0

عطر عدالت مهدوى فَلَمّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قالُوا یا أَیّهَا الْعَزیزُ مَسّنا وَ أَهْلَنَا الضّرّ وَ

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

عطر عدالت مهدوى فَلَمّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قالُوا یا أَیّهَا الْعَزیزُ مَسّنا وَ أَهْلَنَا الضّرّ وَ



عطر عدالت مهدوى فَلَمّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قالُوا یا أَیّهَا الْعَزیزُ مَسّنا وَ أَهْلَنَا الضّرّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَیْلَ وَ تَصَدّقْ عَلَیْنا إِنّ اللّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقینَ
... و شمیم حضور و عطر عدلت، وقتی كه پای بر باغ چشمان ما می¬گذارد، شاخه¬های بلند انتظار و بوته¬های صبوری و امید، به شكوفه می¬نشینند.
پنجره¬ای رو به اشراق باز شده است كه تاریكی¬های نشسته بر وجودمان را می¬شوید و اندك اندك ما را از مصیبت روزمرگی¬ها جدا می¬كند. پنجره¬ای كه بوی پیراهن یوسف را برای جسم بی¬نور یعقوب جهان می¬آورد و كنعان زمین را بی¬قرار قدوم تو می¬كند.
ای آن كه تویی یوسف و عالم پدر پیر بازآی كه جز عشق تو او را هوسی نیست
و این روزگار، روزگار فریاد است، روزگار فریاد بلند استضعاف بر استكبار و مقاومت، صراط مستقیمی است كه به جاده روشن عدالت تو منتهی می¬شود. این روزگار، روزگاری است كه چشم انتظارانت می¬كوشند تا «عدالت» را از مفهومی مجرد در ذهن خوفناك جهان خارج كنند و «عرفان» را از واژه¬ای دشوار بودن برای مردم ساده آبادی جهان! امروز جهان در تلاطم است تا تو را به عیان ببیند و طالبان كوی وصلت می¬كوشند تا كوره راه¬های «ضلال» را مسدود كنند تا تو بیایی و «توحید» خالص را چونان آب زلال، به مردمان تشنه روزگار بنوشانى.
اين روزها پس از خمودي و غفلتي خفته در اين دنياي فاني و خاكى، جهانیان می¬روند تا به «فطرت» اصیل خود بازگردند و مردم سرگردان جهان، بر مدار «تسلیم» بر گرد دایره «وحدت» به نماز ایستند؛ از همین روست اگر فلسطین، لبنان، عراق، افغانستان، سودان، مالی و هزاران انسان دیگر با اسم¬های مختلف، اما هدف یكسان، خورشید «تجلی» را می¬طلبند تا جهان از «حیرت» به درآید و نسیم «هدایت» همراه عطر «ولایت» از پنجره¬های گشوده به اشراق جان¬ها را بنوازد.
پرنده در قفس، استعاره كهنه¬ای است كه دنیا را پیر می¬كند و امروز دنیا می¬كوشد تا از قید آن رها شود. این روزها دنیا از خوابی عظیم برخاسته است، خوابی عظیم كه می¬رفت تا دنیا را در خود ببلعد! خواب عظیم غفلت و گمراهی محض، سیاهی قیراندود جهل و جاهلیت دوباره... این روزها تلاطم آبی انتظار واژه¬های تاریك خواب آلوده را ذره ذره از ذهن¬ها می¬زداید تا گندم¬زاران طلایی عدالت، مهربانى، صميميت و يكرنگى، خوشه خوشه موج زند در پرتو گرمای دست¬های پر سخاوت تو...
روزها، سال¬ها، قرن¬ها گذشته است، اما غبار چرخ زمان آینه انتظار را تیره نكرده است و پندارهای سبز می¬روند تا آهسته آهسته سرزمین استجابت را در آغوش كشند و انسان را در خداگونه¬ترین ایستگاه تاریخی¬اش؛ كعبه، به تو ملحق سازند. انسان امروز رها شده از قید و بند ایسم¬های محصور مانده، اصالت ذات الهی خویش را می¬جوید؛ چرا كه می¬داند «حاكمیت توحید»، و «جهانی شدن آیین بندگی خدای مهربان»، «غلبه اسلام بر همه ادیان»، «برادری و یكرنگی آدمیان» را كه با حضور تو به كمال می¬رسد و «فراگیر شدن حكمت، دانش دينى، ایمان و عرفان» را كه در آرمان شهر مهدویّت به اوج خواهد رسید و «پاك¬سازی دنیا از ستم و بی¬عدالتی ستم پیشگان» تنها با آیین علوی تو محقق خواهد شد و مستضعفان جهان عزّت و كرامت واقعی را خواهند دید.
... و به یقین پایان كتاب غربت عالم و آدم، با نام تو آغاز می¬شود... سلامٌ علی آل یاسین...

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

پنج شنبه 12 اسفند 1389  9:36 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها