0

اي مصحف ورق ورق، اي روح پيكرم!

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

اي مصحف ورق ورق، اي روح پيكرم!

 اي مصحف ورق ورق، اي روح پيكرم!
آيا تويي برادر من ؟ نيست باورم

با آنكه در جوار تو يك عمر بوده‌ام
نشناسمت كنون كه تو هستي برادرم

پامال جور و دستخوش كينه‌ام ببين
اي كشتي نجات، گذشت آب از سرم

عمر مني كه از كف من رفته‌اي و من
بي‌تو گمان بودن خود را نمي‌برم

اي خشك‌لب، كنار فرات از غمت ببين
درياست در كنار من از ديده ترم

با كعب ني كنند جدا از توام و ليك
از جان خويش بگذرم و از تو نگذرم

ديشب كنار پيكر پاكت چها گذشت
كاين خاك‌ها هنوز دهد بوي مادرم؟

ديدم كه دست ظلم، تو را سنگ مي‌زند
بگذاشتم دو دست خود آنگاه بر سرم

چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا  2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا  3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا  4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا

پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com

تالارهای تحت مدیریت :

مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه

 

چهارشنبه 9 دی 1388  12:04 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها