نشانة غيرت1
نشانة غيرت ديني، فداکاري و از خودگذشتگي در راه ترويج و گسترش معارف الهي و ارزشهاي ديني؛ همچون امر به معروف و نهي از منکر و مبارزه با ضد ارزشها و کجرويهاي باطل است که نمونه کامل آن در کربلا و نهضت عاشورا آشکار شد؛ در اين نهضت و قيام حسيني، غيور مرداني بودند که در زنده کردن انديشة ديني و پاسداري از ارزشهاي اسلامي و ميراث گهربار سنت پيامبر(ص) همه کوششها و تلاشها را به کار بردند و از هيچ خطري نهراسيدند و جان پاک خود را در کمال اخلاص تقديم راه حقيقت کردند.
اما نشانة غيرت ناموسي آن است که پيوسته نگهدارندة پاکي و پاکدامني خانوادة خويش و جامعه باشد واز عواملي که عفت خانواده و جامعه را لکه ميکند بيخبر نباشد و با آنها مبارزه کند؛ از آسيب وارد شدن برشخصيت همسر و دختران خود با هتک حرمت پوشش ديني، اختلاط آنان با مردان در مکانهاي عمومي و خصوصي، شوخي با نامحرمان و حيت خويشاوندان واز آلت دست بودن براي دنياپرستان شهوتپرست، جلوگيري کند و د رامر پاکي و طهارت نسلها و جلوگيري زاد و ولد از راه نامشروع و زنا- که ناشي از بيبندوباريها و بدحجابيهاست تا حد توان بکوشد.
نتيجة اين نوع غيرت، ايجاد امنيت براي زنها در جامعه، عفت و پاکي افراد، شکوفايي فضايل اخلاقي و استعدادهاي انساني، استحکام و پايداري نظام خانواده براساس محبت و دوستي، ايجاد محيطي سرشار از صفا و معنويت براي فرزندان و نسل جديد، مصونيت از انحرافات جنسي و فساد اخلاقي و در يک کلام داشتن جامعهاي سالم و پرتحرک و آماده براي پيشرفت و تکامل خواهد بود.
هرچند ميل و علاقه به عفت و پاکدامني در زن و مرد امري فطري بوده و حتي ارزش و شرافت عفت نزد زنان بيشتر از مردان است و همواره خواستار آنند که به آن شناخته شوند، با اين همه زنها به دليل ويژگي، موقعيت و امتيازهاي زنانه معمولاً در تشخيص انتخاب مصداقهاي عفت و پاکي دچار اشتباه شده و در معرض خطر فريب حيلهها و مکر افراد شهوتپرست قرار ميگيرند.
از اين رو نيازمند سرپرستي به عنوان پدر يا همسر وامثال آن ميباشند تا همواره حافظ حيثيت، شرف، نجابت و عفت آنها باشد، زيرا همانگونه که مردها از دنياي زنان تا اندازهاي بيخبرند زنها نيز آگاهي چنداني از روحيات و ويژگيهاي مردان ندارند و لذا تحت تاثير رفتارها و گفتارهاي انسانهاي شيطان صفت و دنياپرست قرار ميگيرند و به دام فريب آنها گرفتار ميشوند. وانگهي به خاطر ظرافت و ضعف نيروي بدني آنها در برابر مردان، نياز به قدرت جسماني مردان دارند تا پاسدار امنيت اجتماعي آنان باشند.
آن چه تاکنون گفته شده مقدمهاي بود براي ورود به اصل بحث نقش بيپروايي زنان در تخريب و تضعيف غيرت ديني و ناموسي در ميان افراد جامعه:
نمايش جاذبههاي جسمي در نحوة پوشاک و پوشش و رفتار زنان، باعث توجه مردان و تحريک غريزه شهوت و ايجاد تمايل هوسانگيز و ميل جنسي نامشروع و کامجوييهاي کاذب در آنها ميشود و اين حالت ضربة مهلک و نابودکنندهاي برسلامت روح و روان و عفت عمومي، دين و ايمان و ناموس مردان و جوانان وارد ميسازد که هرگز قابل جبران نيست، چرا که لازمة لذتهاي حاصل از تماشاي منظرهها و چهرههاي شهوتزا و ارضاي نامشروع غيرزة سرکش، از يک سو دوري و فاصله گرفتن از دين و ارزشهاي اسلامي و انساني است و از جانب ديگر کمتوجهي يا بيتوجهي به عفت ناموسي خود و جامعه ميباشد، زيرا دين با هوس سرناسازگاري دارد؛ پيروي کردن از هوا و هوس با غفلت از خداي بزرگ وحشت قبر و رسوايي قيامت و روز واپسين همراه و همزاد است که نتيجهاي جز فراموشي ايمان و سجاياي اخلاقي از جمله غيرت ديني و ناموسي و عواقب دردناک آن ندارد.
وقتي که بعضي از مردان تحت تاثير شگردهاي هوسآلود برخي از زنان واقع شده و عنان اختيار از کف ميدهند و تسليم خواستههاي نفساني و شيطاني ميشوند، براي بهرهمندري بيشتر از غرايز جنسي خود، ناموس خود را نيز آزاد ميگذاردند و چه بسا از آنان ميخواهند و يا مجبورشان ميکنند که خود را درمعرض تماشاي نامحرمان و نااهلان قرار دهند که نتيجهاش از دست دادن انسانيت، شرافت و عفت خود و همسر و ديگر افراد جامعه است.
خلاصه آن که غيرت، به معناي کلمه، از ميوههاي طراوتبخش عفت و خويشتنداري است و جامعهاي که زنانش از عفاف و پوشش کامل و صحيح برخودار نيستند، عفت عمومي را در معرض خطر قرار ميدهند و نتيجة آنة کاهش يا نابودي غيرت است. حضرت علي(ع) درباره رابطه بين عفت و غيرت ميفرمايد:
«قدر الرجل علي قدر همته و صدقه علي قدر مروته و شجاعته علي قدر انفته و عفته علي قدر غيرته؛ ارزش مرد به اندازة همت او، صداقتش به مقدار جوان مردياش، شجاعتش به ميزان احساس مردانگي و عفتش به اندازه غيرت اوست.
بيماري بيحجابي و بدحجابي، با بيماري فقدان يا ضعف غيرت، رابطه و تاثير متقابل دارد؛ يعني از يک طرف دوري زنان از لباس حيا به غيرت مردان، به ويژه نسل نوخاسته ضربه ميزند و از طرف ديگر از علتها و ريشههاي عمده اين بيماري خطرناک و فاجعهآفرين، نبود يا ضعف غيرت و عفت پدران يا شوهران است که در پيشگاه خداوند مسئول خواهند بود و در گناهاني که دختران يا همسران خودنماي آنها در اين باره مرتکب ميشوند و در جرمها و فاجعههايي که از طريق آنها در جامعه و جوانان آن ايجاد ميشود، شريک خواهند بود و عاقبت، نتيجة وخيم آن را خواهند ديد؛ آنان بايد بدانند که بزگترين دشمني را در برابر آنان انجام نميدهند؛ آن جا که قرآن حکيم ميفرمايد:
(يا ايها الذين امنوا افسکم و اهليکم نارا وقودها الناس و الحجاره عليها ملائکه غلاظ...)؛ اي کساني که ايمان آوردهايد خود و خانوادهتان را از آتشي که هيزمش انسان و سنگ-بتها- است بازداريد.
نگهداشتن خود از آتش جهنم با دوري از گناهان، شهوتهاي نامشروع و هوا و هوسهاي پليد ميسر است، چرا که باطن اين گونه اعمال، آتش است و روز قيامت- که روز آشکار شدن حقيقتها و واقعيتهاست- به صورت آتش جهنم درخواهند آمد و نگهداري خانواده نيز با تعليم و تربيت اسلامي و آشنا ساختن آنان با معارف الهي و تشويق به اجراي دستورهاي خداوند سبحان و امربه معروف و نهي ازمنکر و داشتن غيرت نسبت به عفاف و پوشش زنان و ايجاد زمينة پاک و معنوي براي خانواده ممکن ميگردد.
پيامبراکرم دربارة مرداني که وظيفة اسلامي خود را در برابر خانوادة خود به نيکي انجام نميدهنند و راه اشتباه ميپيمايند و به خيال خام خود محبت در حق آنها ميکنند، هشدار داده و ميفرمايد:
ايک ان تدع طاعه و تقصد معصيته شفقه علي اهلک لان الله تعالي يقول: (يا ايها الناس اتقوا ربکم و اخشوا يوما لايجزي والد عن ولده و لا مولود هو جاز عن والده شيئا ان وعدالله حق فلا تعرنکم الحياه الدنيا و لا يغرنکم بالله الغرور)؛ بپرهيز از اين که طاعت الهي را به خاطر دلسوزي و محبت به خانوادهات رها کني، زيرا خداوند ميفرمايد: اي مردم خود را از مخالفت پرودرگارتان حفظ کنيد و بترسيد از روزي که نه پدر به جاي فرزند مينشيند تا جزاي اعمال او را تحمل کند و نه فرزند چيزي از جزاي اعمال پدر را، قطعاً وعده خداوند متعال حق است، پس مبادا زندگي دنيا- با جاذبههاي دروغين- شما را فريب دهد و مبادا آن فريبنده [شيطان، دوست ناباب، هواپرستان، کتاب، نوار و فيلم... مبتذل] شما را بفريبد.
قرآن کريم اين گونه مرداني را که در اثر افراط و زيادهروي در محبت نسبت به خانواده و فرزندان- که حقيقتش دشمني است- از ياد و اطاعت خداوند متعال بازداشته ميشوند از زيانکاران شمرده است.
گذشته از اينها، اگر اين مردان همسردار اندکي به دوران قبل از ازدواج و فشارهاي غريزة جنسي خويش توجه و فکر ميکردند، شاهد غيرتورزي بيشتر از آنان بوديم و هرگز حاضر نميشدند همسران و دخترانشان حتي براي يک لحظه از پوشش عفيفانه کوتاهي کنند و نسل نوخاسته را در آتش شهوات بسوزانند و آخرت خود را به اندک بهرة دنياي زودگذر بفروشند، اما دير يا زود خود و خانوادهشان در اين آتشي که خود برافروختهاند خواهند سوخت.
خودآرايي و خودنماييهاي ساده لوحانه
خودآرايي و خودنمايي نابهجاي برخي دختران علاوه براين که برخلاف شرافت نفس و شخصيت و مقام محبوب بودن آنان است، غالباً باعث ميشود که در دام مردان هوسباز فرو غلتند و حداقل نتيجهاي که عايدشان خواهد شد متوجه کردن چشمان ناپاک و جذب دلهاي بيمار به سوي خويش است.
قرآن کريم نه تنها امر به پوشش کامل و حجاب عفيفانه فرموده، بلکه از صحبت کردن زنان با ناز و عشوه و تحريکآميز نيز نهي نموده تا مبادا بيماردلان در آنها طمع کنند:
(فلا تخضعن بالقول فيطمع الذي في قلبه مرض و قلن قولا معروفا)؛ با نرمي و هوسانگيز سخن نگوييد که بيماردل[در شما] طمع کند و به شيوهاي پسنديده که در نظر عقل و وحي به رسميت شناخته شده سخن گوييد.
طبق آية کريمه، خودآرايي و نمايان کردن گردن، سينه، موها و...، سخن گفتن با ناز و کرشمه و خلاصه هر عملي که هوسانگيز و تحريککنندة غريزة حيواني در مردان بشود حرام است و زناني که اين رفتارهاي منافي عفت را مرتکب ميشوند و بادهن کجي و بياعتنايي به وحي الهي، درصدد به دست آوردن همسر، محب و دلدادة خود هستند، بيمار دلانياند که دلهاي مردان همسنخ و همانديشة خود را بوده و جذب خود ميکنند؛ از همين رو محبت و علاقه آنها نميتواند برپاية انسانيت و عقلانيت باشد در نتيجه در ازدواج شکست ميخورند.
ازدواج سالم و موفق، پيوندي است که براساس جذب و گرايش انساني و عشق و راستين و همسر خواهي صورت بگيرد، نه برپاية تمايلات شهواني و عشق دروغين.
چه فرق بسياري است بين آن پيوندي که به خاطر شخصيت زن و سجاياي نيک اخلاقي و عواطف پاک انساني او شکل بگيرد، با پيوندي که به جهت خودبيني و شهوتطلبي مرد تحقق يابد؛ پيوند و عشقي که برمبناي فطرت و عقل سليم و فضايل انساني باشد، رمز ماندگاري و استحکام بنيان خانواده و پايه تربيت فرزندان راست کردار و صالح است، اما عشق کاذب و برخاسته از شهوت و خويشتن پرستي، به تدريج و در ساية چندبار وصال و ارضاي غريزه از بين ميرود و هرگز نميتواند مبناي زندگي سالم و بستر فرزندان شايسته باشد.
اساساً محبت زيربناي ارتباطهاي زوجين است، اگر زيربنا سست و زوالپذير باشد؛ يعني محبت و عشق، نفساني و غريزي باشد، روبنا که همان ارتباطهاي زن و شوهر ميباشد نيز نفساني و غيرانساني و برمبناي خودخواهي و خودپرستي خواهد بود. اگر برخي از مردان در خانه منش استبدادي و خوي تحقيرآميز دارند، به همين جهت است.
بنابراين زناني که از راه نادرست خودنمايي، درصدد به دست آوردن قلب همسر موردنظر و دلخواه خود هستند، بايد بدانند در درجة اول خود را فريب داده و شخصيت، آينده و نسل خود را تباه ميسازند. به همين دليل در فرهنگ آسماني، انسانهايي که ديگران را با مکر و حيله فريب ميدهند، قبل از هرچيز خود را مکر کرده و گمراه ميکنند، زيرا تصميمهاي ناروا و رفتارهاي فريبنده، برخلاف سرشت و روح آنهاست؛ از اين رو ابتدا انديشه و خرد خود را اسير هوس نموده و وجدان پاک خود را فريب ميدهند و فطرت و انسانيت خويش را فداي شهوت ميکنند؛ در نتيجه در درون خود به انواع زشتيها و پلشتيهاي بدبو و معفن آلوده گشته و آنگاه آن بوي تعفن به ديگران هم سرايت کرده گمراهشان ميکند؛ قرآن به عنوان يک اصل و قانون کلي ميفرمايد:
(ان احسنتم احسنتم لانفسکم و ان اساتم فلها)؛ اگر نيکويي کنيد به خود نيکويي کردهايد و اگر بدي کنيد برخود کردهايد.
و در آية ديگر ميفرمايد:
(و ما يخدعون الا انفسهم و ما يشعرون)؛ آنان فريب نميدهند مگر خويشتن را ولکن خود نميفهمند.
علاوه بر اين، غالباً پس از ازدواجهاي اين گونه، مردان جوان خود را فريب خورده دانسته، درصدد انتقامجويي و رفتارهاي خشونتآميز بر ميآيند تا به گمان خود، خويشتن را تسکين و آرامش دهند و اين بدان جهت است که عاشق و دلداده در محبت و عشق، موجوديت و جان محبوب خود را نثار معشوق خويش ميکند، آنگاه هيجان عشق با روشن شدن ناشايستگي محبوب فروکش کرده و کمکم به کينه و دشمني مبدل ميگردد، چرا که خود را بازندهاي احساس ميکند که فريب ظاهر آراسته شده و نماش جاذبههاي زنانه را خورده است.
قرآن کريم براي کساني که نياز به ازدواج و همسر دارند، اما شرايط و اسباب آن فراهم نيست، چه به خاطر مشکلات مالي و اقتصادي و چه نبود خواستگار شايسته براي دختر و نبودن زن موردپسند براي پسر و همانند اينها، از يک سو به همة مسلمانان به ويژه خويشاوندان، نزديکان و همسايگان خطاب ميکند که وسيلة ازدواج مردان و زنان بيهمسر را فراهم کنيد.
اگر باهمه تلاشها، شرايط و موقعيت ازدواج آماده نشد يا ديگران در اين راستا به وظيفة خود عمل نکردند، بايد افراد بيهمسر راه عفت و تقوا را پيشه کنند. در اين مدت مراقب باشند که در پيشگاه خداي حاضر و ناظر، به اعمال ناشايست از قبيل خودنمايي يا آلودگيهاي جنسي تن در ندهند، تا خداوند توانا با کرم و بخشش خود آنان را بينياز نموده و موانع ازدواج آنان را برطرف و وسايل تشکيل زندگي مشترک را مهيا نمايد؛ چنانکه ميفرمايد:
(وانکحوا الايامي منکم و الصالحين من عبادکم و امائکم ان يکونوا فقراء يغنهم الله من فضله و الله واسع عليم* وليستضعفف الذين لايجدون نکاحا حتي يغنيهم الله من فضله)؛ عزبهايتان-مردان بيزن و زنان بيشوهر را و شايستگان از بندگان و کنيزان خود را همسر دهيد، اگر تنگدست باشند خداوند آنان را از بخشش خويش بينياز ميگرداند و خدافراخي بخش و داناست. و آنان که [وسيلة] زناشويي نيابند بايد خويشتنداري و پاکدامني پيش گيرند تا خداوند از لطف و بخشش خود بينيازشان گرداند.
و از سوي ديگر، الگوهاي والا و راستين عفاف و پاکدامني همانند حضرت يوسف(ع) و حضرت مريم(ع) را براي آنان که در جستوجوي خوشبختي و سعادتاند، ذکر ميفرمايد.
برهمين اساس در آيات و روايات دستور توکل به خداي مهربان و دعا و درخواست فراهم نمودن وسايل و شرايط ازدواج با همسر شايسته را بيان مينمايد. به خصوص سفارش به خواندن دورکعت نماز و حمد و سپاس زياد خداي سبحان و صلوات برپيامبر و اخل بيت او(ع) و آنگاه دعا و درخواست لطف و فضل الهي شده است؛ در اين صورت خداوند او را به آن چه خير صلاح اوست بينياز ميکند، هرچند به تاخير ازدواج و القاي بيشتر محبتش در قلب او واعطاي صفات پسنديده و کمالات از جمله صبر و استقامت و رضا و تسليم و درنتيجه رشد و صلابت روحي و معنوي باشد.
بنابراين وعدة حتمي الهي برآن است که افراد محروم از ازدواج، به هر دليلي که باشد، مشمول فضل و کرم واسعة الهي شده و مشکلاتشان برطرف و نيازهايشان برآورده خواهد شد و وعدة خداوند تخلفپذير نيست: (ان الله لايخلف الميعاد)، هيچکس هم از او راستگوتر و صادقتر در سخن نيست: (و من اصدق من الله قيلا).
بنابراين فقر و تنگدستي خود يا خواستگار نبايد بهانهاي براي ترک ازدواج باشد، چرا که وعده خداوند براين است که شما ازدواج کنيد تا به فضل خود شما را بينياز و فقرتان را برطرف نمايم. در غير اين صورت سوءظن به خداي سبحان برده است و متأسفانه بعضي برخلاف آيه فوق، اول گشايش و رفع فقر را طلب ميکنند تا سپس ازدواج نمايند.
البته حرکت و تلاش و کوشش مردان جوان براي تامين خانواده خويش و داشتن يک زندگي آبرومندانه ضروري است و نبايد از آن غفلت ورزيد.
دخترم:
اگر ميهمان شما در حضورتان به شما بيحرمتي کند! دربارة او چه قضاوت خواهيد کرد؟ دنيا خانه و ملک خداوند است و ما ميهمان اوييم، آيا برخلاف ادب نيست که همواره روزي آن ميزبان کريم را بخوريم، اما در حضور او، آن هم با نعمتها و جاذبهها و وجودي که از آن اوست، به پيشگاه مقدسش بيحرمتي کنيم؟! او نه تنها شکر الطاف بيپايان او را نکرده و برخي از آنها را در نافرماني او بهرهبرداري کنيم، بلکه کتاب او، قرآن را محجور و منزوي نموده و خلق او را به انحراف کشانيم؟!
پس بياييد از ملک و ضيافت و حضور او خارج شويد آن گاه هرچه خواستيد گناه کنيد و يا لااقل هنگامي که ملکوتالموت براي قبض روح شما آمد او را از خود دور سازيد و اگر مامور جهنم خواست شما را وارد آتش کند داخل نشويد. اگر چنين تواناييهايي در شما هست هرچه ميخواهيد به گناه بزرگ بدحجابي و خودنمايي و... دامن زنيد!
به علاوه به هنگام بيماريها، سختيها و مشکلات، حاجت و دعا چهه کسي شما را شفا داده و مشکلات شما را برطرف و درخواستهايتان را اجابت نموده است؟ و بعد از اين از چه کسي انتظار داريد؟ در حالي که همان خدايي که وعدة استجابت دعاي شما را داده مشروط به ايمان و عمل صالح و پذيرش دعوت خود نموده است. راستي ما چقدر سخنان خداوندمتعال را گوش ميدهيم و بنده خوبي براي او هستيم که انظتار داريم آن ذات مقدس، دعا و خواسته ما را گوش کرده و ترتيب اثر دهد، با اين که ذرهاي به طاعتها و عبادتهاي ما نياز ندارد، او کمال محض است و هرچه هست براي رشد شخصيت و کمال ماست.
آيا کسي که نعمتها و مواهب الهي را در مسير صحيحي که خداوند فرموده به کار ميبرد با کسي که ناسپاسي و کفران نعمت کرده و آن را برخلاف رضاي او به کار ميبندد يکسان ميباشند؟ قطعاً فرد اول لياقت خود را براي استمرار بهرهمندي از آن نعمت و افزايش ان نشان کيدهد، لذا وعدة الهي مبتني بر افزون شدن نعمت برسپاسگزاران مشمول حال او ميشود، اما فرد دوم عدم شايستگي خود را به نمايش گذاشته که موجب سلب نعمت از او ميشود چنانکه قرآن کريم ميفرمايد: (لئن شکرتم لازيدنکم و لئن کفرتم ان عذابي لشديد).
شکر نعمت، نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بيرون کند
پس سزاوار است به شکرانة نعمتهاي بيشمار الهي و جاذبههاي زنانگي خدادادي از فرمان او اطاعت کنيد و از ناسپاسي دوري جوييد.