شهيد خرازي با لباس بسيجي مُحرم و در مناي شلمچه قرباني شد
گروه فرهنگي / حوزه ايثار و شهادت
89/12/04 - 00:21
شماره:8912031262
شهيد خزاري؛ علمدار طلائيه و سردار شلمچه/
شهيد خرازي با لباس بسيجي مُحرم و در مناي شلمچه قرباني شد
خبرگزاري فارس: شهيد «حسين خرازي» با همت والايي كه داشت هلال روشن مهتاب قلبش، هرگز به خسوف نگراييد؛ در لباس بسيجي مُحرِِم شد و با وقوف در عرفات جبهه، در مناي شلمچه به عبوديت رسيد.
به گزارش خبرنگار ايثار و شهادت باشگاه خبري فارس «توانا»، شهيد حسين خرازي روز جمعه ماه محرم سال1336در يكي از محلههاي مستضعف نشين اصفهان به نام «كوي كام» در خانوادهاي متقي و باايمان متولد شد. هوش و ادب، زينت بخش دوران كودكي او بود و در همان ايام به دليل مداومت پدر بر حضور در نماز جماعت و مجالس ديني، او نيز راه خود را يافت و در ادامه به تحصيل علوم در مدرسهاي كه معلمان آنجا افرادي متعهد بودند، پرداخت. اكثر اوقات پس از تكاليف مدرسه به مسجد محله به نام مسجد «سيد» رفته با صداي پرطنينش اذان و تكبير ميگفت.
اين سرباز خميني كبير در دوران فراگيري دانش كلاسيك لحظهاي از آموزش مسايل ديني غافل نبوده و در آغاز دوران نوجواني گرايش زيادي به مطالعه خبرها، كتب اسلامي و انقلابي داشت و به تدريج با امور سياسي نيز آشنا شد.
* مخالفت شهيد خرازي براي حضور در عمليات ظفار
شهيد خرازي در سال 1355 پس از اخذ ديپلم طبيعي براي گذراندن دوران سربازي به مشهد اعزام شد و ضمن گذراندن دوران خدمت، فعالانه به تحصيل علوم قرآني در مجامع مذهبي مبادرت ورزيد؛ طولي نكشيد كه او را به همراه عدهاي ديگر از سربازان به اجبار به عمليات سركوبگرانه ظفار «عمان» فرستادند؛ وي از اين كار فوقالعاده نارحت بو.د و با آگاهي و شعور بالاي خود نماز را در سفر تمام ميخواند وقتي دوستان علت را جويا شدند، پاسخ داد «اين سفر، سفر معصيت است و بايد نماز را كامل خواند» سرانجام در سال 1357 با صدور فرمان حضرت امام خميني (ره) مبني بر فرار سربازان از پادگانها و سربازخانهها او و برادرش از خدمت سربازي فرار كرده و به خيل عظيم امت اسلامي پيوستند.
* آغاز فعاليتهاي شهيد خرازي؛ آرايش به لباس پاسداري
شهيد خرازي از همان روزهاي اول انقلاب در كميته دفاع شهري مسئوليت پذيرفت و براي مبارزه با ضد انقلاب داخلي و جنگهاي كردستان قامت به لباس پاسداري آراست؛ او لحظهاي آرام نگرفت و حدود يك سال صادقانه در اين مناطق خدمت كرد.
با شروع جنگ تحميلي به تقاضاي خودش راهي خطه جنوب شد و در نخستين خط دفاعي مقابل عراقيها در منطقه دارخوين مدت 9 ماه، با تجهيزات جنگي و امكانات تداركاتي بسيار كم استقامت كرد و دلاوراني قدرتمند تربيت كرد. در سال 1360 پس از آزادسازي بستان تيپ امام حسين (ع) را رسميت داد كه بعدها با درخشش او و نيروهايش در رشادتها و جانفشانيها، به فرماندهي لشگر امام حسين (ع) ارتقا يافت.
* تدبير فرماندهي شهيد خرازي مبني بر اصل غافلگيري و محاصره بود
شهيد حسين شخصاً به شناسايي ميرفت و تدبير فرماندهياش مبني بر اصل غافلگيري و محاصره بود حتي در عمليات «والفجر3 و 4» خود او شب تا صبح عمليات در خاكريزش شركت داشت و در تمامي عملياتها پيشقدم بود.
شهيد خرازي قرآن را با صداي بسيار خوب تلاوت ميكرد و با مفاهيم آن مأنوس بود؛ او علاوه بر داشتن تدبير نظامي، شجاعت كمنظيري داشت؛ معتقد به نظم و ترتيب در امور و رعايت انضباط نظامي بود و در آموزش نظامي و تربيت نيروهاي كارآمد اهتمام ميورزيد؛ حساسيت فوقالعاده و دقت زيادي در مصرف بيتالمال و اجراي دستورات الهي داشت.
از سال 1358 تا لحظه آخر حضورش در صحنه مبارزه تنها ايام مرخصي كاملش هنگام زيارت خانه خدا بود ـ شهريور ماه سال 1365ـ در ساير موارد هر سال يكبار به مرخصي ميآمد و پس از ديدار با خانواده شهدا و جانبازان، با ياران باوفايش در گلستان شهدا به خلوت مينشست و در اسرع وقت به جبهه باز ميگشت.
* فرماندهي كه با يك دست، 20 ليتري را بر دوش كشيد تا نيروهايش تشنه نمانند
در طول مدت حضورش در جبهه 30 تركش ميهمان پيكر او شد و در عمليات خيبر دست راستش را به خدا هديه كرد اما او با آنكه يك دست نداشت براي تأمين و تداركات رزمندگان در خط مقدم تلاش فراوان ميكرد.
يك بار به وي خبر دادند كه 15 نفر از بچههاي كمين ساعتهاست كه آب ندارند، حاج حسين به يكي از بچهها گفت «اسلحهات رو بردار و همراه من بيا»؛ دست راستش قطع شده بود و با دست چپ 20 ليتري آب رو كشيد روي دوشش و به سمت نيروهايش حركت كرد.
* علمدار طلائيه؛ در مناي شلمچه به عبوديت رسيد
وي در عمليات «كربلاي 5» زماني كه در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشكل مواجه شد حاج حسين خود پيگير اين امر شد و انفجار خمپارهاي اين سردار بزرگ را در روز جمعه 8 اسفند 1365 به سربازان شهيد لشگر امام حسين (ع) پيوند داد و روح عاشورايي او به ندبه شهادت، زائر كربلا گشت و بنا به سفارش خودش در قطعه شهدا و در ميان ياران بسيجياش ميهمان خاك شد.
انتهاي پيام/
چهارشنبه 4 اسفند 1389 11:03 AM
تشکرات از این پست