0

يوسف زهرا عليه السلام گفتند خلايق كه تويى يوسف ثانى چون نيك بديدم، به حقيقت، به از آنى حافظ

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

يوسف زهرا عليه السلام گفتند خلايق كه تويى يوسف ثانى چون نيك بديدم، به حقيقت، به از آنى حافظ



يوسف زهرا عليه السلام گفتند خلايق كه تويى يوسف ثانى چون نيك بديدم، به حقيقت، به از آنى
حافظ

مقدمه

يكى از ويژگى‏هاى روانى آدمى اين است كه هماره در رويارويى با امر تازه و بديع، حالت دفاعى به خود مى‏گيرد و كم‏تر به پذيرش آن گردن مى‏نهد . اين امر به ويژه آن گاه تشديد مى‏شود كه پديده‏ى جديد حالت رمزگونه داشته باشد و اعتقاد به آن، زمينه ساز تحولى بنيادين در باورها، انديشه، منش و روش زندگى او شود . برعكس، در برابر موضوعى كه پيشينه داشته يا در زمان‏هاى پيش، يك يا چند بار رخ داده است، مقاومت چندانى از خود نشان نمى‏دهد و به سادگى، آن را مى‏پذيرد .


يكى از شيوه‏هاى چيره شدن بر اين وضعيت، عادى جلوه دادن آن مساله است . يعنى بايد اين نكته را به جامعه تبيين كرد كه موضوع مورد نظر، مسبوق به سابقه بوده و براى ديگران نيز رخ داده است . قرآن كريم نيز همين شيوه را به كار گرفته است . در صدر اسلام، روزه، حكمى جديد و همراه با اندكى مشقت‏بود; زيرا روزه دار مى‏بايست از بسيارى از امور مباح چشم بپوشد و از ارتكاب آن‏ها خوددارى كند . شايد برخى مسلمانان در برابر چنين حكم بى‏سابقه‏اى، واكنش نشان مى‏دادند و آن را به سختى مى‏پذيرفتند . از اين رو، قرآن كريم، ابتدا مسلمانان را از نظر روانى براى پذيرش آن آماده مى‏كند . خداوند متعال مى‏فرمايد:


يا ايها الذين امنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم . (1)


اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! روزه بر شما نوشته شد، همان گونه كه بر پيشينيان شما، نوشته شد .


يعنى مپنداريد كه اين تكليف، مساله‏اى بى‏سابقه و فراتر از توانايى شما است . هرگز چنين نيست; زيرا وجوب روزه، حكم متداولى است كه گذشتگان نيز موظف بوده‏اند آن را انجام دهند .


مسايلى مانند اعتقاد به حضرت مهدى (عج) و غيبت و ظهور ايشان نيز به ظاهر بديع و بى‏سابقه بوده و طول عمر ايشان با هاله‏اى از رمز و راز و شگفتى همراه است . افزون بر آن، اين باور بر همه‏ى شؤون حيات آدمى تاثيرى بنيادين بر جا مى‏گذارد . از اين رو، برخى افراد از پذيرش آن سرباز مى‏زنند و آن را انكار مى‏كنند . امامان معصوم عليهم السلام در برابر اين انديشه، كوشيده‏اند با بيان موارد مشابهى كه در تاريخ گذشته - بويژه تاريخ پيامبران الهى عليهم السلام - رخ داده است، مساله‏ى غيبت امام عصر (عج) و ديگر مفاهيم مربوط به آن را عادى جلوه دهند، تا مردم به گمان بى‏سابقه بودن، در آن به ديده‏ى شك و ترديد ننگرند . براى نمونه، به كلام نورانى حضرت مهدى (عج) به شيخ صدوق مى‏توان اشاره كرد . اصل ماجرا را از زبان شيخ صدوق مى‏شنويم:


شبى در عالم رؤيا ديدم كه در مكه‏ام و گرد خانه‏ى خدا طواف مى‏كنم . در دور هفتم نزد حجرالاسود آمدم و آن را لمس كردم و بوسيدم . در اين هنگام، دعاهايى را كه براى زمان بوسيدن حجرالاسود است، مى‏خواندم . در اين حال، مولاى خود حضرت مهدى (عج) را ديدم كه بر در خانه‏ى كعبه ايستاده‏اند . با خاطرى پريشان به حضرت نزديك شدم . حضرت با نگاهى به رخساره‏ام به فراست‏خود، راز دلم را دانست . به او سلام كردم . حضرت پس از جواب سلام، فرمود: چرا درباره‏ى غيبت، كتابى نمى‏نويسى، تا اندوه دلت را بزدايد؟ عرض كردم: يابن رسول الله! در اين باره كتاب نوشته‏ام . حضرت پاسخ دادند: منظورمان اين نيست كه همانند گذشته بنويسى . كتابى درباره‏ى موضوع غيبت‏بنگار و در آن، غيبت‏هاى پيامبران عليهما السلام را بيان كن .


چون سخن حضرت به پايان رسيد، از ديدگانم پنهان شدند . من از خواب بيدار شدم و تا طلوع

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

چهارشنبه 4 اسفند 1389  5:56 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها