0

مدعيان مهدويت،

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

مدعيان مهدويت،




مدعيان مهدويت، القاعده ايران موضوع مهدويت هميشه مورد توجه جامعه اسلامي بوده است، مي‌گويم جامعه اسلامي بدون اينكه بخواهم فرقي از اين جهت بين فرقه شيعه و سني قايل شوم. به اين خاطر كه اعتقاد به ظهور شخصيتي مصلح در آخرالزمان و نجات نوع بشر از انواع و اقسام مصايب و مشكلات و تنگناها، تقريبا به صورت عقيده مشتركي درآمده است. كمتر فرقه‌اي در جامعه مسلمين است كه به اين اصل اعتقادي نداشته باشد. منتهي ممكن است در مصاديق بين گروه‌هاي مذهبي اختلاف نظرهايي باشد اما در اصل قضيه توافق وجود دارد.
در بين شيعيان بيش از ديگر گروه‌هاي اسلامي اين مسأله مورد اهتمام ويژه است. در ميان آنها به خصوص شيعيان اثني عشري معتقدند كه دوازدهمين نفر از سلاله خاندان ائمه اطهار كه نام و نشان او در برخي از احاديث نبوي نيز آمده طي شرايطي خاص ظهور پيدا خواهد كرد و جهان در پي چنين تحولي پر از عدل و داد مي‌شود. با اين حال كم نبودند كساني كه در طول تاريخ با استفاده از همين اصل و انتساب خود با استناد به برخي نشانه‌ها، علم مهدويت برافشاندند و از هر شيوه‌اي بهره گرفتند تا حقانيت خود را به عموم مردم ثابت كنند. در كتاب «فرق الشيعه» نوبختي كه صرفا به شرح و تفصيل فرقه‌هاي شيعي مي‌پردازد، بخش اعظمي از آن به توضيح عملكرد مدعيان مهدويت اختصاص داده شده است. به طور معمول در شرايطي كه تحمل اوضاع سياسي و اقتصادي براي مردم دشوار باشد، موقعيت مناسبي براي برخي افراد حاصل مي‌شود تا براي پيشبرد اهداف خاص خود از موضوع مهدويت بهره‌برداري كنند و با طرح اين ادعا، مردم بيچاره و مصيبت‌ديده را كه به دنبال مفري براي رهايي از شرايط حاصله هستند، به سوي خود جلب كرده و مدتي چند از اين راه بر رونق بازارشان بيفزايند.
اگر بخواهيم فهرستي از كساني كه با استفاده از موضوع مهدويت در كشورهاي اسلامي، اهداف خود را پيش بردند ارايه دهيم، يقينا در اين مقال مختصر نمي‌گنجد و بايد آن را به فرصتي ديگر موكول كرد. منتهي توجه به اين نكته ضروري است كه به خصوص در دوره معاصر اينگونه ادعاها مورد بهره‌برداري عناصر استعماري قرار گرفته‌اند و هرچند عده‌اي از انسان‌هاي پاك نهاد صرفا به خاطر وجود برخي شواهد و شباهت‌ها در هيأت ظاهري و سلوك اجتماعي افراد مدعي مهدويت، دل در گرو آن ادعا بستند و چند صباحي از سر عقيده و اخلاص در جهت پيشبرد اهداف جريان‌هايي از اين دست كوشيده‌اند، اما در رأس هرم، نشانه‌هايي از حضور كمرنگ و پررنگ سياستمداران روسي و انگليسي وجود داشت كه با سوءاستفاده از چنين فضايي، ضربات جبران‌ناپذيري را بر پيكر خط اصيل مذهبي وارد آوردند.
داوري تاريخي نشان مي‌دهد، اقبال مقطعي مردم به برخي از اين مدعيان، ريشه در مسايل مختلف سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي دارد. كم نبودند افرادي كه در آغاز كار، خود را به عنوان رابط خاص امام زمان(عج) به مردم معرفي كردند و با جلب نظر برخي از آنان و ايجاد دار و دسته‌اي براي خود، كم‌كم از اين مرحله نيز فراتر رفته و ادعاي مهدويت، نبوت و حتي خالقيت كردند. البته در مورد هر كدام از مدعيان، سير قضايا تفاوت‌هايي دارد. اينگونه نيست كه همه مدعيان به شيوه و ادعايي مشخص در عرصه اجتماعي ظاهر شوند. نوع خط‌مشي و سلوك و طرز تلقي چنين گروه‌هايي با يكديگر اختلاف‌هايي نيز دارد و حتي برخي از آنان به رغم اعتقادي كه به حقانيت مذهب شيعي اثني‌عشري داشتند، در مقطع زماني مشخص براي پيگيري يك هدف سياسي مدعي ظهور منجي آخرالزمان شدند و نمونه آن در تاريخ كم نيست. اگر حوادث دو دهه اخير مورد بازبيني قرار گيرد، مي‌توان به شواهدي از اين دست اشاره كرد. مثلا قيام افسري نظامي به نام «جهيمان سيف العتبه» در سرزمين عربستان بود كه در موسم حج، حركت خود را آغاز كرد و با همكاري برخي از همفكران خود براي مدت زماني كوتاه، بيت‌الله الحرام را به محاصره درآورد و سرانجام يارانش طي درگيري خونين، به دست نيروهاي ارتش عربستان كشته شدند. كاملا مشهود بود كه وي با انگيزه‌هاي سياسي و به خاطر مخالفت با رژيم حاكم بر عربستان، دست به چنين اقدامي زده است.
در كنار چنين مواردي، بايد در نظر داشت كه يك خط اصيل هم در حال گذراندن مسير است كه به طور كامل با منابع و مآخذ اسلامي منطبق است و در صدد فراهم آوردن فضايي مناسب بر ظهور منجي آخرالزمان(عج) مي‌باشد.
از سويي ديگر اين جريان، وظيفه اصلي و ذاتي خود مي‌داند كه مفهوم انتظار فرج را آنچنان كه شايسته است در ميان مردم معتقد تبيين كند تا جامعه، صلاحيت و برازندگي كافي را براي ظهور داشته باشد. البته بايد توجه داشت كه در كنار اين جريان اصيل، حواشي و زوايدي نيز وجود دارد كه در صورت يافتن مجال و فرصت كافي، فضا را مسموم خواهد كرد و سعي در ارايه تفسيري دگرگون از مفهوم انتظار و ظهور است. در اينجا منظور نفي و تخطئه افكار انجمن حجتيه نيست، چون اساسا قايل به اين مسأله هستم كه جريان حجتيه در بدو امر از تفكري اصيل سرچشمه و نشأت مي‌گرفت و در طول دوران فعاليتش، اقدامات مؤثري را براي مقابله با افكار انحرافي و فرقه‌هاي ضاله انجام داده است. هرچند به لحاظ سياسي، روش و منشي را برگزيد كه چندان با نهضت انقلابي و مسير مبارزاتي مردم ايران عليه رژيم شاهنشاهي تناسبي نداشت و حتي برخي از اعضاي خود را جدا از فعاليت‌هاي سياسي بازمي‌داشت، بلكه هدفم توجه دادن مخاطبان به برخي از روش‌ها و منش‌هاست كه به رغم بهره‌گيري از منابع اصيل اسلامي و بهره‌مندي از مكتب متعالي اهل بيت(ع)، چنان راه افراط پيموده‌اند كه برقراري هرگونه اتحاد و اتفاق بين گروه‌هاي اسلامي را ناممكن و دشوار مي‌سازد. درست است كه يكي از ويژگي‌هاي شيعيان، محبت ائمه اطهار(ع) است، اما اينكه تصور بكنيم چون در صدر اسلام مجموعه عوامل، دست به دست هم داده و با اتخاذ روشي نادرست و انحراف از مسير اصلي سنت نبوي، زمام اداره جامعه اسلامي را برخلاف توصيه حضرت رسول(ص) به ديگر اصحاب پيامبر سپردند، پس فرقي ميان مسببان اين حركت و هواداران فعلي آنان نيست و چنين تلقي نمي‌تواند به وحدت ميان مسلمين كمكي بكند.
متأسفانه در شرايط كنوني، بعضا سوي برخي عاشقان اهل بيت(ع) ديده مي‌شود كه در مناسبت‌هاي ويژه به خصوص در شب و روز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) در ملآ عام و در برخي از معابر عمومي، با نصب اعلان و پلاكارد، دشمني و بغض خود را نسبت به مسببان اين واقعه عظيم اعلام مي‌كنند و لابد اينگونه ابراز احساسات را نيز از وظايف خود در دوره انتظار مي‌دانند و هيچ به اين مسأله نمي‌انديشند كه چنين اظهارنظرهاي علني، اگر مورد ملاحظه ديگر فرق اسلامي قرار گيرد، نه تنها گامي براي برقراري اتحاد برداشته نمي‌شود، بلكه خود عاملي براي گسترش فضاي كدورت در جامعه اسلامي خواهد شد. نمي‌توان در شعارها، آرمان‌ها و آرزوها را بيان كرد و در عرصه عمل به گونه‌اي رفتار كرد كه با اين اهداف، تفاوتي از زمين تا آسمان داشته باشد.
يقينا مخاطبان گرامي بر مجموعه اعمال و افعالي كه در مراسمي خاص موسوم به «عيدالزهرا» در برخي هيأت‌هاي مذهبي صورت مي‌گيرد، واقفند. كدام انسان منصفي است كه شاهد چنين مراسمي با آن اوصافي كه ذكر مي‌كنند باشد و به اين نتيجه برسد كه قلب مطهر ائمه معصومين(ع) به واسطه چنين اقداماتي شادمان و مسرور است؟ پرواضح است كه هدف نگارنده صرفا توجه و تذكر دادن خوانندگان محترم به برخي اعمال شنيع و خارج از حد شرع و عرف است كه بعضا در موارد خاص و توسط عناصري مشكوك صورت مي‌گيرد، چون تبعات چنين اقدامي يقينا آثار نامطلوبي در ارايه چهره واقعي شيعيان خواهد داشت.
دردناك‌تر آنكه در برخي محافل و مجالس شنيده مي‌شود، گروهي با عنوان هيأت مذهبي گرد فردي «ظاهرالصلاح» جمع شده و بين آنان رابطه مرادي و مريدي برقرار مي‌شود و اعضاي گروه خود را مقيد به رعايت دستورات و توصيه‌هاي آن فرد مي‌كنند. به طور معمول شيوه‌هايي كه براي جلب مخاطب توسط فرد مذكور صورت مي‌گيرد، به آرايه‌هايي از حديث و كلام نيز آذين شده تا از اين راه، تأثيرگذاري بيشتري داشته باشد. شايد از طريق رسانه‌هاي گروهي در جريان اخبار مربوط به باند مهدويت قرار گرفته باشيد. مقدمه‌اي كه در ابتداي اين مقال از نظر شما عزيزان گذشت،‌ ناظر بر عملكرد افرادي از جمله اعضاي اين گروه بود.
رهبر گروه، شخصي به نام سيدمحمد حسيني ميلاني بود كه توانست با ايجاد تشكيلاتي محدود، برخي از اهداف خود را پيش ببرد. زماني كار گروه ـ تحت نظر ميلاني ـ اوج گرفت كه بنا به دلايلي نامعلوم، حكم ترور علي رازيني، دادستان وقت دادگستري تهران توسط وي صادر شد و هوادارانش براي اجراي اين دستور، در دي ماه 1377 دست به اقدام زدند كه نتيجه اين تلاش، ترور نافرجام علي رازيني و مجروح شدن 4 نفر از همراهان او و نيز شهادت شخصي به نام انصار عزتي قره‌لو ـ كه به صورت تصادفي از محل حادثه مي‌گذشت ـ شد. از اين پس بود كه مأموران امنيتي، سعي فراواني براي شناسايي عوامل ترور انجام داده و سرانجام موفق به كشف آن شدند.

حجت‌الاسلام ميلاني كه بود و چه افكار را در سر مي‌پروراند؟

سيدمحمد حسيني ميلاني، فرزند عباس، بنا به ادعاي خود از نوادگان مرحوم آيت‌الله العظمي ميلاني، مرجع شيعي بود كه اوايل جواني خود را در كشور عراق گذراند و پيش از پيروزي انقلاب، وارد ايران شد و شهرستان مشهد را به عنوان محل زندگي خود انتخاب كرد. وي مدتها در حسينيه ابوالفضلي مشهد واقع در خيابان تهران به اقامه نماز جماعت مي‌پرداخت و در ضمن صحبت‌ها و گفت‌وگوهايي كه با مراجعان به حسينيه داشت، مسايلي را در خصوص ظهور حضرت بقيةالله(عج) عنوان مي‌كرد. اين‌گونه اظهارنظرها و همين‌طور ظاهر آراسته و پرجذبه او سبب شد، برخي دور او جمع شده و شنونده مباحث مطروحه توسط وي باشند و نيز باعث ارتباط مسؤولان برخي هيأت‌هاي مذهبي با او شد. از آنجايي كه به لحاظ معلومات، اين افراد در سطح پاييني بودند، خيلي سريع فريفته ظاهر او شدند و در شمار پيروان وي درآمدند. در ميان آنها غلامرضا عاملي كه سرپرستي يكي از هيأت‌هاي مذهبي در منطقه دولت‌آباد تهران را داشت، رابطه بيشتري با ميلاني برقرار كرد و اين مسأله، زمينه‌‌اي براي گشايش باب مراوده بين ميلاني و اين هيأت شد. در گفت‌وگوهاي چندجانبه‌اي كه صورت گرفته، ميلاني ادعاي اجتهاد و مرجعيت كرد و حتي مجموعه‌اي تحت عنوان «خلاصةالفقه» را كه حاوي برخي مسايل ديني و مذهبي بود در اختيار پيروانش نهاد.


رفته رفته اعتبار ميلاني در نظر اين گروه به لحاظ اينكه وي مدعي ارتباط با امام زمان(عج) بود، بالا گرفت. او براي اينكه بيشتر ذهن ديگران را به خود معطوف كند، خود را شيفته و پاكباخته امام زمان(عج) قلمداد كرد و ضمن اشاره به مسايلي كه در تاريخ صدر اسلام بر خاندان اهل بيت(ع) گذشت، به انتقاد شديد از اهل سنت پرداخت. در كنار اين قضيه به خاطر جذب بيشتر دل‌ها، مدعي شد كه در برخي اوقات به زيارت امام زمان(عج) نايل مي‌شود و به همين خاطر به هوادارانش نويد مي‌داد، در صورتي كه دستورات او را اطاعت كنند، شايد زمينه را فراهم آورد تا ديدار عاشقان حضرت وليعصر(عج) با ايشان ميسر شود.


مريدان ميلاني تصور مي‌كردند كه او نماينده حضرت قائم(عج) است، حتي در اظهارات خود ميلاني نيز به اين مسأله تصريح شده بود كه مي‌مي‌بايست، اين گروه كوچك در شمار كساني باشند كه براي فراهم آمدن شرايط ظهور حضرت وليعصر(عج) تلاش مي‌كنند. گذشته از اين به منظور ترغيب و تشويقشان، برخي از افراد را به عنوان ياران خاصه امام زمان معرفي كرد و حتي در بين آنان شخصي به عنوان «شعيب بن صالح» ـ كه بر حسب برخي روايات، ياري رسان امام زمان(عج) است ـ به اعضاي گروه معرفي شد. اينگونه‌ تظاهرات چنان رونق و رواجي در بين گروه پيدا كرد كه ميلاني را به عنوان «سيد خراساني» خطاب مي‌كردند. به خاطر اين همه اعتماد جاي تعجب هم نيست، اگر گفته شود توسط ميلاني، شخصي به نام شاطري كه كارمند بازنشسته شهرداري بود به عنوان امام زمان(عج) معرفي كرد و هر از گاهي برخي از اعضاي گروه مهدويت در صورت احراز شرايط لازم و كسب صلاحيت به زيارت او نايل مي‌آمدند.


همان‌طور كه در سطور پيشين ذكر شد، باند مهدويت خود را از عوامل اصلي برقراري شرايط مناسب براي ظهور مي‌دانست. طبيعي بود كه در جهت نيل به اين مقصود نيز تلاش‌هاي فراواني را انجام داد. جواناني كه احساسات مذهبي آنان توسط ميلاني تحريك شده بود، آمادگي خود را براي اجراي هر حكمي اعلام كردند و براي اينكه در اجراي دستور ميلاني موفق باشند، اقداماتي از جمله خلع سلاح 10 پايگاه بسيج و تهيه ده‌ها فقره سلاح و جمع‌آوري مهمات و مواد منفجره و وسايل ساخت بمب را انجام دادند. علاوه بر اين، دو اقدام تروريستي ناموفق در مورد علماي اهل سنت در مناطق سني‌نشين ايران صورت گرفت. (همشهري، 30/7/80) مضاف بر اينكه در راستاي ترويج بغض و كينه بين اعضا در مورد مخالفان حقانيت خاندان اهل بيت(ع) براي به دست گرفتن زمام امور جامعه اسلامي، دستور تخريب مقبره يكي از رهبران فكري آنان صادر شد كه اين اقدام تروريستي نيز ناموفق بود. در بازرسي‌هاي انجام شده، نيز كروكي محل سكونت بيش از 10 نفر از افراد و مسؤولان و روحانيون نزد آنان كشف شد. (همشهري 30/7/80)


در گفته‌ها و اظهارات اعضاي گروه، بعد از دستگيري آمده بود كه اينان قصد داشتند، عوامل و مسبباني را كه باعث تأخير در ظهور حضرت وليعصر(عج) مي‌شوند، از بين ببرند تا هرچه زودتر زمينه براي فرج بقيةالله(عج) فراهم آيد.


آخرين فقره از اين اقدامات، ترور نافرجام علي رازيني، رييس وقت دادگستري استان تهران بود كه با توجه به حساسيت‌هاي موجود، تلاش‌هايي براي شناسايي عوامل اين ترور صورت گرفت و سرانجام با دستگيري دو تن از اعضاي گروه، سرنخ اصلي براي دستيابي به ديگر افراد پيدا شد. اعضاي باند مهدويت، هنگامي خود را در معرض خطر ديدند، از تهران فرار كرده و در شهرهاي قم، مشهد، قزوين، شيراز و مناطق جنوبي كشور مستقر مي‌شوند، اما در نهايت همه اعضاي باند ـ كه شامل 26 نفر بودند ـ شناسايي و دستگير شدند.


اين افراد عبارت بودند از: غلامرضا عاملي (عينك‌ساز)، محمد. ه (مداح)، هاشم .ش (بازنشسته)، حسين .الف (دانشجو)، حسن . الف (راننده)، علي . الف (بيكار)، عليرضا . ه (كارمند)، محمد . گ (دانشجو)، محمدابراهيم . ت (شغل آزاد)، سيدمحمد . م (شغل آزاد)، منوچهر . ع (معلم)، حميدرضا . ه (معلم)،‌ احمد . ب (دانشجو)،‌ داود . ق (كارگر)، حميد . م (عطار)، حسين . ش (شغل آزاد)، احمد . ي (شغل آزاد)، آرش . ب (پزشك عمومي)، رسول . ف (دستفروش)، محمد . ل (برقكار) حميد . ن (بيكار)، سيداحمد . الف (معلم)، محمدرضا . الف (شغل آزاد)، محمدتقي . ق (كارگر)، كريم . خ (قصاب).


در طول ده‌ها جلسه برگزاري دادگاه رسيده‌كننده به پرونده مهدويت، سخنان ضدونقيضي از سوي متهمان عنوان شد. (همشهري،30 آبان 1380) ظاهرا ميلاني و هواداران او در آغاز كار، حاضر به پذيرش موارد اتهامي خود نبودند و با توجه به جايگاه ميلاني در بين هوادارانش، قبولاندن اتهامات به او كار مشكلي بود. سرانجام در آخرين مرحله رسيدگي رأي دادگاه بدوي، اعلام شد كه بر اساس آن، ميلاني به عنوان متهم رديف اول و غلامرضا عاملي به عنوان متهم رديف دوم به اعدام محكوم شدند و مابقي متهمان، احكام سبك‌تري در خصوص آنان صادر شد.


ظاهرا در مراحل بعدي رسيدگي، رازيني به عنوان يكي از شكات خصوصي از حق خود صرف‌نظر مي‌كند. خانواده مرحوم انصار عزتي نيز رضايت خود را از عاملان قتل در صورت پرداخت ديه اعلام مي‌كنند. به همين خاطر خواهر يكي از متهمان به نام نرگس عاملي، ضمن ارسال نامه‌اي به ايسنا خطاب به رازيني گفت، عده‌اي از فرزندان مؤمن و عاشق اسلام و انقلاب قرباني فريب و سالوس يك عالم و روحاني‌نماي بي‌دين كه ادعاي اجتهاد در مرجعيت را وسيله اهداف شوم خود ساخته، مي‌گرداند و در اين راه مال‌باخته، آبرو از دست داده و خانمان برباد رفته در مطبوعات به عنوان تروريست و محارب با نظام و جاسوس و خائن به اسلام و انقلاب معرفي مي‌شوند.


وي در اين نامه برادرش (غلامرضا عاملي) را قرباني خوانده و گفت: لازم به ذكر است كه عاملي در حال حاضر، هيچ شاكي خصوصي جز شما ندارد، زيرا تمامي مجروحان و خسارت‌ديدگان حادثه و نيز خانواده رهگذري كه در آن جريان كشته شده بود تا پي بردن به حقايق موجود در پرونده و حضور در دادگاه با گرفتن ديه اعلام رضايت كرده، منتهي مفتوح بودن پرونده به دليل نارضايتي شما مي‌باشد.


مدتي از اين جريان گذشت تا اينكه خبر اعتصاب غذاي غلامرضا عاملي در زندان منتشر شد و در همين زمينه، بيانيه‌هايي از سوي برخي گروه‌هاي ناشناس در حمايت از وي در سايت‌هاي اينترنتي انتشار يافت. نرگس عاملي نيز در گفت‌وگو با ايسنا ضمن تأييد خبر اعلام كرد، علت اعتصاب غذاي برادرش، موافقت نكردن مسوؤلان زندان با مرخصي او است. خواهر عاملي در همين زمينه اظهار داشت: 6 ماه است، مرخصي برادرم با وجود تهيه 200 ميليون توماني، عقب افتاده و ما بارها نسبت به اين مسأله اعتراض كرديم، ولي مسؤولان زندان برادرم را فاقد صلاحيت براي استفاده از مرخصي مي‌دانند.


در اين گيرودار پرونده زندگي ميلاني بسته شد، وي به علت نارسايي قلب به بيمارستان منتقل شد و تحت عمل جراحي قلب قرار گرفت و مدتي بعد از دنيا رفت.


با توجه به شرايط ايجاد شده، گمان اين بود كه ماجرا در خصوص اين پرونده خاتمه يابد، اما در اواخر بهار سال 1382، خبري در روزنامه‌ها منتشر شد مبني بر اينكه اعضاي گروه مهدويت، يكي از اعضاي سابق خود را ترور كردند. با توجه به اينكه اطلاعات قبلي، حاكي از اين بود كه تمام اعضاي باند مهدويت دستگير شده‌اند، انتشار اين خبر تعجب‌آور بود اما ظاهرا گروه اخير هيچ نسبتي با گروه سابق نداشته و تحت سرپرستي فردي به نام منشي‌زادگان كه اكنون در خارج از كشور به سر مي‌برد، اداره مي‌شد.


ماجرا از اين قرار بود كه در ساعات اوليه 31 خرداد 1382، دو نفر موتورسوار، زني را آماج شليك سه گلوله قرار دادند. مأموران كلانتري 121 سليمانيه و مأموران پليس آگاهي و مقام قضايي، بلافاصله تحقيقات خود را در اين زمينه آغاز كردند و بعد از مدتي مشخص شد، سوءقصد به جان زني 33 ساله به نام اعظم ايزدي از اعضاي سابق گروه مهدويت بوده است. خانواده وي از مدت‌ها پيش تحت تعليم هدايت‌الله منشي‌زادگان، رهبر گروه بود و او از پنج سال پيش توسط برادرش با اين باند آشنايي پيدا كرد. بعد از مدتي اعظم و شوهرش، مهدي توكلي از اعمال ناشايست گروه مهدويت ابراز نارضايتي كردند و از ادامه عضويت انصراف دادند. در همين حال منشي‌زادگان به دستور دادگاه انقلاب دستگير شد و هرچند او با قرار 150 ميليون توماني وثيقه آزاد شد، از فرصت استفاده كرده و به دوبي گريخت، اما ديگر اعضاي مهدويت، اعظم و شوهرش را مقصر اصلي اين جريان مي‌دانستند.


در فروردين سال جاري، مهدي مفقود شد و كمي بعد اعظم نيز مورد سوءقصد قرار گرفت اما از خطر حتمي نجات پيدا كرد و با توجه به نشانه‌هايي كه از ضاربان در اختيار مأموران پليس قرار داد، معلوم شد كه ضارب اصلي حسين ايزدي (برادر اعظم) بود كه با پيگيري‌هاي مأموران، سرانجام در تاريخ 13 مرداد ماه دستگير شد.


حسين در بازجويي‌ها اعتراف كرد كه بعد از فرار منشي‌زادگان و يكي از نزديكانش به نام عليرضا قاسمي، تماس‌هايي با وي گرفته شد و سرانجام به حسين تأكيد شده بود مهدي، داماد او در ايجاد مزاحمت‌ها براي منشي‌زادگان و گروه مهدويت، نقش اصلي را دارد؛ بنابراين خون او حلال است.


بعد از مدتي علي به ايران آمد و توانست به مهدي دسترسي پيدا كند و سرانجام موفق به قتل او شد و جسد او را در اطراف جاده كهريزك دفن كرد و پس از مدتي، او حسين را متقاعد كرد كه چون خواهرش در اين قضيه نقش دارد او نيز بايد كشته شود.


اين دو باتفاق اقدام به ترور اعظم كردند كه در نهايت با وجود صدمات وارده، وي از مرگ حتمي نجات پيدا كرد.


كمي بعد ديگر همدستان اين گروه در ارتكاب جنايت دستگير شدند؛ از جمله فردي به نام سعيد كه در منطقه ورامين از سوي مأموران پليس شناسايي شد، اما تاكنون تلاش مأموران براي بازداشت علي به نتيجه‌اي نرسيده است.


منشي‌زادگان از متهمان فراري و تحت تعقيب پليس بين‌الملل است و با اغفال و فريب جوانان و نوجوانان، آنان را وادار به ترور و آدمكشي مي‌كرده است. وي از سواد و معلومات كافي برخوردار نبوده، با اين حال حدود 30 الي 40 نفر جزو پيروان او محسوب مي‌شدند و اعضاي باند مهدويت، سخنان او را محترم و معتبر مي‌دانستند. وي در حال حاضر متواري است و از راه دوبي به كانادا و آمريكا گريخته است.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

چهارشنبه 4 اسفند 1389  2:59 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها