0

افتاد روي خاك و ندا زد كه يا اخا!

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

افتاد روي خاك و ندا زد كه يا اخا!

افتاد تا كه از تن آن جان‌نثار دست
بگشود خصم او زيمين و يثار دست

ناچار شد دچار اجل تن به مرگ داد
بي‌دست چون جدال كند با هزار دست؟

آن مير نامدار به دندان گرفت مشك
دندان دهد مدد چو بيفتد زكار دست

چشم شريف او هدف تير و نيزه شد
باد سموم يافت بر آن لاله‌زار دست

افتاد روي خاك و ندا زد كه يا اخا!
درياب از وفا و به ياري بدار دست

جانا بيا كه جان كنم ايثار مقدمت
آن سان كه در ره تو نمودم نثار دست 

چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا  2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا  3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا  4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا

پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com

تالارهای تحت مدیریت :

مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه

 

شنبه 5 دی 1388  7:35 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها