عزاداري رزمندگان روي تيغزارها به روايت يك جانباز
علي شكراللهي، رزمنده دوران دفاع مقدس در گفتوگو با خبرنگار ايثار و
شهادت باشگاه خبري فارس «توانا» اظهار داشت: در ايام محرم در جبهه وقتي
به صورت پُست در خط مقدم بوديم، امكان برپايي عزاداري و سينهزني وجود
نداشت و فقط رزمندگاني كه در گروهانها و گردانها در مقرهاي نزديك خط
مستقر بودند، ميتوانستند عزاداري كنند.
وي ادامه داد: حضور رزمندگاني كه صداي خوبي داشتند و مداحي
ميكردند، شور خاصي به اين ايام داده بود و اگر در مقر، مسجدي وجود داشت،
سياهپوش ميشد و عزاداري برپا ميشد. همچنين هيئتهاي سينهزني و عزاداري
در خود مقرهاي لشكر يا تيپ راه ميافتاد و وقتي براي رفتن به خط مقدم
نزديك ميشديم، نميتوانستيم به حالت گسترده عزاداري كنيم.
اين جانباز دفاع مقدس اظهار داشت: روز تاسوعاي سال 62 و همزمان با
فصل تابستان بود. سرپل ذهاب در شياري خارج از پادگان ابوذر، مراسمهاي
مختلفي براي عزاداري داشتيم كه گروهانهايي از شاهرود، سمنان، دامغان و
گرمسار بودند كه هركدام به سبك خاص خودشان سينهزني ميكردند.
شكراللهي اضافه كرد: من در آن زمان در گردان رزمندگان سمنان بودم و
به صورت دستههاي عزاداري از يك گردان به گردان ديگر با سينهزني و
عزاداري ميرفتيم؛ امكانات هيئت ما همان پرچمهايي بود كه در جبههها وجود
داشت و به جاي علم استفاده ميشد و با همان غذايي كه سهميه رزمندهها بود
از يكديگر پذيرايي ميكرديم.
وي خاطرنشان كرد: ظهر روز عاشوراي سال 62 بود. گروهان بچههاي سرخه
(شهري در نزديكي سمنان) است كه سبك خاصي براي سينهزني دارند و برخي از
مراسمشان اين گونه است كه عدهاي از جوانان شهر هميشه در مراسم عاشورا و
تاسوعا لباس مشكي عربي به تن كرده و صورتهايشان را ميپوشانند و به صورت
دسته عربها در جلو هيئتهاي سينهزني بزرگ شهر حركت ميكنند.
اين جانباز دفاع مقدس افزود: يكي از رزمندگان سرخه به نام شهيد جمال
گفت: «ما اينجا بايد دسته عربها درست كنيم كه رزمندههاي ديگر گفتند: ما
نه عبا داريم و نه لباس مشكي. كه شهيد جمال گفت: از پتوهاي مشكي كه داريم
به جاي عبا استفاده ميكنيم و با چفيههايمان، صورتها را ميپوشانيم.
شكراللهي بيان كرد: آن محيط پر از تيغ بود و همه در گرماي تابستان
پتو به خود پيچيده و صورتهايشان را با چفيههايشان بسته بودند و پاي
برهنه در اين تيغزارها شروع به سينهزني جلوي هيئت گردان بچههاي سمنان
كردند و به سمت دسته گردان بچههاي شاهرود رفتند.
وي گفت: روز عاشوراي آن سال حال و هواي معنوي خاصي با آن سبك خاص
سينهزني وجود داشت كه جلوه خاصي به هيئتهاي عزاداري در جبهه داده بود و
همه رزمندگان پاهايشان پر از تيغ شده بود و در آن گرماي تابستان با آن
پتوها تحت فشار بودند، اما باز عزاداري به عشق سالار شهيدان را با آن سبك
خاص در آن محيط زنده كردند.
اين جانباز دفاع مقدس افزود: رزمندگان هميشه در جبهه شور حسيني
داشتند، عزاداري و نوحهخواني براي امام حسين(ع) و حادثه كربلا، در طول
سال هميشه وجود داشت، اما در ايام محرم شور و حركت ديگري در رزمندگان
ايجاد ميشد و انرژي آنها را دو برابر ميكرد. همچنين عمليات محرم در همان
ماه محرم در منطقه سر پل ذهاب صورت گرفت و رزمندگان در اين عمليات توان
مضاعفي پيدا كرده بودند.
شكراللهي ادامه داد: با برپايي عزاداريهاي حسيني و روحيه رزمندهها
در جبهه، رشادتها و شجاعتهاي براي حمله به دشمن و بيرون راندن متجاوزان
از سرزمينمان دو چندان ميشد و چيزي كه براي من در كنار روحيه حماسي
رزمندگان قابل توجه بود، نشاطي بود كه بچههاي رزمنده در اين ايام پيدا
ميكردند و ماندگار شد و در كنار آن انس و الفتي كه بين همه نيروهاي
رزمنده بود كه بيشتر ميشد.
چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا 2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا 3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا 4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا
پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com
تالارهای تحت مدیریت :
مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه
تشکرات از این پست