![](http://marshal-modern.ir/Archive/18755.aspx)
حسین معززی نیا: پخش سریال مختارنامه ادامه دارد و رسانهها درگیر حواشی آن شدهاند. معمولاً هر هفته، بحث و جدلی، موافقت و مخالفتی بر سر نکتهای مربوط به مختارنامه در جریان است؛ نه فقط دربارهٔ آنچه پخش شده و دیدهایم، بلکه بر سر آنچه قرار است بعداً پخش شود و شکل و شمایلش نامعلوم است نیز حدسهایی زده میشود و حرف و حدیثهایی نقل میشود. گاهی هم گروههایی با لحنی پرخاشگرانه به کلیت اثر حملهور میشوند و اعلام میکنند از نحوهٔ نمایش داده شدن فلان شخصیت یا فلان مقطع تاریخی دلخورند و لازم است سازمان صدا و سیما در آینده آثار دیگری تولید کند و آن مقطع از تاریخ را به شکلی که مورد نظر آنهاست نمایش دهد! کسان دیگری هم مشغول یافتن نشانهها و استعارههای پنهان هستند و چند روز یک بار تفسیرهای سیاسی- اجتماعی خودشان را بر مبنای وقایع و گفتوگوهای قسمتی که پخش شده، عرضه میکنند. اما فارغ از همهٔ این حاشیهسازیهای روزمره و جار و جنجالها، حالا که پخش سریال دارد به نیمه میرسد، دو نکتهٔ قابل تأمل در آن دیده میشود که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
اول اینکه مختارنامه به شکل چشمگیری استاندارد فیلمها و سریالهای تاریخی ما را به لحاظ ساخت و پرداخت دکور، طراحی لباس و اجرای صحنههای عظیم ارتقا بخشیده است. خوشبختانه هزینهٔ صرفشده برای طراحی و اجرای صحنهها درست مصرف شده، به جزئیات دقت شده، برای باورپذیر درآوردن صحنههای جنگی و نبردهای تن به تن وقت صرف شده، سیاهی لشکرهای ته قاب کنترل شدهاند، لباسها و صورتها درست ساخته شدهاند و حالا برای اولین بار میتوانیم بابت یک فیلم تاریخی تولید خودمان، خجالتزده نباشیم. این آغاز مسیری است که باید با انتقال تجربهٔ سازندگان مختارنامه به دیگران پیموده شود تا خاطرهٔ آزاردهندهٔ نقصها و اشتباهات سادهلوحانهٔ دیگر آثار تاریخی سینما و تلویزیون از ذهنمان زدوده شود و دوران جدیدی را در این عرصه آغاز کنیم.
اما نکتهٔ دوم که اهمیت بیشتری دارد، تحول بزرگی است که در شیوهٔ روایت مختارنامه به چشم میخورد: نوع روبهرویی داود میرباقری با حوادث و شخصیتهای این مقطع از تاریخ اسلام تازگی دارد و تماشای مختارنامه را به تجربهای هیجانانگیز تبدیل کرده است. رسم آشنای این گونه فیلمها در سینما و تلویزیون ما این است که شناسنامهٔ شخصیتها، شیوهٔ عمل آنها و تکلیف عضویتشان در جبههٔ حق یا باطل از پیش مشخص باشد و ما به عنوان تماشاگر صرفاً شاهد چگونگی روند وقایع باشیم و هر وقت آدمهای خوب ماجرا مرتکب عمل خیر شدند تحسینشان کنیم و هر وقت بدکاران خطا کردند، به حالشان تأسف بخوریم. وضعیت آثاری مانند یوسف پیامبر (ع) و نظایرشان که از این جهت کاملاً روشن است، اما میخواهم بگویم حتی در آثار قبلی خود میرباقری هم کم و بیش با همین وضعیت مواجه بودیم. درست است که کاراکترهایی مثل عمروعاص و معاویه در سریال امام علی (ع) متفاوت و قابل باور پرداخت شده بودند، اما باز هم موضعگیری ما نسبت به آدمهای آن داستان از پیش مشخص بود و تصمیممان را گرفته بودیم. تا پیش از این میگفتیم ویژگی کار میرباقری این است که آدم بدهای داستانش را هم قابل باور درمیآورد.
اما حالا در مختارنامه بهکلی با موقعیت جدیدی مواجهیم: آدمهایی را میبینیم و موقعیتهایی را به شکل همزمان شاهدیم که هر کدام در جایگاه خود قابل درک و قابل تأیید به نظر میرسند. همهشان خود را مسلمان میدانند و بر حق. هر کدام دلایل و توجیهاتی دارند. با کمی لغزش میتوان با هر کدام از آنها همراه شد. حت ی خود مختار که قهرمان داستان است، در هر مقطع خطاهای کوچک و بزرگی مرتکب میشود. حقانیت شخصیتها در لایهای از غبار تاریخ گم شده. یافتن راه به آسانی ممکن نیست. و این دشواری تشخیص حق و باطل، طعم جدیدی به روایت یک داستان تاریخی داده است. حالا دیگر نمیتوان بینندهٔ آسوده خیالی بود و در طول تماشای داستان با آرامش نشست و سر تکان داد که یعنی بله، من از پیش میدانستم این درست میگوید و آن دیگری خطاکار است؛ ناچاریم فکر کنیم. ناچاریم درگیر موقعیت شویم. مختارنامه دعوت به تفکر دربارهٔ تاریخ میکند. قضاوت بیننده را میطلبد. و به همین دلیل اشتیاق متفاوتی برای دنبال کردن هفته به هفتهٔ داستانی متعلق به قرنها پیش برمیانگیزد. چون داستان تازهای به نظر میرسد.