را جز به صاحب شما )امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف( تحويل نميدهند. كشتههاي آنها شهيد به شمار ميروند. آگاه باشيد اگر من آن زمان را درك كنم، خود را براي صاحب اين امر، نگاه ميدارم[30].
با سيري گذرا در تاريخ، ميبينيم پس از گذشت قرنها از ظهور دين اسلام، متأسفانه اين دين، به دست دشمنان افتاد و جهانيان اين دينِ سرشار از پاكي را به نام اسلام اموي و وهابي شناختند؛ ولي ظهور انقلاب اسلامي ايران و دفاع مقدس كه از اصليترين مقوّمات اين انقلاب است، صداي اسلام محمدي را به گوش جهانيان رساند. ملت ايران، افتخار دارد كه بر افكار عمومي چنين تأثيري گذاشته است. امام خميني رحمه الله عليه در اينباره ميفرمايد:
چه كوته نظرند آنهايي كه خيال ميكنند چون ما در جبههها به آرمان نهايي نرسيدهايم، پس شهادت و رشادت و ايثار و از خودگذشتگي و صلابت بيفايده است! در حالي كه صداي اسلامخواهي آفريقا از جنگ هشت سالة ما است؛ علاقه به اسلامشناسي مردم در كل جهان، از جنگ هشت سالة ما است[31].
حماسهسازان هشت سال دفاع مقدس، با اهداي خون خود، ريشههاي انقلاب را محكم كردند و مقابل حوادث و بلاهاي سخت، آن را حفظ كردند و با روحية شهادتطلبي و ايثار و فداكاري خود، زمينهساز ظهور حضرت بقيةالله عجل الله تعالي فرجه الشريف شدند.
شهادت، مرگي است آگاهانه كه شخصي جان خود را در طبق اخلاص ميگذارد و آن را فداي دين و مذهبش ميكند. به نظر شهيد مرتضي مطهري، «شهادت، دو ركن دارد: يكي اين كه در راه خدا و فيسبيلالله باشد؛ هدف مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فداي هدف نمايد. ديگر آن كه آگاهانه صورت گرفته باشد»[32].
حال، جاي اين سؤال هست كه آيا كسي بدون داشتن روحية شهادتطلبي ميتواند خود را منتظر واقعي بداند و ادعا كند كه منتظر آمدن آن حضرت ميباشد، در حالي كه از بذل جان خود در راه اين هدف مقدس خودداري ميكند؟ بدون شك كساني ميتوانند خود را منتظر واقعي معرفي كنند كه بتوانند آن وجود پاك را ياري كنند و تا آخرين قطرة خون خود، دست از ياري حضرت برندارند. و اين، دقيقاً همان كاري بود كه رزمندگان ما با نايب امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف كردند.
منتظري كه شهادتطلب نباشد، چطور ميتواند در جنگي كه مقياس جهاني دارد، شركت كند؟! شهيد زينالدين در اين باره ميگويد: «در دوران غيبت، به كسي منتظر ميگويند كه منتظر شهادت باشد»[33].
با بررسي خاطرات و حالات شهداي جنگ، به وضوح پي ميبريم كه چقدر آگاهانه اين مرگ سرخ را انتخاب كردهاند؛ لذا با ترويج فرهنگ دفاع مقدس، ميتوان نسل منتظر را آبديدهتر كرد.
سيد شهيدان اهل قلم؛ سيد مرتضي آويني ميگويد:
قرنها زمين، انتظار مرداني اين چنين را ميكشد تا بيايند و كربلاي ايران را عاشقانه بسازند و زمينهساز ظهور باشند. آن مردان، آمدند و رفتند و فقط من و تو جا ماندهايم و از اين جريان، چيزي نفهميديم. آيا پس از سالها، وقت آن نرسيده است كه به خود آييم؟
در جايي ديگر ميگويد: «امام، به ما آموخت كه انتظار، در مبارزه است و اين، بزرگترين پيام او بود. پس از او اگر باز هم اميدي ما را زنده نگاه ميدارد، همين است كه براي ظهور آخرين حجت حق، مبارزه كنيم».
آري؛ امام خميني رحمه الله عليه با آگاهي، بصيرت و شجاعتي كه داشت، به انقلاب اسلامي اقدام كرد، تا زمينههاي انقلاب اسلامي مهدوي را فراهم كند. او، همة عاشقان حضرت مهدي عليهالسلام را از منظر فكري رهبري كرد و به آنها آموخت كه منتظر پيروزي نهايي باشند. البته نه اين كه معجزهاي بشود و كارها خود به خود درست بشود، بلكه بايد خون دل خورد و استقامت كرد. آن بزرگوار، جملة معروف «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم»[34] را بيان كرد؛ يعني تا آنجا كه قدرت داريد، به نبرد ادامه دهيد، تا اين كه فتنه از عالم برداشته شود. امام كاظم عليه السلام قرنها پيش اين منتظران را اين گونه نويد داده است:
مردي از اهالي قم، مردم را به سوي حق فرا ميخواند. گروهي كه دلهاي آنان، چون پارههاي آهن است، گرد او جمع ميشوند. طوفانهاي سخت، آنان را نميلرزاند و از جنگ خسته نميشوند و بيمي به خود راه نميدهند؛ بر خدا توكل ميكنند و عاقبت، از آن پرهيزكاران است.[35]
آقاي كوراني از محققان فرهنگ مهدويت در اينباره ميگويد:
روايات، تاريخ وجود اين مرد را مشخص نكردهاند؛ ولي در تاريخ قم و ايران، چنين شخصيت و ياراني داراي اين صفات برجسته قبل از امام خميني رحمه الله عليه و يارانش بيسابقه بوده است..... . گاه گفته ميشود: درست است كه در تاريخ قم و ايران ظاهر شدن چنين مرد وعده داده شدهاي را با ياراني داراي چنين صفات برجسته كسي سراغ نداشته است... . اما دليلي هم نداريم كه اين روايت، منطبق بر امام خميني و ياران وي باشد، شايد منظور، مرد ديگري باشد كه در عصر و زمان ما ظاهر خواهد شد و يا اين كه بعد از مدتي طولاني يا كوتاه خواهد آمد... .
پاسخ: آري درست است كه در روايت آنگونه كه بيان كرديم، زمان اين پيشامد روشن نشده است؛ اما مجموعة صفاتي كه در روايت آمده، به علاوه آنچه كه در روايات متعدد ديگر دربارة قم و ايران وارد شده است، موجب اطمينان به اين معنا است كه مراد از صفات ياد شده، امام خميني و ياران وي ميباشد... ؛ بنابراين اگر پيامبر صلي الله عليه و آله و امامان عليهم السلام از حادثه و پيشامدي خبر دادند كه منطبق بر وضع موجود باشد، معقول نيست از آن چشمپوشي كرد و آن را بر قضيه حادثهاي مشابه آن يا واضحتر كه وعدة پيامبر صلي الله عليه و آله ، و اهل بيت او عليهم السلام برآن منطبق شود، حمل نماييم...[36] .
الگوهاي مناسب براي منتظران
يكي از تأثيرات دفاع مقدس بر فرهنگ مهدويت، الگوسازي براي نسل منتظر و ياوران حضرت ميباشد. هر انقلاب، به ياران و همراهان فداكاري نياز دارد تا به كمكهاي فيزيكي و معنوي آن، انقلاب را به پيش ببرند. حكومت جهاني حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف نيز از اين قاعده مستثنا نيست و مسلماً به كمك ياران و همراهي مخلصانه نياز دارد.
روايات، ويژگيهاي خاصي براي ياران حضرت ذكر ميكنند كه با تفكر در آنها و تشخيص ميزان انطباق خودمان بر اين ويژگيها، ميتوانيم بفهميم در اين مبارزة جهاني، چه جايگاهي داريم. آيا ما نيز در خيل سپاه حضرت هستيم يا مقابل آن حضرت، صف ميكشيم؟
برخي گمان ميكنند ويژگيهايي كه در روايات، براي ياران حضرت ذكر شده، ويژگيهايي كاملاً استثنايي است و اگر در روايات آمده است: «مرداني كه قلبهايشان چون پارههاي آهن است[37]» يا اين كه «هر مرد از آنها، قوت چهل مرد را دارند» يا رواياتي كه خبر از مناجاتهاي خالصانة در دل شبها و جنگيدن شجاعانه در روزها ميدهند، همة اينها را كسي نميتواند دارا باشد؛ به ويژه در اين مقطع زماني كه مردم غرق ماديات شدهاند و هركسي به فكر منافع شخصي خود است؛ ولي دفاع مقدس ما ثابت كرد حتي در عصري كه عصر ظلم و ستم است، باز هم ميتوان اين ويژگيها را كسب كرد. به عبارتي ديگر رزمندههاي ما در طول جنگ، اين روايات را عملاً تفسير كردند و نشان دادند كه ياري حضرت در هر عصر و هر زماني ممكن است؛ هر چند آن زمان، پر از گناه و معصيت باشد و بر تمام آن روايات مهر صحّت زدند. شهداي ما، بهترين مصداق براي اين ويژگيها هستند؛ مصداقهايي كه سالهاي نه چندان دور در همين كوچههاي زميني كنار ما زندگي ميكردند؛ ولي اكنون آسماني شدهاند. شهداي ما، مصداق (يجاهدون فيسبيلالله) هستند؛ آنان نمونة بارز «زبرالحديد» هستند، مصداق بارز «من انصاره و اعوانه» هستند، آنان مصداق (اشداء عليالكفار رحماء بينهم) هستند، شهداي ما الگوهاي مناسبي براي مهدي باوران و مهدي ياوران هستند.
شهداي ما ويژگيهاي زيادي از ويژگيهاي ياران امام عصر عليهالسلام را داشتند كه در ذيل به دو نمونه از آنها اشاره ميكنيم.
الف. روحية شهادتطلبي
روحية شهادتطلبي و هديه جان در راه جانان، در جبههها موج ميزد؛ چون با آگاهي و بصيرتي كه داشتند، يقين پيدا كرده بودند پا در راهي گذاشتهاند كه حق است.
اگرما شنيدهايم مولاي متقيان، اميرمؤمنان در وصف ياران امام عصر عليه السلام ميفرمايد: «)ياوران مهدي( شهادت را ميطلبند و همواره آرزو دارند در راه خدا كشته شوند»[38]، دفاع مقدس ما اين واقعيت را ملموستر كرد و در معرض تماشاي خيل منتظران قرار داد، تا بتوانند شهادتطلب باشند.
اين كه شهيد زينالدين فرمانده دلاور لشكر عليابن ابيطالب عليه السلام در اولين برخوردها با همسرش ميگويد: «شما بايد بدانيد من قبلاً ازدواج كردهام. من با جبهه و جنگ ازدواج كردهام و شما همسر دوم من هستيد. انتهاي راه من، شهادت است و اگر جنگ تمام شود و من شهيد نشوم، هر كجا كه جنگ حق بر ضد باطل باشد، ميروم تا شهيد شوم[39]» نشان دهندة روحية شهادتطلبي او و امثال او است.
برخي از شهدا، آن قدر شيفتة شهادت بودند و با دعا و راز و نياز با خداوند و توسل به امام معصوم عليه السلام اين تمنا را داشتند و به سبب صفاي باطن خود، به اين معرفت رسيده بودند كه نحوة شهادت و زمان و مكان شهادت خودشان را ميدانستند و به رفقاي همرزم خود اعلام ميكردند؛ براي نمونه سردار رشيد اسلام، عبدالحسين برونسي فرمانده تيپ 18 جوادالائمه عليه السلام كه در رشادت و ايثارگري زبانزد بود، قصة شهادتش آن قدر برايش روشن بود كه به همرزمهايش گفته بود: «اگر من در فلان تاريخ و فلان جا شهيد نشوم، به مسلماني من شك كنيد». يكي از همرزمان او ميگويد: چند روز قبل از عمليات بدر، توي چادر فرماندهي نشسته بوديم.... يك دفعه گفت: اخوان! اين عمليات، ديگه عمليات آخر منه ..... پرسيدم: «حاجي! چي شده كه اين روزها همهاش از شهادت حرف ميزني؟» .... گريهاش كمي آرام گرفت. ادامه داد: مطمئنم توي اين عمليات مهلتي را كه برام مقرر كردن تا روي اين زمين خاكي زندگي كنم. تموم ميشه؛ بايد برم[40]».
همچنين حاج قاسم ميرحسيني جانشين فرمانده لشكر ثارالله كه قبل از عمليات كربلاي چهار رفقايش نگران اين بودند كه آسيب نبيند، ميگفت: نترسيد. توي اين عمليات شهيد نميشوم. حتي مجروح هم نميشوم، «ولي در شب عمليات كربلاي پنج اشاره به پيشانياش كرد و گفت: تير، اين جاي من ميخورد و من شهيد ميشوم»..... و همان شد كه گفت[41].
ب. محكم و استوار و مبارز بودن
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: «همانا دل هر مردي از ايشان )ياوران مهدي( از پارههاي فولاد، محكمتر و استوارتر است. اگر به كوهها بگذرند، كوهها هم در هم فرو ميريزند[42]».
امام صادق عليه السلام ميفرمايند: «راد مرداني كه قلوبشان سختتر از سنگ، چون پارههاي آهن است، بدون هيچ شك و ترديدي به ذات خداوند[43]».
در اين دو روايت، صفاتي مانند مقاوم بودن، مبارز بودن، ايمان قوي و.... وجود دارد كه دفاع مقدس الگوهاي خوبي در اين زمينه معرفي ميكند. جاي جاي جبهههاي جنگ، رزمندهها حيدرگونه ميجنگيدند و خستگي به خود راه نميدادند. خاطرات شهدا، پر است از نخوابيدنهاي متوالي و مبارزههايي كه با قلم قابل وصف نيستند. شهيد خرازي دهها بار مجروح ميشود و بنا به نقلي بعد از 27 بار مجروحيت به شهادت ميرسد. نقل شده است كه به سبب يكي از مجروحيتهايش دكتر 45 روز به او استراحت داده بود و او را به خانه آورده بودند. هنوز عصر نشده بود كه گفت: «بابا! من حوصلهام سر رفته» گفتم: «چه كار كنم؟» گفت: «من را ببريد سپاه تا بچهها را ببينم». بردمش، تا ساعت ده شب خبري از او نشد. ساعت ده تلفن زد و گفت: «من اهوازم، بيزحمت داروهايم را بدهيد يكي بياورد[44]».
شهيد مهدي باكري در وصف پاسدار ميگويد: «پاسدار يعني كسي كه كار كند و بجنگد؛ خسته نشود، نخوابد[45]» و واقعاً خودش هم همينطور بود. اينها همه نشانههاي استواري آنان بود و اين استواري و مقاومت و مجاهدت چقدر زيبا توسط شهدا در جاي جاي جبههها به نمايش گذاشته شد.
با توجه به اين كه فرهنگ مهدويت با بياني مختصر به معناي «زندگي مهدوي و امام زمان پسندانه» ميباشد، يكي از جلوههاي زيباي اين زندگي، واكنش مقابل ظلم و ظالمان ميباشد. اين جلوة زيبا، در دوران جنگ تحميلي، بيشتر ظهور يافت، چرا كه ملت ايران، مقابل زورگوييهاي استكبار جهاني و همچنين مقابل دست نشانده استكبار در منطقه، خيزش عظيمي انجام داد. آحاد ملت ايران بسيج شدند. اين خيزش، داراي يك پشتوانه بسيار قوي بود كه عبارت بود از عشق و علاقة مردم غيور ايران به امام عصر عليه السلام كه در قالب تبعيت از امام راحل رحمه الله عليه متجلي شد. اگر جنگ ما اين پشتوانه را نداشت، اصلاً قداست و معنويتي نداشت و ملت ايران به خوبي و از روي اشتياق وارد جبههها نميشدند و جان خود را آگاهانه و عاقلانه و عاشقانه فدا نميكردند و اين چنين پاي در شط خون نميگذاشتند. فرهنگ مهدويت به جبههها رونق ميبخشيد و دفاع مقدس نيز با جلوههاي متنوع خود، فرهنگ مهدويت را پربارتر و عميقتر كرد.
انشاءالله خداوند به ما و تمام منتظران واقعي توفيق عنايت فرمايد تا با تأسي به سيرة عملي شهدا كه ياران آخرالزماني امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف، ميباشند، زمينه ظهور حضرتش را بيش از پيش فراهم كنيم.
پی نوشتها :
[1]. حسن عميد. فرهنگ عميد، تهران، انتشارات اميركبير، 1361ش، ص872.
[2]. محمد معين، فرهنگ معين، ج2، تهران، انتشارات اميركبير، چ چهارم، 1360ش، ص2538.
[3]. غلامرضا بهروزلك، «اهميت مهدويت در نظرخواهي از دانشوران» فصلنامه انتظار، سال چهارم، شماره يازدهم و دوازدهم، 1383، ص31 ـ 53.
[4]. (ولقد كتبنا فيالزبور من بعد الذكر انّ الارض يرثْها عبادي الصالحون) انبياء(21):105.
[5]. محمد معين، فرهنگ فارسي، (ذيل كلمة انتظار) ج1، تهران، انتشارات اميركبير، چاپ چهارم، 1360ش، ص364.
[6]. اين حديث را همه چهارده معصوم بيان كردهاند ودر كتب عامه و مصادر شيعي آمده است: «يملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا».
[7]. «ليعدن احدكم لخروج القائم و لو سهماً فان الله تعالي اذا علم ذلك من نيّته رجوت لطول في عمره حتي يدركه»؛ محمد بن ابراهيم نعماني، غيبت نعماني، قم، نورالهدي، 1422ق، ج10، ص320.
[8]. رحيم كارگر «انتظار و انقلاب» فصلنامه انتظار، سال اول، شماره دوم، ص126 ـ 146.
[9]. مسعود پورسيد آقايي، تاريخ عصر غيبت، قم، انتشارات حضور، 1379ش، ص376.
[10]. خبرنامه همايش دكترين مهدويت، شماره هشتم، ص16.
[11]. «واما الحوادث الواقعه فارجعوا الي رواة حديثنا فانهم حجتي عليكم و انا حجةالله عليهم»، طبرسي، احتجاج، ص28.
[12]. امام خميني، صحيفه نور، ج13، ص 239.
[13]. همان، ج20، ص118.
[14]. علي تقي زاده اكبري، عوامل معنوي و فرهنگي دفاع مقدس، قم، مركز تحقيقات اسلامي، 1380ش، ج1، ص161.
[15]. ابراهيم رستمي، طنين همت، قم، نشر جمال، چاپ دوم، 1384ش، ص5.
[16]. مرتضي نائيني «جان و جانان» فصلنامه انتظار موعود، سال اول، شماره دوم، 1380، ص19 ـ 60..
[17]. امام خميني، پيشين، ج2، ص 7-146.
[18]. همان، ج14، ص 491.
[19]. محمد اصغرينژاد، يك فروغ از رخ ساقي، قم، امام سجاد، 1385ش، ص154. ر.ك: متن وصيتنامه اين عزيز در بنياد شهيد قم.
[20]. محمدباقر حيدري كاشاني، نسل طوفان، قم، زلال كوثر، چاپ دوم، 1386ش، ص83، (به نقل از لايههاي پنهان جنگ).
[21]. ويژهنامه حماسه فتح خرمشهر، ص27، (به نقل از لايههاي پنهان جنگ).
[22]. ماهنامه فرهنگي اجتماعي فكه، ش38، ص 1.
[23]. مرتضي نائيني، پيشين، 1380، ص19 ـ 60.
[24] ويژهنامه حماسه فتح خرمشهر، خرداد83، ص 26.
[25]. فصلت(41):30.
[26]. 25/4/70 در ديدار با مسئولان، نويسندگان و هنرمندان دفتر هنر و ادبيات مقاومت حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي.
[27]. مرتضي نائيني، پيشين، ص37.
[28]. حسن بلخاري، تهاجم يا تفاوت فرهنگي، انتشارات حسن افرا، قم، چاپ دوم، 1378ش، ص100.
[29]. «يخرج ناس من المشرق فيوطئون للمهدي سلطانه»؛ شيخ علي يزدي حائري، الزام الناصب، بيروت، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، 1983م، ج2، ص14.
[30]. «كاني بقوم قد خرجوا بالمشرق يطلبون الحق فلا يعطونه ثم يطلبونه فلا يعطونه فاذا رأوا ذلك وضعوا سيوفهم علي عواتقهم فيعطون ما سالوا فلا يقبلون حتي يقدموا و لا يدفعونها الا الي صاحبكم، قتلاهم شهداء، اما اني لو ادركت ذلك لا ستبقيتُ نفسي لصاحب هذا الامر»؛ محمد بن ابراهيم نعماني، پيشين، ص145.
[31]. امام خميني، پيشين، ج21، ص 214.
[32]. شهيد استاد مرتضي مطهري، قيام و انقلاب مهدي، تهران، انتشارات صدرا، چاپ سي و پنجم، 1387ش، ص71.
[33]. محمد قاسم فروغي جهرمي، ره يافتگان وصال، ناشر مركز فرهنگي سپاه، 1373ش، ص113.
[34]. امام خميني، پيشين، ج19، ص82.
[35].«رجل من اهل قم يدعوا الناس الي الحق معه قوم كز بر الحديد لا تزلهم الرياح العواصف لايملون من الحرب و لا يجبنون و علي الله يتوكلون و العاقبة للمتقين»؛ علامه مجلسي، بحارالانوار، داراحياء التراث العربي، چاپ سوم، 1403ق، ج57، ص 216.
[36]. علي كوراني، عصر ظهور، تهران، شركت چاپ و نشر بين الملل، چاپ سوم، ص237- 238.
[37]. علامه مجلسي، پيشين، چ5، ص 38.
[38]. «يدعون بالشهادة و يتمنون ان يقتلوا في سبيل الله»؛ علامه مجلسي، پيشين، ج57، ص304.
[39]. حيدري كاشاني، پيشين، ص89.
[40]. سعيد عاكف، خاكهاي نرم كوشك، سال نشر1385ش، ص250.
[41]. ابراهيم رستمي، كرامات الشهداء، قم، انتشارات حديث نينوا، 1383ش، ص61.
[42]. «ان قلب رجل منهم اشد من زبر الحديد لو مروا بالجبال لتدكدكت»؛ القندوزي، ينابيع الموده، ناشر دارالاسوه، 1416ق، ج3، ص730.
[43]. «رجال كان قلوبهم زبر الحديد لايشوبها شك في ذات الله اشدّ من الحجر»؛ علامه مجلسي، پيشين، ج52، ص38.
[44]. محمد نيلچي، و خدا بود و ديگر هيچ نبود، ص125.
[45]. بهزاد دانشگر، خدمت از ماست، بوستان فدك، 1382ش، ص161.