ساز و کارهای تعلیم و تربیت در عصر ظهور
قسمت سوم
16. غنابخشي روحي (استغناي واقعي)
يكي از سازوكارهاي بسيار مهم در تغيير و تحوّلات روحي انسان ها و فروكاستن از آمال مادي صرف و خواسته هاي فزاينده دنيوي و تجملاتي، استغناي روحي انسان ها است. بالارفتن ظرفيت هاي فكري و دروني مردم، توجه به نيازهاي اصيل و فطري و ماندگار، پايين آوردن سطح خواسته ها و تمايلات متنوع و فزايندة مادي و غريزي، در اولويت قرار ندادن امور نازل و فاني و… نشانه هاي غناي روحي و معنوياند. اينها با مديريت و هدايت دقيق و درست، عامل حل بسياري از كاستي ها و ناهنجاري ها خواهند بود؛ امري كه در عصر ظهور به صورت كامل و تمام محقق خواهد شد. غنا و بينيازي انسان در سه وجه و درجه است و هر سه با عنايت الهي و به دست امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در دل و جان انسان ها ريشه خواهد دواند:
الف. درجة نخست غناي قلب است و آن عبارت است از اينكه قلب از تعلّق به هر سبب و موثري سالم و رها و آزاد باشد و با قضا و قدر الهي (حكم الهي)، معارضه نكند و تسليم آن باشد و از دشمني با مردمان رهايي يابد.
در روايتي دربارة بينيازي قلبي مردم در عصر ظهور مي فرمايد:
«و يجعل الله الغني في قلوب العباد» ؛ «خداوند بينيازي را در دل هاي اين امت قرار مي دهد».
و نيز:
«اذا خرج المهدي القي الله الغني في قلوب العباد» ؛ «هنگامي كه مهدي قيام مي كند، خداوند در دل هاي بندگان بينيازي مي افكند».
ب. درجة دوم، غناي نفس (نفس مطمئنه) است و آن عبارت است از اينكه نفس بر مقصود خود (حق تعالي) استقامت ورزد و كاملاً متوجه حق باشد و از سخط و ريا دور گردد. وقتي توجّه انسان از ديگران قطع شود؛ نه غضب و خشم بيجايي خواهد داشت (كه عامل بسياري از جنايت ها و هرج و مرج ها و ناامني ها است) و نه خود نمايي و تظاهر خواهد كرد (كه منشأ بسياري از مادي گراييها، تجمل پرستي ها و فزون خواهي ها است).
در حديثي آمده است:
«ان قائمنا اذا قام اشرقت الارض بنور ربها و استغني الناس» ؛ «چون قائم ما قيام كند، زمين به نور پروردگارش روشن مي شود و مردم همگي بينياز مي شوند».
وقتي حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) از كنار بيت الهي قيام خود را آغاز كرده و با مردم صحبت مي كند، آنان را به ياد خدا مي اندازد (اذكركم الله) و شعار خود را بيعت با خداوند قرار مي دهد (البيعة لله).
ج. درجة سوم، غناي انسان، به غناي حق است؛ يعني، متصف شدن به صفات الهي و شهود ذكر حق تعالي و فاني شدن در او. امام معصوم (عليه السلام) مي فرمايد:
«يعلي امر الله و يظهر دين الله» ؛ «امر خداوند برتري داده مي شود و دين خدا ظاهر مي گردد».
جالب اينكه همة اين كشش ها و جذبه ها و اين دگرگوني ها و صعودهاي روحي، با عنايت خاص خداوند و بركت وجود امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) صورت مي گيرد؛ يعني، اگر لطف خدا نبود، مردم به جهت فزوني نعمت و راحتي و آسايش،باز به طغيان و فساد دچار مي شدند:
«… لولا ما يدركهم من السعادة لبغوا» ؛ «اگر لطف و سعادت خداوند آنان (مردم عصر ظهور) را در بر نميگرفت، با آن بينيازي (مادي) سركشي مي كردند».
17. بهسازي اخلاق كارگزاران
يكي از مكانيسم هاي تأثيرگذار در رشد فكري و اخلاقي مردم، تقدم اصلاح رفتاري و معرفتي بازيگران عرصة سياست و مديريت جهان بر ديگران است. اگر كارگزاران امور، از نظر اخلاقي سالم و پاك باشند و در عمل به وظايف خود از مسير حق، عدالت و اعتدال خارج نشوند، بسياري از انحرافات و كژتابي هاي اخلاقي و رفتاري جهان كاسته خواهد شد و مردم نيز تابع آنان خواهند بود؛ چنان كه فرمودهاند:
«الناس علي دين ملوكهم» ؛ «مردم بر دين حاكمان خود هستند».
گام اول در اصلاح و بهسازي اخلاق كارگزاران امور و مديران و مجريان، نظارت شديد بر آنها و سخت گيري در برابر قانون شكني و هنجار ناپذيري آنان است. همچنين دقت در گزينش مسؤولان متعهد و وظيفه شناس كه بتوانند در حركت مردم به سوي كمال و تعالي، اثرگذار باشند و جلوتر از آنان، اين مسير رشد و بالندگي را طي كنند. بشر هر لحظه در معرض اشتباه و انحراف است و براي جلوگيري از آن، رهبر مي بايد نظارت كامل بر زمامداران جامعه داشته باشد. هر چند وقت آنان را نصيحت و راهنمايي كند و از انحراف و لغزش منع فرمايد؛ چنانكه حضرت علي (عليه السلام)، كاربردي ترين و دقيق ترين نظارت ها را بر كارگزاران خود داشت و حضرت مهدي (عليه السلام) نيز چنين خواهد بود:
«المهدي… شديد علي العمال رحيم بالمساكين» ؛ «مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف).. بر مسوولان كشوري بسيار سخت مي گيرد و بر بينوايان بسيار رئوف و مهربان است».
و نيز:
«يأخذ الوالي من غيرها عمالها علي مساوئ اعمالها» ؛ «عمال و كارگزاران حكومت ها را بر اعمال بدشان كيفر خواهد داد».
مهم ترين دستور حضرت به ياران خود بر پاداشت عدالت و احسان و نيكي با مردم است:
«يفرق المهدي اصحابه في جميع البلدان و يأمرهم بالعدل و الاحسان…» ؛ «مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) يارانش را در همة شهرها پراكنده مي سازد و به آنان دستور مي دهد كه عدل و احسان را شيوة خود سازند».
حضرت پيش از انتخاب و فرستادن آنان، پيماني سخت و دشوار از آنها مي گيرد كه بسياري از مفاد آن، اخلاقي و در جهت تزكيه و تهذيب آنان است:
«… با مهدي بيعت مي كنند كه هرگز دزدي نكنند؛
زنا نكنند؛
مسلماني را دشنام ندهند؛
خون كسي را به ناحق نريزند،
به آبروي كسي لطمه نزنند،
به خانة كسي هجوم نبرند؛
طلا، نقره، گندم و جو ذخيره نكنند؛
مال يتيم را نخورند؛
در مورد چيزي كه يقين ندارند، گواهي ندهند؛
مشروب نخورند؛
حرير و خز نپوشند؛
در برابر سيم و زر سر فرود نياورند؛
راه را بر كسي ببندند؛
راه را نا امن نكنند؛
گرد همجنس بازي نگردند؛
خوراكي را از گندم و جو انبار نكنند؛
طرفدار پاكي باشند؛
از پليدي گريزان باشند؛
به نيكي فرمان دهند؛
از زشتي ها بازدارند؛
جامه هاي خشن بپوشند؛
خاك را متكاي خود سازند؛
در راه خدا حق جهاد را ادا كنند و…»
18. شكل گيري انديشه و فكر قرآني (انديشه واحد قرآني)
قرآن، برنامه جامعه و كامل براي ساختن جامعه اي سالم و آباد، انساني فرهيخته و متعالي و آينده اي رو به رشد و مترقي است. وجود آموزه هاي وحياني قرآن، به عنوان مبنا و معيار درستي و نادرستي انديشه ها و افكار و تربيت كننده و اصلاحگر نفوس و دلها، عامل رستگاري و نجات همة انسان ها در هر سطح و منزلتي است.
افكار و آراي گوناگون فلسفي و سياسي و انديشه هاي ناقص و دنياگرايانه عامل برخي از انحرافات، ارزش ستيزيها، دنياگراييها، تشويش ها و حتي بيعدالتي ها و جنگ ها است. از منظر ديني، بسياري از اين آرا و نظريات، برخاسته از هواهاي نفساني و فكر ناقص بشري هستند و چون راهي به حقيقت ندارند، در گره گشايي از كار بشر، ناتوان مي باشند. اگر بتوان اين آرا و انديشه ها را در پرتو قرآن بال و پر داد و از تعدد و چندگانگي آنها جلوگيري كرد، مي توان اميدوار به حل مشكلات شد.
حضرت علي (عليه السلام) در بارة اينكه امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نظرات، قوانين و خواست ها را مطابق با قرآن مي كند، مي فرمايد:
«يعطف الهوي علي الهدي اذا عطفوا الهدي علي الهوي و يعطف الرأي علي القرآن اذا عطفوا القرآن علي الرأي…» ؛ «او خواسته ها را تابع هدايت وحي مي كند، هنگامي كه مردم هدايت را تابع هوس هاي خويش قرار مي دهند و در حالي كه به نام تفسير، نظريه هاي گوناگون خود را بر قرآن تحميل مي كنند، او نظريه ها و انديشه ها را تابع قرآن مي سازد».
بر همين اساس او افكار و انديشه ها را متمركز مي كند:
«اذا اقام قائمنا وضع يده علي رؤوس العباد فجمع به عقولهم و كملت به احلامهم» ؛ «وقتي قائم ما قيام كند، دست ]عنايتش[ را بر سربندگان مي نهند و بدين وسيله عقل آغاز شده ]و فهمشان بالا مي رود[ و عقولشان متمركز مي گردد».
و آنها را به سمت انديشه واحد قرآني سوق مي دهد:
«هو الذي يجمع الكلم و يتم النعم» ؛ «او كسي است كه وحدت كلمه را ايجاد مي كند و نعمت را كامل مي سازد».
براي اينكه اين انديشه واحد و جامع شكل بگيرد، آن حضرت حقايق قرآني و آموزه هاي اصيل آنرا تعليم مي دهد و موجب دانايي پرهيزگارانه انسان ها مي شود؛ چون قرآن كريم هم بر نور دل ها مي افزايد و هم بر دانش و حكمت آنان:
«… يعلم الناس القرآن علي ما انزل الله جل جلاله» ؛ «قرآن همان گونه كه خداوند نازل كرده و به مردم ياد داده مي شود».
«استأنف بكم تعليم القرآن و شرايع الدين… كما انزل الله علي محمد» ؛ «وقتي قائم قيام مي كند، قرآن و احكام دين را همان گونه كه بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل شده است، از نو به شما مي آموزد».
19. پر رنگ كردن ماهيت «عبادي»انسان
از ديدگاه قرآن و روايات و نيز فلسفه متعالي تاريخ، حركت و سير تاريخ، به سوي عبوديت و حاكميت ارزش ها و متعالي شدن انسان است. هدفي كه قرآن براي كاروان بشريت ترسيم مي كند«عبادت و عبوديت » است (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ) ؛ يعني، انسان آفريده شده است كه خدا را پرستش كند و پرستش خود هدف است… طبعاً به اين معنا، در منطق اسلام هدف اصلي از زندگي، جز معبود، چيز ديگري نميتواند باشد. يكي از مشكلات بنيادين بشر، خروج از ولايت و عبوديت الهي و قرار گرفتن در ولايت شيطان است. اين طغيان و انحراف منجر به خودپرستي، تكبر، غفلت، كفر و شرك مي شود و هر آينه انسان را به جهت اين كژتابي بزرگ، در معرض لغزشها، جنايت ها و ستم ها قرار مي دهد و تنها راه چارة آن، بازگشت انسان به دايرة عبوديت و عبادتگري است.
برخي از مفسّران، عامل مؤثر تربيتي مطرح شده در سورة مريم (وحناناً من لدنّا و زكاة) را رابطه معنوي هر فرد با خداوند از مجراي عبادت مي دانند. آنجا كه مي فرمايد: «ما از نزد خود (و نه از طريق اسباب طبيعي) به يحيي مهر و رحمت و رشد اعطا نموديم و او انسان پرهيزگار و پيراسته بود». در اين طرز نگاه، به آثار تربيتي و رشد دهندة عبادت و رابطه معنوي حاصل از التزام به آنها توجه شده است و نقش مدبرانه خدا، از مسير تشريع عبادات نيز مورد توجه جدي قرار گرفته است.
عصر ظهور، دوران شكوفايي بعد عبادي انسان و زمان خروج كامل او از ولايت شيطان و قرار گرفتن در عبوديت رحمان است. كسي كه در ولايت حق قرار گرفت و به مقام بندگي و پرستشگري دست يافت، درهاي رحمت، وسعت و حكمت روي او گشوده مي شود و داراي بصيرت اخلاقي و مقام رحماني مي گردد.
اين بشارت غيبي براي همه انسان هاي حقيقت جو و طالب كمال است:
«ابشروا بالمهدي… يملأ قلوب العباد عبادة و يسعهم عدله» ؛ «بشارت باد به آمدن مهدي… او دل هاي بندگان را با عبادت و اطاعت پر مي كند و عدالتش همه را فرا مي گيرد».
«الملك لله… لكن اذا قام القائم لم يعبد الا الله عزوجل» ؛ «پادشاهي از آن خدا است… لكن هنگامي كه قائم ما قيام كند، جز خداي تبارك تعالي پرستيده نميشود».
«يقبل الناس علي العبادات» ؛ «مردم رو به عبادت مي آورند و…».
20. رفع ناداري مادي براي تعديل خواسته ها
اگر انسان دنيا را هدف زندگي خود قرار دهد و همه چيز را در ماديات خلاصه كند، به آن حرص مي ورزد و هر چه به دست مي آورد، باز بيشتر مي خواهد.اين شيفتگي به دنيا زمينه را براي هر گناه و آفت و رذيله اي فراهم مي سازد؛ چرا كه دنيا فقط وسيلة كسب معيشت ـ از راه درست يا نادرست ـ قرار مي گيرد و دار غرور، سرگرمي، عيش و نوش و در نهايت تعارض و رقابت براي دسترسي به مال بيشتر مي شود. دنياخواهي و دنيا طلبي، صفات اخلاقي زشت را به آرامي در انسان ايجاد مي كند و كبر، حرص و حسد، نمودهاي مهم آن و عامل انحراف انسان ها در طول تاريخ است. تنها راه درمان اين فزون خواهي، تزكيه و تربيت عقلاني بشر و قرار دادن او در مسير پيامبران و امامان است.
با اين حال دين در صدد رفع نيازهاي مادي انسان نيز مي باشد تا از اين بابت، دغدغة خاطري نداشته باشد و زمينه هاي حرص و آز و طمع در او كمرنگ شود. با برنامه هايي چون خمس، زكات و صدقه از يك طرف در صدد رفع فقر از جامعه برميآيد و از طرف ديگر جلوي ثروتاندوزي و اسراف و تجملگرايي را مي گيرد و مانع انباشت بيرويه ماديات مي شود. اين آموزه در عصر ظهور به طور كامل كاربردي شده و با رفع نيازهاي مادي انسان ها و در عين حال تربيت صحيح آنان، مشكلات ناشي از دنياگرايي رفع شده و اقتصاد بشر در مسير اخلاقي و انساني خود قرار مي گيرد. بر اساس روايتي:
«ثروت هاي روي زمين و منابع زير زمين، نزد آن حضرت گرد مي آيد. آن گاه حضرت به مردم خطاب مي كند: بياييد بگيريد، بگيريد آنچه را كه برايش خويشاوندي را قطع مي كرديد و به خون ريزي و گناهان دست مي زديد (قطعتم فيه الارحام و سفكتم فيه الدم الحرام و ركبتم فيه المحارم!!) او چنان اموال را مي بخشد كه كسي پيش از او چنان نكرده است».
همچنين آمده است:
«يُسوّي بين الناس حتي لاتري محتاجاً الي الزكاة» ؛ «او اموال را ميان مردم چنان به تساوي قسمت مي كند كه ديگر نيازمندي يافت نميشود تا به او زكات دهد».
«كفيتم مؤونة الطلب و التعسّف و نبذتم الثقل الفادح عن الاعناق» ؛ «اگر از مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) پيروي كنيد، از رنج طلب و سختي (براي دستيابي به وسايل زندگي) آسوده مي شويد و او بار سنگين ( زندگي) را از شانه هايتان بر زمين مي نهد».
ادامه دارد... .