(تاجگذاري پنج شاه قاجار در کاخ گلستان)
فيلمبرداري «سال هاي مشروطه» مدتي است که شروع شده و گروه در حال حاضر در کاخ گلستان مشغول فيلمبرداري نماهاي مختلف اين سريال است.
گروه سازنده، در يکي از اولين روزهاي پاييزي ، در بخش هاي مختلف کاخ گلستان کار مي کند و اولين بخشي که به سراغ آن مي رويم تالار سلام است که درآن در صحنه اي سعيد شيخ زاده (ناصرالدين شاه جوان) با آزيتا حاجيان (مهد عليا) و تينا پاکروان (امينه) بازي دارند.
تالار سلام که محل تاجگذاري شاهان قاجار و پهلوي بوده هنوز هم پر از خاطراتي زنده از آن دوران است و وسايل و تزئينات اين تالار به گونه اي است که انگار همان ديروز آنجا را ترک کردند با اين تفاوت که قشر ضخيمي از خاک روي اکثر اين تزئينات نشسته است.
«محمدرضا ورزي» ، کارگردان سريال به همراه دستيارش (مسعود عجمي) دکوپاژ را معين کردند با وجود اين که گروه فيلمبرداري نيز آماده گرفتن نما هستند اما به علت وجود آيينه هاي زياد دراين تالار چند بار تنظيم نماها با مشکل روبرو مي شود تا اينکه سرانجام يکي از سکانس هاي معم معارفه شخصيت اصلي سريال با مهدعليا گرفته مي شود: سکانسي که درآن ناصر الدين شاه از علاقه خود به امينه صحبت مي کند و مهد عليا با ناراحتي مي خواهد که شان خود را به عنوان يک شاه حفظ کند و با نديمه ها معاشرت نداشته باشد.
سعيد شيخ زاده:
حس کردم بايد روان بازي کنم
«سعيد شيخ زاده» مي گويد: «در سريال سال هاي مشروطه نقش ناصرالدين شاه جوان را بازي مي کنم که تا به حال کسي اين نقش را بازي نکرده است و من سعي کردم بازي ام به نوعي باشد که زياد باعث حساسيت در مورد ناصرالدين شاه نشود چون او 50 سال پادشاه کشور ما بود وشخصيت او براي همه شناخته شده است.» وي مي افزود« با اطلاعاتي که از او جمع کردم و زندگينامه او که خواندم فکر مي کنم مهمترين نکته اين است که نقش اين شاه را روان بازي کنيم تا اين که بخواهيم ريزه کاري ها يا ويژگي هاي خاصي دراين نقش به تصوير بکشيم.» «شيخ زاده» در مورد ناصر الدين شاه جوان و ويژگي هاي شخصيت او نيز مي گويد:«ناصر الدين شاه جوان شخصي احساسي است که نقاشي مي کشد و گاهي هم شعر مي گويد و در روحيه او اين حالت هاي هنري هست و حتي نمي داند پادشاه شدن چه معنايي دارد و به قول امير کبير هنوز خون خوار نشده و جوان ساده و عاشقي است.»
آزيتا حاجيان:
اينجا ديد متفاوتي به مهدعليا وجود دارد
«آزيتا حاجيان» در مورد نگاهي که دراين سريال به «مهدعليا» و نقش او تاريخ معاصر وجود دارد معتقد است:« در متن سريال ، روايتي جديد از ارتباط بين امير کبير و مهد عليا وجود دارد بر اين مبنا که مهدعليا احساسي عاطفي نسبت به امير کبير دارد و جذب اوئ شده . اين بعد که در سال هاي مشروطه بر روي آن تأکيد مي وشد برا يمن بسيار جذاب بود چون هميشه مهدعليا را شخصي يک بعدي با تلاش براي نابود کردن امير کبير مي بينيم، اما دراين سريال د راکثر ماجراها مي بينيم مهدعليا تلاش داردامير کبير را به خود جذب کند و به او علاقه دارد اما وقتي شاه مي گويد که امير کبير با خواهرش ازدواج کند، مهد عليا از امير کبير کينه به دل مي گيرد و اين موضوع انگيزه اصلي او براي نابودي امير کبير مي شود واين نگاه براي من بسيار جذاب بود.» وي در ادامه در مورد لزوم آشنايي نسل جوان با تاريخ معاصر ايران مي گويد:«نسل جوان بايد انگيزه اي براي شناخت تاريخ داشته باشد که متأسفانه اين انگيزه اصلاً وجود ندارد واين نسل احساس نمي کند مي تواند عملکردي در ساخت تاريخ داشته باشد. نسل جوان زماني به دنبال تاريخ مي ورد که احساس کند امروز و آينده خود را مي تواند بسازد و در ساخت آن دخيل است در غير اين صورت نسل جوان به امروز وفرداي خود بي تفاوت مي شود ولي تغيير اين نگاه مي تواند نسل جديد را براي موشکافي و شناخت تاريخ کشور ياري کند.»
تينا پاکروان:
دراماتيک کردن داستان ، مخاطب را جذب مي کند
«تينا پاکروان» در مورد نقشش در اين سريال توضيح ميدهد:« نقش دختري به نام امينه را دارم که از کودکي او تا هفتاد سالگي او را بازي مي کنم. امينه در تبريز است و به تهران مي ايد وزندگي او تغييرات زيادي مي کند و در کنار پرداخت به زندگي او قصه سريال هم جلو مي رود. او مدتي نديمه مهد عليا بوده و بعد تبديل به يکي از زنان دربار مي شود که با مشروطيت ادامه دارد.»
وي در مورد لزوم ايجاد جذابيت براي عرضه داستانهاي تاريخي مي گويد:«چيزي که مردم با آن همراه مي شوند درام است و مردم با خط قصه جلو مي روند. همه تا حدي با تاريخ آشنا هستند و نشان دادن تاريخ خشک به دليل اينکه مردم آن را مي دانند شايد چندان جذاب نباشد . ولي دراماتيک کردن سريال، جذابيت آن را بالا مي برد و جريان مشروطيت مثل يک تسبيح است که زندگي امينه مثل نخ، همه آن را به هم پيوند مي دهد.»
وقتي فيلمبرداري اين سکانس تمام مي شود گروه براي گرفتن نماهاي بازگشت ناصرالدين شاه ميانسال از فرنگ آماده مي شود. اسب ها و کالسکه ها در حياط کاخ گلستان آماده مرکب ها هستند و دسته موزيک ارتش نيز با لباس هاي قاجاري آماده است تا براي ورود شاه موسيقي اجرا کند.
ايرج راد:
نقش ميانسالي ناصرالدين شاه با جواني او متفاوت است
«ايرج راد» که سال 64 در سريال «اميرکبير» نقش ناصرالدين شاه را بازي کرده بود درباره تفاوت نقشش در اين دو سريال مي گويد:« در سريال امير کبير من نقش جواني ناصرالدين شاه را بازي کردم. از زمان آغاز سلطنتش تا قتل امير کبير که سه سال و هفت ماه طول کشيد و در سال هاي مشروطه دوران پيري و ميانسالي ناصرالدين شاه را تا زمان ترور او بازي مي کنم که اين دو بخش کاملاً از هم مجزا هستند. يعني اگر قرار بود دوباره نقش جواني ناصر الدين شاه را بازي کنم اين کار را نمي کردم چون تکراري بود.»
وي مي افزود:« در سريال اميرکبير نيز شرايط سريال و نوع متن فرق مي کرد و به جريانات تاريخي خاص مي پرداخت و زبان آن نيز به گويش فجر نزديک بود. سالهاي مشروطه از زمان سلطنت ناصرالدين شاه تا مشروطه را پوشش مي دهد ضمن اينکه قصه اي دراماتيک محور اصلي سريال است که ربطي به مسائل تاريخي ندارد.»
«راد» در مورد تفاوت شخصيت امير کبير در جواني و ميانسالي مي گويد: در دوران صدارت امير کبير، ناصر الدين شاه جواني است که شاه مي شود و دست پرورده امير کبير است که جريانات سياسي و درباريان او را به گونه اي احاطه مي کنند که دستور مرگ امير ار با وجود علاقه اي که به او دارد مي دهد. مرگ امير هم تأثير غريبي بر ناصر الدين شاه مي گذارد و او مي خواهد جاي خالي او را با سرگرمي هايي مثل مليجک يا گربه اش (ببري خان) پرکند ولي دراين کار موفق نمي شود.خلوص جواني او نيز با ديدن مسائل سياسي و دسيسه هاي مختلف کم رنگ مي شود و شخصيت او کاملا دگرگون مي شود. وقايعي هم که اتفاق مي افتد و رفتارهاي شخصي و خصوصي او نيز با شناخت اواز جهان و مسائل مختلف کشور تغييرات اساسي مي کند.»
ايرج راد (ناصر الدين شاه)،محمد مطيع(اتابک)،محمدرضا شريفي نيا(رمال)؛بازيگران اصلي هستند که دراين سکانس بازي دارند و کم کم آنها را با لباس و گريم قاجاري مي بينيم که براي بازي آماده مي شوند. حدود 20 نفر فراش و قراول نيز با پوشيدن لباس آماده شدند و هر کدام اسلحه و يا جارو به دست منتظر هستند تا کارگردان جايشان را مشخص کند.
قبل از شروع فيلمبرداري دسته موزيک در مقابل تالار سلام قرار مي گيرد و صدابرداران موسيقي را در زمان اجرا ضبط مي کنند و پس از گرفتن چند نماي نزديک از افراد گروه موسيقي گروه براي گرفتن صحنه اصلي آماده مي شود، اما مشکل اصلي اين است که «افلاطون گربه اي» که قرار است نقش «ببري خان» گربه ناصرالدين شاه را بازي کند از اسب و صداي موسيقي مي ترسد و فرار چند باره او از دست عوامل صحنه باعث مي شود او در هنگام ورود ناصر الدين شاه به کاخ در کنارش نباشد.
سرانجام محمدرضا ورزي پشت دوربين قرار گرفته و فرمان حرکت مي دهد. دو کالسکه به همراه نگهبانان و چند اسب از انتهاي کاخ به سمت مقابل تالار سلام مي آيند و ناصرالدين شاه وهيئت همراهش از کالسکه ها پياده مي شوند. اولين نماي گرفته شده با رضايت کارگردان همراه است و در ادامه چند نما نيز از ورود ناصرالدين شاه به تالار سلام گرفته مي شود. اما بخش مهم فيلمبرداري هنوز مانده و آن فيلمبرداري از تاج گذاري 5 شاه سلسله قاجار است که اولين بخش آن تاجگذاري احمدشاه است. اين تاجگذاري نيز با حضور بازيگرانش گرفته مي شود تا بخشي از تاريخ ايران در اين سريال به تصوير کشيده شود. فيلمبرداري «سال هاي مشروطه» تا 4 ماه ديگر در تهران ادامه دارد.