0

آسيب‏شناسى تربيتى مهدويت قسمت اول

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

آسيب‏شناسى تربيتى مهدويت قسمت اول

389 

آسيب‏شناسى تربيتى مهدويت


آسيب‏شناسى تربيتى مهدويت

قسمت اول

مقدمه

آسيب‏شناسى تربيتى مهدويت، يكى از مصداق‏هاى بحث عام‏ترى است كه از آن، به عنوان آسيب‏شناسى در تربيت دينى ياد شده است . براى توضيح اين كه مقصود از آسيب‏شناسى تربيتى مهدويت چيست، نخست‏بايد به جنبه‏ى تربيتى مهدويت اشاره كرد . اعتقاد به وجود و ظهور امام مهدى (عج)، از جمله‏ى اعتقادات اسلامى و شيعى است و هم‏چون ساير اجزاى اين اعتقادات، لوازم تربيتى معينى بر آن مترتب است . بر اين اساس، مهدويت، تنها مساله‏اى اعتقادى نيست، بلكه از بعد تربيتى نيز برخوردار است . هنگامى كه ما مشخص مى‏كنيم بر اساس متون روايى، اعتقاد به وجود و ظهور مهدى (عج)، ضرورى است، مجموعه‏اى دانشى را براى افراد فراهم نموده‏ايم . اما هنگامى كه اين مجموعه‏ى دانشى، به همراه خود، تحولات هيجانى، عاطفى و عملى معينى را ايجاد مى‏كند كه ضمن آن، افراد مى‏كوشند خود را براى ياورى امام مهدى (عج) مهيا سازند، چهره‏ى تربيتى مهدويت آشكار مى‏گردد .
با توجه به جنبه‏ى تربيتى مهدويت، اكنون مى‏توان مقصود از آسيب‏شناسى معطوف به آن را مشخص كرد . در اين‏جا، آسيب‏شناسى، حاكى از بازشناسى موارد سوءبرداشت‏يا سوءعملكرد در جريان تربيتى مهدويت است . تا جايى كه به ذات دين، مشتمل بر مهدويت، مربوط است، نمى‏توان از آسيب و آسيب‏شناسى سخن به ميان آورد . اما هنگامى كه جريان تربيت دينى، مشتمل بر بعد تربيتى مهدويت، شكل مى‏گيرد، امكان ظهور آسيب و بنابراين آسيب‏شناسى فراهم مى‏گردد; زيرا در جريان تربيت دينى، دست آدمى گشوده مى‏شود و اكنون اوست كه بايد با فهمى كه از دين كسب مى‏كند، به عمل روى آورد و زمينه‏ى تحقق برداشت‏هاى خود را هموار كند . در طى اين مسير است كه افق كوتاه ديد آدمى، بدفهمى‏ها را در دامن مى‏پرورد، چنان‏كه دامنه‏ى محدود همت او، بدكردارى‏ها را در پى مى‏آورد . از اين رو، آسيب‏شناسى تربيتى مهدويت، تلاشى براى بازشناسى اين گونه لغزش‏هاى فكرى و عملى در جريان تحقق بخشيدن به بعد تربيتى مهدويت است .
اما چنان‏كه اشاره شد، آسيب‏شناسى تربيتى مهدويت، خود، موردى از بحث عام‏تر آسيب‏شناسى تربيت دينى و اسلامى است . به عبارت ديگر، همه‏ى انواع آسيب‏شناسى در تربيت دينى، در هر يك از موارد آن نيز صادق خواهد بود . به اين ترتيب، رابطه‏ى آسيب‏شناسى تربيت دينى با آسيب‏شناسى تربيتى مهدويت، رابطه‏ى كلى و جزئى خواهد بود . يعنى آن‏چه به طور كلى در مورد نخست صادق است، به نحو جزئى و مصداقى، در مورد دوم نيز صادق خواهد بود .
بر اين اساس، چارچوب آسيب‏شناسى تربيتى مهدويت‏بايد بر حسب چارچوب كلى آسيب‏شناسى تربيت دينى و اسلامى صورت‏بندى شود . نگارنده، پيش‏تر در مقاله‏اى تحت عنوان «آسيب و سلامت در تربيت دينى‏» ، چارچوبى كلى براى بحث پيشنهاد كرده است . (1)
در نوشتار حاضر، با مبنا قرار دادن چارچوب مذكور، در مورد خاص مهدويت‏به بحث از آسيب‏شناسى تربيتى خواهيم پرداخت . در چارچوب مبنايى، آسيب‏شناسى تربيت دينى، در هفت محور تنظيم شده است . در هر يك از اين محورها، دو سوى لغزش و آسيب و يك حد ميانه، به منزله‏ى شاخص سلامت مطرح گرديده است . در اين‏جا، فهرست محورهاى مذكور ذكر مى‏گردد و در متن مقاله، با اشاره‏اى كوتاه در توضيح هر يك، مستنداتى در خصوص بحث اصلى اين نوشتار يعنى مهدويت‏به دست داده خواهد شد .

محورهاى اصلى آسيب‏شناسى تربيت دينى به قرار زير است:

1 . آسيب‏ها: حصاربندى و حصارشكنى; سلامت: مرزشناسى .
2 . آسيب‏ها: كمال‏گرايى (غيرواقع‏گرا) و سهل‏انگارى; سلامت: سهل‏گيرى .
3 . آسيب‏ها: گسست و دنباله‏روى; سلامت: هدايت .
4 . آسيب‏ها: مريد پرورى و تك‏روى; سلامت: امامت .
5 . آسيب‏ها: قشرى‏گرى و عقل‏گرايى; سلامت: عقل‏ورزى .
6 . آسيب‏ها: خرافه‏پردازى و راززدايى; سلامت: حق‏باورى .
7 . آسيب‏ها: انحصارگرايى و كثرت‏گرايى; سلامت: حقيقت‏گرايى مرتبتى .

محور اول - آسيب‏ها حصاربندى و حصارشكنى; سلامت: مرزشناسى

اشاره: در اين محور، آسيب‏هاى تربيت دينى، در دو سوى متقابل، حصاربندى و حصارشكنى ناميده شده‏اند . در حصاربندى، نظر بر اين است كه خط مشى اساسى براى تربيت دينى افراد، دور نگاه‏داشتن آنان از بدى و نادرستى است . اين شيوه‏ى قرنطينه‏سازى، خود، يكى از منشاهاى آسيب‏زاست; زيرا با مانع شدن آنان از مواجهه با بدى و نادرستى، توان مقاومت را در آنان تحليل مى‏برد . قرنطينه‏سازى، تنها به صورت موقت و در برخى از مراحل اوليه‏ى تربيت رواست، اما تبديل آن به خط مشى اساسى تربيت، در حكم مبدل ساختن آن به يكى از عوامل آسيب‏زايى است . از سوى ديگر، حصارشكنى و قراردادن افراد در معرض مواجهه با جريان‏هاى مختلف فكرى و عملى، بدون فراهم آوردن قدرت تحليل و مقاومت در آنان نيز منشا آسيب‏زايى است . حالت‏سلامت در تربيت دينى، مرزشناسى است . مرزشناسى چون يكى از عوامل راهبردى در تربيت دينى است، حاكى از آن است كه بايد در جريان طبيعى زندگى، در مواجهه با بدى‏ها و نادرستى‏ها، توانايى تبيين و تفكيك ميان خوبى و بدى يا درستى و نادرستى را به صورت مدلل در افراد فراهم آورد و به اين ترتيب، زمينه‏ى مهار گرايش‏هاى آنان به بدى و نادرستى را مهيا كرد . مرزشناسى با تقواى حضور ملازم است، نه با تقواى پرهيز و مصونيت در متن موقعيت را جست‏وجو مى‏كند، نه مصونيت در قرنطينه را .
با توجه به چارچوب كلى آسيب و سلامت در اين محور، به بررسى آن در مورد خاص مهدويت‏خواهيم پرداخت . بر اين اساس، بهره‏ورى از مهدويت در امر تربيت، در دو صورت آسيب‏زا خواهد بود . هنگامى كه فهم ما از اين اصل اعتقادى و عمل ما در پرتو آن، به صورت حصاربندى جلوه‏گر شود و هنگامى كه موضع ما در قبال آن به حصارشكنى منجر شود .
در شكل نخست از آسيب‏زايى، تصور و برداشتى ايستا از مهدويت و انتظار مهدى (عج) وجود دارد . به اين معنا كه دو صف حق و باطل، هر يك با پيروان خود، برقرارند تا زمانى كه ظهور رخ دهد و باطل مضمحل شود . در اين فاصله، پيروان حق بايد بريده و بركنار از پيروان باطل، "انتظار" بكشند تا لحظه‏ى وقوع واقعه فرارسد . در اين تصور، دوران غيبت، به مثابه‏ى "اتاق انتظار" است كه بايد در آن، به دور از اهل باطل، نشست و منتظر بود تا صاحب امر بيايد و كار را يكسره كند . تلاش افراد در اين‏جا براى دور نگاه‏داشتن و مصون داشتن خود و ديگران، از اهل باطل است . پى‏آمد چنين فهمى از مهدويت، به صورت تربيت قرنطينه‏اى آشكار مى‏گردد كه در آن مى‏كوشند افراد را با كنار كشيدن از معركه، همراه با انتظارى انفعالى، مصون نگاه دارند .
اين پى‏آمد تربيتى، گونه‏اى آسيب‏زا از تربيت را نشان مى‏دهد; زيرا منطق حصاربندى بر آن حاكم است كه عبارت از افزايش آسيب‏پذيرى فرد از طريق دور نگاه‏داشتن وى از مواجهه است . اما اين آسيب‏زايى، خود، از كژفهمى نسبت‏به مهدويت نشات يافته است . اگر مهدويت، ناظر به غلبه‏ى نهايى حق بر باطل است، بايد اين غلبه را در پرتو قانون كلى چالش ميان حق و باطل فهم كرد . در چالش با باطل است كه حق غالب مى‏گردد: «بلكه حق را بر باطل فرومى‏افكنيم، پس آن را درهم مى‏شكند، و ناگاه نابود مى‏گردد . واى بر شما از آن‏چه وصف مى‏كنيد» . (2)
در روايات نيز مساله‏ى مهدويت، نه در قرنطينه، بلكه در فضاى باز، يعنى در عرصه‏ى مواجهه و چالش ميان حق و باطل ترسيم شده است . به تعبير روايتى كه در زير آمده‏است، مؤمنان در عصر غيبت، چون ساكنان كشتى اسير در پنجه‏ى توفانند كه با آن واژگون و زيرورو مى‏گردند . آنان با پرچم‏هاى اشتباه‏انگيز روبه‏رو خواهند بود و بايد چنان بصيرتى داشته باشند كه پرچم مهدى (عج) را از پرچم‏هاى دروغين بازشناسند . در چنين عرصه‏ى چالش‏خيزى است كه بايد كسى ايمان خويش را محفوظ نگاه دارد; قرنطينه‏اى در كار نيست . روايت چنين مى‏گويد:
مفضل بن عمر جعفى گويد: شنيدم كه شيخ - يعنى امام صادق عليه السلام - مى‏فرمود: «مبادا علنى كنيد و شهرت دهيد . بدانيد به خدا قسم، حتما مدت زمانى از روزگار شما غايب خواهد شد و بى‏ترديد پنهان و گم‏نام خواهد گرديد تا آن‏جا كه گفته شود: آيا او مرده است؟ هلاك شده است؟ در كدامين سرزمين راه مى‏پيمايد؟ و بدون شك ، ديدگان مؤمنان بر او خواهد گريست و هم‏چون واژگون شدن كشتى در امواج دريا، واژگون و زيرورو خواهند گرديد . پس هيچ‏كس رهايى نمى‏يابد مگر آن‏كس كه خداوند از او پيمان گرفته و ايمان را در دل او، نقش كرده و با روحى از جانب خود تاييدش فرموده باشد . بى‏ترديد، دوازده پرچم اشتباه‏انگيز كه شناخته نمى‏شود كدام از كدام است، برافراشته خواهد شد . . .» . (3)
در همين سياق، روايات فراوانى وجود دارد حاكى از اين كه در دوران غيبت، آزمون‏هاى سنگين و دشوارى‏هاى بسيار رخ خواهد داد . به طور مثال، در روايتى از جابر جعفى آمده است كه مى‏گويد: «به امام باقر عليه السلام گفتم كه گشايش در كار شما كى خواهد بود؟ پس فرمود: هيهات! هيهات! گشايش در كار ما رخ نمى‏دهد تا آن كه شما غربال شويد و بار ديگر غربال شويد - و اين را سه بار فرمود - تا آن كه خداى تعالى، تيرگى را (از شما) زايل كند و شفافيت (در شما) به جاى ماند .» (4) چنان كه عبارات مذكور نشان مى‏دهد، دوران غيبت، دوران مواجهه با موقعيت‏هاى سخت و آزمون‏هاى دشوار است كه در نتيجه‏ى آن، بسيارى غربال خواهند شد; به اين معنا كه از آزمون سربلند بيرون نخواهند آمد . بنابراين، تصور آرميدن در حصارى محفوظ و بركنار ماندن از اصطكاك و مواجهه، تصورى مردود است و در قاموس مهدويت و تربيت مهدوى نيست .
شكل دوم از آسيب‏زايى، در مقابل حصاربندى، با حصارشكنى آشكار مى‏گردد . در حالى كه در حصاربندى، مرزهاى آهنين مى‏گذارند، در حصارشكنى، هر مرزى را برمى‏دارند و بى‏مرزى را حاكم مى‏كنند . حاصل اين امر، بروز التقاطهاى ناهم‏خوان ميان انديشه‏هاى حق و باطل است . آسيب‏زايى حصارشكنى در تربيت دينى اين است كه درست و نادرست، يك‏جا خوراك افراد تحت تربيت مى‏شود و اين خوراك ناجور، رشدى را سبب نخواهد شد و چه‏بسا كه مسموميت و هلاك در پى داشته باشد . نمونه‏ى اين بى‏مرزى و التقاط در عرصه‏ى مهدويت، آن است كه كسانى معتقد شوند «مهدى‏» اسم خاصى براى فرد معينى نيست، بلكه نمادى كلى براى اشاره به چيرگى نهايى حق و عدالت‏بر باطل و بيدادگرى است و مصداق اين نماد مى‏تواند هر كسى باشد .
در روايات مربوط به مهدويت، اين گونه حصارشكنى به ديده‏ى منفى نگريسته شده است .

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

چهارشنبه 4 اسفند 1389  5:57 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها