كربلايي كاظم ساروقي شايد شما هم داستان محمد كاظم كريمي فرزند عبدالوهاب ملقب به كربلايي كاظم ساروقي را شنيده ايد كه بنا بر شهادت علماي اعلام، كشف الايات ناطق قرآن در زمان ما بود.
مردي مصفا به صفاي باطن، و طاهر به طهارت روح، كه در اثر پرداخت زكات، تهجد و شب بيداري، و پرهيز از غذاي شبهه ناك، به مراتب والاي معنويت دست يافته بود. و همين ويژگيها موجب شد تا به اعجاز الهي، حافظ كل قرآن گردد.
آوازه شهرت او به دليل خلوص و سادگي اش در كتمان اين واقعه، تا مدتها از ده و ولايت او فراتر نرفت، اما چنانكه سنت الهي است، خداوند، بندگان مخلص و پارسا، و در عين حال گمنام و شهرت گريز خود را، دير يا زود به رخ جهانيان خواهد كشاند.
ديري نپاييد كه آواره شهرت او از مرزهاي ده و ديار او درگذشت و شهره آفاق گردون گرديد.
مرجع عالي قدر حضرت آيتا... مكارم شيرازي نقل ميكنند:
وقتي طلبه نوجواني بودم، براي تبليغ ايام ماه محرم، به منطقهاي در اطراف ملاير، به نام حسينآباد رفته بودم. در مجلس به من گفتند، پيرمردي اينجا است كه حافظ تمام قرآن است و داستان عجيبي دارد. او كشاورز سادهاي است كه روزي خسته و ناتوان، بعد از كار روزانه، از كنار امامزادهاي در حوالي همان منطقه عبور ميكرده، و طي ماجرايي، اين موهبت الهي نصيبش ميشود كه بدون هيچ سابقه قبلي حافظ تمام قرآن ميگردد.
من از ماجرا خوشحال شدم و مايل بودم سؤالاتي از او بپرسم و امتحانش كنم. قرآن به دست گرفتم و او را آزمودم، ديدم يا للعجب! اين مرد دهاتي بيسواد، با تسلط كامل سؤالات را پاسخ ميگويد، در حالي كه اگر كسي قيافهاش را ميديد فكر ميكرد، حتي سوره حمد و قلهوا... را به زحمت ميخواند. او ملا كاظم و يا به تعبير ديگر “كلكاظم” ناميده ميشد، و در آن روز هنوز در محافل علمي معروف نشده بود و در قم از او خبر نداشتند. من هنگام بازگشت به قم، اين ماجرا را به عنوان رهآورد جالبي از اين سفر، براي دوستانم شرح دادم، و همگي تعجب كردند كه مردي در اين ظاهر، چنان تسلط عجيبي به قرآن داشته باشد.
ممكن است كسي بگويد حافظه او بسيار قوي است و مثلاً سالها زحمت كشيده و آن را حفظ كرده و الان هم مرتباً ميخواند كه يادش نرود، در حالي كه چنين نبود. ولي پيدا كردن فوري آيات، نشان دادن بيوقفه، آنهم نه از روي يك قرآن معين كه درباره آن تمرين داشته باشد، بلكه از قرآنهاي كاملاً مختلف چاپي، خطي، ريز و درشت، امري نيست كه بتوان از طريق عادي تفسيري براي آن پيدا كرد.
بعد از مدتي، بعضي از علاقمندان، او را به قم دعوت كردند و آوازه او همه جا پيچيد. خدمت مراجع و آيات بزرگ همچون آيتا...العظمي بروجردي رسيد و طلاب در مدرسه فيضيه مثل پروانه اطراف وجود او را ميگرفتند، و اگر كسي از دور اين منظره را ميديد، تعجب ميكرد كه اين مرد ساده دهاتي با همان لباس محلي، در ميان اين جمع طلاب، چه ميگويد.
گاهي بعضي از طلاب چند جمله از آيات مختلف قرآن را از سورههاي متعدد گرفته، با هم تلفيق ميكردند و ميگفتند: كلكاظم! اين آيه در كدام سوره است؟ او خندهاي ميكرد و ميگفت: ناقلاگري ميكني؟ جمله اول در فلان سوره و قبل و بعدش اين است، جمله دوم در فلان سوره و قبل و بعد آن چنين است و همچنين جملههاي ديگر. از حفظ قرآن مهمتر، اين بود كه يافتن آيات از روي قرآن، براي او همچون آب خوردن بود، و هر قرآني را - اعم از چاپي يا خطي - به او ميدادي و ميگفتي: “كل كاظم! فلان آيه را بياور” مثل استخاره كردن با قرآن كه قرآن را باز ميكنند، باز ميكرد و آيه در يكي از دو صفحه مقابل بود.
مرحوم آيتا... حاج سيد محمدتقي خوانساري(ره) پس از آزمايشها، به كربلايي كاظم فرمود كه قرآن را ميتواني معكوسا بخواني؟ او گفت: آري! و شروع كرد به خواندن سوره بقره، از آخر به اول و آقاي خوانساري(ره) فرمودند: بسيار عجيب است، من شصت سال «قلهوا... احد» را كه چهار آيه است ميخوانم، ولي نميتوانم بدون فكر و تأمل از آخر به اول بخوانم ولي اين مرد عامي، سوره بقره را كه 286 آيه است، بدون تأمل، مستقيماً و از حفظ ميخواند.
گفتند: كربلايي كاظم! از كجا تشخيص دادي كه يك حرف از قرآن است و ديگري از قرآن نيست؟
گفت: “يكي نور داشت و ديگري نداشت”
آيتا... خزعلي كه خود حافظ قرآن و نهجالبلاغه و صحيفه سجاديه است، در ملاقات خود با او، دو آيه را كه در كلمات با هم اشتراك داشتند، ضميمه كرده، پشت سر هم خوانده، محل آن را از او ميپرسد، (يكي آيه 67 انعام و ديگري آيه 88 سورهص)، بدين ترتيب: «لكن بنا مستقر و سوف تعلمون و لتعلمن بناء بعد حين». بلافاصله در جواب ميگويد: اين دو آيه، از دو جاي قرآن است: يكي سوره انعام و ديگري از سوره ص. كسي حرف واو را در كاغذي پشت سر هم، به اين صورت: «وو» - يك واو را به قصد «ولاالضالين» و ديگري را به قصد «زيد و عمرو و ...»- نوشته و به كربلايي كاظم نشان داد. گفت: يكي واو قرآن است و ديگري از غير قرآن. گفتند: كربلايي كاظم! از كجا تشخيص دادي؟ گفت: «يكي نور داشت و ديگري نداشت».
آيتا... محسني ملايري ميگويد: كربلايي كاظم، بسيار كندذهن و يك ماه رمضان در ملاير ميهمان من بود و به مسجد ميآمد. هر چه كردم دعاي سيروز رمضان را ياد بگيرد نتوانست، ولي به معجزه، تمام قرآن را مستقيم و معكوس تند و سريع بدون هيچ توقفي ميخواند. مرحوم آيتا... العظمي بروجردي(ره) ايشان را خواستند و من او را به قم نزد آن مرحوم فرستادم و ايشان هم او را آزمايش و امتحان نمودند و او چندي در منزل حاج سيد اسماعيل علوي رئيس فرهنگ آن روز قم بود. همه روزه فرهنگيان و اهل علم با او ملاقات و از او سو‡ال ميكردند. يكي از علمايي كه او را ديده، ميگفت: اگر كسي اعتقاد به دين و خداوند نداشت، كافي بود دو سه روزي با كربلايي كاظم معاشرت كند، تا با ديدن اين معجزه عجيب، به خداي متعال، قيامت، انبيا، و ائمه(ع) و به قرآن كريم معتقد شود.