افتاد تا كه از تن آن جاننثار دست
بگشود خصم او زيمين و يثار دست
ناچار شد دچار اجل تن به مرگ داد
بيدست چون جدال كند با هزار دست؟
آن مير نامدار به دندان گرفت مشك
دندان دهد مدد چو بيفتد زكار دست
چشم شريف او هدف تير و نيزه شد
باد سموم يافت بر آن لالهزار دست
افتاد روي خاك و ندا زد كه يا اخا!
درياب از وفا و به ياري بدار دست
جانا بيا كه جان كنم ايثار مقدمت
آن سان كه در ره تو نمودم نثار دست
چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا 2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا 3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا 4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا
پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com
تالارهای تحت مدیریت :
مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه