خصال یاوران مهدی (علیه السلام)
مقدّمه
انقلابي بزرگ و جهاني، نيازمند رهبران و مديراني لايق، کارکشته، وارسته و پرتوان است که هم پيروزياش تأمين گردد و هم اهداف و برنامههاي فراگير آن تحقّق يابد. بستر زمان و تاريخ، دروازة ورودي انسانها به مكتب معارف است. در اين مكتب فراگيري عام يك ويژگي بارز، مهدوي است. همة ملّيتها و گروهها ـ از گذشته تا حال و آينده ـ حضور دارند و حتّي ملائکة الهي نيز در آن به ايفاي نقش ميپردازند.
از آنجايي که در ميان ياران حضرت، پيامبران و اولياي الهي (چون: عيسي، يوشع، خضر، اصحاب کهف و...) و هم از اصحاب پيامبر اكرم(ص) و اميرمؤمنان(ع) (چون: سلمان، مالک و ابوذر و...) حضور دارند، ميتوان گفت آنان عصارة تاريخ خواهند بود، علاوه بر آنکه خود حضرت مهدي(عج) ادامه دهندة راه همة پيامبران، اوصيا و دارندة همة سنن و مواريث آنان است؛ به طور طبيعي يارانشان نيز دارندة اين ميراث گرانبها خواهند بود.
البتّه در مجامع روايي بر 313 يار خاصّ آن حضرت تأکيدات ويژهاي شده و اوصاف و خصلتهايي براي آنان شمارش شده است که نشان ميدهد آنان انسانهاي برتر، شايسته و برگزيده هستند و توان انجام اين مأموريّت بزرگ الهي را دارند.
اوصاف ياران امام مهدي(عج) در قرآن
در قرآن، آياتي وجود دارد که ويژگيهاي برشمردة آنها را، ميتوان بر ياران خاصّ حضرت مهدي(عج) تطبيق داد و در بعضي از روايات نيز بيان شده که اين آيات در مورد مهدي(عج) و اصحاب ايشان است؛ از جمله ميفرمايد:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ؛1
اى كسانى كه ايمان آوردهايد هر كس از شما از دين خود برگردد به زودى خدا گروهى [ديگر] را مىآورد كه آنان را دوست مىدارد و آنان [نيز] او را دوست دارند [اينان] با مؤمنان فروتن [و] بر كافران سرفرازند در راه خدا جهاد مىكنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمىترسند. اين فضل خداست آن را به هر كه بخواهد مىدهد و خدا گشايشگر داناست.»
بر اساس اين آيه، خداوند در آينده، جمعيّتي را براي حمايت دين بر ميانگيزد و اوصاف کساني را که بايد اين رسالت بزرگ را انجام دهند، چنين شرح ميدهد:
1. آنان عاشق خدا بوده و جز به خشنودي او نميانديشند. هم خدا آنها را دوست دارد و هم آنان خدا را دوست دارند. «يحبّهم و يحبّونه»؛
2. در برابر مؤمنان، خاضع و فروتن هستند. «اذلّه علي المؤمنين»؛
3. در برابر ستمکاران، قدرتمند هستند. «اعزّه علي الکافرين»؛
4. جهاد در راه خدا برنامة هميشگي آنهاست. «يجاهدون في سبيل الله»؛
5. ثابت قدم بوده و از ملامتکنندگان باکي ندارند. «و لا يخافون لومه لائم»؛
در پايان ميفرمايد: به دست آوردن اين امتيازات (علاوه بر کوشش شخصي)، مرهون فضل الهي است که به هرکس شايسته باشد، داده ميشود. «ذلک فضل الله يؤتيه من يشاء و الله واسع عليم».
در روايات اين آيه را به ياران حضرت مهدي(عج) تفسير کردهاند؛ زيرا ايشان با تمام قدرت خويش در برابر آنها که از آيين حقّ و عدالت مرتد شدهاند، ميايستند و جهان را پر از ايمان و عدل و داد ميکنند.
در روايتي از امام صادق(ع) اوصافي براي ياران حضرت مهدي(ع) بيان شده که با اوصاف ياد شده در اين آيه هماهنگ است.
به طور کلّي ميتوان اوصاف و ويژگيهاي ياران خاصّ حضرت را در روايات چنين شمارش کرد.
اوصاف ياران در حديث
1. شناخت عميق نسبت به خدا: امام صادق(ع) ميفرمايند: «در قلوب آنان (ياران مهدي(ع))، نسبت به ذات خدا شکّي نيست.» و «آنان به وحدانيّت خداوند آن چنان که حقّ وحدانيّت اوست، اعتقاد دارند.»
2. نامگذاري آنان به سپاه خشم: راز اين نامگذاري آن است که آنها به رهبري امام خود، نماد خشم الهي نسبت به جامعة فاسدي هستند که شيرازة اعتقادي، سياسي و اخلاقي آن از هم گسيخته است. آنها با در هم پيچيدن طومار آن جامعه، طرحي نو در انداخته و جامعهاي عادل را که خوشبختي و رفاه بر آن سايه افکنده، بنيان مينهند.
3. آنان جوانان هستند که جز اندکي پير در ميانشان نيست، همچون سرمه در چشم يا نمک در غذا.
اين تشبيه بيانگر آن است که همين پيران بسيار اندک، مؤمنترين و مخلصترين ياران امام(ع) و داراي بينشي بسيار وسيع ميباشند که حضورشان در آن جمع ضروري است. همان طور که هر چند مقدار نمک در غذا نسبت به ساير موادّ آن کمتر است، امّا وجودش بسيار با اهمّيت و ضروري است. اين ترکيب نيروي انساني با ويژگيهاي روحي آدمي تناسب دارد؛ زيرا جوان، به طور طبيعي انگيزه و ارادهاش نيرومندتر از پير است؛ از سويي ديگر پير از لحاظ رشد فکري، تجربه و بينش، برتر از جوان است و يک سپاه پيشرو به هر دو گروه نيازمند است، امّا به انگيزه و نيروي اراده، نيازمندتر.
اگر به ارائة نظر مشورتي از سوي ياران احتياج افتد، در اين صورت تعداد کم هم کفايت ميکند و روشن است که نظردهي در مورد کارهاي مهم با خود امام(ع) است، مگر آنجا که از يارانش مشورت بخواهد؛ همان طور که گاهي اوقات پيامبر(ص) چنان ميکرد. به ويژه پس از آنکه امام(ع) با آنان پيمان ميبندد: «آن گونه باشد که آنها ميخواهند.»
4. ياران امام(ع) با چند ويژگي از ديگران ممتاز ميگردند:
ـ در نتيجة آزمايشهاي الهي در دورة پيش از ظهور، به درجة نخست اخلاص دست مييابند؛
ـ آنها نخستين کساني هستند که پس از جبرئيل، با امام مهدي(ع) بيعت مينمايند و به سخنان آن حضرت گوش فرا ميدهند؛
ـ آنان در دولت جهاني، فقيه، قاضي، حاکم و دولتمرد هستند؛
ـ آنها در نبرد جهاني، فرماندهان سپاه امام(ع) هستند و نه رزمندگاني ساده.
امام(ع) تنها به آنان بسنده نخواهد کرد؛ بلکه همان طور که در روايات آمده «در مکّه ميماند تا تعداد يارانش به ده هزار نفر برسد، آنگاه به سوي مدينه حرکت ميکند» و بر طبق روايتي ديگر «آنگاه که ده هزار نفر نزد او گرد آمدند، ديگر معبودي جز خدا بر روي زمين باقي نخواهد ماند.»
روايات در برابر تعيين مدّت حضور امام(ع) در مکّه سکوت کردهاند؛ هر چند از مجموع قراين به نظر ميرسد، اين حضور بيش از يک هفته نخواهد شد.
5. نامها، کنيه، نسب و شهرهاي ياران امام مهدي(عج) نيز مشخّص است: زهري از قول پيامبر(ص) نقل ميکند که آن حضرت فرمود: «پرچمهاي سياهي از مشرقِ زمين، نمايان ميشوند، مرداني قوي و نيرومند آنها را رهبري ميکنند، آنان مردماني هستند که (بر صورت خود) موي دارند، شهرت آنها شهرهايشان [مانند قمي، تهراني، خراساني، اصفهاني و شيرازي] و نامهايشان اسمهايي از قبيل کنيه [مانند: ابوالقاسم، ابوالحسن، ابوالفضل و ابوطالب] است. شهر «دمشق» را ميگشايند و به مقدار سه ساعت شفقّت و رحمت از دلهايشان برداشته ميشود.»
6. مردمي گمنامند: مرحوم سيّد رضي در «نهجالبلاغه» ضمن خطبهاي از اميرالمؤمنين(ع) نقل کرده است که آن حضرت دربارة برخي از فتنههاي آخرالزّمان فرمود: «در آينده، فتنههايي همانند پارههاي شب تاريک ظاهر خواهند شد که براي جلوگيري از آن، کسي قيام نخواهد کرد... فتنهانگيزان گروهي هستند که اذيّت و آزارشان بيشتر است تا غارت نمودنشان. گروهي با آنان جهاد خواهند کرد و در راه رضاي خدا به مبارزه با آنها خواهند برخاست که در نزد گردنکشان خوار و ذليل و در روي زمين مجهول و ناشناخته و قدر منزلتشان معلوم نيست، ولي در آسمان مشهورند.»
7. رنگ پرچمهايشان سياه است: محمّد بن حنفيه از امام علي(ع) روايت کرده است که آن حضرت دربارة کساني که از مشرق قيام خواهند کرد و با حزبي که در «بغداد» به وجود ميآيد، خواهند جنگيد، فرمود: «آنان صاحبان پرچمهاي سياه و مردم مستضعفي هستند که خداوند به آنها عظمت و نيرو ميبخشد و آنان را پيروز ميگرداند.»
8. در شجاعت نظير ندارند: ثوبان از قول رسول خدا(ص) روايت ميکند که آن حضرت فرمود: «پرچمهاي سياه از طرف مشرق ظاهر ميشود و آن چنان با اهل فتنه ميجنگند و مبارزه ميکنند و آنها را ميکشند که تا آن موقع هيچ گروهي بدان سان نجنگيده باشد و هيچ قومي را بدان سان نکشته باشند.»
9. فرمانروايشان «سيّد» است: اصبغ بن نباته از امام علي(ع) نقل کرده است که آن حضرت در ضمن خطبة مفصّلي راجع به علائم آخرالزّمان فرمود: «پرچمهايي از مشرق زمين (به سوي عراق) رو ميآورند که علامت ندارند، جنس اين پرچمها از پنبه، کتان و حرير نيست، بر روي پوشة (لفّاف) آنها نوشته شده است: «لااله الاالله، محمّد رسول الله» و سيّدي از دودمان رسول خدا(ص) اين پرچمها را رهبري ميکند. پيوسته به پيش ميتازند تا اينکه به کوفه ميرسند، آنها خونهاي پدران خود را مطالبه ميکنند.»
10. نسبت به امام زمان(عج) معرفت دارند: امام سجّاد(ع) ميفرمايد: «آنان کسانياند که به امامت مهدي(عج) اعتقاد دارند».
11. اخلاص دارند: امام جواد(ع) فرمود: «هنگامي که براي مهدي، 313 تن از اهل اخلاص جمع شد، خداوند امر او را ظاهر خواهد کرد».
12. مصلح و فرمانبردار امام مهدي(عج) هستند: امام صادق(ع) ميفرمايد: «اطاعت آنان از امام، بيشتر از فرمانبري کنيز در برابر مولايش است».
13. استقامت: آن حضرت همچنين فرمودند: «... گويا قلبهاي آنان مانند تکّههاي آهن است ... محکمتر از سنگ است».
14. جان نثاري: از امام صادق(ع) نقل شده است: «آنان پروانهوار شمع وجود امام را در ميان گرفته و او را با جانشان محافظت ميکنند».
15. برخورداري از تأييدات الهي: امام علي(ع) فرمودند: «... خداوند مردي (مهدي) را در آخرالزّمان بر ميانگيزاند ... او را با ملائکهاش تأييد کرده و انصارش را حفظ خواهد نمود».
16. شهادتطلبي: امام صادق(ع) فرمود: «ياران مهدي، آرزو ميکنند که در راه خدا به شهادت برسند».
17. صبر و بردباري: امام علي(ع) ميفرمايد: «ياران مهدي، گروهي هستند که به خاطر صبر و بردباري در راه خدا، بر او منّت نميگذارند و از اينکه جان خويش را تقديم حضرت حق ميکنند، به خود نميبالند و تکبّر نميکنند».
18. شيران روز و زاهدان شب: امام صادق(ع) فرمود: «گويا من نظر ميکنم به قائم و اصحاب او در نجف و کوفه، سجدهها به پيشانيهاي آنها اثر گذاشته است؛ شيران در روز و راهبان در شبند ...».
19. همدلي: امام علي(ع) ميفرمايد: «ايشان يک دل و هماهنگ هستند».
20. خواستار برکت: امام صادق(ع) فرمودند: «آنان بر فراز اسبهاي خود دست بر زين امام ميکشند و تبرّک ميجويند».
21. عبادت الهي: امام صادق(ع) فرمود: «در دل شب، از خشيّت خداوند، نالههايي دارند، مانند نالة مادران پسرمرده» و «شبها را با عبادت به صبح ميرسانند و روزها را با روزه به پايان ميبرند.»
22. علم و بصيرت: امام علي(ع) ميفرمايند: «پس گروهي در آن فتنهها صيقلي ميشوند، مانند صيقل دادن آهنگر، شمشير را. ديدههاي آنان به نور قرآن جلا داده و تفسير در گوشهايشان جا گرفته است. در شب جام حکمت را به آنها مينوشانند، بعد از اينکه در بامداد هم نوشيده باشند».
23. حق ياوري: امام صادق(ع) ميفرمايد: «خداوند به وسيلة آنها، امام حق را ياري ميکند».
24. حکمت نوراني: از امام صادق(ع) نقل شده است: «گويي دلهاي آنان مشعل نوراني است (کان قلوبهم القناديل)».
از نگاه ديگر
حضرت امام صادق(ع) در روايتي ويژگيها و برنامههاي کساني را که ميخواهند از ياران امام زمان(عج) باشند، بيان کردهاند.
«من سرّه ان يکون من اصحاب القائم فلينتظر و ليعمل بالورع و محاسن الاخلاق؛ هر کس خوشحال ميشود و دوست دارد که درشمارِ ياران حضرت مهدي(عج) باشد، بايد سه ويژگي داشته باشد: منتظر بودن، با ورع بودن، اخلاق کريمانه و بزرگوارانه داشتن».
ويژگي نخست: منتظر بودن
انتظار کشيدن ـ که از وظايف ياران امام مهدي(عج) است ـ يک حالت و عمل قلبي و دروني است که آثار و برکتهاي فراوان بيروني هم دارد. انسان منتظر، دائماً به در نگاه ميکند. پيوسته در درون و باطن به عالم بالا نگاه ميکند که آقايش چه زماني تشريف ميآورد.
پس اوّلين اثر انتظار، اين است که انسان را دائماً به ياد منتظَر مياندازد؛ يعني در حقيقت، انسان منتظِر، يک لحظه هم از ياد آن حضرت غافل نيست.
دومين اثر، آماده شدن و مهيّا شدن براي آمدن امام زمان(عج) است. شخصي از امام صادق(ع) ميپرسد: متي الفرج؛ آقاجان! گشايش و فرج شما اهل بيت(ع) چه زماني است؟ امام فرمودند: «مالک و الفرج و انت ممن تريد الدّنيا!؟؛ تو را به فرج چه کار در حالي که از کساني هستي که دنيا را ميخواهند و دنياطلبند؟! کسي ميپرسد فرج چه زماني است، که خود را براي آن ساخته و آماده کرده است. تو فرج را براي آن ميخواهي که دنيايت آباد شود! مشکلات اقتصادي و سياسي برود! تو خود آقا را نميخواهي. آقا بيايد تا دنيايت را آباد کند. بنابراين پرسشت بيجاست!»
پس مهم، آماده بودن براي ظهور است.
اثر سوم انتظار، لحظه شماريِ انسانِ منتظر براي آمدن آن حضرت(عج) است. لحظه لحظه ميگويد: خدا کند تو بيايي!. اصلاً آمدن حضرت(عج) را در خواب ميبيند. نه اينکه بگويد ـ نعوذبالله ـ آقا تا هزار سال ديگر هم ظهور نميکند.
ويژگي دوم: با ورع بودن
دومين ويژگي ياران امام زمان(عج) تهذيب نفس و خودسازي است. در اسلام، يک منطقة ممنوعه داريم و يک منطقة قُرق. منطقة ممنوعه، گناه است و منطقة قرق شده، مکروهات و شبهات.
دوري از گناه، تقوا و دوري از مکروهات و شبهات، ورع نام دارد. اگر کسي بگويد: ميروم و در مرز سرزمين گناه ميايستم و گناه نميکنم بداند که شيطان ميآيد و آرام به گناه هلش ميدهد!
براي حفظ خودمان، بايد يک سري مستحبّات را انجام دهيم. مستحبّات، بازوي واجبات است و بايد يک سري مکروهات را هم ترک کنيم. دوري از مکروهات، به دوري از حرام و گناه کمک ميکند.
پس امام صادق(ع) ميفرمايد: «هر کس ميخواهد از ياران مهدي(عج) باشد، علاوه بر ترک گناه، بايد از شبهات هم دوري کند؛ يعني مواظب باشد که هر چيزي که در آن شبهة عقلي وعرفي است (نه شبهة برخاسته از وسوسه!) مرتکب نشود.»
ترک شبهات ميان انسان و امام زمان(عج) سنخيّت و تشابه به وجود ميآورد. البتّه حضرت(ع) درجات و مقاماتش بينهايت است و اين يک درجه از آنهاست. ايشان درياي تقوا و ورع هستند و اينها که ما گفتيم، يک قطره بود. بايد قطره شد، آنگاه به دريا پيوست!
نکتة جالب ديگري که از اين قسمت از روايت ميتوان استفاده کرد، اين است که «اهل ورع، اهل کار وکوشش هستند، نه اهل خانه نشستن و کاري با جامعه نداشتن!» زيرا ميفرمايد: «فليعمل بالورع؛ يعني اهل حرکتند، امّا با ورع در ميان مردم زندگي ميکند. ياران حضرت(ع) ورع را پشت کفة ترازو و در محلّ کار خود، همراه دارند.»
ويژگي سوم: داشتن محاسن اخلاق
ويژگي سوم ياران امام زمان(عج) داشتن اخلاق کريمانه است.
اين صفاتي که فطرت، به خوبي آنها شهادت ميدهد و امامان معصوم(ع) از آنها مدح و تمجيد کردهاند، بايد در وجود يار و ياور مهدي(عج) باشد. مانند سه صفتي که در اين روايت شريف آمده است.
امام صادق(ع) ميفرمايند: «سرور خلقهاي نيک وخوب، سه خصلت است؛ اهل انصاف بودن، مواسات با برادران ديني و همواره به ياد خدا بودن.»
پس اوّلين سيّد و سرور اعمال، انصاف است. انسان بايد در همه چيز اهل انصاف باشد؛ در داوري ميان ديگران، در گفتار، در معامله، در روبهرو شدن با مردم، در نگاه و در هر جايي که بشر در آنجا به رعايت انصاف نياز دارد.
همين صفت انصاف داشتن اگر در انسان به وجود آيد، ربط معنوي و روحي ميان او و امام زمان(عج) برقرار ميشود، داستان پيرمرد قفل ساز که به سبب همين منصف بودن، خدمت امام زمان(عج) ميرسيد، معروف است.
دومين عملي را که آقاي اعمال شمردند، مواسات با برادران ديني است؛ يعني به آنها در مسائل مالي کمک برساند و ياري کند. خيلي بد است که در ميان مسلمانان، شخصي ورشکست شود و کارش به زندان بکشد، امّا همة اطرافيان او ميليونها تومان پول داشته باشند! آيا با اين وضع ميشود توقّع داشت که از ياران حضرت مهدي(عج) بود؟! حضرت ميفرمايند: «اين دوست من است، چرا گرفتاري او را حل نکرديد؟!» اولياي خدا در زندگي مواسات داشتند. امامان معصوم(ع) اهل مواسات بودند.
سومين عمل برجسته، به ياد خدا بودن در همه حال است. چه در خلوت و چه در جلوت؛ چه در ميان مردم و چه دور از مردم؛ چه در بيداري و چه در خواب! ياد قلبي و باطني خدا را در همه حال داشته باشيد.
با توجّه به اين روايات، روشن ميشود که ياران حضرت مهدي(عج)، داراي چنان ويژگيها و اوصاف برتر و کمنظيري هستند که به حق در اين مقام و موقعيّت قرار گرفتهاند و بدين جهت نقش مهمّي در پيروزي آن قيام جهاني خواهند داشت.
تذكّر اين نكته ضروري است كه ظهور حضرت موقوف به انقضاي اجل و سرآمد حکمت وتحقّق شرايط و ظهور علامات است؛ زيرا غيبت حضرت را مدّتي است معلوم و حجاب را مصلحتي و ظهور را شرايطي.