0

كنكور و دانشگاه / ۸ روش موثر برای موفقیت در دانشگاه

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / روش مطالعه و برنامه ریزی در امتحانات ترم دوم

 

روش مطالعه و برنامه ریزی در امتحانات ترم دوم
روش مطالعه و برنامه ریزی در امتحانات ترم دومامتحانات پیش دانشگاهی در ترم ۲ از حساسیت و اهمیت بسیار زیاد برنامه ریزی و روش مطالعه برخوردار است.
اگر اصول و قوانین زیر را در این مدت رعایت کنید، خواهید توانست علاوه بر تسلط بر دروس پیش دانشگاهی ۲ ، آمادگی خود را در دروس پیش دانشگاهی یک و پایه نیز حفظ کنید.
● روش مطالعه در امتحان
روش مطالعه در امتحان برای دانش آموزان دبیرستان با داوطلبان پیش دانشگاهی کاملا متفاوت است ؛ اما برخی مراحل آن با هم مشترک است.
روش مطالعه ای که در زیر می خوانید، برای داوطلبان پیش دانشگاهی طراحی شده است:
۱) مرحله ۱: مطالعه کامل جزوه و تمرینات مربوط:
ابتدا هرفصل را بدقت از روی جزوه مطالعه کرده و حتما تمرینات مربوط را در دروس اختصاصی به طور کامل حل کنید.
۲) مرحله ۲، مطالعه کتاب درسی:
منبع بسیار مهمی که بیشتر داوطلبان از آن غافل می شوند، کتاب درسی است. پس از مطالعه هر مبحث از جزوه ، کتاب درسی را مرور کنید؛ لازم نیست همه جزییات را بخوانید فقط کافی است یک بار آن را سریع نگاه کنید تا با مطالب آن آشنا شوید.
۳) مرحله ۳ حل و بررسی تستهایی که در طول تمرین اشتباه حل کرده اید:
این کار قطعا برای شما بسیار مفید است ، چرا که از هر مجموعه ، سوالاتی دارای اهمیت هستند که شما به آنها پاسخ نداده اید یا اشتباه پاسخ داده اید، چون در آنها نکاتی وجود دارد که اگر آنها را بیاموزید، به آموخته هایتان اضافه خواهد شد.
۴) مرحله ۴، مرور و یادآوری:
در این مرحله ، کل فصل مطالعه شده را از روی خلاصه نویسی که در طول سال انجام داده اید، مرور کنید. البته اگر در طول سال ، خلاصه نویسی نکرده اید، نگران نباشید می توانید این کار را در پایان هر فصل انجام دهید. چون مهمترین زمان استفاده از این خلاصه ها در خردادماه (جمع بندی) است. بنابراین در انتهای هر فصل ، خلاصه های خود را کامل کنید.
۵) مرحله ۵، حل تست:
در این مرحله شما باید از مبحث مطالعه شده (با توجه به حجم مبحث و...) تعدادی تست (بین ۳۰ تا ۱۰۰) تست بزنید. اگر این کار را به صورت زماندار انجام دهید، تاثیر بسیار بیشتری خواهد داشت.
۶) مرحله ۶، مطالعه نمونه سوالات امتحانی:
در قسمت بعد توضیح خواهیم داد که شیوه اصلی مطالعه در امتحان باید تستی باشد یا تشریحی اما مطالعه و حل نمونه سوالات امتحانی ۲ مزیت دارد:
▪ اولا) با سوالات تشریحی آشنا می شوید و می توانید در امتحان به آنها پاسخ دهید.
● ثانیا) اگر شما بتوانید به سوالات تشریحی پاسخ دهید، قطعا در پاسخگویی به تست هم توانایی شما افزایش خواهد یافت.
● تستی یا تشریحی
یکی از سوالات بسیار مهم داوطلبان کنکور در این مدت این است که تستی بخوانیم یا تشریحی. قبل از این که دراین باره توضیح دهیم ، باید به این نکته توجه کنیدکه تست زنی یک مهارت است نه یک دانش و با کمی تمرین (زدن تست) می توانید آن را کسب کنید. بنابراین اگر داوطلبی اطلاعات کافی در هر درس را داشته باشد، خواهد توانست با تمرین (زدن تست) این مهارت را در خود افزایش دهد. بنابراین توصیه می کنیم دروس را (البته بجز درس معارف) کاملا به صورت تشریحی مطالعه کنید سپس به تست زدن بپردازید، این کار سبب می شود تا شما علاوه بر یادگیری عمیق مطالب ، در تست زنی نیز مهارت کافی را به دست آورید.
● آیا دروس پیش دانشگاهی یک و پایه را نیز بخوانیم
سوال متداول دومی که داوطلبان کنکور در این زمان مطرح می کنند، این است که آیا فقط درس پیش دانشگاهی ۲ را بخوانیم یا این که باید دروس دیگر را نیز مطالعه کنیم.
پاسخ این است که اگر در درس خاصی (مربوط به پیش دانشگاهی یک و پایه) ضعف عمده ای ندارید، فقط کافی است هر روز ۲۰ درصد زمان خود را به مرور کل درسها بپردازید.
ولی اگر ضعف عمده ای در درس خاصی دارید، سعی کنید در این دوران علاوه بر مطالعه کامل و جامع دروس پیش دانشگاهی ۲ ، آن را نیز مطالعه کنید.
در مجموع شما می توانید ۸۰درصد زمان خود را به مطالعه دروس پیش دانشگاهی ۲ و ۲۰ درصد را به دیگر دروس اختصاص دهید.
ـ توصیه مهم
▪ در امتحانات حتما حداقل روزانه ۱۱ ساعت درس بخوانید و از تمام توان خود استفاده کنید. بدانید که حدود ۴۵روز بیشتر تاکنکور نمانده است ، بنابراین تا جایی که می توانید تلاش کنید.
▪ در هر امتحان فقط درس مربوط به همان امتحان را مطالعه کنید و بکوشید تمام مطالب آن را به خوبی فرا بگیرید، چرا که خردادماه زمان یادگیری نیست و فقط باید به جمع بندی و تثبیت آموخته هایتان بپردازید.
 
 
سازمان آموزش و پرورش استان خراسان
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  2:30 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / روشهای مطالعه و آمادگی برای کنکور

 

روشهای مطالعه و آمادگی برای کنکور
روشهای مطالعه و آمادگی برای کنکورآنچه پیش روی شماست حاوی یك روش برنامه ریزی برای مطالعه و بویژه آمادگی برای كنكور است. این روش ممكن است با آنچه در ذهن شماست و یا روشهای ابتدایی مرسوم برنامه ریزی فردی تفاوتهای زیادی داشته باشد، اما پس از مطالعه آن درمی یابید كه كاملاً عملی و مفید بوده و تمام جوانب یك یادگیری مطلوب را داراست. در این روش با استفاده از دقیق ترین دستاوردهای روانشناسی یادگیری می توانید به بهترین شكل از توان و استعداد خود بهره بگیرید.
●اصول اساسی
۱ _ این روش بیشتر به گذشته توجه دارد. چون ابتدا باید امكانات خود را بشناسید و برای این كار هم باید به گذشته توجه كنید. بدون شناخت دقیق توانایی هایتان نمی توانید الگو و برنامه واقع بینانه ای برای آینده تدوین نمایید.
اغلب برنامه های آموزشی از پیش تعیین شده كه شما و یا حتی افراد با تجربه تر برای روزها و هفته های بعد تنظیم می كنید، هرگز اجرا نمی شود. زیرا این برنامه ها همگی یك اشكال اساسی دارند آنها برمبنای تواناییها و امكانات واقعی شما استوار نشده اند. معمولاً این برنامه ها خوش بینانه و بلندپروازانه تنظیم می شوند. ما نمی توانیم برنامه مطالعه و زندگی خود را فقط براساس آرزوها و تمایلات خودمان تنظیم كنیم. متأسفانه در ۹۹ درصد موارد حدس شما از تواناییهای خودتان خوش بینانه است. به همین دلیل معمولاً ارزیابی شخصی دو برابر واقعیت است.
۲ _ برنامه هر كس مخصوص خود او و با دیگری متفاوت است. هر كس در زمینه بهره هوشی، پایه درسی، نقاط قوت و ضعف درس، اهداف آموزشی، عادات و روشهای مطالعه، محیط و شرایط زندگی و تحصیل و میزان اعتماد به نفس با دیگران متفاوت است و برای هر فرد باید برنامه ای متناسب با ویژگیهای خاص خود تنظیم گردد. الگوبرداری از كارهای دوستانی كه موفق بوده اند نیز چندان مفید نیست. چه بسا كاری كه برای كسی بسیار مفید و مؤثر است برای دیگران كاملاً مضر باشد.
۳ _ واحد زمانی این برنامه یك هفته است. یكی از عواملی كه باعث اجرا نشدن برنامه های درسی می شود تنظیم برنامه به صورت ساعت به ساعت یا روز به روز است. در حالی كه در زندگی واقعی ما عوامل بسیاری وجود دارند كه موجب می شوند ما نتوانیم هر روز در ساعت معین همان كاری را كه می خواهیم انجام دهیم، ولی می توانیم این ضعف را در روزهای بعد جبران كنیم. به همین دلیل یك هفته واحد زمانی مناسبتری برای برنامه ریزی است.
اگر ما در طول یك هفته رفتار خود را بررسی كنیم بهتر می توانیم به عدم تعادلهای كار خود پی ببریم و افراط و تفریطها را در كار خود بشناسیم هنگامی كه ساعات مطالعه دروس مختلف را در طول یك هفته جمع می كنیم متوجه می شویم كه درسی را بیشتر یا كمتر از اندازه لازم مطالعه كرده ایم.
هر كس اگر به حال خود گذاشته شود كاری را انجام می دهد كه بیشتر به آن علاقه دارد، همچنین هنگام درس خواندن بیشتر به مطالعه دروسی می پردازد كه در آن موفق تر بوده و نمره كمتری كسب كرده است. باید هر درس را به اندازه اهمیت همان درس و به طور متعادل مطالعه نماییم، و با توجه به قدرت و ضعف مان در آن درس ساعات مطالعه آن را تنظیم نماییم.
۴ _ نقش فعال و خلاق در برنامه ریزی متعلق به شماست. هیچ كس به اندازه شما دلسوز و نگران سرنوشت شما نیست و هیچ كس به اندازه شما از جزئیات كار شما آگاه نیست. در این روش شما می توانید ابتكارات و خلاقیتهای خود را ابراز نمایید. این خود شما هستید كه فعالترین نقش را در برنامه ریزی آموزشی تان دارید. مهم برخورد خلاقانه شما با برنامه ریزی است كه خودتان انجام می دهید.
۵ _ رقیب اصلی شما خودتان هستید. رقیب شما دیگران نیستند، شما در طول سال جاری باید با خودتان مسابقه بدهید. باید هر روزتان از روز قبل و هر هفته تان از هفته قبل بهتر و موفق تر باشد.
سال گذشته از چند درصد توانایی خود
استفاده كرده اید؟
متأسفانه بخش قابل توجهی از توانایی های ما به هدر می رود و ما بدون آن كه به این موضوع توجه كنیم، در پی رقابت و مسابقه با دیگران هستیم سالم ترین، صحیح ترین و موثرترین نوع رقابت، رقابت انسان با خود است. ما باید دائماً تلاش كنیم قابلیتها و تواناییهای خود را بیشتر و بیشتر متحقق نماییم. برای ارزیابی صحیح از كار خود باید دائماً با خود رقابت كنید و ركوردهای كمی و كیفی به دست آمده را ثبت كنید. اگر شما بدانید این هفته چقدر مطالعه كرده اید حتماً در هفته آینده تلاش خواهید كرد ساعات بیشتری درس بخوانید.
●روش اجرایی برنامه ریزی آمادگی كنكور
▪دفتر برنامه ریزی و رسم جدول مطالعات
یك دفتر صد برگ تهیه كنید. دو سه برگ اول آن را سفید بگذارید. سپس هر دو صفحه مقابل هم را به یك هفته اختصاص دهید. در سمت راست آن جدولی به شرح زیر رسم كنید و سمت چپ آن را كه صفحه ارزیابی و تصمیم نام دارد سفید بگذارید تا نكات ویژه ای را كه بعداً اشاره خواهد شد در آن بنویسید.
در صورتی كه در طول سال برنامه آموزشی یا فوق برنامه ای علاوه بر مطالعه درسی و كنكور دارید، در پایان ستون ذكر كنید. (مانند: كلاس، كامپیوتر، زبان، فعالیت ورزشی یا هنری)
اغلب توصیه بر این است كه در سال جاری فعالیت های فوق برنامه خود را به حداقل برسانید یا كاملاً قطع كنید. فعالیتهای ورزشی و هنری در سال جاری، تا حدی كه سبب شادابی جسم و روح شما شود مفید و لازم است. شروع هر هفته را روز شنبه در نظر بگیرید و پایان هفته را روز جمعه، تكمیل جدول را باید از همین امروز شروع كنید و حتی یك روز را هم نباید از دست بدهید. مثلاً اگر امروز دوشنبه است، جدول را از ستون دوشنبه به بعد تكمیل كنید و شروع كار را به تعویق نیندازید لازم نیست تمام خانه های مربوط به دروس مختلف هر روز پر شود زیرا شما نمی توانید تمام دروس را در یك مطالعه كنید. ساعات شروع و پایان مطالعه را لازم نیست بنویسید. زمان مطالعه هر درس از لحظه ای شروع می شود كه شما كتاب را باز می كنید و زمانی خاتمه می یابد كه كتاب را می بندید. كارهای متفرقه ای كه در بین مطالعه انجام می دهید جزو ساعات مطالعه محاسبه نمی گردد و باید از آن كسر شود.
منظور از ساعات مطالعه فقط ساعاتی است كه به تنهایی مطالعه می كنید. ساعات مطالعه با معلم خصوصی و یا رفتن به كلاسهای مختلف جزو ساعات مطالعه محسوب نمی گردد. ساعاتی را كه در هفته برای هر درس به كلاس كنكور رفته اید یا معلم خصوصی داشته اید در ستون آخر ثبت نمایید. این كار را یكبار و در پایان هفته انجام دهید.
جمع ساعات مطالعه را در پایان هر روز محاسبه و ثبت كنید، در غیر این صورت ارزش كارتان از بین می رود، زیرا شما باید بدانید هر روز به نسبت روز قبل چه میزان مطالعه كرده اید تا در روز بعد كمیت و كیفیت كارتان را بالاتر ببرید. اگر روزی اصلاً درس نخواندید، در خانه جمع همان ستون با خودكار قرمز یك صفر بزرگ بگذارید. حتی الامكان هر شب برای روز بعد برنامه ای تنظیم كنید و معلوم كنید كه فردا قصد دارید چه دروسی را مطالعه كنید. در ردیف ما قبل آخر ستون جمع، مجموعه ساعات مطالعه هر هفته را ثبت كنید. این عدد برای شما اهمیت زیادی دارد و باید آن را برای هفته بعد به خاطر داشته باشید تا بهتر كار كنید. همچنین میانگین ساعات روزهای هفته نیز برای شما اهمیت زیادی دارد. برای به دست آوردن آن مجموعه ساعات مطالعه هفته را بر هفت تقسیم كنید. از این طریق سعی كنید تا میزان مطالعه هر روز را از میانگین هفته قبل بالاتر ببرید.
▪صفحه ارزیابی و تصمیم
پس از تكمیل جدول روزانه لازم است به نقد و ارزیابی كارهایتان بپردازید تا اشكالات كارتان را تشخیص داده و برای رفع آن در آینده بكوشید. این ارزیابی را در سه مرحله انجام دهید:
۱ _ پایان هر روز
۲ _ پایان هر هفته
۳ _ پایان هر ماه
نتیجه بررسی ها و همچنین تصمیماتی را كه برای فردا، هفته بعد یا ماه بعد می گیرید در صفحه ارزیابی و تصمیم یادداشت كنید.
عوامل و موارد بررسی شده در صفحه ارزیابی و تصمیم عبارتند از:
۱ _ چقدر مطالعه كرده اید؟
۲ _ آیا مطالعه دروس مختلف متناسب و متعادل بوده است یا خیر؟
۳ _ آیا از بازده كار راضی هستید یا خیر؟
۴ _ اشكال در كجاست؟
به عبارت دیگر ما در بررسی كار مطالعاتی خود به ترتیب به این موضوع توجه می كنیم.
۱ _ كمیت و مقدار كار: در طول روز چند ساعت خوانده اید؟ به جز درس خواندن چه كارهای دیگری انجام داده اید؟ كارهای دیگر تا چه حد ضروری و مفید بوده اند؟ چند ساعت از وقت خود را صرف فعالیت غیردرسی كرده اید؟ چند ساعت از روزتان را هدر داده اید؟
اینها را فقط خودتان می توانید تشخیص دهید. با تشخیص آن سعی كنید فردایتان بهتر از امروز باشد. شما باید خودتان قاضی خود باشید.
۲ _ تناسب و تعادل در كار: برای موفقیت لازم است تعادل و تناسب را در مطالعه دروس مختلف رعایت كرد. یكی از عوامل مهم بررسی جدول روزانه مطالعه، توجه به تناسب مطالعه دروس مختلف است. این كار را باید در پایان هفته، كه ساعات مطالعه دروس مختلف جمع می گردد انجام داد، كه آیا متعادل كار كرده اید یا اینكه در مطالعه تان افراط و تفریط داشته اید و بعضی دروس را كمتر یا بیشتر خوانده اید البته باید در نظر داشت كه وجود اتفاقات و استثنائات غیر منتظره در زندگی اغلب باعث عدم اجرای دقیق برنامه می گردد و اغلب بدون اینكه متوجه باشید عملاً دروسی را بیشتر مطالعه می كنید كه تمایل بیشتری به آنها دارید.
اگر درسی را در یك هفته بیش از اندازه خواندید در هفته بعد میزان آن را كم كنید و دروسی را كه در هفته قبل كم خوانده اید بیشتر بخوانید. نتیجه این بررسی ها و همچنین تصمیماتی را كه برای هفته بعد گرفته اید در صفحه ارزیابی و تصمیم بنویسید.●وضعیت مطلوب كدام است؟
به طور میانگین برای دانش آموزان سال آخر حدود ۵ ساعت مطالعه در روز مطلوب است. البته ممكن است این میزان براساس شرایط آن روز كمتر یا بیشتر شود.
اگر در دوران تحصیل خود به تنبلی عادت كرده اید، نمی توانید یكباره ساعات مطالعه خود را افزایش دهید.سعی كنید برای خود هدفهای غیرواقعی و دور از دسترس تعیین نكنید و به تدریج بر كمیت كار خود بیافزایید.
●حالت متعادل و متناسب درس خواندن برای كنكور چیست؟
علاوه بر افزایش تدریجی ساعات مطالعه باید سعی كنید به طور متعال دروس مختلف را مطالعه كنید. حالت متعادل این است كه هر روز حدوداً سه درس را مطالعه كنید. هر درس را می توانید در حدود ۲ ساعت مطالعه كنید. برای مطالعه دروس پایه ای و فهمیدنی مثل ریاضی، فیزیك، فلسفه و منطق مدت بیشتری را در نظر بگیرید. دروس حفظ كردنی و عمومی را در مدت زمان كوتاهتری مطالعه كنید.
در طول هفته شما باید تمام دروس را بخوانید، البته در طول یك سال و با توجه به نقاط قوت و ضعفتان باید روی بعضی دروس تأكید بیشتری كنید. آنچه مهم است اینكه باید در ابتدای سال روی دروس پایه ای، فهمیدنی و دروسی كه در آنها ضعیف تر هستید بیشتر كار كنید. از میان دروس عمومی، زبان و عربی را در ابتدای سال بیشتر بخوانید. به تدریج كه به پایان سال نزدیك می شوید باید به دروسی كه در آنها قویتر هستید بیشتر بپردازید. در هفته های آخر به هیچ وجه مطالبی را كه یاد گرفتن شان برای شما مشكل است نخوانید و فقط به مرور دروس و مباحثی بپردازید كه در آنها تسلط بیشتری دارید.
●شیوه صحیح مطالعه
این شیوه دارای پنج مرحله است كه در هر یك از این مراحل هدف خاصی دنبال می شود. در واقع این اصل یكی از ویژگیهای مهم این روش محسوب می شود، زیرا ضمن اینكه انرژی روانی و قوای ذهنی فرد در هر مرحله معطوف به یك هدف است و در نتیجه قدرت تمركز و توجه فرد را بیشتر می كند، همچنین از پراكندگی ذهنی جلوگیری می كند و مانع هدر رفتن نیرو و بروز خستگی می شود.
۱- خواندن اجمالی
در این مرحله مبحث مورد نظر را یك بار و بدون هدف یادگیری صرف بخوانید. هدف این مرحله فقط آشنایی با موضوع كلی مورد بحث است.
۲ _ سازماندهی
در این مرحله یك بار دیگر اقدام به خواندن مبحث مورد نظر كنید با این هدف كه نكات اصلی و اطلاعات جزئی را از یكدیگر جدا كنید. نیازی نیست كه به تمام مطالب به طور یكسان اهمیت داده شود، بلكه سطوح مختلف متن، از جمله تز اصلی، نكات اصلی و اطلاعات جزیی دارای سطوح اهمیت متفاوتی هستند. توجه به این تفاوتها موجب درك كامل و نگهداری كامل مطلب و حافظه و نیز همچنین موجب ایجاد یك چهارچوب فكری جهت یادگیری مثبت مراحل بعد می گردد.
۳ _ علامت گذاری و حاشیه نویسی
در این مرحله سعی كنید سطوح اهمیت را توسط علامت هایی از هم متمایز كنید. برای این كار می توانید از علائمی مانند پرانتز، ضربدر، خط كشی، و یا رنگ كردن استفاده كنید. هدف این كار سرعت بخشیدن به امر مرور و یافتن نكات اصلی و مهم متن است. همچنین در حاشیه سمت راست هر پاراگراف با استفاده از یك یا دو عبارت كوتاه، موضوع اصلی مورد بحث در آن پاراگراف را مشخص كنید.
۴ _ خلاصه نویسی
در این مرحله سعی كنید با استفاده از قسمتهای علامت گذاری شده و حاشیه ها، خلاصه ای از آنچه كه تا آن مرحله به ذهن سپرده اید به روی كاغذ بیاورید. ضرورتی ندارد كه مطالب خلاصه شده عیناً به ترتیب مطالب كتاب باشد. نكته بسیار مهم اینكه هر كس فقط می تواند از خلاصه ای كه خود تهیه كرده استفاده كند و این خلاصه نویسی هرگز برای فرد دیگری مفید نخواهد بود، چرا كه هر شخصی براساس تواناییهای هوشی و استعداد یادگیری خاص خود این كار را انجام می دهد.
۵ _ مطابقت
در این مرحله به متن اصلی برگردید و كنترل كنید كه چیزی را از قلم نینداخته باشید. همچنین ساختمان خلاصه تهیه شده را مورد بررسی قرار دهید و در صورت نیاز نسبت به تصحیح و تكمیل آن اقدام كنید.
●موانع تمركز حواس
حواس پرتی غالبا به دو دسته كلی تقسیم می شود:
۱ _ درونی: معمولاً به دلایلی از قبیل بیماری، ضعف، خستگی، گرسنگی، بی خوابی و مانند آن ایجاد می گردد.
۲ _ بیرونی: معمولاً به دلایلی از قبیل مشكلات روحی و عقلی، مشكلات خانوادگی، عدم وجود علاقه، دل زدگی، مشغله ذهنی، تخیلات، شرایط نامساعد جوی، سر و صدا، و مانند آن ایجاد می گردد.
موارد مذكور ، همگی سبب كاهش تمركز حواس می شوند. تمركز حواس، كلید كارآمدی در امر مطالعه به شمار می رود. كلید اساسی تمركز حواس، كاربرد فنونی است كه خواننده را در عمل مطالعه فعال می سازد و سبب ایجاد واكنش در حین مطالعه می شود.
این فنون عبارتند از:
۱ _ سؤال كردن: خواننده را به سمت نویسنده هدایت می كند.
۲ _ استنباط كردن: نتیجه بررسی هایی است كه خواننده از موارد مطالعه شده و نتیجه ای كه از آن می گیرد انجام می دهد.
۳ _ تجسم كردن: كاربرد حواس خواننده و جان دادن به كلمات نویسنده است.
۴ _ علامت گذاری و حاشیه نویسی: خواننده را وامی دارد تا درباره ساختمان مطلب مورد مطالعه تصمیم گیری كند.
۵ _ ربط دادن: خواننده، مطلب و اندیشه های نویسنده را با سایر اطلاعات خود ربط می دهد.
نكات اساسی در مطالعه
۱ _ برنامه مطالعه خود را با دیدی واقع بینانه طرح ریزی كنید و مقدار زیادی از كار را برای یك مدت محدود نگذارید.
۲ _ گاهی كارهای غیرمنتظره و پیش بینی نشده ممكن است برنامه مطالعاتی شما را به هم بزند، بنابراین برای این كارها وقت لازم را پیش بینی كنید.
۳ _ از بهترین ساعات خود برای مطالعه استفاده كنید و درسهای سنگین تر را برای ساعاتی كه بهتر می توانید كار كنید قرار دهید یعنی زمانی كه آمادگی ذهنی شما بیشتر است.
۴ _ مطالب مشابه را با هم نخوانید، زیرا با هم اشتباه می شوند و در كار شما مزاحمت ایجاد می كنند.
۵ _ به آنچه كه یاد می گیرید فرصت دهید تا جا بیافتد، یعنی تحكیم پیدا كند تا بیشتر در حافظه باقی بماند و زود از بین نرود.
۶ _ با فاصله زمانی مطالعه كنید تا یادگیریهای بعدی در یادگیریهای قبلی تداخلی نكنند.
۷ _ سعی كنید آنچه را كه آموخته اید مورد استفاده قرار دهید و به كار بندید و حتی الامكان به آنها فكر كنید.
۸ _ سعی كنید كل مطلب را در نظر بگیرید و روابط بین اجزا را درك كنید.
۹ _ برای مطالعه یك فصل ابتدا عناوین درشت را بخوانید و سپس یك نگاه كلی به فصل بیندازید و اگر خلاصه فصل وجود داشت آن را بخوانید و سپس جزء به جزء مطالب را بخوانید.
۱۰ _ از مطالب مهم یادداشت بردارید.
۱۱ _ روی یك فصل از كتاب زیاد معطل نشوید. درك كامل یك فصل زمانی حاصل می شود كه كل كتاب یا لااقل نصف آن را بخوانید بنابراین ابتدا با سرعت پیش بروید، بعد دوباره به اول كتاب برگردید و مطالعه دقیق مطالب را از سر بگیرید.
۱۲ _ اگر در زمان مطالعه افكار مزاحم و فكر كارهای روزمره در یادگیریهای شما اخلال ایجاد می كند، سعی كنید كه از آنها یادداشت بردارید و هر چه سریعتر آن را از حافظه خود دور كنید.
۱۳ _ مجموعه ساعات خود را در هفته بر حسب اولویتی كه به درس خاص می دهید بین دروس مختلف تقسیم كنید. اولویت بندی درسها بر حسب ضعف شما در آن درس یا اهمیت درس و یا ضریب آن درس معین می شود.
۱۴ _ درسهای سخت را در یك روز یا یك هفته متمركز نكنید.
۱۵ _ سعی كنید پس از هر یك ساعت درس خواندن، پانزده دقیقه به خود استراحت دهید و در این مدت هیچ گونه مطالعه (حتی غیر درسی) نداشته باشید.
۱۶ _ اوقات درس خواندن خود را از كم به زیاد برنامه ریزی كنید. یعنی ابتدا با ساعات كمتر شروع كنید و سپس به مرور تعداد ساعات فعالیت درسی خود را افزایش دهید.
۱۷ _ سعی كنید در خلال برنامه تان به فعالیت های اجتماعی دلخواه و یا سرگرمی و ورزش مورد علاقه تان بپردازید و یا در جمع دوستان و اقوام قرار گیرید.
۱۸ _ حتی الامكان در سكوت و فضای بسته و خلوت مطالعه كنید.
۱۹ _ مكان مطالعه شما باید دارای تهویه مناسب و نور كافی باشد.
۲۰ _ معمولا یادگیری در ساعات اولیه روز بسیار بهتر از ساعات انتهای شب صورت می گیرد.
۲۱ _ داشتن تفكر مثبت و خرید خوش بینانه نسبت به نتیجه امتحان، بهترین تأمین روانی برای استفاده از حداكثر تواناییهاست.
۲۲ _ با قطعه قطعه كردن مطلب هر كتاب و اختصاص دادن هر دوره زمانی به یك قطعه خاص، استرس ناشی از حجم درسها را به حداقل برسانید.
 
رامین كریمی
روزنامه همشهری
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  2:32 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / رهیافت های نوین آموزش

 

رهیافت های نوین آموزش
رهیافت های نوین آموزشآموزش،یكی از مؤلفه های مهم در تربیت افراد كارآمد است و هر اندازه سطح كیفی آموزش بهبود یابد، میزان كارآمدی افراد نیز می تواند ارتقا پیدا كند.
رهیافت ها و فلسفه های جدید آموزشی دارای كاركردهایی هستند كه آنها را از الگوهای قدیمی و كهن آموزشی متمایز می سازد. ویژگی ها و پیامدهای به كارگیری رهیافت های قدیم و جدید آموزشی، مبنای گفت وگویی است با مجتبی كیانی، عضو هیأت علمی مركز انفورماتیك دانشگاه تهران. او به كارگیری رهیافت های نوین آموزشی را در پیشرفت كشور مؤثر می داند.
در حال حاضر به شیوه های آموزش و یادگیری نظام آموزشی ما انتقادات زیادی وارد است و از جمله گفته می شود كه توجه به خلاقیت در این شیوه ها جایگاهی ندارد. نحوه تأثیرگذاری شیوه های یادگیری رایج در ایران به چه شكلی بروز پیدا می كند؟
آموزش كنونی رایج در كشور ما عمدتاً مبتنی بر محفوظات است و تكرار كردن این محفوظات از طرف دانشجو. ما وقتی می گوییم دانشجو موضوعی را یاد گرفته كه عیناً بتواند مطالب گفته شده را بازگو كند. چنین روشی تقریباً شبیه الگوی «رفتارگرایی» است. رفتارگرایی عبارت است از ایجاد تغییر دررفتار كسی كه مورد آموزش قرار می گیرد. یعنی كاری می كنیم او رفتاری را انجام دهد كه ما از او می خواهیم. انتظار داریم رفتاری را كه ما انجام می دهیم او نیز انجام دهد. به بیان دیگر، اگر یك استاد به شیوه خاصی مسأله ای را حل می كند، عین همان را انتظار داشته باشیم كه دانشجو انجام بدهد.
در رفتارگرایی ما انتظار داریم كه رفتار دانشجو و دانش آموز، شبیه آن چیزی باشد كه ما می خواهیم آن رفتار را از خودش نشان دهد.
الان هم تقریباً همینطور است. ما مطالبی را پای «تخته» یا «وایت برد» می نویسیم و می گوییم، مسائلی را حل می كنیم و شیو ه هایی را یاد می دهیم و انتظار داریم عین همان كارها را دانشجو یا دانش آموز انجام دهد.
البته منظور من از رفتار، در حقیقت رفتار اخلاقی نیست. منظورم رفتار و حركت در آن حوزه علمی است؛ مثل جغرافی، مهندسی و هنر.
به غیر از مكتب رفتارگرایی، چه مكاتب و رهیافت هایی در زمینه آموزش مورد توجه بوده است؟
به طور كلی دو مكتب «شناخت گرایی» و «ساخت گرایی» عرضه شده است.
در مكتب شناخت گرایی، آنچه مهم ارزیابی می شود این است كه فرد بتواند از دانش، یك «نمایش» یا یك «بازنمایی» برای خودش ایجاد كند. بازنمایی از دانش به این معنا است كه فرد قادر باشد یك موقعیت را نشان بدهد.
ویژگی اصلی شناخت گرایی این است كه شخص بتواند اجزای مختلف یك حوزه علمی را كنار هم قرار بدهد و به یك صحنه ای برسد كه وضعیت واقع را نشان بدهد.
در این مكتب تفاوتی بین «واقعیت» یعنی آنچه كه در دنیای خارج وجود دارد و «بازنمایی» ذهن ما از واقعیت قائل می شوند. گفته می شود آنچه كه «علم» ما را تشكیل می دهد بازنمایی ذهن ما از دنیای واقع است.
مثال ساده اش این است كه میز و صندلی در دنیای واقع و در دنیای خارج از ذهن ما وجود دارد. اما مهم این است كه ما چگونه در ذهن خودمان آنها را بازنمایی كنیم، روابط آنها را با همدیگر و مكان هایی را كه آنها قرار گرفته اند در ذهن مان تداعی نماییم.
وقتی ما بتوانیم از دنیای واقع، یك بازنمایی در ذهن مان ایجاد كنیم، آن وقت قادر خواهیم بود كه در بازنمایی ذهن، جست وجو كنیم و به سؤالاتی را كه برای ما مطرح می شود با توجه به آن بازنمایی، پاسخ بدهیم. یك مثال علمی در این زمینه می تواند بیشتر به درك موضوع كمك كند.
فرض كنید كه یك دانشجو می خواهد فیزیك مكانیك را یاد بگیرد. در ابتدا استاد سعی می كند دنیای خارج و قواعد حاكم بر آن را برای دانشجو شرح دهد تا دانشجو بتواند یك بازنمایی دقیق از دنیای خارج در ذهن خود داشته باشد. مثلاً فرض كنید راجع به شتاب، جاذبه و جرم بخواهد استاد مطالبی را ارائه دهد. او بایستی در ابتدا ذهن دانشجو را آماده كند كه تصویری از دنیای خارج به دست آورد. وقتی كه دانشجو این دانش یا تصویر از دنیای خارج را كسب كرد، استاد سؤالاتی را مطرح می كند. استاد می گوید اگر ما جسمی را با یك زاویه مشخص رها كنیم به كجا برخورد می كند؟ دانشجو سعی می كند از آن بازنمایی خودش استفاده كند و موقعیت و وضعیت آن جسم یا گلوله را تشخیص دهد و به سؤال پاسخ بدهد. یعنی با توجه به اصولی كه در بازنمایی اش از دنیای خارج به دست آورده می كوشد به جواب برسد. در شناخت گرایی دو اصل مهم وجود دارد: یكی بازنمایی دنیای خارج است و دیگری جست وجو در این بازنمایی.
این مكتب از چه زمانی مطرح شده؟
اصولاً شناخت گرایی همراه با پیشرفت هایی كه در زمینه علوم كامپیوتر و هوش مصنوعی به دست آمده، رشد پیدا كرد.
مكتب سوم هم مكتب ساخت گرایی است. در این زمینه باید مقدمه ای بیاورم. از زمان كانت، فیلسوف معروف آلمانی مربوط به قرن هفدهم درك مان از دنیای خارج مقداری پیچیده تر شده است و دیگر آن حالت ساده گذشته را ندارد.
قبل از كانت دو نگرش كلی در مورد چگونگی درك انسان از دنیای خارج وجود داشت. عقل گرایان كه نمونه برجسته آنها دكارت بود این ادعا را مطرح می كردند كه آنچه دانش را تشكیل می دهد به صورت فطری در ذهن و مغز انسان وجود دارد.
در مقابل گروهی به رهبری «جان لاك» اندیشمند بریتانیایی معتقد بودند آنچه كه به عنوان دانش به ذهن و مغز ما وارد می شود به طور كلی حاصل تجربه است. جمله «ذهن ما یك صفحه كاملاً سفید است» جمله ای بسیار معروف جان لاك می باشد. آنها معتقد بودند تجربیاتی را كه به دست می آوریم، باعث انباشته شدن دانش در ذهن ما می شود.
این دو نگرش در منتهی الیه یك طیف بودند. یك عده می گفتند دانش در ذهن ما به صورت فطری قرارداده شده است و عده دیگری می گفتند دانش از راه تجربه به دست می آید. اما كانت به تلفیقی از این دو حالت اعتقاد داشت. او می گفت درست است كه ما دنیای بیرون را تجربه می كنیم ولی ذهن ما هم چیزهایی به آن اضافه می كند و مجموعه اینها، درك ما را از دنیا تشكیل می دهد.
درحقیقت ما به دنیا نگاه می كنیم و چیزهایی را از دنیا می گیریم كه این «تجربه» نام دارد و عناصری هم در ذهن ما به آن اضافه می شود و حاصل كار، برداشت ما از دنیا و محیط پیرامونی ما را شكل می دهد. كانت این برداشت را پدیده نامید.
از زمان كانت تلفیقی از تجربه گرایی خام و عقل گرایی خام موردپذیرش قرارگرفت.
برتری یافتن نگرش كانتی چه كمكی به پیشبرد اهداف آموزشی می كند؟
در گذشته تصور می شد و الآن هم در كشور ما هنوز وجوددارد كه می توان دانش جدیدی را به دانشجو یا دانش آموز منتقل كرد. استاد فكرمی كند كه باید این معلومات را منتقل كند و دانشجو هم آن را جزو مخزن اطلاعات خودش قرارمی دهد.
در اینجا اعتقاد بر این است كه در ذهن دانشجو چیزی وجودندارد و فقط كافی است آن را با دانش پركنیم. بنابراین می توانم بگویم اكثر استادانی كه ما امروز با آنها روبه رو هستیم به نوعی طرفدار ایده جان لاك هستند.
چون تصورشان این است كه تعدادزیادی «لوح سفید» دركلاس وجوددارند و باید دانش را به ذهن آنها انتقال دهند و از این طریق، می توانند صاحب دانش نشوند.
اما تا جایی كه من اطلاع دارم، جان لاك آموزش تحمیلی را قبول ندارد.
تاحدودی شما درست می گویید. لاك می گوید خود شخص هم باید برود تجربه كسب كند. ولی سیستم آموزشی ما فكر می كند با تحمیل هم می شود این كار را انجام داد. یعنی به صورت تحمیلی می توان اطلاعات را به ذهن دانشجو وارد كرد. اما از دیدگاه كانت به قضیه نگاه كنیم اینجوری نیست و دانشجو، دانش آموز و یا هرشخصی یك دانش پیشینی در ذهن خود دارند و وقتی دانش جدید می خواهد به ذهن فرد وارد شود، با تلفیق آن دانش پیشین و این دانش جدید است كه برداشت جدید هم شكل می گیرد.
به بیان دیگر وقتی دانش های جدید به ذهن فرد وارد می شوند، اینگونه نیست كه این دانش ها در گوشه ای از ذهن بنشینند و دانش ما را افزایش بدهند. بلكه این دانش های جدید با آنچه كه قبلاً در ذهن ما بوده وارد تعامل می شوند و اگر این تعامل شكل بگیرد می توانیم ادعا كنیم كه چیز جدیدی یاد گرفته ایم.
كانت را به تعبیری می توان بنیانگذار واقعی ساخت گرایی بدانیم؟
بله؛ می توان كانت را پدر ساخت گرایی بدانیم. اما یك شاخه از این مكتب به نام «ساخت گرایی اجتماعی» رشد پیداكرده كه من هم به آموزه های این گرایش از ساخت گرایی باور دارم.
ایده اصلی در این گرایش این است كه ما در خلأ زندگی نمی كنیم و ذهن ما هم در خلأ زندگی نمی كند. بلكه ما در یك اجتماع بزرگ حضور داریم و حاصل كنش اجتماعی ما، درحقیقت باعث آموزش ما می شود.
درواقع اعتقاد بر این است كه ما در تماس با آدم های دیگر به ساختن معنی اقدام می كنیم.
به عبارت دیگر، ما با تعامل با دیگران است كه می توانیم نظرات خودمان را در میان بگذاریم و دراین حالت است كه سعی می كنیم آنها را متقاعد كنیم و از نظرات دیگران هم استفاده می كنیم و دراین تعامل اجتماعی است كه علم شكل می گیرد. درحقیقت، علم یك ساخته اجتماعی است و نه فردی.
در تعلیم وتربیت این موضوع، خودش را اینگونه نشان می دهد كه دانشجویان در كلاس و مؤسسات آموزشی در تعامل با همدیگر باید چیزی را یاد بگیرند، با یكدیگر همكاری داشته باشند و چیزی را متوجه بشوند.
بنابراین در تعامل با همدیگر و با تشكیل گروههای كوچك به ساخت علم دست می زنیم. ساختن علم همان خاصیتی را دارد كه ما به آن آموزش می گوییم.
در اینجا بحث ساختن علم مطرح می شود ولی در روش رایج در كشور ما عمدتاً تأكید بر حفظ كردن مطالب بسیار برجسته است.
بله؛ در كشور ما مطالبی از طرف استاد مطرح می شود و هیچ تعبیری در مورد این مطالب توسط دانشجو ارائه نمی شود. در این صورت، دانشجو نمی تواند رابطه ای بین این مطالب با آنچه كه ازقبل یادگرفته، برقراركند و از آن بدتر این است كه بین آن مطالب و دنیای خارج از خودش هم نمی تواند ارتباطی برقراركند.
چون تصور غالب این است كه آموزش عبارت است از انتقال علم از معلم به دانش آموز یا دانشجو. در صورتی كه این مكتب با این حرف ها مخالف است و آموختن را عبارت از ساختن علم می داند؛ آن هم نه ساختن فردی و اینكه بنشیند و فكر كند و متوجه شود كه دنیا چه شكلی است. بلكه درواقع آموزش یك ساختن اجتماعی قلمداد می شود.
درك دیرهنگام این رهیافت ها ناشی از نوع نگرش برنامه ریزان حوزه آموزشی است؟
به احتمال زیاد، بستگی به معلمانی دارد كه اینقدر بددرس می دهند.
شاید آنها هم به معلمان و استادان قبل از خودشان ارجاع دهند ولی چرا شناخت ما از تحولات اجتماعی و آموزشی به موقع حاصل نشده است؟
من فقط یك سناریو یا صحنه ای را كه دارد اتفاق می افتد توضیح دادم و اینكه نحوه آموزش ما باید چگونه باشد و تخصص من هم در همین حد است.
بخشی از تحقیقات و حوزه شغلی شما در زمینه آموزش الكترونیكی است. در حالی كه رویكرد رفتارگرایی استادان تغییر پیدا نكرده، آموزش الكترونیكی چه ثمراتی برای جامعه دارد؟
این دقیقاً خود مشكل است. در سالهای پایانی قرن بیستم و اول قرن بیست و یكم ابزاری به اسم فناوری اطلاعات وارد دنیای ما شده است. مهمترین ویژگی این فناوری هم این است كه ارتباطات را تسهیل می كند. لااقل به بهترین وجه هرگونه ارتباطی را با كمترین امكانات را برای ما برآورده می كند. با این فناوری می توان اطلاعات را به شكلهای مختلف نگهداری كرد وبه پردازش اطلاعات پرداخت. به نظر می رسد كه فناوری اطلاعات، ابزار خوبی است ولی باید ببینیم ما چه برخورداری با آن داریم.
متأسفانه در حال حاضر شیوه غالب ما آموزش مبتنی بر اصل انتقال دانش است. یعنی انتقال دانش از ذهن استاد و به كمك بیان او به ذهن دانشجو. اما این را باید در دنیای فناوری اطلاعات و اینترنت به تصویر كشید تا متوجه شویم وضعیت به چه صورت است. ما می توانیم فیلم استاد را به صورت دیجیتال دربیاوریم و روی شبكه بگذاریم و از دانشجویان بخواهیم به آن توجه كنند و با این كار به گونه ای اقدام كنیم كه چارچوب آموزشی را تغییر ندهیم.
در كشورهای توسعه یافته، مكاتب آموزشی جدید عرضه شده اند. آیا در همان جوامع گذار از استفاده از رویكردهای رفتارگرایی تا ساخت گرایی به صورت قاعده مند اتفاق افتاده است؟
به نظر می رسد كه چنین روندی طی شده باشد ولی با بررسی تجربه آنها شاید جواب بهتری برای این سؤال هم پیدا كنیم. شركتهای كامپیوتری معروف دنیا برای گسترش آموزش الكترونیكی موفق شده اند محیط های آموزشی الكترونیكی مناسبی را بسازند . البته بسیاری از آن محیط های آموزشی از كیفیت بالایی برخوردار نیستند. ممكن است بسیاری از استادان ما این محیط های الكترونیكی را ببینند ولی احساس كنند كه ۹۰درصد ابزارهای آنها كاربردی ندارد.
اگر این محیط های آموزشی الكترونیكی مورد استقبال نباشد این موضوع دلالت بر این دارد كه چارچوب كلی آموزش تغییر نمی كند و پایبندی به روشهای قبلی باز تداوم دارد؟بله؛ آن ۹۰درصد كه جایگاهی در آموزش ما پیدا نكرده، در حقیقت شامل همان مواردی است كه به مؤلفه های مكاتب جدیدتر آموزشی برمی گردد و شركتهای كامپیوتری، این بخشها را بر آن مبنا ساخته اند. اما چون استادان ما نمی خواهند چارچوب آموزشی شان را عوض بكنند، آن ابزارها هیچ كاربردی در اینجا پیدا نمی كند. در ساخت گرایی و ساخت اجتماعی دانش یا آموزش در شكل اجتماعی و یا ساخت اجتماعی دانش، هدف این است كه افراد با همدیگر تعامل داشته باشند و با یكدیگر گفت وگو بكنند. یعنی دانشجوها باید با همدیگر گفت وگو كنند. در محیط های الكترونیكی، ابزاری به اسم «چت» وجود دارد. در حال حاضر در ایران، حداقل ۱۰دانشگاه الكترونیكی تأسیس كرده ایم ولی در زمان آموزش، هیچ استفاده ای از آن به عمل نمی آید. ظاهراً چنین ابزاری را تجملاتی می دانند و اصلاً به عنوان یك ابزار آموزشی به آن نگاه نمی كنند.
در ساخت گرایی، ما باید برداشت خودمان را از آنچه شنیده ایم و از آنچه كه با دیگران تعامل كرده ایم بسازیم، معنی ساده ساختن هم این است كه آن را بنویسیم. به تعبیری ایده خودمان را و آنچه را كه فهمیده ایم یادداشت كنیم. در محیط های آموزشی الكترونیكی جاهایی هست كه افراد می توانند برداشت خودشان را از یك موضوع به صورت یك شبه مقاله یا شبه نوشته و یا یك شبه پاراگراف بنویسند.
چنین ابزاری در محیط های آموزشی الكترونیكی تعریف شده است ولی گویی این ابزارها وجود ندارد. در آموزش الكترونیكی كه ما، در ایران از آنها استفاده می كنیم متأسفانه این وسیله را ابزاری تجملاتی می دانند و هیچ استفاده ای از آن نمی شود.
بالاخره یكی از شیوه های آموزشی در ساخت گرایی این است كه معلم، نقش انتقال دهنده اش را كنار بگذارد و در واقع با مطرح ساختن یك سؤال از دانشجویان بخواهد كه به آن سؤال پاسخ دهند. معلم در این شیوه سعی می كند كه آرام آرام افراد را راهنمایی كند تا آنها به جواب بهتری برسند. در ضمن ما یك جواب صددرصد درست و یا كاملاً غلط نداریم. بلكه طیفی از جوابهای درست داریم. چون هر كس باید نظر شخصی خودش را بگوید. بنابراین ممكن است یك نظر و جواب بهتر از نظرات و جوابهای دیگر باشد. ممكن است جوابها در برخی مواد عناصر مشتركی داشته باشند ولی ممكن است كه یك جواب، نسبت به بقیه موارد جواب بهتری باشد. نقش معلم یا استاد در واقع این است كه مربی باشد و نقش مربیگری را ایفا كند و آنها رابه سمت جوابهای بهتر و بهتر سوق بدهد. این اطلاعات هم در یك جا جمع بشود و اگر یك تازه وارد بخواهد از موضوع سردر بیاورد با خواندن سابقه بحث به برداشت جدیدی برسد. این كار در محیط آموزشی را «فروم» یا «اتاق گفت وگو» نامگذاری كرده اند. یعنی اینكه افراد می توانند نظرات خودشان را بنویسند و در یك جا جمع بشود.
وقتی دانش آموز دبیرستانی با شیوه حفظ كردن درس خوانده است، چه جور می شود انتظار داشته باشیم كه خلاقیت به خرج دهد و نظرات و دیدگاههای دیگران را نقد كند و از نقادی دیگران هم با علاقه استقبال كند؟
اگر اینجور باشد ما تا آخر همین روش را باید ادامه دهیم و بگوییم چون دانش آموزان، یك روش غلط را دنبال می كردند و استادان ما هم یك روش شبیه به آن را دنبال كرده اند بنابراین تا بی نهایت روش آموزشی مان را را ارتقا ندهیم. در یك مقطعی باید این روش را تغییر دهیم. اتفاقاً در بهترین جایی كه می توانیم این وضعیت را بهبود ببخشیم در محیط های الكترونیكی است.
چون این ابزارها وجود دارند و عینیت پیدا كرده اند. ممكن است در كلاس حضوری برای اینكه افراد یكدیگر را متقاعد و با همدیگر بحث و گفت وگو كنند نظم كلاس به هم بریزد و كنترل كلاس از دست معلم یا استاد خارج بشود. اما در محیط های الكترونیكی این وضعیت پیش نمی آید و افراد به راحتی می توانند نظرات خود را پست كنند، یعنی در اتاق گفت وگو بچسبانند و این نظرات جمع بشود. این كار می تواند انجام بشود بدون اینكه نظم كلاس به هم بخورد.
بنابراین محیط های آموزشی الكترونیكی ، محیط مناسبی است برای اینكه روشها ، چارچوبها و متدولوژی های جدید را به كار گیریم. به اعتقاد من ، حتماً مزایای مكاتب آموزشی جدید مورد توجه بوده كه این ابزارها را ساخته اند و اگر مورد توجه نبوده اند لزومی نداشته كه این محیط ها را به این ابزارها مجهز كنند.
دقیقاً الآن نحوه آموزش الكترونیكی دانشگاه های ایران به چه صورت است؟
در حال حاضر اتفاقی كه در ایران رخ داده و باید هم رخ می داد این است كه در هر دانشگاهی ، یك مركز وجود دارد كه متولی آموزش الكترونیكی آن دانشگاه است. در این دانشگاهها اینگونه عمل می شود كه تعدادی دانشجو پذیرفته می شود ولی با كمترین زحمت و كمترین تغییر در چارچوب آموزشی می خواهند آنها را راضی نگه دارند. راضی نگه داشتن دانشجویان به این صورت است كه تصور شده آنها از دبیرستان آمده اند و به روش حفظ كردن مطلب عادت كرده اند. بنابراین مطالب و یا فیلم ها و نوشته هایی را به صورت الكترونیكی به دانشجویان ارائه می دهند و كمتر از آنها می خواهند كه با همدیگر بحث و گفت وگو كنند، با همدیگر مطلبی را بسازند و در گروه ها و كارگاه ها حضور پیدا كنند. به نظر من ، این تهدید بزرگی است كه ما مشاهده می كنیم و الآن وجود دارد. در واقع با این كار ، شبیه آموزش فعلی و حضوری را ارائه می دهند.
به هرحالت ، آموزش الكترونیكی در كشور ما هم دارد رواج پیدا می كند ولی بهتر است از ابزارهای جالب تر محیط های آموزشی الكترونیكی هم استفاده كنیم.
آیا به خاطر اینكه نگرش استادان تغییر نكرده، ضعف روش قبلی دراین روش پیشرفته هم مشاهده می شود؟
مسلم است كه نگرش استادان تغییر نكرده است. اگر از كسانی كه مسؤول آموزش الكترونیكی هستند بپرسید متوجه می شوید كه نگرش آنها عوض نشده . آنها هنوز فكر می كنند دانش ، پدیده ای انتقال دادنی است. فكر نمی كنندكه مطابق رهیافت های جدید، پدیده ای ساختنی است.
دراین تكنیك های جدید نیاز به خلاقیت، تفكر و تحقیق حالت الزامی پیدا می كند. دانش آموزی كه با روش حفظ كردن مطلب تربیت شده می تواند در اینجا موفق باشد؟
تفاوت مكاتب آموزشی جدید و قدیم این است كه در مكتب رفتارگرایی، دانشجو یك فرد منفعل است. قرار شد كه به قول جان لاك یك لوح سفید باشد و هرچیزی كه روی آن نوشته بشود همان هم تكرار شود. در مكاتب جدید، دانشجو یك عنصر فعال است و باید از خودش جدیت نشان دهد و تلاش كند. مكاتب جدید مخالف كاهلی و تلاش نكردن هستند.
وقتی یك دانشجو بخواهد نظر شخصی اش را بنویسد، با دیگران در تعامل باشد، دیگران را قانع كند كه حرفش ممكن است درست باشد و اصلاً هركس باید در كار جمعی شركت كند معلوم است كه باید فعال باشد.
دانشگاه های موفق دنیا در زمینه آموزش الكترونیكی چه تجربه ای دارند؟
یكی از دانشگاه های موفق دنیا دراین زمینه ، مؤسسه تكنولوژی ماساچوست (T.I.m) ایالات متحده است كه پروژه ای از سال ۲۰۰۱ شروع كرده و یا تاسال ۲۰۰۸ ادامه خواهد داد. دراین پروژه مقرر شده كه كلیه منابع آموزشی را به صورت دیجیتالی جمع آوری و نگهداری كنند. ما می توانیم از این منابع درسی كه در دسترس همگان است استفاده كنیم ولی در گام بعد باید محیط هایی را داشته باشیم كه دانشجویان را به تعامل با یكدیگر تشویق كنیم.
تغییر رویه ای كه شروع شده به چه نحو قابل بهبود دادن است؟
یك راه حل این است كه كارگاه های آموزشی و كلاس هایی بگذاریم و از استادان دعوت كنیم كه دراین كارگاه ها و كلاسها شركت كنند و آنها را فرضاً با روش ساخت گرایی و ساختگرایی اجتماعی آشنا كنیم و بگویم باید دانش دانشجوها را در نظر بگیرند.
اما من فكر نمی كنم كه این كار ، بسیار مؤثر باشد. این كار ، مثل این است كه بخواهیم در كنار یك استخر بایستیم و شنا كردن را به دیگران یاد بدهیم. به نظرم با توضیح دادن روش شناكردن، افراد نمی توانند شناگر خوبی بشوند. باید اجازه دهیم آنها در قسمت های كم عمق استخر وارد شوند و به تدریج شناكردن را یاد بگیرند. به همین شكل باید در مورد آموزش الكترونیكی رفتار كنیم. باید ابزارهای جدید را در اختیار استادان قرار بدهیم و اجازه بدهیم آنها وارد محیط های آموزشی الكترونیكی شوند و ابزارهای جدید آموزشی را تجربه بكنند. استادان ما آدم های باهوشی هستند. وقتی كه نحوه كار كردن این ابزارها را یاد بگیرند حتماً از آن استفاده خواهند كرد و به صورت ناخودآگاه هم تغییر در روش آموزش رخ می دهد. هنگامی كه استاد به «اتاق گفت وگو» وارد شود و سؤالی را مطرح كند، ممكن است هر یك از دانشجویان به آن سؤال پاسخ دهند. در مرحله بعد، ممكن است استاد دانشجویان را به چند گروه تقسیم كند و كارگاه آموزشی برگزار كند و از دانشجویان بخواهد مفاهیم جدیدی را براساس دانش خودشان تعریف كنند و یا گروه ها و افراد با یكدیگر چت كنند. به زبان ساده تر در چنین حالتی، استاد در واقع دارد روش های ساخت گرایی اجتماعی را اجرا می كند. ما اگر امكانات و ابزارهای جدید را در اختیار استادان بگذاریم كمك می كنیم از آن پارادایم قبلی به پارادایم های جدیدتر منتقل شویم.تجربه دانشگاه تهران در مورد آموزش الكترونیكی چگونه بوده است؟
یكی از كارهایی كه انجام شد این است كه از استاد چند دانشگاه خارجی از جمله آلمان دعوت كردیم كه بیایند راجع به روش های جدید آموزشی كارگاه برگزار كنند. ما از استادان و دانشجویان هم دعوت كردیم كه در این كارگاه ها شركت كنند ولی آموزش های الكترونیكی ای كه در دانشگاه تهران پیاده می شود به نوعی تداوم روش های قدیمی و حفظ كردن مطلب است.
شما در تحقیقی كه انجام داده اید نشان داده اید آموزش الكترونیكی می تواند پارادایم های جدید آموزشی را جایگزین روش مرسوم كند. نتایج تحقیق شما ارائه شده است ولی چرا با توجه به مزایای روش های جدید و با توجه به یافته های تحقیق تحولی در نحوه آموزش به وجود نیامده است؟
ممكن است سیاست مدیران مجموعه ها با این تحقیقات و نتایج آن هماهنگ نباشد. من هم مسؤول اجرای روش های جدید آموزشی نیستم. به نظر من، گروه های آموزشی دانشگاه باید در مورد ضرورت به كارگیری آموزش الكترونیكی و روش های جدید آموزشی با یكدیگر بحث كنند و ببینند واقعاً آموزش الكترونیكی چه فواید و محدودیت هایی دارد. من معتقدم كه علم یك پدیده اجتماعی است و از این جهت هم اعتقاد دارم كه سیاست های از بالا به پایین به شكست منجر می شود. اما وقتی كه در گروه های آموزشی این نوع بحث ها مطرح شود، نتیجه بهتری كسب خواهیم كرد.
مگر در جلسات گروه ها در مورد كیفیت آموزش، نحوه برگزاری امتحانات راجع به بسیاری از مسائل پیش پا افتاده صحبت نمی شود، چرا در مورد شیوه های آموزشی و استفاده از فناوری اطلاعات بحث نشود. فرضاً شش ماه با یكدیگر بحث گروهی بكنند و بعد برای پیاده سازی از مسؤولان دانشگاه هم كمك بگیرند و بودجه لازم را پیشنهاد دهند.
یكی از مسائلی كه در مورد آموزش الكترونیكی مطرح می شود این است كه با این روش می توان تعداد بیشتری به تحصیل بپردازند. آیا حقیقتاً چنین چیزی عملی است؟
اگر ما بخواهیم فرضاً ۸۰۰ نفر دانشجو بپذیریم و قصد داشته باشیم آنها را از طریق آموزش الكترونیكی آموزش دهیم در ضمن هدف ما این باشد كه در چارچوب ساخت گرایی اجتماعی، آموزش به دانشجویان را عملی كنیم، اگر هر یك از این ۸۰۰ نفر در جواب سؤال استاد، یك پاراگراف و یا حتی یك خط در پاسخ به سؤال مطرح شده جواب داشته باشند، آیا آن استاد می تواند همه جواب ها را بخواند؟
بنابراین برعكس شعارهایی كه برخی مطرح می كنند در عمل تعداد دانشجویان در این زمینه نمی تواند بی نهایت باشد. استادی كه می خواهد در قالب ساخت گرایی اجتماعی كار كند باید با همه دانشجویان در تعامل باشد و آنها را به گروه های مجزایی تقسیم بندی كند و گروه ها هم بتوانند معانی را خلق كنند، به معانی جدیدی برسند و خلاقیت شان را پرورش دهند. در چنین وضعیتی، استاد هم باید نقش مربی و هدایت دهنده پیدا كند. لااقل در تحقیقی كه به مدت یك سال صورت گرفت نتیجه گرفتیم كه تعداد دانشجویان نمی تواند زیاد باشد. تعداد افراد باید به حدی باشد كه استاد توانایی مطالعه مباحث مطرح شده را داشته باشد.
اگر كلاس های فعلی با ۴۰ نفر تشكیل می شود با این اوضاع در آموزش الكترونیكی این تعداد باید كمتر باشد؟
می تواند در همان حد باشد ولی نمی تواند مثلاً هزار نفر باشد.
اگر سؤال و جواب در راستای تولید علم ادامه پیدا كند، وقت استاد هم اجازه تداوم بحث را نمی دهد؟
بله؛ استاد باید وقت بیشتری بگذارد. یكی از نتایجی كه ما در تحقیق به آن رسیدیم همین بود كه شعاری كه می گوید آموزش الكترونیكی می تواند فضای آموزشی ما را گسترش بدهد، اگر ما بخواهیم به چارچوب های جدید آموزشی پایبند باشیم، شعار غلطی است و صحت ندارد.
اگر بخواهیم تعداد بیشتری از دانشجویان را مطابق الگوی فعلی یا همان به اصطلاح رفتارگرایی مبتنی بر حفظ مطلب آموزش دهیم، با آموزش الكترونیكی این هدف قابل تحقق است؟
بله؛ اگر بخواهیم آن روش را به كار بگیریم می شود. در آن حالت فیلم استاد را روی شبكه می گذاریم. از ۱۰ هزار نفر هم ثبت نام به عمل می آوریم و از همه آنها می خواهیم كه فیلم استاد را ببینند و بیایند امتحان بدهند. ما اگر می خواهیم پیشرفت كنیم و اگر می خواهیم تغییری در آموزش ایجاد كنیم باید از ابزارهای مهمتر و اصلی محیط های آموزش الكترونیكی استفاده نماییم.
 
در گفت وگو با مجتبی كیانی عضو هیأت علمی مركز انفورماتیك دانشگاه تهران گفت وگو از: یوسف ناصری
روزنامه ایران
 
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  2:40 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / سوالات کنکور چگونه طراحی می شوند؟

 

سوالات کنکور چگونه طراحی می شوند؟
سوالات کنکور چگونه طراحی می شوند؟کار سازمان سنجش آموزش کشور تنها برگزاری آزمون سراسری ورود به دانشگاه ها نیست. این سازمان حدود ۶۰ آزمون دیگر را هم برای سازمان ها و موسسات دیگر برگزار می کند. اما کنکور دانشگاه ها مهم ترین وظیفه ای است که سازمان سنجش بر عهده دارد. آزمون کاردانی به کارشناسی، آزمون کارشناسی ارشد و آزمون استخدام کشوری از دیگر آزمون هایی است که سازمان سنجش اجرای آن را بر عهده دارد.
آزمون سراسری تنها آزمون از میان این ۶۰ آزمون است که سوالاتش از روی منابعی که قبلاً اعلام شده طرح می شود. دانش آموزان می دانند که تست های کنکور از میان چه کتاب هایی انتخاب می شود و تنها همان کتاب های درسی را می خوانند. اما در دیگر آزمون ها، داوطلبان نمی دانند که سوالات از کدام کتاب ها طرح می شوند و تنها سرفصل موارد امتحانی را می دانند. چند سالی است که سازمان سنجش برای طراحی سوالات آزمون سراسری از بانک سوالات استفاده می کند.
برخلاف افسانه رایجی که در اذهان مردم است و می گوید طراحان سوال به جایی نامعلوم برده می شوند و روزها و هفته ها پشت درهای بسته و در قرنطینه سوالات را طرح می کنند، زمان طرح سوال های کنکور سراسری یک دوره خاص نیست.
طراحان سوال در تمام طول سال به طراحی تست های کنکور مشغولند و این تست ها را به سازمان سنجش می دهند تا آنها به بانک سوالات وارد کنند. طراحان به مکان های مخصوصی از سازمان سنجش می روند که ورود هرکسی به آنجا ممنوع است و سوال ها را می نویسند و تحویل می دهند.
این طراحان هم ممکن است دبیر دبیرستان های سراسر کشور باشند و هم استاد دانشگاه. نهادهای آموزشی چون وزارت آموزش و پرورش و دانشگاه ها طراحان خود را به سازمان سنجش معرفی می کنند. این سازمان مدتی با طراحان به طور آزمایشی کار می کند و در حین کار توانایی و شخصیت فردی آنها را می سنجد. پس از اینکه صلاحیت عمومی و تخصصی طراحان تایید شد، آنها را به گروه های مخصوص درسی مربوط به هر فرد وارد می کنند.
در سازمان سنجش هر درس، گروه مخصوص دارد که سوالات آن درس را طرح می کنند. مثلاً گروه ریاضی، شیمی یا ادبیات هر یک از این گروه ها ۲۰ تا ۳۰ نفر عضو دارند. تست هایی را که در این گروه ها طرح می شوند، یک کمیته پنج، شش نفره متشکل از طراحان با سابقه هر درس بازبینی می کنند و سپس اجازه اضافه شدن آن تست ها را به بانک سوالات می دهند. به این ترتیب بانک سوالات هر درس به تدریج در طول سال پربارتر می شود.
در این بانک همیشه چندهزار سوال وجود دارد و هر سال نیز به تعداد آن افزوده می شود. این بانک سوالات را در کامپیوتر مرکزی سازمان سنجش که به شدت از آن مراقبت می شود نگه می دارد. موارد امنیتی نیز طوری لحاظ شده است که به محض دسترسی غیرقانونی به کامپیوتر اطلاعات درون آن پاک شود.
هنگامی که وقت برگزاری آزمون سراسری می رسد، مسوولان برگزاری از میان بانک سوالات برای هر درس چندبرابر تعداد مورد نیاز تست بیرون می آورند. این تست ها باید با موارد حذفیات کتاب های درسی در هر سال که از قبل به دانش آموزان اعلام می شود، تطبیق داده شوند. هرگاه مسوولان مطمئن شدند که تست ها از موارد حذف شده کتاب های درسی نیست، آن را برای چاپ در دفترچه های سوال برمی گزینند.
برای بالا بردن ضریب امنیتی کنکور، چند دسته سوال به کمیته ای در سازمان سنجش تحویل داده می شود و آن کمیته با قرعه کشی یک دسته از آنها را انتخاب می کند و برای چاپ در دفترچه های سوال به چاپخانه می سپارد. چاپ دفترچه های کنکور یک ماه طول می کشد. دفترچه ها در چاپخانه سازمان سنجش در کرج چاپ می شوند و ۵۰ تا ۶۰ کارگر شبانه روز حدود ۵ میلیون دفترچه سوال کنکور را چاپ می کنند. مسوولان سازمان سنجش مراقبند که این چاپخانه در این یک ماه کوچک ترین منفذی به بیرون نداشته باشد.
ساختمان چاپخانه نیز از سوی سه نهاد وزارت اطلاعات، حراست سازمان سنجش و نیروی انتظامی حفاظت می شود. دفترچه ها پس از چاپ در کیسه های مخصوصی پلمب می شوند و به مراکز سازمان سنجش در استان ها فرستاده می شوند.
از این مرحله به بعد است که حفاظت از امنیت کنکور به دلیل گستردگی کار بسیار مشکل تر می شود. با این حال مسوولان سازمان سنجش اعلام کرده اند که در صورت به وجود آمدن هر مشکلی، قادرند با یک ماه تاخیر و با استفاده از بانک سوالات، کنکور را دوباره برگزار کنند. این اتفاق البته تا به حال نیفتاده است.
پس از برگزاری کنکور هم سازمان سنجش برای جلوگیری از تقلب پاسخنامه ها را با هم تطبیق می دهد. اگر پاسخنامه هایی پیدا شوند که کاملاً شبیه هم باشند، سازمان سنجش هر دو را متقلب می شناسد و محرومیت هایی را هم برای این کار در نظر گرفته است.
چند سالی است که سازمان سنجش برای استاندارد کردن تست ها تلاش هایی کرده و تمایل داشته است که با همین تست های کنکور بتواند بهتر دانش داوطلبان را بسنجد. پنج گزینه ای کردن تست ها یا طراحی سوال هایی با پاسخ های یک کلمه ای راه حل هایی بوده که سازمان سنجش به آنها فکر کرده اما هنوز نتوانسته آنها را عملی کند.
اگر طرح حذف کنکور هم اجرایی شود دیگر عمر کنکور به چنین تغییراتی قد نمی دهد. روان سنجی و پیش آزمون کردن سوالات کنکور هم برنامه ای بود که سازمان سنجش در نظر داشت انجام دهد. پیش آزمون همان کاری است که در آزمون تافل هم برای استاندارد شدن تست ها انجام می شود. باید دید با حذف کنکور سراسری دانشگاه ها باز هم سازمان سنجش به فکر چنین راه حل هایی است یا به همان روش های سنتی در دیگر آزمون های خود بسنده می کند.
 
 
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  2:59 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / سه رکن اساسی پیشرفت

 

سه رکن اساسی پیشرفت
سه رکن اساسی پیشرفتبنیانگذار جمهوری اسلامی‌ ‌و مسوولان جامعه از آغاز دگرگون شدن نظام شاهنشاهی، به تحول اساسی در دانشگاه‌ها (به‌عنوان مرکزی که نسل جوان را تربیت کرده و آنها را برای تغییرات اساسی و بنیادی جامعه آماده می‌سازد) اشاره نموده و همیشه روی آن تکیه کرده‌اند. حال که ۲۸ سال یا حدود نیمی‌ ‌از سال‌های زندگی یک نسل می‌گذرد، باید ببینیم با اقدامات و تغییراتی که انجام گرفته، چه‌اندازه به این هدف نزدیک شده‌ایم و آیا اثرات آن در جامعه ما نمودار گشته یا خیر؟...
برای جواب به این سوال، لازم است به مراحل مختلف تغییرات دانشگاه‌ها در سه دهه اخیر در نظام جمهوری اسلامی‌ اشاره کنیم و ساختار دانشگاه‌ها را در دو دوره قبل از جمهوری اسلامی‌ ‌ و بعد از آن مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
نویسنده این مقاله به‌علت عدم حضور در زمان نظام شاهنشاهی و همچنین دو دهه اول نظام جمهوری اسلامی‌ ‌در ایران، شاهد عینی جنبش‌های مختلف صورت گرفته نبوده، ولی به‌عنوان یک فرد ایرانی علاقه‌مند به سرنوشت مملکت، از دور نتایج این تغییرات را در برخوردهای مختلف و زمان‌های کوتاهی را که هر سال در ایران به‌سر برده‌ام، لمس کرده و قدرت نقد آن را دارم و به‌علت اینکه بیش از ۳۰ سال در یکی از دانشگاه‌های اروپا فعالیت آکادمیک داشته‌ام، قادر به مقایسه سرعت تغییرات در دو جامعه اروپایی و ایران اسلامی‌ هستم.
طبقه روشنفکر و آگاه می‌داند که جوامع اروپا در پنج قرن پیش، عقب‌افتاده، خرافاتی و در حال نخوت به‌سر می‌برد و کلیسا در همه جا تعیین کننده و حاکم بود. کسی جرات مخالفت و ایستادگی با کشیش‌ها را نداشت. آنها با تحمیق افراد جامعه و جلوگیری از رشد فکری، آنها را به پیروی کورکورانه دعوت می‌کردند و به‌این وسیله مقام و جایگاه‌های فرضی بهشت را به افراد وعده داده و حتی با کسب و اخذ پول می‌فروختند و کسی را یارای مخالفت با این روش نبود. دانشمندان بزرگ را که پی به حقایق این کره زمین برده و جسورانه از آن دفاع می‌کردند، به زندان ابدی و آتش زدن محکوم می‌کردند. این جامعه عقب‌افتاده در پانصد سال پیش تکان خورد و خود را با رنسانس و تولد نو از بند کلیسا خارج کرد و کم‌کم سیر پیشرفت جامعه را طی نمود و با اختراعات و اکتشافات و کشف درست حرکات زمین و مجموعه شمسی و نیروهای محرکه (مانند خورشید و انرژی آن که در روی زمین تاثیر می‌گذارد)، زندگی روزمره را تغییر داد. کشف قدرت بخار، ایجاد برق و استفاده از انرژی، امکان جابه‌جایی از یک مکان به مکان دیگر را با وسایل جدید و سفرهای مختلف، عملی و دید مردم را با کشف مناطق مختلف روی زمین و استقرار در آن و ازسویی، عادات و رسوم مردم بومی‌ را تغییر می‌ دادند و اگر جوامع احتیاجات روزمره خود را تامین شده نمی‌ دیدند، با کشتی از نقاطی به‌جای دیگر کوچ کرده و از داده‌های طبیعی روی زمین استفاده می‌کردند و با سلاح دانش با قدرتمندی بیشتر بر جوامع دیگری که عقب‌افتاده بودند، حاکم شده و نظام‌های استعماری را در مناطق مختلفی در آمریکای جنوبی آفریقا و اقیانوسیه به‌وجود آوردند.
با اختراع چاپ در قرن پانزدهم و ارایه عقاید دیگران، راه شکوفایی و نوآوری گشوده شد. در دو قرن پیش دانشمند آلمانی به نام «الکساندر فن همومبولت»
مسافرت‌های طولانی به نقاط مختلف جهان از جمله آسیا نمود و همه جا با کنجکاوی به جوامع مختلف جهانی و طبیعت‌های کاملا متنوع چشم دوخت و تجارب خود را در اختیار مراکز علمی ‌اروپا قرار داد. او پی برده بود که برای پیشرفت جامعه باید تحول اساسی در دانشگاه‌ها انجام گیرد و این مراکز به شیفتگان جوان آموزش داده و نیروی کنجکاوی آنها را تقویت و برای نوآوری آماده سازد.
او اولین بار ساختار دانشگاه‌ها را به شکل امروز ترسیم و تبلیغ نمود و از سه وظیفه بزرگ موسسه دانشگاهی، آموزش، تحقیق و کارعملی، به‌عنوان سه رکن اساسی در سیستم که
پا به پای همدیگر باید حرکت نموده و نزج بگیرند، سخن گفت.
عقاید این دانشمند بزرگ باعث شد دانشگاه‌های آلمان به‌حرکت افتند و تا اوایل جنگ اول جهانی پرچمدار علم گردند و با پیروی دانشگاه‌های آمریکایی از این سه رکن اساسی و امکاناتی که در این سرزمین ثروتمند با جمعیت فعال آن (که از ممالک مختلف اروپا مهاجرت کرده در طول یک قرن سکنی گزیده بودند) توانستند نیروهای نخبه را تربیت کرده و پیشرفت این مملکت با وسعت را به‌سوی بزرگ‌ترین قدرت علمی ‌و صنعتی و اقتصادی جهان پیش ببرند، به‌طوری که حاصل فعالیت نسل نخبه، ایجاد اختراعات و اکتشافات فراوان در تمام زمینه علمی ‌شد، به‌خصوص اینکه با اهمیت دادن به نیروی ممالک دیگر بدون در نظر گرفتن ملیت اصلی آنها هیچ‌گونه ممانعت برای جذب استعدادها از کشورهای دیگر وجود نداشت.
بعد از جنگ اول جهانی و خراب شدن اقتصاد کشورهای اروپایی مهاجرت از کشورهای اروپایی به ‌طرف آمریکای شمالی شتاب بیشتری به‌خود گرفت و بروز جنگ دوم جهانی، موج دیگری از مهاجرت افراد نخبه اروپایی را به‌خصوص از مراکز علمی ‌آلمان به‌علت دنبال‌گیری از سیاست نژادپرستی و همچنین از انگلستان و ایرلند به‌وجود آورد و حاصل آن ایجاد دانشگاه‌های زیادتر و توجه مردم آمریکا و مراکز اقتصادی برای دراختیار گذاشتن سرمایه‌های خود به‌عنوان Foundation در مراکز علمی، ‌به جای پرداخت مالیات و قرار گرفتن در صدر پیشرفت‌های علمی ‌شد، به‌طوری که نیم بیشتری از انتشارات علوم در جهان منحصر به کشور آمریکا و جاذب بودن مراکز علمی ‌آن کشور برای فعالیت شد.
اگر تا قبل از جنگ جهانی دوم، آمریکا کشور متشکل از مهاجرین اروپایی بود، بعد از جنگ جهانی دوم و در نیمه قرن بیستم، نخبه‌های جوان کشورهای آسیایی و آمریکای جنوبی هم فعالیت علمی ‌و زندگی در کشور آمریکا را بر ماندن در ممالک خود ترجیح می‌‌دادند.
تعداد مجلات علمی ‌منتشره از آمریکای شمالی و مقاله‌های علمی چاپ شده به زبان انگلیسی از این کشور چند برابر تعداد مجله‌های علمی ‌و مقالات منتشره از کشورهای دیگر جهان شد و زبان انگلیسی تنها زبان علمی ‌کشورها به حساب آمد.
مجلات منتشره در کشورهای اروپا هم که علمی ‌بودند، کم‌کم مقالات علمی ‌خود را به زبان انگلیسی منتشر می‌کردند و قواعد و نظم اتخاذ شده از طرف منابع علمی ‌آمریکا، حاکم بر نوع انتشارات و سیستم ارتباطات علمی ‌گردید، به‌طوری که بدون مسلط بودن بر زبان انگلیسی هرگونه شرکت در روند پیشرفت برای ژاپن به‌عنوان کشور صنعتی آسیا و چین و هندوستان به‌ عنوان بزرگ‌ترین ممالک پرجمعیت جهان غیرممکن و چاره‌ای جز تبعیت نبود.
ایران هم که از زمان صدارت امیرکبیر به اهمیت داشتن ارتباطات باجهان متمدن واقف شد و تا قبل از جنگ جهانی دوم از فرهنگ علمی ‌کشورهای اروپایی به‌خصوص فرانسه و کمتر آلمان و انگلستان نیرو می‌گرفت، بعد از جنگ جهانی دوم توجه خود را معطوف به آمریکا و ارتباط علمی ‌با آن کشور نمود، گرچه انقلاب اسلامی ‌ایران رابطه را که با چند دانشگاه آمریکایی به‌وجود آمده بود، از بین برد، ولی غیرمستقیم این ارتباط علمی ‌با استقبال از کتب و مجلات انگلیسی چاپ شده در آمریکا و انگلستان در سطح گسترده و با ندیده گرفتن حقوق پخش انتشارات علمی ‌(Copy right) نه‌‌تنها به وقفه نیفتاد، بلکه با توجه به گسترش کمی‌ مراکز آموزشی در تمام شهرهای استانی و شعبات دانشگاه آزاد اسلامی‌ شتاب بیشتری به خود گرفت. تعداد دانشجویان که از اول انقلاب از صدهزار نفر بیشتر نمی‌شد، با اضافه شدن جمعیت ایران در مدت زمان ۲۹ سال به دوبرابر، بیش از ۱۵ برابر گردید.
حال باید دید آن تحولی که باید بعد از هر انقلاب صورت بگیرد، با وسعت چشمگیر کمیت آموزش در بین جامعه جوان در دانشگاه‌های ما به‌وجود آمد یا خیر؟ بررسی این سوال برای یافتن راه پیشرفت نسل جوان جامعه ما از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. باید این گسترش آموزش مورد ارزیابی دقیق قرار گیرد، به‌خصوص آنکه مسوولان منتخب مملکت ما گاهگاهی روند پیشرفت‌های کسب شده را مورد سوال قرار داده و به ارزش‌های دوره اول انقلاب اشاره و خواستار بازگشت به دوره اول بعداز انقلاب شدند.
در اولین دوره بعد ازانقلاب سعی تمام جوانان انقلابی و نهادها در این بود که دانشگاه‌ها را از آن عده که طرفدار رژیم شاهنشاهی بودند، پاک کنند و با بستن دانشگاه‌ها و اخراج روسای سابق آن، در این هدف هم قاطعانه جلو رفتند و در خیلی از مواقع به‌علت تب موجود در جو جامعه، افراد تندرو با دادن شعارهای برتری مکتب بر تخصص، تعداد زیادی از دانشمندان و افراد دلسوز و یا با ارزشی را که احتمالا طرفدار پروپاقرص جو حاکم بر جامعه نبودند، از دانشگاه دور کردند و در یک دوره کوتاه این جوانان انقلابی خود با سمت تازه استادیاری که کسب کرده بودند، مسوولیت دانشگاه‌ها را در همه جا به‌عهده گرفتند و تدریس «کمیت برکیفیت» را ترجیح داده و تعداد مراکز آموزش دانشگاهی را افزایش و مدرسین جوان و استادیاران را حاکم بر دانشگاه نمودند.
این روند باعث شد تعدادی از استادان و دانشیاران که از قبل در دانشگاه‌ها به‌کار خود ادامه می‌‌دادند، نسبت به آینده و مسوولان تازه دانشگاه دلسرد و بی‌تفاوت شده ومجبور به ترک دانشگاه گرفته و یا خود را بازنشسته کرده و کار در مراکز آموزشی غیردولتی و شعبات دانشگاه آزاد اسلامی‌ ‌را انتخاب و یا ادامه فعالیت در دانشگاه‌های خارج از کشور را برگزینند.
با توسعه و بالا بردن تعداد دانشجویان ورودی و دانشکده‌های پزشکی و ادغام بیمارستان‌های دولتی به دانشگاه‌ها، امکان آموزش را به‌طور چشمگیری در فاصله کمتر از ده سال توسعه داده و کمبود پزشک را به‌خصوص در مناطق دور از مراکز استان جبران و به فعالیت بهداشتی چند هزار پزشک خارجی از ممالک آسیای شرقی خاتمه دادند.
در طول این تغییر و تحول، دو مقوله اساسی که در دانشگاه‌ها باید مورد توجه قرار گیرد، متاسفانه به‌فراموشی سپرده شد و کم‌کم از وظایف اصلی دانشگاه‌ها خارج گردید،یکی توجه به کیفیت و ارتقای سطح علمی ‌دانشگاه‌ها و به‌وجود آوردن طبقه نخبه دانشگاهی که باید برای پرورش جامعه به‌عنوان الگو قرار گرفته و مظهر ارزش‌های انقلابی جامعه باشد و مقوله دیگر، ایجاد بستر مناسب برای رشد استعدادها از راه قبول حداقل نظم و توجه به تولید علم که این هم تا حدودی بستگی به مقوله قبلی داشت.
● نبود طبقه نخبه و جذابیت کار در دانشگاه‌ها
هدف اصلی یک انقلاب فرهنگی، به‌وجود آوردن طبقه نخبه یا به عبارت دیگر انتخاب بهترین استعدادها است که وقت فعال خود را صرف حل مسایل جامعه و پیشنهاد راه حل آنها و آموزش افرادی مانند خود بنماید. فرد نخبه کسی است که از بهترین اطلاعات و فنون زمان در رشته خود برخوردار و با تحقیق و تفحص در توسعه دانش کوشش نموده و فعالیت نوآوری و اختراع و اکتشاف داشته باشد. اگر در سال‌های اول بعد از انقلاب و در دوره جنگ تحمیلی توسعه کمی‌ در مراکز دانشگاهی ما حاصل شد، پس از آن هیچ توجه لازم برای به ‌وجود آمدن طبقه نخبه در دانشگاه‌ها انجام نگرفت.
نگاهی به فعالیت مدرسان دانشگاه‌ها نشان می‌ دهد تعداد ساعاتی که آنها در محل کار خود در سال‌های گذشته حضور داشته‌اند، به تناسب محل کار، متفاوت و پایین‌تر از نیمی ‌از وقت رسمی ‌لازم به حضور خود در مراکز دانشگاهی بوده است. مسوولان امور متاسفانه از اقدامات اساسی که باید برای به‌وجود آمدن افراد نخبه دانشگاهی انجام دهند، سرباز زدند.
● حفظ افراد نخبه درصدر امور
در این ۲۸ سالی که از انقلاب می‌گذرد، تمام قوانین و نظام مدیریت دانشگاه‌ها و مراکز علمی ‌برپایه انتخاب از بالا بوده است. رییس دانشگاه به‌وسیله وزیر مسوول دولت حاکم و روسای دانشکده‌ها به‌وسیله رییس دانشگاه و روسای دپارتمان‌ها به‌وسیله رییس دانشکده تعیین می‌شدند و اعضای هیات امنا هم که از طرف شورای انقلاب فرهنگی انتخاب می‌شدند، برحسب رای رییس دانشگاه گاهگاهی برای اخذ تصمیمات دور هم جمع شده و در جریان کار دانشگاه قرار می‌گرفتند.
مدت بیش از نیم قرن است که گام بزرگی در دانشگاه‌های ممالک پیشرو به سمت استقلال دانشگاه‌ها برداشته شده است، البته برحسب اینکه دانشگاه‌های ممالک پیشرو دولتی یا ملی باشند، نوع و حدود استقلال آنها متفاوت بوده است. اگر در اوایل قرن گذشته تعیین‌کننده سرنوشت دانشگاه بر شانه افراد معدودی بود که با شرایط خاصی انتخاب می‌شدند، به‌مرور زمان این مسوولیت به دوش تعداد زیادتری از استادان و مدرسین دانشگاه گذاشته شد.
در نیمه اول قرن گذشته، روسای بخش‌ها و دپارتمان‌های دانشگاه‌ها از راه رقابت و برحسب صلاحدید متخصصین آن رشته از میان چند کاندیدا به‌وسیله کمیسیونی منتخب از روسای بخش‌ها انتخاب می‌شدند و این روسای بخش‌ها و دپارتمان‌ها بودند که مسوولیت کامل را برای انتخاب همکاران خود در آن بخش به‌عهده می‌گرفتند و با تعداد کمی ‌دیگر تعیین کننده سرنوشت دانشگاه و تعیین رییس دانشکده و دانشگاه بودند. در دانشگاه‌های خصوصی هم که در نیمه دوم قرن گذشته با توسعه بیشتر آموزش به‌وجود آمد، هیات امنا و موقعیت کسانی که بودجه دانشگاه را تهیه می‌کردند، مسوولان را با همکاری روسای بخش‌ها انتخاب می‌نمودند.
اصول و پایه دموکراسی که در نیمه اول قرن گذشته محدود به بعضی از ممالک بود، بعد از خاتمه جنگ جهانی در تعداد زیادی از ممالک اروپا رشد بیشتری به‌خود گرفت و در نیمه دوم قرن گذشته سرنوشت دانشگاه‌های دولتی و بلکه به مرور زمان نمایندگان قشرهای دیگر دانشگاهی از جمله دانشیاران و بعد استادیاران و رزیدنت‌ها و حتی کارمندان اداری دانشگاه و دانشجویان هم در تعیین سرنوشت دانشگاه دخالت داشتند، به‌طوری که در کشورهای اروپایی هنگام اختلاف‌نظر بین نمایندگان هیات علمی، ‌نماینده دانشجویان و کارمندان نقش تعیین کننده داشتند. همه گروه‌ها با هم حاکم بر سرنوشت دانشگاه شدند و دولت و نمایندگان آن فقط کنترل و بازرسی را در دانشگاه به‌عهده گرفتند و به‌طور محدود می‌توانستند در انتخاب افراد کلیدی دانشگاه دخالت کرده یا از انتخاب آنان جلوگیری کنند و امکان این را داشتند تا از بین چند کاندیدای مشخص شده، یک نفر را به‌طور رسمی‌ گزینش کنند.
در سیستم حاکمیت دانشگاه‌های اروپایی مسوولیت‌ها برحسب اهمیت جایگاه فرد در دانشگاه به‌طور جمع بین اعضای دانشگاه به‌وسیله خود آنها تقسیم می‌گردد، اما از آنجایی که روسای بخش‌ها و دپارتمان‌ها برای پیشرفت دانشگاه از اهمیت خاص برخوردارند، انتخاب آنها برطبق رای متخصصین و استادان آن رشته از میان بهترین و اصلح‌ترین فرد در بین کاندیداهای مختلف در آن کشور یا در سطح بین‌المللی در یک کمیسیون تخصصی انجام می‌گیرد و به شورای دانشگاه که در آن نمایندگان تمام گروه‌ها حضور دارند، پیشنهاد می‌شود. در این شورا این انتخاب با حضور اکثریت اعضا که در آن موافقت استادان مستتر است، انجام گیرد.
در زمان حال، در کشورهای اروپایی اعضای دانشگاه‌ها به‌طور تمام وقت در دانشگاه‌ها فعالیت دارند و خود در انتخاب همکاران یا روسای بخش‌ها به تنهایی یا به‌طور اشتراکی با همکاران خود تصمیم می‌گیرند و در یک محل کار می‌کنند و پیشرفت بخش و محل کار خود را با سرنوشت فعالیت خود وابسته می‌دانند و با رقابت بهتر و فعالیت بیشتر و علاقه و نوآوری امکانات بهتری را از نظر بودجه و توسعه بخش برای فعالیت خود به‌وجود می‌آورند و با تغییر دولت و حاکمیت سیاسی، تغییری در روند کار دانشگاه‌ها به‌وجود نمی‌آید و حقوق آنها برحسب درجه علمی ‌و فعالیت آزاد و محدود آنها در محیط دانشگاه تعیین می‌گردد.
برخلاف روند دانشگاه‌های پیشرفته، مدرسین دانشگاه‌های ایران، چه قبل از انقلاب چه بعد از انقلاب، برحسب وظیفه خود درس می‌دهند، ولی در انتخاب همکاران خود و انتخاب افراد کلیدی نقشی نداشته و نمی‌توانند تغییری در نظام حاکمیت دانشگاه بدهند. بی‌تفاوتی و عدم دخالت در سرنوشت دانشگاه، سیاست روز است. اگر عده بسیار کمی‌ با داشتن نفوذ و رابطه با حاکمیت نظام تغییرات و تحولاتی را در تعداد کمی ‌از بخش‌ها و رشته‌های دانشگاهی به‌وجود آورده‌اند، این حرکت در بخش‌های دیگر خاموش بوده و تحول اساسی ایجاد نشده است. عدم حضور مدرسhن دانشگاه در محل کار خود، بهترین شاهد برای این بی‌تفاوتی و بی‌علاقگی به تغییرات است. در یکی از بیمارستان‌های دانشگاه تهران، میزان متوسط حضور یک مدرس بیش از دو تا سه ساعت در روز نبوده است.
آیا با عدم حضور و نبود علاقه به پیشرفت‌کار می‌توان به تربیت نسل جدید و نوآوری درمملکت امیدوار بود؟ آیا این محیط مسکون و بدون تحرک می‌تواند برای جذب جوانان با استعداد و علاقه‌مند ما که خواهان نوآوری هستند، مناسب باشد؟ فرار مغزها و ترک جوانان تیزهوش و نخبه مملکت ما را نمی‌توان عامل این وضع دانست؟ آیا می‌توان دانشگاه‌های ممالک پیشرو را که استادان آن که فقط در محیط دانشگاه فعالیت کرده و تمام وقت روزانه خود را برای پیشبرد علم و نوآوری به‌کار می‌برند و جزو پانصد دانشگاه برتر جهان هستند، با یک دانشگاهی که افراد آن حضور محدود و عده‌ای از آنها هدف ترک هرچه زودتر محیط کار را دارند، مقایسه کرد و انتظار تربیت نسل جوان را برای تغییر و تحول داشت؟
● عدم تامین معیشت مدرسان دانشگاه در ایران و اثر آن در رشد علمی
هدف دانشگاه‌های ایران از هنگام تاسیس در نیمه اول قرن گذشته، معطوف به تربیت و آموزش جوانان بود. آن سه رکنی را که هومبولت در دو قرن پیش برای پیشرفت دانشگاه‌های کشورهای اروپایی لازمه ترقی و تعالی می‌دانست، یعنی علاوه بر آموزش و کار عملی لازم، توجه به تحقیق و نوآوری نادیده گرفته شد و شرایط عملی برای پیاده کردن این سه رکن به‌وجود نیامد، زیرا احتیاج به بودجه زیادی داشت که باید تامین یک زندگی آبرومندانه، چه در موقع کار و چه در زمان بازنشستگی را برای همه مدرسین به‌وجود آورد.
دولت و مسوولان از آن ابتدا حاضر به تامین این بودجه نبودند، از طرف دیگر تعدادی از استادان دانشگاه هم که به‌کارهای خصوصی در خارج از محیط دانشگاه عادت کرده و درآمد هنگفتی به دست می‌آورند، حاضر به محدود شدن این درآمد با فعالیت تمام‌وقت در دانشگاه نبودند. به این صورت به‌مرور زمان در تمام دانشگاه‌های ایران زمان حضور مدرسین حداکثر نیمه‌روزه یا کمتر از آن شد و غیر از آموزش و دادن درس‌های تئوری به دانشجویان فعالیت تحقیقاتی برای نوآوری علمی، ‌به‌طور کلی جزو برنامه کار استادان دانشگاه قرار نگرفت، از طرف دیگر عدالت اسلامی‌ هم که یکی از شعارهای اصیل انقلاب بود، مانع از آن شد که اختلاف چشمگیری بین حقوق کارکنان غیر آکادمیک و مدرسین دانشگاه به‌وجود آید و از آنجایی که حقوق آکادمیک برای هر مدرس، چه استادیار یا دانشیاری یکی بود و مسوولان دانشگاه می‌توانستند از هر گروهی برگزیده شوند و همه باید شرایط حاکمیت بر جامعه را که داشتن تعهد و التزام به انقلاب و اسلام بود، بپذیرند؛ لذا سرنوشت دانشگاه به دست افراد جوان و بدون تجربه افتاد و وظیفه بزرگ دانشگاهی که همانا جذب طبقه نخبه جوان و ایجاد نوآوری علمی ‌است، به حاشیه کشیده شد و این روند نه تنها در زمان جنگ تحمیلی با عراق، بلکه پس از آن هم ادامه یافت.
در یک بررسی که نویسنده این مقاله از تعداد انتشارات علمی ‌که قبل و بعد از آن انقلاب درمجلات علمی ‌جهان چاپ شده بود درسال ۱۳۷۲ انجام داد، این پسرفت علمی ‌چشمگیر بود. با گذشت دوره جنگ و بعد به‌وجود آمدن ارتباطات با خارج از کشور و شرکت اعضای هیات علمی ‌در کنگره‌های علمی، ‌مدرسین جوان که حاکم بر سرنوشت دانشگاه‌ها شده بودند، کم‌کم متوجه شدند که چه‌قدر از پیشرفت‌های علمی ‌جهان دور شده و از قافله عقب مانده‌اند. مسوولان به فکر چاره افتادند که چه باید کرد تا این روند توقف قطع شده و مقوله تحقیقات جزو وظایف افراد دانشگاهی قرار گیرد.
اگر تا این زمان چاپ چند مقاله در مجلات داخلی و داشتن چند سال سابقه آموزش برای ارتقای علمی ‌از استادیاری به دانشیاری کافی شناخته شده بود، با وجود اینکه ارتقا از استادیاری به دانشیاری و یا از دانشیاری به استادی با هیچ‌گونه مزیت، جز بالا رفتن حقوق کم توام نبود، یک مرتبه چاپ حداقل سه مقاله به زبان انگلیسی جزو شرایط ارتقای علمی ‌تشخیص داده شد و چاپ مقالات هم در مجلات علمی ‌ممالک خارج با مزیت علمی ‌و مادی توام و این سیاست اخذ شده در چهار، پنج سال اخیر باعث شد تعداد مقالات منتشره در مجلات بین‌اللملی که در دهه اول انقلاب از صد عدد در سال تجاوز نمی‌کرد، کم‌کم زیادتر شده و بعد به دوهزار مقاله در سال برسد و تعداد مجلات داخلی (به حدود بیش از ۱۲۰ عدد) و انگلیسی زبان (به بیش از ۱۰ عدد) هم به‌طور چشمگیر بالا رود و در دو سال اخیر هم حقوق مدرسین دانشگاه که کفاف نیمی‌از اجاره منزل آنها هم نمی‌شد، چند برابر افزوده شود و همچنین با زیادتر شدن بودجه تحقیقات از ۳/۰ درصد درآمد کلی به ۶/۰ درصد رسیده و تعداد مراکز تحقیقاتی در قسمت علوم پایه و پزشکی به بیش از صد عدد برسد. حال باید دید با این تغییراتی که در چند سال اخیر انجام گرفته، زیربنای ساختار تحول لازم که باید از ابتدای انقلاب به‌وجود آید، در حال به‌وجود آمدن است؟
ساختار تحول لازم جذب افراد نخبه برای کار در دانشگاه است و جذب افراد نخبه هم بستگی به داشتن و فعالیت افراد نخبه و نمونه در صدر مسوولیت‌هاست. از آنجایی که استقلال کامل دانشگاه و سپردن کارها به دست خود دانشگاهیان که بهتر از همه واقف به چگونگی روند پیشرفت و عقب ماندگی دانشگاه هستند، عملی نشده، لذا نمی‌توان انتظار تغییر و تحول اساسی را داشت و متاسفانه گام‌های اولیه که در دولت قبلی در سطح وزارت علوم انجام گرفت و انتخاب رییس دانشگاه و روسای دانشکده را به‌عنوان حرکتی لازم در جهت استقلال دانشگاه به دانشگاهیان واگذار می‌کرد، در دولت جدید متوقف و روند سپردن کارها به اعضای هیات علمی ‌هم پس گرفته شد و افق امید برای تغییر و تحولات لازم ناپدید گردید.
گرچه تامین معیشت مدرسین دانشگاه به‌خصوص برای افراد جوان مورد توجه قرار گرفته، ولی اصل مهم پیشرفت دانشگاه یعنی «استقلال دانشگاه» و نظارت بر کار آنها به جای دخالت، هنوز با گذشت بیش از ۲۹ سال از انقلاب خواست حاکمیت نظام نیست و تا مادامی که این اصل مورد توجه قرار نگرفته و تامین معشیت زندگی مدرسین دانشگاه و بی‌نیاز ساختن آنها به‌کار خارج از دانشگاه به تحقق نرسیده، نمی‌توان در ساختار اصلی دانشگاه تغییر چشمگیری را به‌وجود آورد و مانع از فرار نخبگان جوان از ایران و توجه آنها به فعالیت درمراکز آموزشی جهان که در آن تمام‌وقت به فکر فعالیت علمی ‌و نوآوری با در نظر گرفتن سه اصل بزرگ هومبولت هستند، گردید. پیشرفت‌های چند ساله اخیر هم نمی‌تواند تغییری در تحول لازم که همه در اوایل انقلاب انتظار آن را داشتند، بدهد. با وجود این باید اذعان کرد که ترقی کسب شده در چند سال اخیر، نمونه کوچکی از پتانسیل بزرگی است که در افراد جوان دانشگاهی به‌خصوص قشر زنان فعال و مسوولیت‌پذیری آنها که در سال‌های اخیر بیشتر به خدمت در دانشگاه هدایت شده‌اند، می‌باشد.
● دانشگاه مطلوب و ایده‌آل چگونه باید به‌وجود آید؟
دانشگاه مطلوب و ایده‌آل همان‌طور که قبلا به آن اشاره شد، زمانی به‌وجود می‌آید که نخبگان با‌تجربه و دلسوز، مسوولیت کامل را در اختیار داشته و با گذشت و فداکاری محیط کاملا آموزشی و تحقیقاتی به‌وجود آورند که بهترین دانشجویان نخبه را بتوانند به جای فرار از مملکت، جذب فعالیت در دانشگاه نموده و در محیط آرام و با ثبات، بدون داشتن دغدغه تامین معاش دور از طمع مالی و فرهنگ جمع مال، مشغول به‌کار آکادمیکی یعنی عاشق آموزش و تحقیق و نوع‌آوری شوند. جامعه ما که خوشبختانه از نظر داشتن قشر جوان و آماده به فعالیت از شرایط بسیار مناسبی برخوردار است، می‌تواند در فاصله ۱۰ تا ۲۰ سال گامی ‌را که در تمام دانشگاه‌های پیشروی جهان به سمت ایجاد دانشگاه‌های مطلوب برای پیشرفت جامعه برداشته شده است، بردارد.
قوانین فعلی باید در جهت ایجاد محیط فعالیت برای نخبگان تغییر کند و نظم فعلی که هر استادیاری می‌تواند تا زمان بازنشستگی به‌عنوان عضو هیات علمی ‌در دانشگاه بماند، کاملا کنار گذاشته شود و فقط به کسانی اجازه فعالیت به‌عنوان مدرس دانشگاه داده شود که بتوانند وظایف خواسته شده از آنها را انجام داده و تمام‌وقت در خدمت و تربیت نسل جوان دانشجو باشند، بنابراین ماندن در دانشگاه باید با فعالیت مطلوب و توام با آموزش و تحقیق‌های زیربنایی بستگی داشته باشد و با قراردادهای کار محدود به دو تا چهار و شش سال برحسب درجه و فعالیت علمی ‌برای استادیاران تضمین گردد و چنانچه استادیاری نتوانست در فاصله ۶ سال شرایط کسب مقام دانشیاری را به‌وجود آورد باید دانشگاه را ترک کرده و جای خود را دراختیار استادیار جوان دیگری که آمادگی لازم برای قبول این وظیفه خطیر و بزرگ را دارد، بدهد. روسای بخش‌ها و استادان و دانشیاران باید بتوانند علاوه بر حقوق فعلی همان‌طور که در دانشگاه‌های ممالک غرب معمول است، با انجام کار خصوصی در دو تا سه بعداز ظهر در محیط دانشگاه و داشتن چند تخت برای بیماران خصوصی و پیگیری آنها تامین معشیت زندگی داشته باشند. در کشور ترکیه، همسایه ما، همه استادان که روسای بخش‌ها هستند، حق کار در محیط خارج از دانشگاه را ندارند و با حقوقی برابر هزار و پانصد یورو، اضافه درآمدی بین پانصد تا هزار و پانصد یورو برحسب فعالیت و ارزش کارشان به‌طور تمام‌وقت در دانشگاه استانبول دارند و افراد دیگر استاد یا دانشیار که تن به‌کار تمام وقت نمی‌دهند، با حقوق بسیار کمتر از استادان تمام وقت (حدود پانصد یورو) وابسته به دانشگاه و به صورت نیمه‌وقت کار می‌کنند.
به‌طور خلاصه باید گفت که ایجاد استقلال برای دانشگاه‌ها و نظارت مسوولان وزارتخانه برکار دانشگاه‌ها بجای دخالت مستقیم، شرط اصلی را برای تحول لازم در دانشگاه به‌وجود می‌آورد، از طرف دیگر با انتخاب با تجربه و شایسته‌ترین افراد برای پست‌های کلیدی دانشگاه و روسای دپارتمان‌ها از راه رقابت آزاد و تهیه بودجه بنابر خواست‌های متناسب آنان می‌توان شرایط را برای جذب جوانان و رغبت آنها برای کار در داخل ایران به‌وجود آورد و از آنجایی‌که ایجاد این تحول بدون ازدیاد بودجه غیرعملی است، دولت جمهوری اسلامی ‌باید توجه خاص و لازم را به دانشگاه‌ها با اضافه کردن بودجه هم برای تهیه بهترین تجهیزات بیمارستان‌های دانشگاهی و هم به‌خصوص برای بخش تحقیقات که فعلا حدود ۶/۰ از بودجه دولتی می‌باشد، بنماید و به مرور بالا بردن میزان بودجه تحقیقات به‌طرف یک تا دو درصد، عملا زیربنای تحولات لازم را به‌وجود آورد و روند ترک جوانان نخبه ایران را که بهترین و بزرگ‌ترین سرمایه ملی و پایدار هر جامعه است، کند نموده و از فعالیت آنها در دانشگاه‌های ممالک غربی جلوگیری کند.
 
دکتر صادق مسرت - استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  3:21 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / سهم دانشگاه در نوآوری

 

سهم دانشگاه در نوآوری
سهم دانشگاه در نوآوریامروزه نگاه به فرآیند توسعه شدیداً تغییر کرده و در سالهای اخیر جنبه سیستمی این فرآیند مورد توجه ویژه قرار گرفته است. برخورداری از یک سیستم نوآوری، استمرار و بقای فرآیند رشد مبتنی بر فن آوری را تضمین می کند. خروجی سیستم ملی نوآوری، ایجاد، اشاعه و کاربرد فنآوریست. ناکارآمدی نظام ملی نوآوری، منجر به عدم گسترش فعالیتهای علمی و فنآوری و از دست رفتن مزیت ها و فرصت ها می شود.
دولتمردان می گویند که «ما از فعالیتهای پژوهشی پشتیبانی می کنیم، پس چرا پژوهشهای علمی از اقتصاد و فرهنگ ملی پشتیبانی نمی کند». این شکوه به این واقعیت می انجامد که «اگر پژوهشهای علمی به نیازهای جامعه بیشتر توجه نکند، چیزی مگر صمیمیت خشک و خالی در پشتیبانی از علوم از ما انتظار نداشته باشید».
پاسخ دانشگاهیان این است که «پژوهش به پیش کشیدن موضوعاتی می پردازد که هنوز مطرح نشده است. و از طرفی راه رسیدن ایده های تحقیقاتی به محصولات رقابت پذیر، اگر نگوییم نامعلوم، می توان گفت: بسیار ناهموار است. بیست و پنج سال تمام میان کشف ساختمان DNA و سبز شدن ناگهانی نخستین شرکتی که توانست پولی از این طریق به دست آورد، فاصله افتاد. شاید کشف دلیل قطعی حرکت قاره ها بر پوسته زمین، که برای آن به دو دانشمند انگلیسی جایزه نوبل دادند، هنوز مشاغل تازه ای پدید نیاورده باشد. اما این کشف سبب آگاهی بیشتر و از این رو کارآمدتر شدن همه زمین شناسان کاربردی شده است. اینکه دانشگاه با تربیت مردان و زنان جوانی که قادر به پژوهش باشند و ضمن پشتیبانی از علم و معرفت، به حل مسائل عاجل تر عرصه ملی و بین المللی نیز کمک کنند، پاداشی است که بی هیچ تعهدی پرداخت شده است».
برخی دانشمندان ماهیت سؤالات را به سه دسته تقسیم کرده اند. سؤال حال، سؤال قال و سؤال استعداد. سؤال حال یعنی همواره، سؤالی برای پاسخگویی وجود دارد و اگر چنین نبود، چشم ما بر عالم بسته است، لذا حرکت آگاهانه وجود ندارد. سؤال قال یعنی اینکه دانشمندان ناخواسته با سؤالاتی روبرو می شوند که لازم است به آن پاسخ دهند. آنچه که از بی پاسخ گذاشتن این سؤالات از دست خواهند داد، به مراتب بیشتر از آن است که خدای نکرده تصور شود، از بی پاسخ گذاشتن آنها بدست خواهند آورد. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: ایهالناس اذا علمتم، اعملو، لعلکم تهتدون، یعنی «ای مردم هنگامی که علم پیدا کردید، عمل کنید تا اینکه هدایت تازه ای بدست آورید». سؤال استعداد هم یعنی اینکه همواره نسبت به شکوفایی استعدادهای موجود، مسؤلیم و در این خصوص از دانشمندان انتظار بیشتری می رود.
هرگونه محیط انتزاعی دانشگاه، مخل شکوفایی استعدادها و پیدایش نوآوری است. دانشگاه نسبت به استعدادهایی که در خود جای داده و یا در محیط پیرامونی مشاهده می شود باید پاسخگو باشد. یعنی اینکه اولاً استعدادها برطبق آنچه که سیاستهای کلان و استراتژی ها، چگونگی آن را مشخص کرده اند، باید شکوفا شده و بکار گرفته شوند. ثانیاً همواره استراتژی های متأثر از دستاوردهای مدیریت دانش، اصلاح شده و در دور بعدی بکار رفته می شوند. مدیریت دانش نقش اصلی را در تأمین سرمایه های دانشی مورد نیاز تولید کالا و خدمات ایفا می کند. از طرفی خود متأثر از استراتژی هایی است که نوع تولید و خدمت را مشخص کرده است. یعنی هم مدیریت دانش در تدوین استراتژی ها نقش دارد و هم مدیریت استراتژی است که مدیریت دانش را مقید می کند که چگونه در مسیر برآوردن نیازها و دستیابی به اهداف تعیین شده، حرکت کند.
وقتی ملاحظه می گردد که مثلاً در رشته زمین شناسی نفت، مزیتهای خوبی داریم و در عین حال دانشمند و متخصص به تعداد کافی تربیت نشده اند. این یعنی اینکه اگر قرار است پژوهش مسئولیت اصلی دانشگاه شود، این نظام پژوهشی باید هم عاقلانه باشد و هم منصفانه.
افزایش اثربخشی تحقیقات، افزایش تولید ناخالص داخلی، اشتغال زایی مولد و پایدار، افزایش حق مالکیت فکری (Patent)، و کمک به رشد و توسعه کشور از طریق ایجاد و ارتقاء اقتصاد مبتنی بر دانش، مهمترین رسالت های سیستم ملی نوآوریست. نوآوری به تعاملات وابسته است و پاسخ سریع و مؤثر نسبت به نیازها و شرایط جدید جز از مسیر تعاملات دانشگاه با پیرامون خود میسر نخواهد شد. تئوری های اولیه عمدتاً مدل نوآوری را در قالب یک فرآیند خطی رسم می کردند. رواج چنین دیدگاهی با این فرض که افزایش ورودی به فرآیند نوآوری موجب افزایش خروجی نیز می شود، موجب تشویق دولت ها به افزایش مکرر بودجه های تحقیقاتی گردید. اما عدم رشد قابل قبول نوآوری و آثار اقتصادی حاصل از آن در بسیاری از کشورها، علی رغم تخصیص بودجه های کلان به امر پژوهش، نقص رویکرد خطی نوآوری را آشکار ساخت. لذا رویکردهای سیستمی یکی پس از دیگری بوجود آمدند تا اینکه مفهوم «سیستم ملی نوآوری» به عنوان چهارچوب تحلیلی مناسب برای شناخت و مدیریت این پدیده در سطح بسیاری از کشورها شکل گرفت. مقدار پولی که دولت برای علم هزینه می کند مهم است (و هنوز اهمیت اساسی دارد)، اما راهی که این پول در آن صرف می شود، اهمیت بیشتری دارد. باید راهی را طی نمود که علم منجر به پیشبرد تکنولوژی و توسعه همه جانبه گردد. در عین حال بخش خصوصی سهم بیشتری از هزینه های کلی برنامه های آموزشی را بپردازد. پدید آمدن مفهوم «سیستم ملی نوآوری» اساساً بازتاب این درک است که تولید تکنولوژی و همچنین علم، به خودی خود نمی تواند ضامن رشد اقتصادی و اجتماعی یک ملت باشد. مثلاً آمریکا در دهه ۰۸۹۱، هنوز پیشتاز تولید علم و تکنولوژی بود. اما نرخ تولید محصولات و خدمات نوآورانه شرکتهای آمریکایی به هیچ وجه قابل مقایسه با شرکتهای ژاپنی نبود. ریشه یابی این تفاوت به ویژه در اواخر دهه ۰۸۹۱ به خوبی ثابت کرد که نوآوری یا توان ایجاد محصولات و خدمات نوآورانه، چیزی به مراتب بیش از تولید علم و تکنولوژی است. شتاب گسترده بازارهای جهانی که عمدتاً مبتنی بر فنآوری های نو و ملاحظات علمی استوارند، خود مؤید این است که این ارتباطات بسیار تعیین کننده اند. البته باید متذکر شد که رشد و توسعه بدون گسترش و تعمیق توانمندی های داخل، خطر ناپایداری در فرآیند توسعه را به همراه دارد. اقتصاد مبتنی بر چنین توسعه ای در بلند مدت در معرض آسیب ناشی از فرسایش رقابت پذیری (افزایش هزینه نهاده های تولید و تغییرات فنآوری) قرار می گیرند. لذا سیاستهای توسعه صنایع مبتنی بر فنآوری پیشرفته که همراه با تغییرات سریع فنآوری است، باید بگونه ای طراحی گردد که تعامل پویا در همه بخشها، موجبات ارتقاء رقابت پذیری را فراهم سازد. از این رو لازم است تا مدیریت منسجم و دانایی محور بر توسعه فنآوری در سطح ملی و بین المللی بوجود آید. مثلاً در مناطق کمتر توسعه یافته که واجد مزیت های خاص از قبیل وجود منابع معدنی غنی، امکان دسترسی آسان و ارزان به بنادر، تکمیل زنجیره ارزش برای واحدهای بزرگ، وجود منابع انسانی مستعد و منابع تأمین انرژی، مواد اولیه و... هستند. در رقابت پذیری جانمانده و تعادل نسبی در درآمد سرانه و رفاه اجتماعی همه نقاط بوجود می آید. برای دستیابی به اهداف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در سطح جهانی، همکاری های منطقه ای و فرامنطقه ای اجتناب ناپذیر است. این نوع تعاملات خود به همکاری های سیاسی و امنیتی نیز منجر خواهد شد. بسیاری از شرکتهای ورشکسته به این نیاز جدی، توجه کافی نداشته اند و در طرف مقابل شرکتهایی که در بکارگیری توانمندی های محیطی، برنامه مشخصی، همراه با عزم و اراده قوی داشته اند، از رشد چشمگیری برخوردار بوده اند.
خصوصی سازی و سیاستهای پولی و مالی، باید بستر لازم برای مراجعه و یا مشارکت صنعت در توسعه فنآوری را بوجود آورد. بخش خصوصی علی رغم تجهیز پارکهای فنآوری کمتر به ایفای نقش در این حوزه می پردازد. در حالی که سهم نوآوری به عهده بنگاههای صنعتی نیز هست. ولی بدلیل دولتی بودن این شرکتها این سهم ناچیز است. در حال حاضر این شرکتها حتی در مرحله جذب تکنولوژی های پیشرفته نیز عاجزند. لذا بدنبال خصوصی سازی و سیاستهای صحیح پولی و مالی دولت، این نقش گسترش پیدا کرده و صنعت خصوصی سهم بیشتری از هزینه های برنامه های پژوهشی و آموزشی را می پردازد.
تربیت نیروی انسانی ماهر بخش اصلی اقدامات آینده به شمار می آید. پایه های نوآوری سالم از مدارس ابتدایی گذاشته می شود، لذا دانشجو لازم است از مدرسه مهارتها و انگیزه های لازم برای پیدایش نوآوری را بدست آورد. این امکان ندارد که بخش عمده ای از امکانات دانشگاه معطل بماند تا جوان با فرصت تفریحی که در اختیار دارد، مسئله پژوهش را دوسه سال پیش خود نگه دارد تا درباره آن فکر کند و توانایی خویش را در زورآزمایی با آن بالا ببرد. در حالی که مسائل پژوهشی حوزه های کاربردی اهداف متحرکی هستند که با آنچه که رقبا انجام داده اند سنجیده می شوند و معمولاً هزینه های تجهیزات نیز بالا است. در این حالت خیلی از استعدادها ضایع شده و بدون بهره گیری از آنها از دست خواهند رفت. درک این موضوع، کمک بزرگی در سرعت دستیابی به اهداف استراتژیک خواهد نمود. همانگونه که قبلاً ذکر شد خود استراتژی ها، سیاست ها و نظام پژوهشی نیز در این ارتباط مؤثرند. مثلاً دانشجویانی که در دوره دکتری پیوسته بیوتکنولوژی پذیرفته شده اند، نوعاً از حیث کسب این مهارتها، ایده آل به نظر می رسند و اساساً گلچین شده اند و در محیط های ایده آل، خوب پرورش یافته اند. ولی وقتی وارد محیط دانشگاه می شوند دانشگاه همپای استعداد و مهارتهای فزاینده ای که قبلاً در خود پرورانده اند، گام برنمی دارد و از این بابت مشکلات جدی ای را برای این دانشجویان که فرصتهای جذابی را در کشورهای پیشرفته، پس زده اند، بوجود خواهد آورد.
ناگفته نماند که پرداختن به علوم پایه به منظور پویایی در امر نوآوری و شکوفایی، خود یک استراتژی است. به فرموده رهبر انقلاب «علوم مهندسی و پزشکی مانند مایحتاج روزانه است. اگر به فکر سرمایه گذاری برای درآمد پایدار و پیوسته نباشیم، در ادامه پولی جایگزین این هزینه های روزانه نخواهد شد». در علوم انسانی نیز گسترش و فراگیری چتر دانش قبل از هر چیزی به ریشه های عمیق و گسترده درخت دانش برمی گردد و مقوله نوآوری در این حوزه با ملاحظات خاص خود همراه خواهد بود.
قضاوت ما اکنون نسبت به گذشتگان که کشور را تحت سیطره استعمارگران درآورده بودند، و دانشگاهها و صنایع ما را به شدت وارداتی و تقلیدی رقم زده بودند، چگونه است. اگر امروز ما به وظیفه خود در این ارتباط عمل نکنیم، و آینده ای که ملزم به ساختن آن هستیم را درست رقم نزنیم، آیندگان چگونه در مورد ما قضاوت خواهند کرد. مدیران می آیند و می روند. اگر کسی از ایشان به رهنمودهای مکرر رهبری در این خصوص توجه نداشته باشد، مجازات نخواهد شد، جز اینکه آیندگان قضاوت ناپسندی در مورد ایشان بعمل خواهند آورد.
ما گذشته قابل دفاعی در قلمرو علم و فنآوری داشته ایم. متأسفانه در مراکز آموزشی، اطلاع دقیقی از این گذشته به دانشجویان منتقل نمی شود تا اعتماد به نفس و احساس افتخار را در دانشجو زنده نگه دارد. این در حالی است که دشمنان با سوء استفاده از فنآوری، گاهی دستآوردهای گذشته ما را نیز به نام خود ثبت می کنند. تحت انفعال دشمن بودن باعث می شود تا مراکز بزرگ علمی و صنعتی و فرهنگی، متناسب با شرایط، نیازهای کشور و تمدن اسلامی عمل نکنند. ما که از چنین تمدن پرافتخاری برخورداریم نباید از الگوهای از پیش تعریف شده ای دنبال روی کنیم که در نهایت یا حرکتهای اصلاحی مبتنی بر فرهنگ و آرمانهای اسلامی مان کند گردد و یا آنطور که آنها می خواهند دستخوش تغییر شویم.
پرداختن به ایمان دینی، ظرفیت انسان متفکر را در جهت پرداختن به سؤالات، خصوصاً مشکلات جامعه، آنهم از سر دلسوزی، افزایش می دهد. در همه دنیا و با هر مسلکی پذیرفته شده است که عملکرد نوآورانه، نه تنها به چگونگی شکل گیری بنگاههای منفرد (مثل شرکت ها، بنگاههای تحقیقاتی، دانشکده ها)، بلکه به چگونگی تعامل آنها با بنگاههای اجتماعی (از قبیل ارزش ها، نرم ها و چهارچوب های قانونی)، بستگی دارد.
 
وسعت اله مقدر منابع: اسماعیل زاده، حمید، ۳۸۳۱: مجموعه مقالات ارتباط دانشگاه و صنعت، مرکز ملی تحقیقات علوم پزشکی کشور، تهران، شابک: ۴۶۹-۸۶۴۹-۰۴-.۹ سند راهبرد توسعه صنعتی کشور، وزارت صنایع. موقر نژاد، کامیار، ۲۷۳۱: بیانیه ای برای علم در بریتانیا، فصلنامه سیاست علمی و پژوهشی، شماره ۴۰ ۷۳-.۸۷
روزنامه کیهان
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  3:21 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / ظهور دانشگاه کارآفرین

 

ظهور دانشگاه کارآفرین
ظهور دانشگاه کارآفرین●مفهوم كار آفرینی
طی سالهای اخیر ورود جوانان جویای كار و كاهش تقاضا برای نیروی كار بحران اشتغال را در كشورتشدید نموده است كه باید به صورت بنیادی مورد توجه دولتمردان قرار گیرد . در این بین ورود دانشگاهیان به این حیطه نیز می تواند بسیار مؤثر باشد . رویارویی صحیح و تدابیر خاص برای حل معضل بیكاری مبتنی بر پژوهش و مطالعه ضرورت دارد با توجه به میزان رشد جمعیت در دو دهه گذشته بیكاری را می توان مهم ترین چالش اجتماعی چند دهه آینده به حساب آورد . پیامدهای این بحران گسترش فقر و افزایش پدیده های ناگوار اجتماعی است . پرداختن به بحث كار آفرینی (با توجه به این امر خالی از لطف نیست هر چند كه در خصوص ماهیت و مفهوم آن عدهٔ انگشت شماری از دانشمندان به آن پرداخته اند بنابراین تعریف استانداردی برای آن وجود ندارد . جلیل آقا صمدی در كتاب سازمان های كار آفرینی در ضمن گرد آوری مفهوم كار آفرینی از دیدگاه دانشمندان ، مهم ترین تعریف ها را به شرح زیر ارائه نموده است :
پروسهٔ ایجاد ثروت
پروسهٔ تخریب خلاق
پروسهٔ هدایت به خلق سازمان جدید بدون توجه به نوع پتانسیل سازمان
توسعهٔ موقعیت ها و اقدامهای نوآورانه همراه با خطر چه در سازمانی كه قبلاً تاسیس شده یا به صورت ازاد و مستقل
روش اداره ای است كه فرصت ها را بدون در نظر گرفتن منابع موجود و قابل كنترل فعلی تعقیب می كند .
وظایف ، فعالیت ها واعمالی كه برای تحقق فرصت شناخته شده و ایجادسازمانی مناسب باآن كمك می‌كند
پروسه ای فراتر ازشغل و حرفه بلكه كار آفرینی یك شیوهٔ زندگی است .
كار آفرینی را در كل می توان ایجاد كسب و كارهای نوآورانه تلقی كرد . فعلاً در كشور ما نظام آموزش دهندهٔ دانشگاهها ، افرادی را پرورش می دهد كه فقط می توانند شكافهای شغلی بسیار تعریف شده را پركنند و بنابراین باید حركتی عظیم در راستای تولید كار آفرینان در دانشگاهها به عنوان قطب علمی كشور صورت گیرد كه این به معنای اتصال دانشگاه با صنعت و فن آوری است كار آفرینان باید فرصت شناس باشند نظام آموزشی دانشگاه مبتنی بر یادگیری نیست ، آموزش مبتنی بر تعلیم است و این خود عاملی بر ای عدم پرورش افراد كار آفرین است .
فرد كار آفرین كسی است كه توانایی تشخیص و ارزیابی فرصت های كسب و كار دارد و می تواند منابع لازم را جمع آوری كرده و از آنها بهره برداری نموده و عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیت پی ریزی كند . (مردیث ، ۱۳۷۱ ).
پدیدهٔ كار آفرینی ابعاد گسترده ای داشته ، گرد هم آوردن منابع تكنولوژیكی ، فنی و آموزشی و مالی را در بر دارد . دانشگاهها می توانند بخشی از فعالیت خود را به پرورش كار آفرینان تخصیص دهند . هر چند دانشگاه می تواند فقط به تولید و عرضهٔ فن آوری و دانش بسنده كند و آن را در اختیار دانشجویان و جامعه بگذارد ، اما این به معنای موفقیت نیست اگر این فن آوری بدست آمده را در جامعه بكار گیرد و آن را در اختیار كار آفرینان بگذارد به معنای دیگر جنبهٔ عملی این فن آوری را نیز خودش تا حدودی عهده دار باشد ، به موفقیت علمی و عملی تواماً دست یافته است . دانشگاه می تواند افقهاو فرصت های بهره وری فن آوری را برای افراد ترسیم نماید و آنها را در جهت استفاده هدایت كند . نگاهی كه دانشگاه نسبت به فن آوری دارد نباید صرفاً خود فن آوری باشد بلكه كار آفرینی را در جهت استفادهٔ بهینه و اشتغال زایی برای جوانان در بحث توسعهٔ فن آوری در نظر داشته باشد .به این دلیل مسئولین دانشگاه به تنهایی نمی توانند عهده دار چنین مسئولیت خطیری شوند در بحث كار آفرینی می توانند جنبهٔ ارشادی و اغنایی افراد را ایفا كنند چون در كشور ما هنوز پدیدهٔ كار آفرینی به صورت گسترده عملی نشده است ، مردم به یك نقش هدایتی نیازمندند كه در عرصهٔ عملی فن آوری پیش قدم شوند . از آنجایی كه در بخشهای خصوصی و صنعتی امكان ریسك بسیار بالا است دانشگاه می تواند به عنوان حوزهٔ دولتی حامی مردم شود تا با ایجاد محیط رقابتی فناوری فرصت بیشتری برای رشد پیدا نماید ایجاد مؤسسات و شهركهای تحقیقاتی، پژوهشی وابسته به دانشگاهها می تواند بسیار مؤثر باشد چرا كه دانشجویان و فارغ التحصیلان در محیط و بستری علمی تحقیقاتی قرار می گیرند كه می توانند آنچه در این دانشگاه آموخته اند در معرض حضور قرار دهند. در حقیقت به بیانی زیباتر آنچه را كه بالقوه دارند در این مسیر بالفعل نمایند . می توان امیدوار بود كه با شناخت دقیق این عمل وبا توجه به ظرفیت ها و محدودیت ها ی كشور از لحاظ كار آفرینی و میزان بهره برداری از عوامل و منابع پایه ای تولید بتوان تصمیم ها و سیاست گذاری های مفید و مؤثر تری برای مقابله با بحران بی كاری اتخاذ نمود .
●ضرورت كار آفرینی در دانشگاهها :
بعضی از صاحبنظران* معتقدند كه فناوری پیشرفته محصول كار آفرینی است . هر مدیر كار آفرین می كوشد از پیشرفته ترین فناوریهای قبلاً خلق شده در كار خود بهره جوید . اما حاصل فعالیت او نیز خود به ابداع فناوری جدید تری می انجامد . فناوری دارای سه بعد (دانش ، ابزار و روش ) است. تحول در هر یك از این ابعاد منجر به تحول در فناوری می شود . به عبارت دیگر تغییر هر بعد به طور طبیعی ابعاد دیگر را نیز متناسب با خود تغییر می دهد . فناوری همانند مثلثی است كه دارای سه وجه دانش ـ روش ـ ابزار است . تحول در هریك از ساق های مثلث ، دو ساق دیگر را نیز متحول می كند . هر اقدامی كه یكی از ابعاد این مثلث را تحول بخشد كار آفرینی تلقی می شود .
بنابراین كار آفرینی عبارت است از (مهندسی مثلث دانش ـ روش ـ ابزار ـ ) . مدیران متعارف می كوشند در درون یك مثلث قبلاً تشكیل شده فعالیت كنند ، اما كار آفرینان می كوشند ابعاد مثلث فناوری را تغییر دهند و مثلث فن آوری به ندرت قابل انقباض است ، جز در مواردی كه روش ها ممكن است سیر انحطاطی پیدا كنند كه ضلع روش كوچك می شود - مثلث فناوری - و بنابراین توانمندی فناوری ـ كاهش می یابد . در عموم موارد بعد دانش یا ابزار روبه گسترش است بنابراین مساحت مثلث را افزایش می دهد و مساحت مثلث شاخص گسترش فناوری است . كار آفرین مدیری است که علاوه بر داشتن دانش (یا بینش ) و تجربه ، نوآور نیز هست و این نوآوری خطر پذیری دارد .
جهانی شدن بازارها ، تشویق و پشتیبانی از كار آفرینی در كشور ها را به عنوان امری ضروری ساخته است . ایجاد مركز و جایگاهی برای كار آفرینان كه منابع تولید ثروت اند به سود جامعه است . ایجاد این مراكز ، انتقال فناوری از دانشگاها به بازار و استخدام دانشجویان خالق ایده است كه به این سبب ایجاد این مراكز برای دانشگاهیان نیز سودمند است . یكی از ضرورت های ایجاد دانشگاه كار آفرین ایجاد سرمایه است . كار آفرینان برای عملی ساختن اید ه های خود با مشكل مواجهند . از یك سو ، سرمایه داران بزرگ فرصت شنیدن ایده های كار آفرینان و پرداختن به كار های كوچك را ندارند و از سوی دیگر سرمایه های خود را صرف پروژه های كلان می نمایند در نتیجه وجود دانشگاه كه نقش مركز پشتیبانی از كار آفرینی را به عنوان پل ارتباطی بین كارآفرینان و سرمایه داران ایجاد می كند ، ضروری است .
(اكبری ، ۱۳۸۰ ) معتقد است كه به رغم آنكه برخی از صاحب نظران معتقدند كار آفرینی با آموزش مستقیم حاصل نمی شود و باید به روش پرورشی كار آفرینان را تربیت كرد . اما هیچ كس منكر این مطالب نیست كه استفاده از فن آوریهای نو و ایجاد كسب و كار جدید بدون آموزش و پژوهش در عمل دست نیافتنی است . با مراجعه به اطلاعات موجود دربارهٔ افزایش رشته های دانشگاهی ، كار آفرینی در كشور های توسعه یافته و در حال توسعه ، اهمیت نظام آموزشی و پژوهشی در توسعهٔ كار آفرینی و تربیت كارآفرینان بیشتر مشخص می شود . به عبارت دیگر ارتباط مستقیمی بین پیشرفت فناوری و ضرورت آموزش كار آفرینان وجود دارد .
اولین مركزی كه در دنیا ، دورهٔ آموزش ویژه كار آفرینی درون سازمانی را برگزار كرد مؤسسهٔ كار آفرینی در هند) EDI-I ) است از جمله هدفهای اصلی این دوره می توان به نمونه های زیر اشاره كرد :
- اگاهی شركت كنندگان از استعدادهای نهفته كار آفرینی و هدایت انها به سوی نوآوری
- توسعه و ایجاد جو كار آفرینی درون سازمانی.
- كسب اطمینان از بینش و بصیرت به وجود آمده برای توسعهٔ بیشتر .
- كمك به توسعه شیوهٔ رهبری كار آفرینان در سازمان
- انگیزه افراد برای تبدیل شدن به مدیران موفق در سازمان .
●ارزش كار آفرینی
(بهزادیان نژاد ، ۱۳۸۰ ) معتقد است كه كار آفرینی و كار آفرینان منشأ آثار ارزشمندی هستند كه در اینجا به اجمال به آنها اشاره می شود :
۱- ایجاد اشتغال ، رابطهٔ تنگاتنگ كار آفرین و اشتغال به گونه ای است كه محققان بر این باورند و تجارب كشورهای مختلف نیز آنرا تأیید می كند كه هر گاه فعالیت های كار آفرینی در یك جامعه كند و آهسته شود نرخ بیكاری آن جامعه فزونی خواهد یافت .
۲- كار آفرینی موجب توزیع متناسب در آمد ها و كاهش اضطراب های اجتماعی می شوند .
۳- كار آفرینی موجب بهره برداری از منابع و فعال شدن آنها برای توسعه كشور می شود
۴- بهبود كیفیت زندگی ، كشف نیازها ، ابداع و توسعه كالاها و ایجاد خدمات جدید از جمله ویژگیهای كار آفرینان است .
●دانشگاه كار آفرین
دانشگاه كار آفرین مكانی است كه مشاغل جدید در آن خلق می شوند . این مراكز از افراد كارآفرین حمایت می كند . این حمایت شامل حمایت های آموزشی مالی و بازار یابی است . در نتیجه کارآفرینان امكان دسترسی به كتاب خانه ها آزمایشگاهها و ... را پیدا می كنند .
در چنین دانشگاههایی برای سرمایه گذاران امكاناتی فراهم می شود تا مراكز جدید كسب و كار را فراهم آورند .با آنها همكاری می شود تا مشكلات آنها پیش بینی شده و از فرصت های بدست آمده استفاده كنند كه خود تجربه ای ارزشمند در حیطهٔ مالی و بازار یابی است .
در این دانشگاهها گردهم آوردن ذخایر مالی اهمیت ویژه‌ای دارد و خصوصاً به كمك های دولتی نیز نیازمندند انجام پروژه های تجاری و اقتصادی همراه با فن آوری روز كم هزینه است و استفادهٔ بهینه از ذخایر مالی نیزاز ویژگیهای شاخص كار آفرینان می باشد . نكتهٔ مهم دیگر وجود تقاضا برای فعالیت و سرویس دهی در بازار است . مشاغلی كه از این دانشگاهها بهره مند می شوند مسلماً در توسعهٔ فناوری های جدید پیش رو خواهند بود . این فناوریها در تولید كا لا ها به كار رفته و منجر به بالا رفتن سطح استاندارد زندگی خواهد شد .
دانشگاه كار آفرین باید به بازار دسترسی داشته و از تجارب افراد صاحب تجربه در بازار كمال بهره را ببرد همچنین وجود افراد توانا و شایسته ، علاقه مند و خلاق در چنین مجموعه هایی ضروری است .
در این مراكز ارتباطات افراد و گروهها به صورت باز و افقی است كه معمولاً غیر رسمی نیز می باشد وجود جلسات برای تبادل اطلاعات و فعالیت ها ضروری است و از ایده های جدید و خلاق استقبال می شود . هر چند كه باید مكانیزم هایی برای ارتباط ایده های نو وجود داشته باشد وكار گروهی با ارزش و سودمند محسوب شود . در این دانشگاهها نیروی انسانی و خصوصاً دانشجویان با ارزش ترین منبع به حساب می آیند و ازریسك پذیری و نوآوری آنها نیز حمایت به عمل خواهد آمد . می توان شعار این دانشگاهها را آرمان مدون ، آینده نگر ، مشتری گرا و نو آور نوشت .●ویژگیــها
( صمد آقائی ، ۱۳۷۸) برای سازمانهای كار آفرین ویژگیهایی در نظر گرفته است كه از آنجایی كه دانشگاه نیز به عنوان یك سازمان محسوب می شود می توان این ویژگیهارا به آن نیز تعمیم داد‌:
ساخــتار
غیر متمركز بودن
غیر رسمی بودن
عمودی و افقی بودن ارتباطات
در انحصار نبودن اطلاعات
گروهی بودن كار ها
برخورداربودن از ساختار سازمانی كه مانع ایجاد اید ه های نو نباشد
كنترل سهل گیر و غیر رسمی
داشتن كاركنان توانمند
حمایت مدیریت
قدردانی مدیریت از افراد ریسك پذیر
قدر دانی مدیریت از افراد صاحب ایده
تحمل كردن انحراف از قواعد كار كنان
متولی شدن طرحهای كار آفرینانه ، داشتن تنوع در حمایت های مالی مدیریت
حمایت مدیریت از طرحهای كوچك آزمایشی
به كار گیری ایده های جدید كار كنان
تغذیه مالی برای شروع و حركت طرح های نو
قدرت تصمیم گیری مدیریت
●دانشگاه كار افرین و صنعت
شركتهای صنعتی كه با یك دانشگاه كا ر افرین در ارتباط باشند از مزایای فن اوری آن نیز بهره می جویند به این جهت فر‌آیند های علمی و صنعتی دانشگاهها باید تكمیل شده و ایجاد این شركتها از دل پژو هشهای دانشگاهی رخ می دهد . در این مجموعه ها دانشجویان باید مجموعه ای از دانش و مدیریت كار آفرینی را تواماً آموخته و با امكانات لازم كه دانشگاه در اختیار آنها قرار می دهد شروع به فعالیت در عرصهٔ صنعت نمایند . در چنین مواردی معمولاً امكان ایجاد شركتهای خصوصی مهیا شده و این شركتها كم كم و با آمادگی كامل می توانند از دانشگاهها جدا شوند ولی همچنان از حمایت و پشتیبانی دانشگاه بهره مند خواهند بود ضمن این كه این مراكز صنعتی نیز در صورت موفقیت به اجرای پروژه ها و توسعهٔ تحقیقات و فن آوری دانشگاهها كمك خواهند نمود . این ارتباط ، ارتباطی ۲ جانبه است كه مراكز صنعتی از دانش و تكنولوژی دانشگاهها و از دانشجویان و كار آفرینان خلاق و با استعداد بهره گرفته و دانشگاه نیز از كمك های مالی این مراكز بهره مند خواهد بود . با تسهیل روابط علمی و صنعتی مرتبط با كار آفرینی پیشرفت علم و صنعت سهل تر و سریع تر خواهد گشت . یكی از نهادهای مؤثر در حمایت از دانشگاههای كار آفرین مؤسسات و شركتهای صنعتی و تحقیقی است .
●كار افرینی توأم با فن آوری
آغاز كار آفرینی با فن آوری كار آفرینان است و در حقیقت نقشی بسزا در توسعهٔ جامعه ایفا می كند علت مهم تركیب این ۲ فرایند داشتن وجوه و آرمانهای مشترك است : از جمله خلاقیت و نوآوری ، سود اوری و اشتغال ، داشتن دانش و توانایی .
در اصل دانشگاه كار آفرین و فن آوربرای كسب سود ، راه اندازی یك كسب و كار را با اقدام به نوآوری در فن آوری شروع می كند و گسترش می دهد . البته جا انداختن فرهنگ كار آفرینی در این فرآیند از ضرورت و اولویت خاصی برخوردار است . به این معنا كه خود دانشگاه باید باور داشته باشد كه كار افرین ، نسل بسیار پتانسیل دار در سطح جامعه است . این باور بسیار مهم است . بعد از آن سعی در فرهنگ سازی كار آفرینی توام بافن اوری نماید كه توسط رسانه های جمعی مثل صدا و سیما ، مطبوعات و سمینارهای متعدد و هدفمند ی كه در دانشگاه ها برقرار می شود امكان پذیر خواهد بود .
به وجود آوردن كار آفرینی در تعامل با فن آوری باید توسط آحاد جامعه از جمله دانشجویان و مبتكران و مدیران و سیاستمداران انجام شود .
مراحل اجرایی ساختار دانشگاه كار آفرین
بررسی وضعیت موجود ساختار دانشگاه از طریق تحقیق و پژوهش
جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شد ه برای ترویج كار آفرینی وفن اوری
اصلاح ساختار موجود برای تبدیل به ساختار كار آفرین
طراحی و توصیف مدل اطلاع ساختار کار آفرینی
اجرای آزمایشی مدل كار آفرینی
ارزیابی و نهایی كردن مدل كار آفرینی
اصولاً دانشگاهی كه به دنبال ترویج شیوه های كار آفرینی و فناوری پیشرفته است ازساختی بر خوردار است كه امكان به روز كردن خلاقیت ها و ایده پردازی را تشویق می كند و به نوعی آن را در وظایف مختلف دانشگاه پیش بینی می كند . در دانشگاهها از صرف منابع برای استفاده از خلاقیت ها هراسی وجود ندارد اگر دانشجویان می توانندبه صورت فردی یا گروهی با فرآیند ایده پردازی و نوآوری در گیر شده تا مهارت لازم را كسب كرده و بكار ببندند ، امكان رشد در دانشگاه دور از ذهن نیست و دانشجویان یقین دارند كه بر اساس شایستگی ها و قابلیت های خود می توانند در دانشگاه رشد كرده و به براورده ساختن آرمانهای آن كمك كنند . رقابت سالم به عنوان ارزشی مطلوب انگاشته می شود . ساخت چنین دانشگاهی افقی و پو یا است در چنین مركزی انعطاف پذیری برای ایجاد تحول و حركت به سوی رشد و بالندگی فردی و گروهی در سطح بسیار بالایی است . از آنجایی كه تخصیص منابع به سوی دست یابی به كار آفرینی با لا است تضمین كیفیت نهادینه خواهد شد .
آنچه مسلم است این است كه دانشگاه خود تحت تأثیر متغیرهایی چون فناوری ، فرهنگ و محیط است كه در تركیب اهداف كار آفرینی دخیل خواهند بود . برای به وجود آوردن دانشگاهی كه متناسب با ترویج كار آفرینی توأم با فن افرینی باشد راهكارهای زیر پیشنهاد می‌شود :
معین نمودن اهداف
بررسی وضعیت دانشگاه از نظر سازماندهی و كار آفرینی
توجه به توسعهٔ تكنولوژی و فن اوری
تجزیه و تحلیل نیازها
طبقه بندی و ارزیابی طرح های قابل انجام
ایجاد دوره های آموزشی برای اساتید
ایجاددوره های ارتباطات و بازار یابی
افزودن واحد كار آفرینی به واحدهای عمومی دانشگاه
ایجاد شرایط احراز مشاغل با هدف ارتقای سطح مهارت های شاغلین
كسب مهارت همراه با دانش لازم برای انجام كار آفرینی
مدل سازمانی مناسب كه به صورت بالقوه و بالفعل به رشد كار آفرینی كمك كند .
●●نتیجه گیری
فناوری جزئی از كار آفرینی است و پیشرفت و توسعهٔ آن در خدمت تولید كا لا ها و خدمت كار افرینی است . دانشگاه می تواند از طریق شناسایی و بكار گیری عوامل محیطی ، اقتصادی و فرهنگی كه ظهور كار آفرینی را آسان می سازد زمینهٔ مناسب را فراهم سازد چرا كه كشوری كه دارای تعداد زیادی كار آفرین باشد از محركهای اقتصادی قویتری برخوردار است . برای دست یابی به كار افرینی باید جنبه های مختلف آن را سنجید و آن را تقویت نمود . با انجام پژوهشهای مناسب می توان دانشگاه رابه صورت مركز پشتیبانی از كار آفرینی درمنابع ایران بوجود آورد تابا فعالیت مناسب بر شكوفایی فناوری و افزایش توان رقابتی صنایع تأثیر گذار شود . فعالیتهای پشتیبانی از كار افرینی فرایندی زمان بر است و اعتقاد و التزام مدیریت اینچنین دانشگاههایی نباید گذرا و مقطعی باشد و مسایل و اهداف صنعت باید به خوبی در بررسی ایده ها و خلاقیت های كار آفرینان گنجانده شود .
 
منابع و مآخذ ۱- اكبری ، كرامت الله ، نقش نظام آموزشی ـ پژوهشی در توسعهٔ كار آفرینی ، مجموعه مقالات كار آفرینی و فن آوری های اطلاعات پیشرفته، ۱۳۸۰ . ۲- بهزادیان نژاد ، قربان ، ضرورت توجه به كار آفرینی و فناوریهای های پیشرفته ، مجموعه مقالات كار آفرینی و فن آوری پیشرفته ، ۱۳۸۰ . ۳- صمد آقایی ، جلیل ، سازمان های كار آفرین ، مركز انتشارات مركز آموزش مدیریت دولتی ، چاپ اول ، ۱۳۷۸ ، ص ۱۳ ۴- مردیث ، جفری و دیگران ، كار آفرینی ، انتشارات دفتر بین المللی كار ، مترجم : محمد صادق بنی ئیان ، مؤسسه كار و تامین اجتماعی ، تهران ، ۱۳۷۱ ،ص۱.
 
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  3:22 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / علم بهتر است یا فوق برنامه

 

علم بهتر است یا فوق برنامه
علم بهتر است یا فوق برنامهاصلی ترین و مهمترین وظیفه دانشجویان در محیط دانشگاهی، توجه به درس و تحقیقات علمی است و آنچه دانشجویان را از دیگر افراد متمایز می کند، سطح سواد و دانش آنها است.
با توجه به این که زمینه های علم آموزی در سطوح پیشرفته و بالا نیز درکشور ما فراهم است و این سرزمین از دیرباز کانون پرورش نخبگان و اندیشمندان بوده است، وظیفه دانشجویان در پیمودن مدارج بالای علمی سنگین تر می شود. البته نباید دور از ذهن داشت که امکانات آموزشی نیز در برخی مواقع از کیفیت لازم برخوردار نیست اما در هر حال این مسئله چیزی از رسالت اصلی دانشجو و دانشگاه کم نمی کند.
آنچه هم اکنون در فضای دانشگاهی کشور با آن مواجه هستیم این است که توجه قشر دانشجو به علم اندوزی، مطالعه و پژوهش در شرایط مناسبی قرار ندارد و آنها از ظرفیت فعلی نظام آموزشی به طور کامل استفاده نمی کنند. بنابراین شاید برخی معتقد به این باشند که کیفیت و امکانات آموزشی کشور دارای کمبودهایی است اما حقیقت این است که از همین سطح امکانات و کیفیت نیز بهره برداری کافی و مناسب نمی شود. در تعداد زیادی از دانشگاه های کشور، استادان بنام و صاحب اندیشه در حال تدریس هستند اما سؤال اساسی اینجا است که آیا ما دانشجویانی که در محضر این استادان هستیم، این فرصت را غنیمت می شماریم ما تا چه اندازه واقف هستیم و خود را ملزم می دانیم که باید از این ظرفیت، بیشترین استفاده را ببریم
تمایل به کم کاری علمی و علاقه نداشتن به تحقیق و پژوهش در موضوعات و واحدهای مختلف درسی، مسئله ای است که کم و بیش در محیط دانشگاهی به چشم می خورد. ما دانشجویان بهتر از هر کسی می دانیم که اگر استاد بخواهد تحقیق در یک مسئله علمی را به دانشجویان واگذار کند، چه عکس العمل هایی را در پی خواهد داشت. برخی از ما به دنبال دانشجویان ترم های بالاتر می رویم تا سوژه و تحقیق مورد نظر استاد را از آنها (که قبلاً شاید آن را تهیه کرده و دست به دست و سینه به سینه، تا زمان ما نگه داشته باشند) تحویل بگیریم و به استاد خود ارائه کنیم. برخی از ما نیز قید نمره و امتیاز تحقیق را می زنیم و سعی می کنیم این کمبود را در فصل امتحانات جبران کنیم.
همه این مسائل از آنجا ناشی می شود که ما روش تحقیق را نمی دانیم و بالاتر از آن، به ارزش تحقیق و کارکرد آن آگاهی نداریم و نمی دانیم که هدف و رسالت اصلی ما در محیط دانشگاهی چیست. دانشجو باید برای رشد و ارتقای علمی خود، روزانه چند ساعت (مفید) مطالعه داشته باشد و ساعاتی از فرصت خود را در خوابگاه یا فضای دانشگاه به مطالعه کتاب های درسی و غیردرسی اختصاص دهد، اما شاهد هستیم که سالن های مطالعه و کتابخانه های دانشگاه فقط در روزهای امتحانات پایان ترم (و شاید میان ترم) دانشجویان را در خود می بیند و ما دانشجویان در زمان های غیر از امتحانات، استقبال چندانی از این فضا نداریم. البته عوامل متعددی در این مسئله (توجه نداشتن به جنبه علمی فضای دانشگاهی) تأثیرگذار است که در این مجال اندک فقط به برخی از آنها اشاره می شود. پرداختن و توجه بیش از حد به فعالیت های جانبی و فوق برنامه یکی از مهمترین عواملی است که تعداد قابل توجهی از دانشجویان را از توجه به ارتقای سطح علم و دانش خود بازمی دارد. فعالیت های مختلف سیاسی، فرهنگی و هنری هر چند در جای خود دارای ارزش و حتی در ارتقای دانشجویان تأثیرگذار است اما همانطور که از عنوان این برنامه ها برمی آید و از آنها با نام «فوق برنامه» و «فعالیت های جانبی» یاد می شود، مشخص است که این فعالیت ها نباید موجب افت تحصیلی دانشجویان شود و آنها باید به گونه ای برنامه ریزی داشته باشند که فعالیت های جانبی را همراه با توجه به علم، تحقیق و پژوهش به پیش ببرند.
درگیر شدن و پرداختن به مسائل حاشیه ای همچون اعتراض های صنفی نیز از جمله عواملی است که دانشجویان را از تحقیق و پژوهش بازمی دارد. البته نمی خواهیم یک طرفه به قاضی برویم و باید در نظر داشته باشیم که مسئولان دانشگاهی نیز می بایست خواسته های معقول و صنفی دانشجویان را تا حد ممکن برآورده کنند اما مسئله مهم این که تعداد اندکی از دانشجویان این گونه تصور می کنند که همیشه باید از نحوه تخصیص امکانات صنفی از سوی مدیران دانشگاه ناراضی بود و تحصن های صنفی به راه انداخت و این مسئله واقعیتی است که متأسفانه در برخی فضاهای دانشگاهی کشور وجود دارد و بشدت در افت تحصیلی دانشجویان تأثیرگذار است.
مسئله دیگری که می توان اشاره کرد، این که تعدادی از دانشجویان به خاطر متأهل بودن و یا مشکلات مالی، مجبور هستند در کنار تحصیل، یک موقعیت شغلی نیز برای خود ایجاد کنند تا بتوانند از عهده تأمین مخارج خود و خانواده شان برآیند. برخی از این دانشجویان به کار دانشجویی رومی آورند (که البته حقوق آن بسیار اندک است) و برخی نیز در محیط خارج از دانشگاه به کار مشغول می شوند که این مسئله در هر دو صورت می تواند افت تحصیلی این دسته از دانشجویان را به همراه داشته باشد.
مسئله دیگر این که برخی اوقات کیفیت کار و نحوه تدریس استاد نیز در حد مطلوب نیست و استاد به خاطر برخی مشغله های کاری و مسئولیت های دانشگاهی خود نمی تواند فرصت و وقت لازم و کافی را برای ارتقای سطح علمی دانشجویان صرف کند. هر چند همان طور که در ابتدای این نوشته اشاره شد، بسیاری از استادان از توانایی های لازم برخوردار هستند و در میان آنها چهره های شاخص، ماندگار و صاحب سبک و اندیشه، بسیار مشاهده می شود. ناگفته نماند که بسیاری از افتخارات علمی کشور در مجامع بین المللی نیز از سوی دانشجویانی کسب می شود که در همین محیط دانشگاهی مشغول تحصیل هستند و این مسئله ثابت می کند که امکانات آموزشی و علمی در حدی است که می تواند چهره های ممتاز را در حد جهانی بسازد و مطرح کند. به رغم برخی مشکلات موجود، تعداد زیادی از دانشجویان، پرداختن به پژوهش و تحقیق و ارتقای سطح علمی را مهمترین رسالت خود در فضای دانشگاهی می دانند.
 
مهدی جابری
روزنامه ایران
 
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  3:23 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / علم، تعلیم، تربیت ؟!

 

علم، تعلیم، تربیت ؟!
علم، تعلیم، تربیت ؟!● فلسفهٔ علم
فلسفهٔ علم یا فلسفهٔ علوم شاخه‌ای ست از فلسفه که به مطالعهٔ تاریخ، ماهیّت، اصول و مبانی، شیوه‌ها، ابزارها، و طبیعتِ نتایجِ به دست آمده در علومِ گوناگون همّت می‌گمارد. فلسفهٔ علم، از لحاظِ علمِ موردِ بررسی خود به زیرشاخه‌هایِ متعدّدی تقسیم می‌گردد که از جملهٔ آنها می‌توان فلسفهٔ فیزیک، فلسفهٔ شیمی، فلسفهٔ ریاضیّات، فلسفهٔ زیست‌شناسی، فلسفهٔ علومِ اجتماعی، فلسفهٔ مکانیکِ کوانتومی، و فلسفهٔ نسبیّت را ذکر نمود.
● ظهورِ فلسفهٔ علم
فلسفهٔ علم نسبت به بسیاری از شاخه‌هایِ دیگرِ فلسفه بسیار تازه و جوان است. اگر برخی از اظهارِ نظرهایِ ارسطو، فرانسیس بیکن در قرنِ شانزدهم، و تعدادِ اندک‌شماری از متفکرانِ قرنِ نوزدهم مانندِ جان استوارت میل، هیوئل، و هرشل را استثنا کنیم، بحث‌هایِ جدی، متمرکز و مفصل اولین بار در قرنِ بیستم و توسطِ پوزیتیویست‌هایِ منطقی گسترش داده شد. بعدها بحث‌ها در موافقت و مخالفت با فرانسیس بیکن و استقراگرایان، و نیز با پوزیتیویست‌هایِ حلقهٔ وین منجر به پیدایشِ مکاتبِ بسیار مهمِ دیگری در فلسفهٔ علم گردید. ابطال‌گرایی، واقع‌گرایی (رئالیسمِ علمی)، و نسبی‌گرایی از آن جمله هستند.
● تعریف علم تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش)
برای معرفی هر علم بهترین راه تعریف، بیان ابعاد و ویژگی‌های آن علم می‌باشد. امّا دربارة علم تعلیم و تربیت این وضع قدری متفاوت است. زیرا غالب دانشمندانی که در حیطة تعلیم و تربیت صاحب رأی می‌باشند، هم در تعریف و ماهیت علم تعلیم و تربیت و هم در ابعاد و ویژگی‌های آن اختلاف نظر دارند.
تعریف علم تربیت (Pedagogie) همانند خود تربیت (Education) بسیار مشکل و دشوار است. در دائرة المعارف فلسفی لالند آمده است: پداگوژی (تعلیم و تربیت) از ریشة یونانی است و آن وظیفة برده‌ای بوده است که اداره و هدایت اطفال را به عهده داشته است. بنابراین معنا از تربیت، اهلیّت این فرد به اصطلاح مربی را هم می‌توان تکنیک دانست، هم کاری هنری، و هم ناشی شده شده از فلسفه و نیز علم. بعضی از فلاسفة تعلیم و تربیت چون «امانوئل کانت» مشکل تعریف و تربیت را به مشکل بودن ماهیت تربیت ربط می‌دهند و معتقدند: برخلاف آنچه مردم تصور می‌کنند تعلیم و تربیت بزرگ‌ترین و دشوارترین مسائل مبتلا به انسان است. او در بین ابداعات بشر دو مورد را از بقیه مشکل‌تر می‌داند، هنر مملکت‌داری یعنی حکومت، و هنر تعلیم و تربیت. وی معتقد است، مردم هنوز دربارة معنای واقعی این دو اختلاف نظر دارند.(شکوهی ۱۳۶۳) برخی دیگر از فلاسفة تعلیم و تربیت در تعریف «تربیت» و «آموزش و پرورش» با مشکل مواجه شده تا جایی که افراد صاحب‌نظری مانند پیترز معتقدند: ‌فلاسفة جدید، تلاش در راه ارائة تعریف از «تربیت» و «آموزش و پرورش» را رها کرده و یا به حداقل تعریف یعنی تعریف فرضی بسنده کرده‌اند.( شفیلد)
دور کیم، جامعه شناس معروف، تعلیم و تربیت را یک نظریة علمی می‌داند. که با استفاده از داده‌های علوم دیگر نظیر روان شناسی و جامعه شناسی به ارزیابی نظام‌ها و روش‌های تربیتی می‌پردازد و به این طریق عمل مربیان را توضیح داده و هدایت می‌کند. ( شکوهی ۱۳۷۵)به اعتقاد برخی دیگر از صاحب نظران، تربیت فعالیتی مداوم، جامع (توجه به همة آنچه برای به کمال رسیدن انسان لازم است، همة ابعاد وجودی و نیازهای فردی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی انسان) و برای همه (فرد فرد جامعه) و برای رشد و تعالی و تکامل انسان و غنای فرهنگی و تعالی جامعه. تربیت هم نیازی مستقل و هم وابسته، هم نهایی و هم واسطه‌ای، هم هدف است و هم وسیله، هم زیربنای اجتماع است و هم غایت است و هم مقصود. (فیوضات۱۳۷۴)
● آیا تعلیم و تربیت یک علم است؟
همچنان که گفته شد در میان اندیشمندانی که در حوزة تعلیم و تربیت فعالند، در علمیّت تعلیم و تربیت یا آموزش و پرورش، به عنوان یک علم مانند دیگر علوم، البته با ویژگی‌های مربوط به خود، اختلاف نظر وجود دارد.
هر علمی سعی دارد تا قلمرو خود را مشخص کند، موقعیت‌های و واقعیت‌های مربوطه را بیان کرده و قوانین حاکم بر آن را کشف کند.(شکوهی۱۳۷۵)
امّا تا قرن ۱۸ میلادی به کارگیری روشهای علمی معروف و متداول، در تعلیم و تربیت مرسوم نبوده و حتی صاحب‌نظرانی همچون ژان ژاک روسو نیز از به کارگیری آن در تعلیم و تربیت احتیاط می‌کردند و منتظر تدوین رساله‌ها و متون علمی در این زمینه بودند.(همان) متفکری چون کانت به تربیت تجربی (غیر علمی) بیشتر دلبسته بود تا روش علمی آزمایشی. او معتقد بود تربیت هنری است که فقط با جمع شدن تجارب چند نسل کامل خواهد شد. و بالاخره برخی نیز معتقدند که تربیت فرآیندی تصادفی است که روش علمی به هیچ وجه در آن راه نیافته است.
با این همه، پیشرفت‌ همة علوم مربوط به آدمی، به تدریج بحث دربارة پدیده‌های انسانی بسیار پیچیده را، بدون این که سبب تخریب آن شود، امکان پذیر کرد، و با تجزیه و تحلیل‌های نسبتاً دقیق علمی موقعیت‌های تربیت، کم و بیش به تحقق علم تربیت و به پیدایش آنچه امروزه به علوم تربیتی معروف است انجامید. (همان)
در قرن نوزدهم فعالیت‌هایی در زمینه علمی کردن تعلیم و تربیت صورت گرفت ولی چندان قانع کننده نبود. تا بالاخره در قرن بیستم برای اولین بار شخصی به نام لوسین سل لوریه «طرح کلی علم پداگوژیک» را زیر عنوان معنای «واقعیات و قوانین تربیت»، منتشر نمود. مؤلف مذکور از علمیت تعلیم و تربیت به شدت دفاع می‌کرد و معتقد بود که: هدف تعلیم وتربیت جستجوی قوانین مربوط به پدیده‌هایی است که در تربیت به ظهور می‌رسد، بر آن تأثیر می‌گذارد و از مقدمات معینی استنتاج شده است. او معتقد است: این علم موجب نظم و روشنی شده و به ما اجازه می‌دهد تا اندازه‌ای پیش بینی کنیم که در شرایط یکسان، نتایج فلان روش یا شیوة تربیتی چه خواهد بود. در لغت نامة معروف بویسون آمده است: تعلیم و تربیت علم تربیت است، اعم از تربیت بدنی، ذهنی و اخلاقی. در این علم از داده‌های علومی نظیر فیزیولوژی، روان شناسی، تاریخ و... استفاده می شود. دور کیم نیز تعلیم و تربیت را یک نظریة علمی، جان دیویی، و نیز اشخاصی مثل پل لاپی آن را به دلایل مختلف علم می‌دانند و خطوط اصلی آن را پی‌ریزی شده می‌دانند و معتقدند که: علوم تربیتی از مجموع نظم و مقررات و شیوه‌هایی که واقعیت‌ها و موقعیت‌های مختلف تعلیم و تربیت را در بافت تاریخی، اجتماعی، اقتصادی، فنی و سیاسی آن پی‌جویی می‌کند، تشکیل می‌شود. امّا در عین حال، حتی تا اواخر قرن بیستم نیز بسیاری از متخصصان از آن با احتیاط سخن می‌گفتند. آنان تعلیم و تربیت را همانند برخی پیشینیان، هنر و حرفه می‌دانند نه علم. به نظر آنان تعلیم و تربیت تنها هنر و یا فنی کاربردی است که می‌کوشد حتی الامکان روشهای علمی را در تحقیقات خود به کار برد.(شکوهی ۱۳۷۵)
از مجموع آنچه گفته شد می‌توان نتیجه گرفت که، در هر صورت تعلیم و تربیت یک علم است. البته این علم نیز مانند علوم دیگر دارای ویژگی‌های منحصر به خود می‌باشد.
● ویژگی‌های علم تعلیم و تربیت
۱) موضوع تربیت، انسان است و انسان موجودی پیچیده است. نوع زندگی فردی و به تبع اجتماعی او نیز دائماً در حال تحول و دگرگونی می‌باشد، بسیاری از ابعاد وجودی او هنوز در هاله‌ای از ابهام باقی مانده است. به همین دلیل علم تعلیم و تربیت نیز از جهات مختلف دارای پیچیدگی فوق العاده‌ای است.
۲) علم تعلیم و تربیت یا علوم تربیتی، از جملة علوم بین رشته‌ای (Interdisciplinary) است. این علم از مجموعه‌ای از علوم انسانی و غیر انسانی از قبیل: تاریخ، اقتصاد، آمار، ریاضیات، فیزیولوژی، روان شناسی، جامعه شناسی، انسان شناسی، مردم شناسی، و حتی فلسفه و هنر و... بهره می‌برد.
۳) علم تعلیم و تربیت صرفاً یک علم نظری محض نیست بلکه علمی کاربردی است. یافته‌های این علم در عمل برای تربیت انسان به کار گرفته می‌شود و اساساً سودمندی علم تعلیم و تربیت به کاربردی بودن آن است.
۴) در تعلیم و تربیت، همانند برخی علوم دیگر، علاوه بر یافته‌ها و نظریه‌های علمی، یک سیستم و نظام تربیتی نیز پی‌ریزی می‌گردد تا آن یافته‌ها و نظریه‌های علمی در عمل به کار گرفته شود. این سیستم دارای سلسله‌ای از اهداف، مبانی، اصول، شیوه‌ها، خط مشی‌ها، ... و روش‌های ویژه‌ای می‌باشد. آنچه دربارة جوان بودن علم تعلیم و تربیت گفته شد، نه تنها دربارة نظام تربیتی صادق است، بلکه باید گفت نظام‌های تربیتی موجود در عالم به مراتب از خود علم تعلیم و تربیت جوان‌تر است.
۵) تعلیم و تربیت بعنوان رشته ی تحصیلی در دانشگاه تدریس می شود و دارای کتاب ها، نشریه ها و انجمن های تخصصی می باشد.
 
مصطفی عزیزی شمامی پی‌نوشت: ۱ (http://fa.wikipedia.org) ۲ (Andre Lalande: Vocabulaire Technique Critique de la Philosophie. ) ۳ Immanuel Kant. ۱ R.S. Paters ۲ Emile Duikheim ۳ Jean Jauques Rousseau ۴ Lucien Cellerier ۵ Esquisse dune science pedagoqgique ۱ Dictionnaire de Pedagogie de BUISSON ۲ John Dewey ۳ Paul LAPI ۴ Dscipline منابع: ۱. امانوئل کانت، تعلیم و تربیت، انتشارات دانشگاه تهران، ترجمه غلامحسین شکوهی، تهران، ۱۳۶۳. ۲ . کلیات فلسفة آموزش و پرورش، هری شفیلد، ترجمه دکتر سرمد، ص ۴۵. ۳. مبانی و اصول آ.پ، غلامحسین شکوهی، آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۳۷۵. ۴. مبانی برنامه‌ریزی آموزشی، یحیی فیوضات، مؤسسه نشر ویرایش، تهران، ۱۳۷۴.
 
 
 
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  4:08 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / عوامل مؤثر بر انتخاب رشته در کنکور


عوامل مؤثر بر انتخاب رشته در کنکور
عوامل مؤثر بر انتخاب رشته در کنکورهر كس در زندگی بارها دست به انتخاب می زند. چرا كه انتخاب یكی از مهم ترین فعالیت های انسان است. انسان با انتخاب های خود مسیر زندگی اش را تعیین می كند. انسان آزاد آفریده شده و به وی این اختیار داده شده است كه در بسیاری از موارد آنچه را كه مناسب می داند برگزیند.
لحظات انتخاب، لحظاتی حساس هستند. چرا كه با تصمیم گیری درباره روش یا پدیده ای خاص، فرد سرنوشت خود را رقم می زند. انتخاب در زندگی از اهمیت بالایی برخوردار است. با انتخاب درست می توان از منابع (مادی، مالی، انسانی و اطلاعاتی) به شیوه ای مناسب بهره برداری كرده و از اتلاف این منابع جلوگیری كرد. انتخابی كه مبتنی بر اطلاعات و بینش باشد می تواند به تصمیم گیرنده در جلوگیری از ضایع شدن منابع كمك كند. از طرف دیگر به خاطر آن فرد تصمیم گیرنده، باید نسبت به انتخاب خود پاسخگو باشد، بنابراین انتخاب صحیح می تواند به امور پاسخگو بودن و مسوولیت پذیری كمك كند.
عوامل متعددی بر انتخاب رشته دانشگاهی تأثیر می گذارند. بعضی از این عوامل به فرد و برخی دیگر به جامعه برمی گردند؛ مهم ترین عوامل مؤثر در انتخاب رشته تحصیلی و دانشگاه محل تحصیل به شرح زیر است.
● علاقه
یكی از مهم ترین مسایلی كه هنگام انتخاب رشته باید مورد توجه قرار گیرد علاقه فرد است. میل و علاقه در هر كار سبب می شود شخص با انرژی بیشتری فعالیت كند. بسیاری از دانشجویان به خاطر آن كه به رشته تحصیلی خود علاقه نداشته اند، ترك تحصیل كرده اند و تعدادی دیگر نیز نتوانسته اند در رشته خود موفق باشند.
داوطلبان دانشگاه ها بهتر است قبل از هر چیز زمینه علایق خود را شناسایی كنند و هنگام انتخاب رشته به آن توجه داشته باشند.
● شناخت
در صورتی علاقه به رشته می تواند افراد را در انتخاب رشته صحیح یاری كند كه از رشته های تحصیلی و مراكز آموزشی آگاهی داشته باشد. شناخت و آگاهی داشتن از رشته تحصیلی سبب ایجاد انگیزه در فرد می شود. بعضی افراد نسبت به رشته ها و دانشگاه هایی ابراز علاقه می كنند، ولی وقتی مشغول به تحصیل می شوند، احساس می كنند كه در انتخاب خود دچار اشتباه شده اند. دلیل این امر نداشتن اطلاع و آگاهی مناسب از رشته های تحصیلی و مراكز آموزشی است.
● توانایی علمی
در حال حاضر تعداد داوطلبان از ظرفیت دانشگاه ها بیشتر است. بنابراین همه داوطلبان نمی توانند ادامه تحصیل دهند. آنان بایستی در آزمون شركت كنند. برحسب توانایی داوطلبان به آن ها اجازه داده می شود به رشته های تحصیلی خاصی وارد شوند. اگر همه افراد می توانستند وارد دانشگاه شوند شرایط فرق می كرد اما در حال حاضر افراد باید برای ورود به دانشگاه مورد ارزشیابی قرار گیرند. درست است كه علاقه فرد یكی از مهم ترین ملاك های انتخاب رشته است اما توانایی فرد نیز تعیین كننده است. از آن جا كه در مسابقه ورود به دانشگاه همیشه افرادی كه توانایی بیشتری دارند انتخاب می شوند، لازم است داوطلبان به نمرات خود توجه كرده و با واقع بینی هرچه بیشتر رشته و محل تحصیل خود را انتخاب كنند.
● توان اقتصادی خانواده ها
گاهی اوقات لازم است كسی كه در دانشگاه پذیرفته می شود برای تحصیل به شهری مسافرت كند كه از محل اقامتش دور است. از طرف دیگر تحصیل در رشته های مختلف هزینه های متفاوتی را دربردارد. رشته های شبانه و دانشگاه های غیرانتفاعی نیازمند وضعیت اقتصادی مناسب خانواده ها است. بنابراین افرادی كه قادر به تأمین هزینه رشته ها و دانشگاه ها هستند می توانند آن ها را انتخاب كنند.
● امكانات مراكز آموزشی
تعداد زیادی از مراكز آموزشی امكانات مناسبی در اختیار دانشجویان خود قرار می دهند. به طور مثال برای دانشجویان خوابگاه تدارك می بینند و در برخی موارد كمك هزینه های تحصیلی یا بن كتاب در اختیار آنان قرار می دهند. در عوض بعضی از مراكز آموزشی و دانشگاه ها نمی توانند برای دانشجویان خود خوابگاه تهیه كرده و امكانات دیگر را برایشان فراهم آورند. توجه به این مسأله هنگام انتخاب محل تحصیل مهم است.
● آینده شغلی
بی شك بسیاری از داوطلبان برای آن كه بتوانند شغل بهتری پیدا كنند یا این كه احتمال اشتغال آنان افزایش یابد به دانشگاه وارد می شوند. همه رشته های تحصیلی از وضعیت شغلی یكسانی برخوردار نیستند. بنابراین بازار كار آن ها اشباع شده است. از طرفی بعضی از رشته های تحصیلی زمینه شغلی مناسبی ندارند، چرا كه یا شناخته شده نیستند یا ضرورت آن ها در حال حاضر احساس نشده است. واقع بینی و دوری از تعصب، داوطلبان را یاری می كند رشته مناسبی انتخاب كنند.
● هدف داوطلب
می توان هدف های مختلفی را برای تحصیل در دانشگاه تصور كرد. برخی بر این باورند كه باید حتی الامكان تا آخرین مقطع تحصیلی ادامه بدهند و به اصطلاح تا آخر خط بروند. در این صورت باید به طبیعت رشته تحصیلی مورد نظر نیز توجه داشت، چرا كه امكان ادامه تحصیل در بعضی از رشته ها وجود ندارد یا این كه فقط در كشورهای دیگر می توان در آن رشته تحصیلات خود را تا مقاطع بالاتر ادامه داد.
برخی ورود به دانشگاه را راه حلی موقت می دانند. به عبارت دیگر برای گریز از برخی مسایل و رویدادهای آتی این كار را انجام می دهند.
به طور مثال امروزه بسیاری از داوطلبان دانشگاه ها برای آن كه دوران سربازی خود را به تعویق بیندازند یا با گرفتن مدارك بالا و دریافت بورس از مؤسسات از انجام وظیفه عمومی معاف شوند تلاش خود را برای ورود به دانشگاه متمركز می كنند.
بدیهی است این افراد به دنبال علاقه خود نیستند و هنگام انتخاب رشته هم، رشته ها و دانشگاه هایی را برمی گزینند كه احتمال قبول شدن خود را در آن ها زیاد می بینند. این امر پیامدهای منفی به همراه دارد. از جمله می توان به افت كیفیت آموزش عالی اشاره كرد. این عده نه تنها هنگام ورود به دانشگاه موفقیت تحصیلی چندانی نخواهند داشت بلكه روی دانشجویان دیگر نیز اثرات منفی به جای می گذارند. با این كار حق كسی كه دارای علاقه و انگیزه ادامه به تحصیل در یك رشته است ضایع می شود.
● سهمیه پذیرش
گزینش دانشجو در بیشتر رشته ها به صورت بومی در استان یا ناحیه یا قطب می باشد. مثلاً ۷۰ درصد ظرفیت رشته های پزشكی دانشگاه های هر ناحیه مختص داوطلبان ساكن آن ناحیه اعم از داوطلبان سهمیه مناطق یا نهادها بوده و ۳۰ درصد بقیه به صورت آزاد است. بنابراین پیشنهاد می شود كه داوطلبان حتی الامكان از انتخاب محل هایی كه در خارج از مناطق بومی داوطلب است خودداری نمایند. شانس قبولی داوطلبی كه رشته های تحصیلی و دانشگاه های شهر یا استان خود را انتخاب می كند بیشتر از داوطلبی است كه در شرایط تقریباً مشابه دست به انتخاب رشته ها و دانشگاه های مربوط به شهرها یا استان های دیگر می زند.
● آزادی عمل
پیش نیاز هر انتخاب، آزادی عمل است. اگر دست كسی را با طناب ببندند نخواهد توانست از میان دو شئ یكی را انتخاب كند و بردارد، باید به داوطلبان اجازه داده شود تا در رشته تحصیلی و محل تحصیل مورد نظر خود اطلاعاتی را كسب كرده و با توجه به این اطلاعات دست به انتخاب بزنند.
مشاهده شده است كه در پاره ای موارد والدین، فرزندان خود را مجبور می كنند تا رشته تحصیلی خاصی را انتخاب كنند. این والدین شاید به دنبال آرزوهای خودشان هستند، آرزوهایی كه به آن ها نرسیده اند و فكر می كنند فرزندان آن ها مسوولیت دارند تا آرزوی والدین را برآورده كنند.
منظور از این گفته كه والدین نباید فرزندان خود را وادار به انتخاب رشته خاصی كنند، به هیچ وجه به معنی مشاركت نداشتن آنان در سرنوشت فرزندشان نیست. داوطلبان ورود به دانشگاه باید از افراد مختلف از جمله پدر و مادر كمك بگیرند و از تجربیات آنان در انتخاب رشته استفاده كنند.
علاقه فرد به رشته، مهم ترین عامل انتخاب رشته است. نباید به هنگام انتخاب رشته تفكر داوطلب این باشد كه به هر قیمت در دانشگاه قبول شود.
 
 
 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  4:09 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / قوانین ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانشجو

 

قوانین ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانشجو
قوانین ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانشجوبرخی مواد قانونی مربوط به ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانشجو، شامل میانگین نمرات، نام‌نویسی مشروط و اخراج دانشجوی مشروط به شرح ذیل است:
● میانگین نمرات‌
ماده ۲۶: در پایان هر نیمسال تحصیلی، میانگین نمرات دانشجو در آن نیمسال و میانگین کل نمرات او تا پایان آن نیمسال و در پایان دوره تحصیلی، میانگین کل نمرات دانشجو محاسبه و در کارنامه وی ثبت می‌شود.
تبصره ۱:برای محاسبه میانگین نمرات تعداد واحدهای هر درس در نمره ‌آن درس ضرب می‌شود و مجموع حاصل ضرب در تمام دروسی که دانشجو برای آنها نمره گرفته است (اعم از ردی یا قبولی) بر تعداد کل واحدهای اخذ شده تقسیم می‌شود.
تبصره ۲: دوره تابستانی به عنوان نیمسال تحصیلی محسوب نمی‌شود. نمرات دروسی که دانشجو در دوره تابستان می‌گذراند، تنها در محاسبه میانگین کل دانشجو محسوب می‌شود. به همین نحو نمرات دانشجو در نیمسالی که الزاما، کمتر از ۱۲ واحد انتخاب می‌کند و کسر بودن واحدها خارج از اراده اوست نیز مانند دروس تابستانی در میانگین کل او محاسبه می‌‌شود ولی آن نیمسال جزو حداکثر مدت مجاز تحصیل دانشجو محسوب خواهد شد.
● نام‌نویسی مشروط‌
ماده ۲۷: میانگین نمرات دانشجو در هیچ نیمسال تحصیلی نباید کمتر از ۱۲ باشد، در غیراینصورت نام‌نویسی دانشجو در نیمسال بعد، به صورت مشروط خواهد بود.
تبصره:
هر دانشگاه موظف است موضوع مشروط بودن دانشجو را هر بار به وی کتبا اطلاع دهد و یک نسخه از آن را در پرونده دانشجو ضبط نماید. با این وصف قصور در اخطار به وی از طرف دانشگاه و یا اظهار بی‌اطلاعی دانشجو از این امر، مانعی در اجرای مقررات نخواهد بود.
ماده ۲۸: دانشجویی که بصورت مشروط نام‌نویسی می‌کند، جز در‌‌ آخرین نیمسال تحصیلی حق انتخاب بیش از ۱۴واحد درسی در‌ آن نیمسال را ندارد.
● اخراج دانشجوی مشروط‌
ماده ۲۹: در صورتی که میانگین نمرات دانشجو در دوره‌های کارشناسی در سه نیمسال متوالی یا ۴ نیمسال متناوب (در دوره‌های کاردانی و کارشناسی ناپیوسته در دو نیمسال تحصیلی، اعم از متوالی یا متناوب) کمتر از ۱۲ باشد، در هر مرحله‌ای که باشد از ادامه تحصیل محروم می‌شود.
ماده ۳۰: دانشجویی که به لحاظ مشروط شدن بیش از حد، از ادامه تحصیل در دوره کارشناسی محروم می‌شود، در صورتی که واحدهای مقطع پایین‌تر رشته مربوط را تا سقف مجاز، با موفقیت گذرانده باشد و میانگین کل او در این واحدها کمتر از ۱۲ نباشد، می‌تواند با رعایت سایر ضوابط مربوط، مدرک مرسوم مقطع پایین‌تر را در آن رشته دریافت کند.‌
تبصره ۱: در صورتی که رشته تحصیلی دانشجو در مقطع پایین‌تر وجود نداشته باشد و آن رشته فاقد برنامه مصوب باشد، دانشجو می‌تواند با نظر گروه آموزشی مربوط، به یکی از رشته‌های موجود نزدیک به رشته تحصیلی خود، در مقطع پایین‌تر، در آن دانشگاه یا دانشگاه دیگر، تغییر رشته دهد و پس از تطبیق واحدها با رشته جدید و گذراندن واحدهای کمبود، در آن مقطع فارغ‌التحصیل شود، بدیهی است که تطبیق واحدها، تعیین دروس کمبود، برعهده گروه آموزشی دانشگاه پذیرنده است.
ماده ۳۱: دانشجویی که به دلیل مشروط شدن بیش از حد، از ادامه تحصیل محروم می‌شود در صورت انجام یا لغو تعهداتی که در دوران تحصیل سپرده است، می‌تواند برای تحصیل مجدد در آزمون سراسری شرکت کند. و در صورت قبولی در رشته مورد علاقه خود ادامه تحصیل دهد. دانشگاه پذیرنده می‌تواند واحدهایی را که دانشجو در رشته قبلی گذرانده است با برنامه رشته جدید تطبیق داده و طبق ضوابط این آئین‌نامه، بعضی یا تمام آنها را بپذیرند.
 
 
روزنامه اطلاعات
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  5:01 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / کلید غلبه بر اضطراب کنکور

 

کلید غلبه بر اضطراب کنکور
کلید غلبه بر اضطراب کنکورگویی در دریای ذهنم با کوه‌هایی عظیم مواجه شده‌ام! حس می‌کنم افسرده‌ام،‌ تمرکزم کم شده، ‌انگار مغزم کپ کرده، فکر می‌کنم به اندازه کافی باهوش نیستم، هر چه بیشتر می‌خوانم کمتر در ذهنم می‌ماند،‌ انگار هر چه خوانده‌ام را فراموش کرده‌ام، اضطراب تمام وجودم را فرا گرفته است، حتی از فکر امتحان هم بدنم به لرزه می‌افتد،اگر در کنکور موفق نشوم...؟
به جرات می‌توان گفت کسی وجود ندارد که در طول زندگی خود حداقل یک بار اضطراب امتحان را تجربه نکرده باشد. اگرچه اضطراب پیش از امتحان، به حدی فراگیر است که تقریباً تمام افراد آن را به نوعی تجربه می‌کنند و از دیگر سو، تا حد معینی از این اضطراب، با ترشح آدرنالین باعث می‌شود تمرکز و هشیاری فرد افزایش یافته، انگیزه فرد را تحریک می‌کند و عملکرد فرد را هنگام پاسخ‌دهی به محرک‌ها ارتقاء می‌دهد؛ اما اضطراب بیش از حد، خیلی فراتر از یک نگرانی و برانگیزاننده ساده برای فرد است.
اضطراب امتحان، اغلب با تنش یا استرس همراه است و در عملکرد فرد اختلال ایجاد می‌کند، مانع تمرکز شده، اعتماد به نفس را تضعیف و جریان فکر را متوقف می‌کند، موج فراگیر افکار منفی نظیر نمی‌توانم به سوالات پاسخ دهم، چیزی به یاد نمی‌آورم، هر چه خوانده‌ام، از یادم رفته و... ذهن را در سیطره خود گرفته و این حالت به هراس و ترس شدید و نهایتا افت عملکرد ذهنی فرد و بهره‌وری پایین در امتحان می‌انجامد.
● علائم و تأثیرات ناشی از اضطراب امتحان
اضطراب امتحان در دانش‌آموزان مختلف، خود را به طرق مختلف نمایان می‌سازد:
▪ علائم فیزیکی (جسمانی):
گرفتگی عضلات، سردرد، بی‌خوابی، ناراحتی‌های گوارشی، کاهش یا افزایش شدید اشتها، ‌تنگی نفس، ‌تعریق زیاد، تپش قلب، خشکی دهان، دیسانتری(اسهال) و تکرر ادرار و.. .
▪ تغییرات رفتاری:
کاهش هماهنگی حرکتی، بی‌قراری، جویدن ناخن، سریع‌تر از حالت عادی حرکت کردن یا
راه رفتن، افزایش استعمال دخانیات،‌ نوشیدن یا خوردن، بروز رفتارهای فرارگونه (مانند رفتن به مهمانی شب پیش از امتحان)‌ و...
▪ علائم شناختی:
کاهش توجه و تمرکز (حواس پرتی)، افکار غیرمنطقی، خودتخریبی و منفی‌گرایی، خیال‌پردازی و...
▪ علائم اجتماعی:
گوشه‌گیری، دوری از اعضای خانواده و دوستان، تحریک‌پذیری بیش از حد(سریع عصبانی شدن) و.. .
● عوامل موثر در افزایش اضطراب امتحان‌
ترس از مورد ارزیابی قرار گرفتن و نگرانی زیاد درخصوص موفقیت در امتحان، اضطرابی طبیعی است که اکثر دانش‌آموزان آن را تجربه می‌کنند، اما ۴ عامل را می‌توان در تجربه افزایش اضطراب آن دخیل دانست:
۱) شیوه زندگی:
استراحت ناکافی، تغذیه نامناسب، وجود محرک‌ها و عوامل مزاحم محیطی، ورزش ناکافی، برنامه‌ریزی نادرست، عدم اولویت‌بندی کارها و دروس و.. .
۲) نحوه مطالعه:
درس خواندن در شب امتحان، مطالعه سطحی و خواندن درس بدون درک عمیق مطالب،
عدم یادآوری مطالب خوانده شده، عدم یادداشت برداری، عدم مرور مطالب مهم و کلیدی و در نهایت درس نخواندن.
۳) عوامل روانشناختی یا روانی:
داشتن افکار منفی و انتقاد از خود، عقاید غیرمنطقی درخصوص تبعات ناشی از عدم موفقیت در امتحان، انتظارات غیرواقع‌بینانه،‌ پیش‌بینی‌های نامطلوب درخصوص نتیجه امتحان، احساس نداشتن کنترل بر شرایط امتحان.
۴) دانسته‌ها:
نداشتن اطلاعات کافی از زمان، مکان برگزاری و نحوه برگزاری امتحان،‌ ناآشنایی با نحوه سوالات امتحان،‌ طی نکردن دوره‌های خاص و فراگیری اطلاعات و مهارت‌های موردنیاز. از نظر فیزیولوژیک موج بتا در مغز با اضطراب ارتباط دارد و در افراد مضطرب بیش از بازه طبیعی آن است.
در میان امواج مغزی، موج بتا، در هنگام انجام کارهایی که نیاز به تمرکز فکر یا تفکر فعال دارد، بیشترین میزان را دارد، اما افزایش بیش از حد طبیعی موج بتا باعث می‌شود فرد نتواند به اندازه کافی تمرکز کند و مطالبی را که پیش از آن خوانده و می‌داند، نتواند براحتی به برگه امتحان منتقل کند و حتی سبب فراموشی دانسته‌ها می‌شود.
● راهکار چیست؟
آیا روشی برای مقابله با اضطراب امتحان و غلبه بر آن وجود دارد؟ این پرسشی است که شاید تقریباً تمام شرکت‌کنندگان در کنکور و خانواده‌های آنان از خود می‌پرسند. خوشبختانه پاسخ آن مثبت است. انواع روش‌های رفتاردرمانی، شناخت‌درمانی، دارودرمانی و... برای درمان اضطراب به کار می‌روند.
در میان روش‌های درمانی، جدیدترین و موثرترین روش کاهش اضطراب،‌ استفاده از فناوری نوینی به نام نوروفیدبک یا پسخورانه عصبی است. یکی از کاربردهای این روش ایمن و غیرتهاجمی، کاهش پایدار اضطراب از طریق تثبیت موج بتای مغز در محدوده طبیعی آن است. از این رو، با استفاده از این روش بدون مصرف دارو و عوارض جانبی، عامل فیزیولوژیک ایجادکننده اضطراب به سادگی از بین می‌رود.
در روش نوروفیدبک پس از ثبت امواج و نقشه مغزی، فرد به کمک مجموعه‌ای از بازی‌های رایانه‌ای بدون استفاده از موس و فقط با به‌کارگیری امواج مغزی کنترل بازی را به دست می‌گیرد و طی این فرآیند، مغز می‌آموزد که چگونه امواج خود را کنترل کند تا در بازه طبیعی قرار گیرند. این بازی‌ها به نحوی طراحی شده تا مانند آینه‌ای به مغز نشان ‌دهد چگونه کار می‌کند و چگونه باید کار کند.
 
دکتر رضا رستمی‌ عضو هیات علمی دانشگاه تهران
روزنامه جام‌جم
 
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  5:02 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه /کلیک کلیک تا کنکور

 

کلیک کلیک تا کنکور
کلیک کلیک تا کنکورثبت‌نام اینترنتی كنكور، امسال بزر‌گ‌ترین اتفاق آموزشی كشور بود.
ضریب نفوذ اینترنت در ایران حدود ۱۰ درصد است. این را آمار وزارت ارتباطات و فن‌آوری اطلاعات اعلام كرده. این یعنی تقریبا ۷ میلیون نفر از جمعیت ۷۰ میلیونی کشور به اینترنت دسترسی دارند.
حالا فکر می‌کنید از یک میلیون و ۳۰۰ هزار داوطلبی که به پیش‌بینی رئیس سازمان سنجش در کنکور سراسری سال بعد شرکت می‌کنند، چند نفر جزو این ۷میلیون هستند؟ اگر می‌پرسید «چطور؟» پس هنوز خیلی توی باغ نیستید. جوابش خیلی ساده است. چون ثبت‌نام کنکور سراسری سال بعد، علاوه بر روش کامپیوتری یا همان سنتی سابق به صورت اینترنتی هم انجام می‌شود.
بیست و هفتم آبان، دکتر توکلی معاون سازمان سنجش اعلام کرد: «ثبت‌نام در کنکور سراسری سال ۸۶ به دو روش اینترنتی و کامپیوتری انجام می‌شود و به این منظور در هر واحد پستی دو باجهٔ ثبت‌نام ایجاد شده ‌است.»
اول یک نکته را روشن کنیم. منظور از ثبت‌نام کامپیوتری همان روشی است که تا پارسال برای ثبت‌نام در کنکور استفاده می‌شد. داوطلب به پست می‌رفت، دفترچه و فرم ثبت‌نام می‌گرفت، بعد از پر کردن فرم و الصاق عکس دوباره به پست می‌آمد و مدارکش را برای سازمان سنجش می‌فرستاد تا کارتش صادر شود.
دکتر توکلی در حالی این خبر را اعلام می‌کرد که یک هفته از آغاز ثبت‌نام کنکور ارشد می‌گذشت. در این دورهٔ ارشد، ثبت‌نام برای اولین بار فقط به صورت اینترنتی انجام می‌شد و داوطلبان نمی‌توانستند از سیستم دستی سنتی سابق استفاده کنند. گرچه پیش از این به مدت چهار سال، ثبت‌نام در این کنکور به هر دو شکل دستی و اینترنتی امکان داشت.
اما مراحل ثبت‌نام اینترنتی چه بود؟ داوطلب از باجهٔ پست، دفترچه و یک کارت اعتباری می‌خرید که شمارهٔ کاربری و رمز عبور داشت.
بعد با مراجعه به سایت سازمان سنجش، قسمت ثبت‌نام و دادن شناسه و رمز عبور، اطلاعات فردی، عکس اسکن شده و رشتهٔ انتخابی خود را وارد سایت و در ازای آن شمارهٔ پرونده و کد رهگیری دریافت می‌کرد که به واسطهٔ آن‌ها می‌توانست هر وقت که خواست، اطلاعات ثبت‌نامی خود را مشاهده کند.
برای ثبت‌نام اینترنتی کنکور ارشد، دانشگاه‌های سراسر کشور به همراه ۱۲ فرهنگسرا در تهران با سازمان سنجش همکاری کردند. در روستاها نیز داوطلبان می‌توانستند از دفاتر ICT استفاده کنند. کافی‌نت‌ها هم که در شهرستان‌ها در خدمتگزاری حاضر بود.
ظاهرا مشکل بزرگی دیده نمی‌شد. البته طبق معمول این وسط مؤسسه‌های ناقلا و سودجویی هم پیدا شدند که با اخذ هزینه‌های زیاد مثلا سه چهار هزار تومانی، اقدام به ثبت‌نام اینترنتی داوطلبین می‌کردند. در حالی ‌که فرهنگسراها برای این کار حداکثر ۷۰۰ تومان می‌گرفتند. سازمان سنجش در چند نوبت نسبت به فعالیت این مؤسسات هشدار داد و با دو سه‌تایشان هم برخورد قانونی کرد.
مثل هر کار نو و تازهٔ دیگر، این اقدام هم خالی از اشکال نبود. نداشتن اطلاعات کافی از مراحل ثبت‌نام، ورود اشتباه اطلاعات، سردرگمی موقع پر کردن فرم و سرعت پایین و گاه قطع اینترنت به هر حال مشکلاتی را برای داوطلبان به‌وجود می‌آورد.
بعضی اوقات هم سیستم به اصطلاح «هنگ» می‌کرد و با وجود کامل بودن همهٔ مراحل، از شمارهٔ پرونده و کد رهگیری خبری نبود و داوطلب در تلاش بعدی‌اش با عبارت «کارت سوخته» مواجه می‌شد.
از طرفی سازمان سنجش برای توزیع عادلانهٔ زمان بین داوطلبین، حداکثر نیم ساعت را برای پر کردن هر فرم‌ ثبت‌نام در نظر گرفته‌ بود که این مسأله به دلیل سرعت پایین اینترنت در بعضی جاها امکان‌ نداشت. (این زمان بعدا به ۴۰ دقیقه افزایش یافت.) علاوه بر این، اهالی روستاهایی که در ده‌شان دفتر ICT نداشتند، برای ثبت‌نام باید به روستاهای همسایه می‌رفتند که به ‌هر حال کار ساده و آسانی نبود.
البته سازمان سنجش هم این وسط بیکار ننشست. اول از همهٔ پهنای باند یک مگابایتی سایت خود را برای ثبت‌نام ده برابر کرد. خود برنامهٔ ثبت‌نام هم تا حد امکان User friendly (به قول پاسداران زبان فارسی «کاربردوست») طراحی شده‌ بود و یک help قوی هم داشت.
تازه، داوطلب بعد از ثبت هر مرحله از اطلاعات، آن‌ها را به طور کامل می‌دید و امکان تایید یا اصلاح‌شان را داشت. در عین حال از روز دوم به بعد، در سایت ثبت‌نام قسمت «ارتباط با بخش فنی» اضافه شد که به سؤالات ثبت‌نامی داوطلبین ظرف ۴۸ ساعت پاسخ می‌داد. ضمن این‌ که شماره تلفنی هم به همین منظور در نظر گرفته شد.
مجموعهٔ این عوامل باعث شد که مسؤولان سازمان سنجش از طرح ثبت‌نام اینترنتی کارشناسی ارشد رضایت کامل داشته‌ باشند. دکتر پورعباس رئیس سازمان سنجش گفت: «به جز مکاتبات صورت گرفته در مورد مسائل فنی و نحوهٔ ارسال عکس، تا امروز کسی خواهان بازگشت ثبت‌نام به حالت دستی و سنتی نبوده‌ است.» از طرفی در حالی‌ که مسؤولان سازمان سنجش ثبت‌نام ۴۷۰ هزار نفر را در آزمون ارشد حدس می‌زدند، ۵۴۰ هزار نفر در این آزمون ثبت‌نام کردند که این خود نشان از موفقیت طرح ثبت‌نام اینترنتی داشت.
اما آیا اجرای این طرح برای کنکور سراسری هم با چنین استقبالی همراه می‌شد؟ معاون تحقیقات و ارزشیابی سازمان سنجش که با پیش کشیدن آمار شش میلیونی مراجعه به اینترنت برای دریافت کارنامهٔ کنکور به این مسأله امیدوار بود. اما خب، قرار نیست پیش‌بینی‌ها همیشه درست از آب دربیایند.
کافی است به یک نکتهٔ ساده توجه کنیم: این‌ که یک داوطلب کنکور ارشد، لااقل ۴ سالی را در دانشگاه گذرانده و قطعا آشنایی‌اش با کامپیوتر و اینترنت به مراتب بیشتر از دانش‌آموز هجده نوزده ساله‌ای است که نهایت استفاده‌اش از اینترنت به چت و چک‌میل محدود می‌شود.
● اینترنت کنیم که چی بشه؟
یک لحظه صبر کنید. اصلا بگذارید ببینیم این ثبت‌نام اینترنتی چه فواید و منافعی دارد که سنجشی‌ها این‌قدر دنبال عَلَم کردنش هستند؟
دکتر پورعباس می‌گوید: «در ثبت‌نام دستی، زمان کوتاهی برای آماده کردن فایل ثبت‌نام وجود داشت که خطاها را زیاد می کرد. ما مجبور به استخدام کارمندان ساعتی بودیم که چندان مطمئن نبودند و ممکن بود از اطلاعات افراد سوءاستفاده کنند. به همین خاطر به سمت اینترنتی کردن ثبت‌نام پیش رفته‌ایم.»
رئیس مرکز مطالعات و ارزشیابی سنجش مزایای ثبت‌نام اینترنتی را از سه جنبهٔ ملی، از دید کاربر و از دید سازمان سنجش بررسی می‌کند.
دکتر پرند معتقد است با انجام ثبت‌نام اینترنتی، خدمات در زمان کوتاه و با کیفیت بالا ارائه می‌شوند، فرهنگ IT و دولت الکترونیک گسترش پیدا می‌کند و مصرف کاغذ و تعداد حمل و نقل بین شهری و مصرف سوخت و ترافیک و آلودگی هوا هم کاهش می‌یابد.
تازه این‌ها فقط مزایای ملی ثبت‌نام اینترنتی است. کاربر هم با بهره‌مند شدن از امکان دیدن اطلاعات و اصلاح ایرادات و حذف هزینهٔ چاپ عکس و معطل نشدن در صف‌های طولانی پستی، حالش را می‌برد.
این روش برای خود سازمان هم منافعی دارد. هم کاهش بوروکراسی اداری‌اش کمتر می‌شود هم خیلی سریع‌تر به اطلاعات داوطلبان دسترسی پیدا می‌کند.
اینترنتی شدن فعالیت‌های سازمان سنجش آن‌قدر اهمیت پیدا کرده که رئیس‌اش از اینترنتی شدن انتخاب رشتهٔ داوطلبان برای کاهش اشتباهات‌شان در آینده خبر می‌دهد.
دکتر پورعباس معتقد است امنیت ثبت‌نام و اطلاعات داوطلبان با گسترش روش اینترنتی به صورت کامل تضمین می‌شود و تا دو سه سال آینده، دیگر کسی خواهان بازگشت به روش دستی نخواهد بود.
گرچه دکتر محمدی‌اقدم معاون تحقیقات سازمان با کمی احتیاط، ضمن نسبی خواندن امنیت ثبت‌نام اینترنتی می‌گوید: «نمی‌شود مسأله را به صورت صددرصد تضمین کرد؛ چرا که حتی سایت سازمان‌های بزرگی مثل ناسا هم گاهی اوقات هک می‌شود.»
اما در عوض به رفع نواقص کارت‌های ورود به جلسهٔ آزمون سراسری و تسهیل در روند ثبت‌نام با این روش اشاره می‌کند و این مسائل را نهایتا در کاهش استرس داوطلبان مؤثر می‌داند.
● اینترنت بخر، جایزه ببر
سازمان سنجش برای کسانی که با وجود همهٔ این مزایا هنوز در انتخاب ثبت‌نام اینترنتی مردد هستند، امتیازات دیگری را هم در نظر گرفته ‌است.
برخلاف ثبت‌نام‌كنندگان سیستم سنتی که اطلاعاتشان بعد از دو ماه روی سایت سازمان سنجش قرار می‌گیرد، ثبت‌نام‌كنندگان اینترنتی به محض وارد کردن اطلاعات خود می‌توانند آن را در این سایت مشاهده کنند.
ضمن این ‌که در این فرصت دو ماهه تا ثبت‌نام نهایی، امکان ویرایش اطلاعات مربوط به خود را نیز دارند. این داوطلبان دو هفته قبل از برگزاری آزمون از محل توزیع کارت و حوزهٔ امتحانی‌شان مطلع می‌شوند و کارتشان هم زودتر آماده شده و در اختیارشان قرار می‌گیرد. از همه مهم‌تر می‌توانند پاسخ‌نامهٔ خود را هم بعد از امتحان مشاهده کنند و البته با اعتراض‌های الکی و بیخودی وقت سازمان سنجش را نگیرند!جدای از این‌ها، ثبت‌نام‌كنندگان سنتی برای پست مدارک خود به سازمان سنجش باید ۹۰۰ تومان بپردازند. در حالی ‌که هزینهٔ ثبت اینترنتی اطلاعات برای کسانی که از طریق فرهنگسراها یا دانشگاه پیام‌نور اقدام می‌کنند، کمتر از این مقدار است.
ضمن این ‌که در ثبت‌نام کامپیوتری (پستی) برای انتخاب دانشگاه‌های پیام‌نور، غیرانتفاعی و شبانه هر کدام مبلغ ۹۵۰ تومان (مجموعا ۲۸۵۰ تومان) از داوطلب دریافت می‌شود. در حالی ‌که این مبلغ برای ثبت‌نام‌كنندگان اینترنتی برای کل سه علاقه‌مندی ۱۷۰۰ تومان است.
هنوز قانع نشده‌ا‌ید؟ ای بابا. پس این را هم داشته ‌باشید: سازمان سنجش از بین کسانی که به صورت اینترنتی در کنکور سراسری امسال ثبت‌نام کرده ‌باشند، به ۶۰۰ نفر با قرعه‌کشی جایزه می‌دهد: ۱۵ کامپیوتر، ۱۵ پرینتر، ۲۰ اسکنر، ۲۰ ماشین‌حساب پیشرفته و ۲۵۰ گنجینهٔ سؤالات آزمون سراسری سازمان سنجش. به ۲۵۰ نفر باقی‌مانده هم امکان استفاده از کتاب‌های منتشرهٔ سازمان داده می‌شود. بس نیست؟
● اگه بچه من کارت نگیره، کی جوابشو می‌ده؟
نه. مثل این‌ که بس نیست. این را صبح روز سوم ثبت‌نام وقتی در یک واحد پستی حاضر می‌شوم، می‌فهمم. از هر هفت هشت نفر مراجعی که برای ثبت‌نام در کنکور می‌آمدند، در خوش‌بینانه‌ترین حالت، حداکثر یکی دو تاشان قصد ثبت‌نام اینترنتی داشتند و باقی همان روش سنتی و قدیمی ثبت‌نام را ترجیح می‌دادند.
از مسؤول باجه در مورد تعداد فروش کارت‌های اعتباری ثبت‌نام اینترنتی و فرم‌های ثبت‌نام سنتی می‌پرسم.«مردم اینترنت نمی‌دانند چیه. بیشتر برای خرید همان دفترچه‌های قدیمی می‌آیند. توی این دو سه روز نزدیک چهار هزار تا دفترچهٔ پستی فروخته‌ایم. اما شاید ششصد نفر هم کارت اعتباری اینترنتی نخریده ‌باشند.»
از اغلب مراجعین که می‌پرسی: «چرا از ثبت‌نام اینترنتی استفاده نمی‌کنید؟» با قیافهٔ هاج و واج نگاهت می‌کنند که «این‌ که گفتی یعنی چه؟» خیلی‌ها می گویند: «اصلا این دو تا با هم چه فرقی می‌کند؟» وقتی برای مادری که آمده کار ثبت‌نام دخترش را انجام دهد، توضیح می‌دهم که این روش، هم سریع‌تر است هم راحت‌تر هم با کیفیت‌تر، می‌گوید: «ولش کن آقا. من اصلا بلد نیستم این دگمهٔ کامپیوتر رو فشار بدم.»
وضع بچه‌ها هم خیلی بهتر از بزرگترها نیست. «می‌گن اینترنتی، اعتباری به‌اش نیست. به درد نمی‌خوره. معلوم نیست ثبت‌نام می‌شی، نمی‌شی. پستی بهتره. مسؤولیت بعدشم قبول می‌کنه. اگه اتفاقی بیفته می‌‌دونی باید یقهٔ کی‌رو بگیری. اما این چی؟» می‌پرسم دوستانت چطور؟ «اونا هم همین سیستم قبلی ثبت‌نام می‌کنن.»
یکی دیگر هم می‌گوید: «خونه، کامپیوتر ندارم. باید برم کافی‌نت. حسش نیست. تازه سرعتشم پایینه، اعصابت خرد می‌شه.» ولی آخر برای فرستادن مدارک دوباره باید بیایی پست؟ «تریپی نیست. پست‌خونه تو مسیرمه.»
مادری دیگر با حرارت از سرنوشت دخترش صحبت می‌کند: «اصلا به این ثبت‌نام اینترنتی مطمئن نیستیم. اگه این‌ طوری ثبت‌نام کنیم تا شب امتحان هم هی دل‌دل می‌زنیم واسهٔ دخترم کارت صادر می‌شه یا نه. تازه کلی هم به‌اش استرس می‌ده. دخترم ۱۲ سال زحمت کشیده. شوخی که نیست. چرا خودمونو به شک بندازیم؟ پستی‌ها بهتره. هم امتحان پس‌ داده . هم جلو چشمته.
هم این ‌که می‌تونی ازش کپی بگیری و اگه مشکلی پیش اومد پی‌گیری کنی.»این مادر ادامه می‌دهد: «البته منم شنیدم که سریع‌تره. اما می‌ترسم. باز اگه چند تا از دوست و آشناها ثبت‌نام کرده‌ بودند و راضی بودند، می‌شد کاری کرد. بذار امسال بگذره ببینیم اینا که اینترنتی ثبت‌نام کردن، چی می‌گن؛ حالا تا سال‌های بعد.»
یکی دیگر از بچه‌ها که با دوستش آمده، برای خودش دفترچه و فرم نمی‌خرد. «بابام می‌گفت بهتره اینترنتی ثبت‌نام کنیم. اما هنوز مطمئن نبود. قرار شد یه کمی تحقیق کنیم ببینیم کدوم بهتره. چون دقیق نمی‌دونیم اینترنتی چطوریه.» دلم می‌خواهد با یک نفر که اینترنتی هم ثبت‌نام کرده، گفت‌وگو کنم که گزارشم جامع‌الاطراف شود... بخت بد هیچ‌کس نمی‌آید! اما نه، بالاخره یکی پیدایش شد.
«برای ثبت‌نام برادرم آمدم. خودم همین دو هفته پیش، اینترنتی واسهٔ ارشد ثبت‌نام کردم. خیلی سریع و راحت. مشکل خاصی هم نداشتم. یه کم صفحه‌های اولش کند بود و اذیت کرد، اما بعدش درست شد.»آیا شما دوست عزیز استرس و دغدغهٔ صادر نشدن کارت، از بین رفتن اطلاعات یا هر تریدی دیگری ندارید؟ «نه. چرا داشته ‌باشم؟ خودم می‌بینم که همه چی داره ثبت می‌شه. تازه این کد رهگیری که آخرش به‌ات می‌دن، خودش سنده واسهٔ بازیابی اطلاعات.»کجا ثبت‌نام می‌کنید؟ منزل؟ دانشگاه؟ فرهنگسرا؟ یا کافی‌نت؟ «من از همون خونه وصل می‌شم. سرعتش خوبه. مشکلی نیست.»
● سرنوشت ثبت‌نام در هفتهٔ آخر
حالا یك هفته‌ای بیشتر به پایان مهلت ثبت‌نام در كنكور كارشناسی نمانده. دكتر توكلی معاون سازمان سنجش به ما گفته كه سال دیگر روش سنتی به طور كامل حذف می‌شود. به نظر شما گزارش‌های رسیده در مورد میزان استقبال داوطلبین از ثبت‌نام اینترنتی در پایان مهلت ثبت‌نام كنكور سراسری، تغییری در این تصمیم ایجاد نخواهد كرد؟ تا هفتم دی‌ماه و روزهای بعد از آن صبر كنید؛ جوابش معلوم خواهد شد.
● روش سنتی؛ حذف!
دیده‌‌‌ها و شنیده‌های ما حاكی از این بود كه خیلی از داوطلبان از وجود روش ثبت‌نام اینترنتی به کل بی‌اطلاع هستند یا تقریبا چیزی از چند و چونش نمی‌دانند یا چندان جدی‌اش نگرفته‌اند. این یعنی ضعف در اطلاع‌رسانی. خیلی هم بیراه نیست. چون خبر اینترنتی شدن ثبت‌نام، ۲۰ روز قبل از شروع آن اعلام شد.
رفتیم سراغ دکتر حسین توکلی، معاون سازمان سنجش. جالب این‌ که اطلاعاتی که ما از ثبت‌نام اینترنتی داشتیم با آمار آقای دکتر فرق می‌کرد و شنیده‌های ایشان گواه استقبال خوب مردم از این روش بود. البته دکتر توکلی احتمال می‌داد باجه‌هایی که از آن‌ها گزارش دریافت کرده‌اند با واحدهایی که ما به‌شان سر زده‌ایم، یکی نباشد.
اما آقای دکتر، چرا اطلاع‌رسانی در این مورد را زودتر شروع نکردید؟ مثلا از تابستان؟
«ببینید اطلاع‌رسانی برای کنکور، زمان خاصی دارد. ما هم در همان زمان این کار را با مصاحبه‌هایی که صورت گرفت و همین‌طور اطلاعیه‌هایی که در شماره‌های ششم و سیزدهم آذر پیک سنجش چاپ شد انجام دادیم.»
● اقدام تازه‌ای هم برای تسهیل ثبت‌نا‑م اینترنتی کرده‌اید؟
«بله. با توجه به بخش‌نامهٔ وزارت آموزش و پرورش و همکاری پست، مدیران مراکز پیش‌دانشگاهی می‌توانند با جمع‌آوری اطلاعات دانش‌آموزان مدرسهٔ خود و مراجعه به واحد پستی منطقه، برای ثبت‌نام اینترنتی آن‌ها اقدام کنند. بعد از آزمون سراسری، اطلاعاتی نظیر نمرات علمی و رتبهٔ دانش‌آموزان در کنکور، فهرست مجازها به انتخاب رشته، اسامی قبول‌شدگان به همراه کد رشته محل قبولی و... در اختیار این مدیران قرار می‌گیرد تا بتوانند از آن‌ها استفاده کنند.» ظاهرا انجام این طرح در برخی مدارس غیرانتفاعی تهران آغاز شده‌است.
یک راه تشویق داوطلبین برای ثبت‌نام، اینترنتی کم کردن هزینهٔ آن در قیاس با روش سنتی بود. به‌خصوص که چون در روش اینترنتی از حجم بوروکراسی و تشریفات اداری کاسته می‌شود، هزینه هم خود به خود کمتر خواهد‌ بود. در حالی ‌که تفاوت مبلغ ثبت‌نام برای این دو روش در حال حاضر اصلا محسوس نیست. در مورد کنکور ارشد هم که ثبت‌نام فقط اینترنتی بود، مبلغ ثبت‌نام تفاوتی با سال گذشته نمی‌کرد؛ در حالی ‌که هزینه‌های برگزاری آزمون، قطعا کمتر شده ‌بود.
«ببینید ما برای کسانی که علاقه‌مند به انتخاب دانشگاه‌های پیام‌نور، شبانه و غیرانتفاعی هستند، در دو روش اینترنتی و سنتی تفاوت هزینه‌ای بیش از هزار تومان قائل شدیم. در عین حال هزینهٔ ارسال مدارک به سازمان سنجش هم حدود پانصد تومان بیش از هزینهٔ ثبت‌نام اینترنتی در فرهنگسراهاست. اما در مورد مبلغی که در ابتدای برای ثبت‌نام از داوطلبین دریافت می‌شود، این رقم مصوبهٔ دولت است و اگر هم نیاز به تغییری در آن باشد، خود دولت باید تصویب کند.»
از معاون سامان سنجش در مورد نگرانی داوطلبین از صادر نشدن کارت یا از بین رفتن اطلاعات می‌پرسیم. «جای هیچ‌ گونه نگرانی نیست. کاربرانی که از روش اینترنتی استفاده می‌کنند، هم از وضعیت ثبت‌نامی خود مطلع می‌شوند هم با آن کد رهیگیری در واقع مدرکی برای کنترل ثبت‌نام دریافت می‌کنند. اطلاعات ثبت‌نام به راحتی و همشه برایشان در دسترس و قابل بررسی کردن است. از امنیت این روش مطمئن باشید.»
و سؤال آخر... آیا قرار است ثبت‌نام اینترنتی آزمون سراسری هم مثل کنکور ارشد در آینده اجباری شود؟
تصمیم ما این است که امسال این طرح را به صورت آزمایشی اجرا کنیم و از سال بعد، با حذف کامل روش سنتی فقط به صورت اینترنتی از داوطلبین ثبت‌نام به عمل آوریم.
 
سیداحسان عمادی
روزنامه همشهری
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  5:03 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / کنکور آخر خط نیست

 

کنکور آخر خط نیست
کنکور آخر خط نیستدیروز بود كه با خودم خلوت كردم یا رو راست بگویم تصمیم گرفتم به صورت جدی یك ارزیابی كلی از زندگی خود داشته باشم و به یك سئوال خود پاسخ قانع كننده ای بدهم و آن هم این كه در طول ۱۸ بهاری كه پشت سر گذاشته ام عملكرد تحصیلی ام چگونه بوده است . شاید این سئوال به ذهن خلاقتان خطور كند چرا عملكرد تحصیلی ؟ خب برای این سئوال جواب كوتاه اما كاملی دارم .
زیرا چند روز پیش بود كه كنكور دادم و دیگر اینكه چون كنكور بحث محافل جوانان به خصوص دانش آموزان است .
اولین روزهایی كه با بدرقه های گرم پدر و مادر روانه شدم یادم می آید انگار همین دیروز بود .
آن دوران هدف اصلی از رفتن به كلاس درس این بود كه به مدرسه بروم و مدت زمان معینی را سپری كرده و دوستانی بیابم و یك نمره بیست خوشگل از دست خانم معلم بگیرم . وقتی معلم با بیان صمیمانه خود این نمرهٔ جادویی را اعلام می كرد ، گویی قند در دلم آب می كنند ، كلی خوشحال می شدم و نمرهٔ خود را به سایرین نشان می دادم .
اما روزها و سال ها گذشت بی آنكه گذر عمر را احساس كنم وقتی آزمون سرنوشت ساز كنكور را پشت سر گذاشتم تازه به خودم آمدم كه چه دوران طلایی و چه بهارهای قشنگی را از دست داده ام از كنكور صحبت به میان آمد ، واژه ای كه خیلی ها با شنیدن آن دچار اضطراب و دلهره ای عجیب می شوند .
مصمم شدم از كنكور و شرایط و چگونگی نتیجه آن مطالبی را كه در ذهنم سنگینی می كند را به رشتهٔ تحریر در بیاورم .
دربارهٔ كنكور دیدگاه ها و نظرات متفاوتی رایج است و به طبع این نظرات متفاوت شرایط غیر یكسانی را به دنبال دارند .
گروهی از افراد به طور شبانه روزی تلاش می كنند وبه خودشان امید دارند اما لحظه برگزاری كنكور اضطراب به آنها وارد می شوند و نمی توانند دانسته های خود را در برگ كنكور پیاده كنند . بعد از كنكور عده ای از افراد مذكور خود را مغلوب می بینند و روزها و حتی ماه ها به اصطلاح خودشان قید زندگی را می زنند ولی در كنار این دانش آموزان ، كسانی هستند كه با داشتن همین شرایط خیلی راحت و عادی به خود می گویند كه من تلاش خود را در طبق اخلاص نهادم و هنوز هم دیر نشده است و از همین امروز خودم را برای سال آینده آماده و مهیا می كنم .
گروه دیگری از افراد هستند كه جلسه كنكور را با قرعه كشی بانك اشتباه گرفته اند و بدون هیچگونه اندوخته و دانسته علمی قدم در جلسه آزمون می گذارند و خیلی خودمانی با روشهای مخصوص به خود خانه های بی زبان را سیاه می كنند و تنها حرفی كه می زنند این است كه : خدا رو چی دیدی ، شاید شانسمون گرفت . در همین جا به بررسی برخی از خصایص و معرفی دو گروه بسنده می كنم و دوست دارم در این جا به عنوان یك جوان كنكوری نظرات و دیده های خود را بنگارم ، امیدوارم با آن موافق باشید( البته می نویسم در نهایت احترام به نظرات شما دوستان عزیز ) كنكور آخر خط نیست ، كنكور بهانه ای است برای اینكه : ۱- به خود باوری و اعتقاد برسیم . ۲- دانسته ها و اطلاعات و زحمات خود را در میدان آزمایش بنهیم و ...
اگر به دلایلی نتوانستید این آزمون را با رتبهٔ خوب پشت سر بگذارید نا امید نشوید ، زیرا زندگی با امید به خود معنا می گیرد ، اگر امید و اعتماد به نفس را به اجل زمانه بسپریم ، بی برو برگرد ، روح و ایمان ، این سرمایه های درونیمان خواهند برد .
پس از شما می خواهم رد شدن در كنكور را پایان زندگی تلقی نكنید و با توكل به خدا ، خودتان را برای سال آینده آماده كنید .
البته خانواه محترم بهترین و ارزنده ترین نقش را در این موضوع ایفا می كنند .
«به امید آینده ای سبز و مملو از عشق و صداقت برای شما »
 
 
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  5:17 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / کنکور با بچه های ما چه می کند؟

 

کنکور با بچه های ما چه می کند؟
کنکور با بچه های ما چه می کند؟همه دوست دارند به آموزش عالی وارد شوند اما بنابر وجود تفاوت های فردی مابین بچه ها نمی توان چنین ایده آلی را برای همه محقق دید. همین جا اولین صدمه وارد می شود. بچه هایی كه نمی توانند مانند مابقی بچه ها تلاش مضاعف و تحمل عظیم داشته باشند در می مانند.
چرا این جریان باید تفاوت های بچه ها را در زمینه حفظ محفوظات و معلومات چند ساله، برای پیدا كردن آنها روی یك برگه كاغذ آن هم در عرض چهار ساعت به رخشان بكشد. به فرض اینكه فرزندم جزو آن دسته بچه هایی باشد كه تلاش و سخت كوشی غیرمنطقی این دوران را به جان خریده باشد باز هم بارها و بارها در یك طیف گسترده از نگرانی و اضطراب از رسیدن یا نرسیدن دست و پا می زند، بارها ناامیدی بر وی مستولی شده و زانوی غم در بغل می گیرد و های های گریه می كند. وظیفه من مادر در اینجا سنگین تر از قبل می نماید؛ چرا كه لازم است از فرزندم حمایت روحی كنم، برایش بگویم كه همه این دوران ها یا لااقل شبیه این دوران ها را گذرانده اند. بگویم زندگی هر چقدر هم كه سخت باشد می توان آن را به اندازه یك صبح تا شب تحمل كرد، نمای آنسوی زحماتش را برایش بزرگ نمایی كنم كه در سایه تلاشش چه خواهد شد. غر نزنم، سركوفت نزنم، تحمل كنم، تا می توانم عصبانیت ها و آزارهای فرزندم را به دل نگیرم.
چه باید كرد؟
- محیط امن و آرام خانه یكی از اساسی ترین مواردی است تا آنجا كه ممكن است در این مدت هیاهو، درگیری ها، تلفن كردن ها و غرزدن ها را كنار بگذاریم یا لااقل با فرزندمان در میان نگذاریم.
- فكر فرزندمان را درگیر قضایای متفرقه ای كه سودی برایش ندارد نكنیم.
- محیطی مشخص برایش در نظر بگیریم كه از نظر جا و مكان ثابت و آسودگی فكر داشته باشد.
- با نظر خودش برنامه مشخصی برای زندگی اش طرح ریزی كنیم. از او بخواهیم كه طبق آن در حد امكان عمل كند.
- خواب و بیداریش را منظم كنیم، ساعت خواب و بیداری مشخصی برایش قرار دهیم.
- تغذیه یكی از اركان اساسی در این دوران است. برنامه غذایی متنوعی برایش تهیه كنیم. فرزندمان نیاز به مواد قندی زیادی دارد، پس از حجم مواد غذایی كه معده را انباشته می كند كم كنیم و به جای آن انواع مواد غذایی كم حجم اما انرژی زا را جایگزین كنیم.
- شب ها ساعتی را در كنار جای خوابش بنشینیم و فقط گوش دهیم تا برایمان صحبت كند.
- از او و كارهایش درمقابل دیگران صحبت نكنیم چرا كه او احساس می كند زیر ذره بین اطرافیان قرار دارد و همه منتظرند ببینند او چه می كند و به كجا می رسد.
- حال نوبت ماست كه به او اطمینان بدهیم تلاشش برای ما ارزشمند است نه رتبه ای كه در كنكور می آورد. اگر فرزند ما احساس كند كه ما انتظار خاصی از او داریم همیشه نگران است كه مبادا نتواند انتظار ما را برآورده كند.
- هیچگاه از دیگرانی كه در شرایط او هستند درجهت مقایسه با او استفاده نكنیم.
- تقویت مثبت و دادن روحیه «تو می توانی» یكی از مهم ترین كمك های ماست.
 
فاطمه رضوی
روزنامه همشهری
 
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  5:23 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها