0

فرقه اوشو تهاجمي خاموش

 
pasargad54
pasargad54
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 2135
محل سکونت : اصفهان

فرقه اوشو تهاجمي خاموش

یكی از عرفان های نوظهور هندی اوشو میباشد.
اوشو نام مؤسس اين فرقه نوظهور كه از آن به پيامبر قرن 21 ياد مي شود درسال 1931 در هند بدنيا آمد و متوفی سال 1990 می باشد .
نشریهٔ ساندی تایمز در لندن، او را به عنوان یکی از « هزاران آینده ساز قرن بیستم» و نشریهٔ ساندی میددی تایمز در هندوستان، او را به عنوان یکی از ده موردی که سرنوشت کشور هند را تغییر داده‌اند، در کنار گاندی، نهرو و بودا نام برده‌است.
وی در سال 1980 با دعوت مریدانش بنام سان یاسین ( به معنای دوستداران عشق ) وارد آمریكا شد و سال 1985 از آنجا اخراج شد . علت اخراج اوشو ( از آمریكا ) بعنوان بزرگترین مرد معنوی جهان ، فساد جنسی و اخلاقی بوده است . وی بت معنوی جهان و بسیاری از جوانان داخل كشور می باشد .
اوشو هفت هزار سخنرانی كرده كه سخنانش در هفتصد و پنجاه كتاب گرد آوری شده است . مریدانش سخنانش را نوشته اند ولی اجازه ویرایش به سخنانش را نداده و گفته مطالب را همانطور كه گفته ام باید به دیگران و نسلهای بعدی منتقل بشود .از هفتصد و پنجاه كتاب به زبان انگلیسی حدود هفتاد كتاب در چند سال اخیر به زبان فارسی منتشر شده و یكی از مهمترین آثار اوشو بنام مراقبه های اوشو كه اخیرا مجوز چاپ گرفت و منتشر شد.
جملات بسیار زیبایی در باب عشق دارد . حاصل هفتاد كتاب اوشو را در یك جمله می توان باز گو كرد .
عشقی را كه اوشو از آن می گوید این است كه عشق همانند درخت است ، درخت دو سر دارد از یك طرف ریشه در زمین دارد و ز سوی دیگر برگها ، تنه و شاخه به سمت آسمان . اوشو می گوید به میزانی كه ریشه درخت در زمین فرو رود شاخه های آن به سمت آسمان بلند می شود . نسبت عكس است میان ارتفاع شاخه و ریشه دواندن ریشه در درون خاك . عشق تعالی است اما عشق از خاك آغاز می شود اگر عشق در خاك جایی نداشته باشد هرگز به آسمان بلند نمی شود . ( مانند درخت) لذا عشق با قداستی كه شروع می شود به عشق خاكی می رسد . عشق خاكی عشق زمینی است و عشق زمینی كه اوشو بیان می كند چیزی جز سكس نیست . لذا پایان معنویت اوشو و نهایت و عصاره و خلاصه عرفان و معنویت اوشو عشق است كه هم عشق زمینی و خاكی كه در یك در یك كلمه خلاصه می شود و آن همان علتی بود كه اوشو را از آمریكا اخراج كردند .
یك محقق فرهنگی در كتاب خود اسم عرفان اوشو را عرفان سكس گذاشته یعنی هیچ چیز دیگری نیست و احساس می شود این همه اقبالی كه در خارج بخصوص در آمریكا و نیز در ایران وجود دارد یكی از علل آن همین می باشد . عرفان اوشو عرفان بدون شریعت است عرفان بدون آسمان و خدا هست . عرفان زمینی و دنیوی است . اوشو بر این اساس ضد فلسفه است در تعبیری می گوید: فیلسوفان سگان تاریخ اند و مفصل در این باره بحث می كند . ضد تكنولو‍ژی و ضد تمدن بشریت معاصر است . ضد استدلال برای همه چیز حتی برای خدا است . ضد اخلاق گرائی ، ضد فقه است. تشبیهات بسیار مستهجنی برای فقها و قانون گذاران بشر دارد . اساسا ضد قانون است .
شعار اصلی اوشو این است یك قانون تنها در دنیا وجود دارد و آن اینكه هیچ قانونی وجود ندارد . شعار اون این است كه نظم در هرج و مرج است و باید رسوم و عادات را شكست تا نظم آسمانی و نظم خدایی كه فقط از اتحاد دو جنس زن و مرد ایجاد می شود پدید بیاید. حدود هفتاد جلد از آثار اوشو كه اكنون به زیان فارسی وجود دارد چندین جلد آن بدون شك آموزش عشق زمینی و خاكی است . اوشو امروز برای بسیاری از جوانان به یك بت معنوی مبدل شده است . اوشو در سال 1985 از آمریكا و نه كشور اسلامی بدلیل فساد اخلاقی اخراج شد . برای آنكه آمریكا را متوجه باشید سه منطقه آمریكا ، اروپا و خاور میانه را در نظر بگیرید . بارزترین كشور اروپایی ایتالیا و آلمان است . نسبت ایران به ایتالیا و آلمان مانند نسبت ایتالیا و آلمان به آمریكاست. بت معنوی معاصر از چنین كشوری به دلیل فساد اخلاقی اخراج میشود و متاسفانه این فرد فاسد معلوم الحال صنم بسیاری از جوانان ایرانی است .
از جمله اقـدامـات طـرفـداران اوشو ، راه انـدازی رسمـی و همـراه با تبلیغات گستــرده ی «اوشو پارك» هاست كه جذابیت زیادی برای برخی افراد و نیز گردشگران بازدید كننده از هند برخوردار است و شعبه هایی از آن نیز در دیگر كشورها تاسیس شده است .در این مكانها ، نوعی زندگی زناشویی و جمعی فارغ از قیود اخلاقی و رسمی ترویج میشود .كه شباهت های زیادی به نظریه های زندگی اشتراكی و جمعی در آرای برخی متفكران دارد .
هواداران این نوع زندگی ، سبك زیستن خود را راهی برای رهایی از قید و بند های اخلاقی و اجتماعی دانسته اند
چهارشنبه 16 دی 1388  1:37 PM
تشکرات از این پست
tala2207 sifalaw samsam
shahdan
shahdan
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 1485
محل سکونت : تهران

پاسخ به:فرقه اوشو تهاجمي خاموش

اطلاعات خوبي بود - ممنونم .  پاسخ به:فرقه اوشو تهاجمي خاموش
سلامت باشید
سه شنبه 13 بهمن 1388  4:36 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:فرقه اوشو تهاجمي خاموش

مطلب خوبی بود.
متاسفانه شیطان پرستها از جهات مختلف در صفوف جوانها رخنه کرده اند
امیدواریم متولیان فرهنگی کشور بیشتر به فکر باشند
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
سه شنبه 13 بهمن 1388  6:54 PM
تشکرات از این پست
rezanajarha
rezanajarha
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 348
محل سکونت : قزوین

پاسخ به:فرقه اوشو تهاجمي خاموش

از مطالب این بخش  بهره بردم.
چهارشنبه 14 بهمن 1388  4:05 PM
تشکرات از این پست
m_salehy
m_salehy
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 443
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:فرقه اوشو تهاجمي خاموش

سلام بزرگوار
 
لازم است چند نكته را ياداور شوم
 
1 - اگر اوشو يكي از كسانيست كه تاريخ ساز شده اند و يا در كنار نهرو و گاندي ياد مي شود پس بايد فراتر از اوصاف عشق زميني حرف داشته باشد چرا كه انسانها كلامي را طالبند كه از دل برامده و تشنگي معنوي آنها را سيراب نمايد
2- اگر دليل فساد ايشان اتهام آمريكاست پس چگونه است كه وقتي همين آمريكا مسلمانان را به بدترين تهمتها و حتي كشور عزيز ما را محور شرارت مي نامد به او مي خنديم .
3- خداوند ما انسانها را شعوب و قبايل و فرق و كشورها آفريده است تا مدخلي در شناخت و آگاهي بيشتر ما ازد رياي بيكران هستي و جلالت حق باشد واين خلاف منحصر كردن تعريف عشق به آنچه خود مي پسنديم مي باشد .
4- خداوند عباد خود را آنهايي مي نامد كه همه اقوال مي شنوند و با تعقل خود به تبعيت احسن مي پردازند . و ما هم سخنان شما و سخنان اوشو را از لابلاي همان 70 كتاب ايشان از جمله " عشق رقص زندگي " ، " الماسهاي آگاهي " " ، زورباي بودايي " ،  " راز " ، " و .... مي خوانيم
 
5 - به مطالبي از سخنان ايشان توجه شود :

مرواریدهای اشو عارف بزرگ هندی

آرامش

 

فراموش نکن که در جستجوی آرامش تباشی ، بلکه در طلب تخلیه درون باش .

 

ص 93 – کتاب  زوربای بودایی – اشو

 

راه دراز زندگی

 

راهی دراز در پیش است و صعب ، اما دیدنی های این راه نیز بسیار گران بهاست و لطف آن بسیار دلچسب .

 

ص 100 – مرجع فوق

 

عشق ورزی

 

در شیوه های معمول زمینی برای افزودن بر آنچه داری باید جمع کنی . در شیوه عاشقی برای افزودن بر عشقی که دارای باید بیش تر و بیش تر ببخشی . در شیوه عاشقی تنها با سهیم شدن عشق است که می توان عشق را حفظ کرد .

 

ص 117 – همان منبع

 

زندگی و جدیت !

 

زندگی را بسیار راحت بگیر . در زندگی چیز آنچنان مهم وجود ندارد که جدیت ما را بر انگیزد . فقط بازیگوشی مهم است و معنا دارد .

 

ص 123 – همان منبع

 

معشوقه های زمینی

 

فراموش نکن ، معشوق اصلی خداست ، عشق های دیگر ، تمرین عاشقی اند .

 

ص 163 – همان منبع

 

هنر دین

 

تمام هنر دین این است که آدمی را به ریشه هایش باز گرداند و او را با هستی دوباره مانوس کند ؛ همانگونه که پیش از تولدش بوده .

 

ص 176 – همان منبع

 

تدین و تشرع

 

می توان متدین و متشرع شد ، اما تا عاشق نشوی ، تدین و تشرع تو جسمی بی روح بیش نیست ؛ چراغی است خاموش ، بنهاده در گو شه ای .

 

ص 195 – همان منبع

 

ثواب در زندگی

 

کریمانه زندگی کن و به ثواب آن هم نیندیش . به نتیجه فکر نکن . این که به چه مراحل معنوی و روحانی عظیمی می رسی نیز مهم نیست . نتیجه را فراموش کن . فقط کریم باش و سرشار از حسن عمل . بازیگر زیبای صحنه زیبای زندگی باش . همین کفایت می کند ، باقی فضایل ، همچون سایه ، به دنبال می آیند .

 

ص 199 – همان منبع

 

..............
 

لا اله الا الله

خدایی بجز خداوند وجود ندارد ...... . در این عبارت کوتاه ، تمام ارزشهای والای مذاهب گنجانده شده است .:

خداوند وجود دارد و تنها خداوند وجود دارد .

 

این جمله ،خداوند را مترادف با هستی قلمداد می کند . خداوند ، همان " بودن " تمام موجودات است .خداوند از آفرینش خود جدا نیست .. و دو گانگی در میان نیست . فاصله ای نیست ، پس به هر چه که برخورد کنی ، هم اوست . درختان و رودخانه ها و کوهها ، همگی تجلیات خداوند هستند .

....

مذاهب به اصطلاح سازمان یافته در دنیا ، نوعی دو گانگی را تعلیم می دهند که خالق از مخلوق جداست ... و در " دنیا "نوعی اشتباه وجود دارد که باید از آن پرهیز کرد و آنرا ترک کرد .

....... ولی راه سلوک من ، طریق شادمانی است و نه تارک دنیایی.

..... طریقت ، راهی است که سالکان از آن به هماهنگی با کل نایل می آیند .

برای پیروی از این روش دو شرط اساسی وجود دارد :

·        نخست " فقر " است ، فقر یعنی تهیدستی روحانی و بی نفس بودن ... فقیر روحانی کسی است که در او کسی نباشد .

اگر " فقر " را پی بگیری ، اگر آهسته آهسته مفهوم جدایی از هستی را دور اندازی ، نتیجه نهایی آن " فنا " خواهد بود .

فنا یعنی حالت " نبودن " ( None Being ) .... در این حالت تو فقط ناپدید می شوی ، ولی ناپدید شدن تو ، ظهور خداوند است .

اگر در  حالت فنا باشی ، آ نگاه ناگهان ، از هیچ کجا ، حالتی دیگر زاده می شود که " بقا " نام دارد .

بقا یعنی بودن .....

نخست تو باید همچون یک نفس از بین بروی و همچون خداوند زاده شوی .

 

شبنم باید همچون شبنم از میان برخیزد و به اقیانوس بپیوندد . این " فناست " . ولی لحظه ای که شبنم ، به اقیانوس پیوست ، اقیانوس می شود ، و این " بقاست " .

..... اگر نفس دور انداخته شود ، عشق از همه جوانب فرا می رسد .

همانطور که طبیعت از "خلا " گریزان است ، خداوند نیز " خلا " را خوش نمی دارد .

نخستین چیز فقر است و

·        دومین ، " ذکر "

فقر یعنی بی نفسی ، سادگی ، محلول کردن مفهوم " من " . و ذکر یعنی یاد آوری .

چون شخص از بین برود ، آنگاه حضور هست ، در آن حضور ، خدا را بیاد بیاور ، بگذار خدا در تو پژواک کند . لا اله الا الله

......صدای این ذکر، نوعی سرمستی در تو ایجاد می کند . این یکی از نیرومند ترین ذکرهاست که انسان آنرا کشف کرده است .

تنها با تکرار آن تو در درونت می یابی که چیزی روانت را می گرداند ، چیزی در تو دگرگون می شود . تو سبک می شوی ، عشق می شوی ، الهی می گردی .

.......

اگر تنها خدا وجود دارد ، پس منصور حق داشت که بگوید " انا الحق " .

 

از بخش اول کتاب  راز    - اشو   -  سخنرانی 11 اکتبر 1978

 

حضرت رسول ( ص) : موتوا قبل ان تموتوا

مولوي :    بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید               در این عشق چو مردید , همه روح پذیرید
                 بمیرید بمیرید وز این مرگ نترسید               کز این خاک بر آیید سماوات بگیرید
                 بمیرید بمیرید وز این نفس ببرید                  که این نفس چو بند است و شما همچو اسیرید
                 یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان               چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید
                 بمیرید بمیرید وز این ابر برآیید                     چو زین ابر برآیید همه بدر منیرید
                 خموشید خموشید خموشی دم مرگ است          هم از زندگیست اینک ز خاموش نفیرید

مولوی :
بي حجابت بايد آن اي دولباب          مرگ را بگزين و بردران حجاب
نه چنان مرگي كه در گوري روي       مرگ تبديلي كه در نوري روي

 

عارف بزرگ دولابی : تا نمیریم ، یعنی تن به موت ندهیم و از آمال و آرزوها دست نکشیم ملاقات ( خدا ) حاصل نمی شود .   ص91 – مصباح الهدی

 

............................

زندگی موهبتی الهی است

نگاه من به مذهب ، نگاه کسی است که زندگی را ضیافتی بزرگ می بیند . دین نمی تواند نافی زندگی باشد ، باید ریشه در خاک داشته باشد و شاخ و برگ در آسمان . دنیا ، دنیای خداست ، مصنوع اوست . باید از آن بهره برد ، دوستش داشت ، قدر دانش بود . زندگی موهبت است . باید با سپاس و شکر زندگی راجشن بگیریم . زندگی موهبتی بزرگ است . زنده بودن ، نفس کشیدن ، توان شب دیدن پر ستاره ، توان شنیدن زمزمه آب و آبشار دیدن گلی شکوفا  ارزشی بی نهایت دارد . دیگر چه چیز ی لازم است تا حس خوشبختی را در ما برانگیزد ؟ همه وجود در رقص و سماع است . همه هستی ، بودن خویش را جشن گرفته ، می رقصد و دست می افشاند ، مگر انسان که خود را از این ضیافت محروم می کند .

.....اگر با تمام وجودت از زندگی بهره بگیری ، با تمام وجودت مشغول نیایش بوده ای . خداوند تو را فقط با دلی سرمست ، چهره ای گشاد و لبی خندان و وجودی رقصان و چرخ زنان استقبال خواهد کرد .

 

ص 84 – زوربای بودایی

 

تعالیم دینی اسلام :

 

الدنیا مزرعه الاخره   - حضرت رسول (ص)

وابتغ فیما اتاک الله الدارالاخره و لاتنس نصیبک من الدنیا و احسن کما احسن الله الیک   - قصص 77

 

 

 

 

دنیا  بازیچه ای بیش نیست

 

دین نیازی به جدی بودن ندارد ، نباید جدی باشد . جدی بودن نوعی بیماری است ..... فقط در نشاط  و بازیگوشی است که می توان آرام گرفت و به ژرفا فرو رفت . .. هنگامی که جدی هستی ، چنان در حالت قبض روحی به سر می بری که آرامش را ناممکن می سازد .

..... تا بازیگوشانه با زندگی هم آواز نشوی ، خدا را نخواهی شناخت . بنابراین جدیت را از خود بریز ، در هیچ مرحله و در هیچ منزلی جدیت را به خود راه مد ه . همچون یک کودک باش ، بازیگوش . آنگاه خواهی دید که خدا در همین نز دیکی هاست . لای این شب بوها ؛ روی آن پرچین . آنچه لازم است ، حیرت و معصومیت و بازیگوشی کودکانه است ، نه جدیت عالمان وقدیسان . به بازیگوشی یک عاشق نیاز است .

 

ص 51-50- زوربای بودایی

 

تعالیم دینی اسلام :

 

و ما الحیوه الدنیا الا لهو و لعب    -  انعام  33

المومن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه   -  خطبه 193  همام 

انه هو اضحک و ابکی   - نجم 43

 

 

 

روح انسان پاره ای از روح خداست

 

کسی که حقیقت جاودان را درک کرده است ، به بی مرگی ملحق شده است . تن آدمی چیزی است که خواهی نخواهی نابود خواهد شد ، اما چیزی در این قالب  است که مانذنی است . مرواریدی در این صدف است که خواستنی است . هستی ، طالب این مروارید است . همین مروارید است که می گوید " انا الحق " . این مروارید ، پاره ای از روح خداست ، نفخه الهی است . غواصی که به این مروارید دست پیدا می کند ، با اقیانوس هستی به وحدت می رسد . آن گاه ، او در هر حباب و موجی دریا را می بیند .

....کسی که به درون خویش نگاهی می اندازذ ، به تدریج به مرحله شهود می رسد . کسی که خود را بشناسد ، خدا را شناخته است .

بنابر این به تدریج جای فکر را با شهود عوض کن . به جای فکر ، شهود خود را تقویت کن . ...

اهل شهود ، حقیقت را نمی دانند ، بلکه آن را می بینند .

 

می گویند : روزی ابوعلی سینا ی فیلسوف با شیخ ابو سعید ابو الخیر عارف دیدار کرد . در این دیدار بود که بوعلی شیفته ابو سعید شد . پس از این دیدار یاران بوعلی از وی پرسیدند : شیخ را چگونه یافتی ؟ او جواب داد : هرچه ما می دانیم ، او می بیند .

 

ص 33 و 35  - زوربای بودایی

 

تعالیم دینی اسلام :

 

نفخت فیه من روحی    -   ص   72

من عرف نفسه  ، فقد عرف ربه  - امام علی (ع )

 

آرامش و سرور

 

آرامش همیشه از سوی خداوند است . آرامش چیزی نیست که ساخته انسان باشد . انسان نمی تواند آن را بسازد بلکه تنها می تواند آن را دریافت کند . بنابراین باید یاد بگیریم که چگونه آن را دریافت کنیم . باید یاد بگیریم که چگونه پذیرا و آماده باشیم . باید یاد بگیریم چگونه به هستی خوش آمد بگوییم . زیبایی های بیشماری در اطراف ما وجود دارند ولی ما پذیرای آنها نیستیم . لطف و رحمت دائما بر ما می بارد ولی ما از وجود آن بی خبریم .

آرامش الهی همیشه در انتظار ماست ولی ما آن را نادیده می گیریم ، زیرا کارهای دیگری برای انجام داریم . ما مشغولیات زیادی داریم و بیش از اندازه سرگرم دنیا هستیم ، بطوری که فرصتی به خداوند نمی دهیم . حتی در خواب نیز به رویا دیدن و فکر کردن و نقشه کشیدن مشغول هستیم . تنها برای چند لحظه در شب هنگامی که خواب دیدن متوقف می شود آرامش الهی ما را در بر می گیرد . همین چند لحظه است که باعث احیای انسان می شود ، باعث می شود انسان پس از خواب دوباره احساس طراوت و تازگی کند . صبحگاهان هنگامی که از خواب بر می خیزیم نوعی احساس خوشایند سبکی و تازگی داریم ، احساسی که قابل دیدن نیست . اگر شب را خوب خوابیده باشید هنگام صبح احساس می کنید که در مکانی توام با آرامش بوده اید ، در بعد دیگری از هستی ، بعدی کاملا متفاوت از دنیای ذهن . احساس می کنید در بعدی آنچنان عمیق بوده اید که انرژ ی های شما دوباره احیا شده و ریشه ها یتان دوباره سیراب گشته است . احساس می کنید که دوباره از انرژ ی پر شده اید و بار دیگر آماده زندگی کردن ، مهرورزیدن و بودن هستید . ولی حتی این چند لحظه نیز در دنیای مدرن امروزی در حال نابود شدن واز میان رفتن است .

...... آرامش حقیقی آرامشی است همراه با لطف ، برکت ، شادی ، سرور ، سماع و ترانه . آرامش تنها به خودی خود کافی نیست ، زیرا می تواند منفی باشد . باید جریانی از شادی همراه آن باشد تا تبدیل به آرامش موجود در گلستان شود ، آرامشی که در آن پرندگان آواز می خوانند و گلها شکوفا می شوند .

 

دریافت سرور و شادی نیازمند شهامت است ، ولی بیچاره باقی ماندن هیچ شهامتی نمی خواهد .

 

ص 128 – 127 – کتاب  عشق ، رقص زندگی

 

تعالیم دینی اسلام :

 

الا بذکر الله تطمئن القلوب    - رعد  28

 

خداوند و عشق

 

خداوند ، عشق و رحمت است . عشق او بخشی از رحمت اوست و رحمت او بخشی از عشق اوست . خداوند همیشه صاحب لطف و برکت است . لطف و برکت خداوند شامل همگان می شود . او همگان را بدون قید و شرط قبول دارد و این معنای عشق اوست . در صورتی که این نکته درک شود ، زندگی انسان تغییر خواهد کرد .

خداوند شما را قبول کرده است ، پس شما نیز به راحتی می توانید خود را دوست داشته باشید . خداوند همه شما را مورد لطف و رحمت قرار داده است ، پس شما نیز می توانید خویش را مورد لطف و توجه قرار دهید . آنچه که خداوند در مورد شما انجام می دهد را می توانید خود برای خویش انجام دهید ، در این صورت خواهید توانست نسبت به هر کس دیگر و هر چیزی در هستی عشق بورزید و مهربان باشید ...  در این صورت نه تنها انسانها بلکه پرندگان ، حیوانات ، درختان و حتی سنگها را نیز دوست خواهید داشت و در صورتی که چنین اتفاقی برای شما نیفتد ، هرگز به حقیقت نخواهید رسید .

تنها هنگامی روحانیت قابل درک خواهد بود که طعمی از آن را چشیده باشید و اندکی رنگ و بوی روحانیت گرفته باشید . چشمهای ما می توانند نور را ببینند ، زیرا چیزی از جنس نور در آنها ست . گوشهای ما می توانند صداهای مختلف را بشنوند به این علت که ابزاری که دریافت کننده صداست در آنها قرار دارد . تا زمانی که انسان روحانی نشده باشد ، قادر به درک روحانیت نخواهد بود و راه و روش روحانی شدن نیز عاشق بودن و مهر ورزیدن به همگان است .

 

ص 156-155 – عشق ، رقص زندگی

 

تعالیم دینی اسلام :

 

الخلق عيال الله فاحب الخلق الي الله من نفع عيال الله

 

خدا و استجابت دعا

 

خدا همه چیز ما را می داند ، بنابراین ، به کلمات ما احتیاجی ندارد . او پیش از آنکه ما بگوئیم ، شنیده است . نیایش ، محاوره نیست ، بلکه ارتباطی است در سکوت و خلوت . نباید چیزی گفت ، نباید چیزی خواست ، نباید چیزی طلب کرد ، زیرا پیشاپیش همه چیز داده شده است . خدا پیش از آن که تو را بخوانی ، تو را خوانده است . مولوی چه خوب گفته است که اولیا دهانشان از دعا خواندن بسته است ، آنها در همه لحظات مشغول نیایش اند . در ساحت نیایش ، حتی فکر نیز باید خاموش شود . آن جا فقط چشمان خویش را ببند ، سر خویش را قدری فرو بیاور و مستغرق دریای او شو .

در آن خلوت درون ، جایی که کلمه ای رد وبدل نمی شود ، برای نخستین بار صدای نجواگر خداوند را می شنوی . این صدا را فقط در آن سکوت و سکون عظیم می توان شنید . این صدا فقط در قلب طنین می اندازد . هنگامی که دل را از هیاهوی دل مشغولی ها خالی کردی ، نجوای او به گوش می رسد .

 

ص 102 – زوربای بودایی

 

 

تعالیم دینی اسلام :

 

ادعونی استجب لکم   -  مرا دعوت کنید می آیم –  غافر 60

والله یدعوا الی دار السلام  - و خداوند به جهان امن و آرامش و سرور دعوت می کند .  یونس 25

و اذا سالك عبادى عنى فانى قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان ... – بقره  186

ادعوا ربکم تضرعا و خفية – اعراف  55

 

 

 

 

چهارشنبه 14 بهمن 1388  4:34 PM
تشکرات از این پست
hoosianp
hoosianp
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1389 
تعداد پست ها : 1508
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:فرقه اوشو تهاجمي خاموش

لطفا مطالب بیشتری رو در این رابطه تو تالار بذارید ممنون موفق باشید

مدیریت تالار مهدویت 

مدیریت تالار فرق و مذاهب  

 

 

 

 

 

رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل 

سه شنبه 5 مرداد 1389  1:59 AM
تشکرات از این پست
saiid1388
saiid1388
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1389 
تعداد پست ها : 43
پنج شنبه 7 مرداد 1389  3:05 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها