مهدويت، فلسفه بزرگ جهاني شيعه هر جمعه منتظر است تا ببيند چه زماني به سوالات او كه با “ اين اين” آغاز ميشود پاسخ داده ميشود؟ منتظر است ببيند چه وقت حقش كه درطول تاريخ تضييع شده است را ميتواند باز ستاند ؟ منتظر است ببيند كي به نداي لبيك او پاسخ ميگويند؟و منتظر است ببيند چه زماني امامش ظهور ميكند و دنيا را با عدل و داد آباد ميكند؟آري شيعه واقعي هميشه منتظر است تا مهدي موعود(عج) ظهور كند و به نداي اين اين آنها جواب مثبت دهد و حكومت صالحان را در جهان برپا سازد.
1. مهدويت يا انديشه پيروزي نهايي
انديشه پيروزي نهايي نيروي حق و صلح و عدالت بر نيروي باطل و ستيز و ظلم، گسترش جهاني ايمان اسلامي، استقرار كامل وهمه جانبه ارزشهاي انساني، تشكيل مدينه فاضله و جامعه ايدهآل و بالاخره اجراي اين ايده عمومي وانساني به وسيله شخصيتي مقدس و عاليقدر كه در روايات متواتر اسلامي از او به “ مهدي” تعبير شده است. انديشهاي است كه كم و بيش همه فرق و مذاهب اسلامي - با تفاوتها و اختلافهايي - بدان مومن و معتقدند.
زيرا اين انديشه به حسب اصل و ريشه قرآني است. اين قرآن مجيد است كه با قاطعيت تمام پيروزي نهايي ايمان اسلامي، غلبه قطعي صالحان و متقيان، كوتاه شدن دست ستمكاران وجباران براي هميشه و آينده درخشان و سعادتمندانه بشريت را نويد داده است.
اين انديشه بيش از هر چيز مشتمل بر عنصر خوشبيني نسبت به جريان كلي نظام طبيعت و سير تكاملي تاريخ واطمينان به آينده و طرد عنصر بدبيني نسبت به پايان كار بشر است كه طبق بسياري از نظريهها و فرضيهها فوقالعاده تاريك وابتر است.
2. مهدويت يك فلسفه بزرگ جهاني
كوشش كنيد فكر خودتان را در مسئله حضرت حجت(عج) با آنچه كه در متن اسلام آورده تطبيق بدهيد. غالب ما اين را به صورت يك آرزوي كودكانه يك آدمي كه دچار عقده و انتقام است درآوردهايم گويي حضرت حجت فقط انتظار دارند كه كي خداوند تبارك وتعالي به ايشان اجازه بدهند كه مثلا ما مردم ايران را غرق در سعادت بكنند يا شيعه را غرق در سعادت بكنند آن هم شيعهاي كه ما هستيم كه شيعه نيستيم. نه اينكه فلسفه بزرگ جهاني است چون اسلام يك دين جهاني است چون تشيع به معناي واقعياش يك امر جهاني است اين را ما بايد به صورت يك فلسفه بزرگ جهاني تلقي بكنيم. وقتي قرآن ميگويد: ”و لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون “ صبحت از زمين است نه صحبت از اين منطقه و آن منطقه و اين قوم و آن نژاد.
اولا: اميدواري به آينده است كه دنيا در آينده نابود نميشود. مكرر گفتهام كه امروز اين فكر در دنياي اروپا پيدا شده كه بشر در تمدن خودش به مرحلهاي رسيده كه با گوري كه خودش به دست خودش كنده است يك گام بيشتر فاصله ندارد. طبق اصول ظاهري نيز همين طور است ولي اصول دين و مذهب به ما ميگويد: زندگي سعادتمندانه بشر آن است كه در آينده است اينكه اكنون هست موقت است.
دوم: آن دوره، دوره عقل وعدالت است. شما ميبينيد يك فرد دوره كلي دارد: دوره كودكي، كه دوره بازي و افكار كودكانه اوست. دوره جواني كه دوره خشم و شهوت است و دوره عاقله مردي و پيري كه دوره پختگي و استفاده از تجربيات دوره دور بودن از احساسات و دوره حكومت عقل است. اجتماع بشري هم همين طور است. اجتماع بشري سه دوره را بايد طي كند. يك دوره دوره اساطير وافسانهها و به تعبير قرآن دوران جاهليت است.
دور دوم، دوره علم است ولي علم و جواني يعني دوره حكومت خشم وشهوت. به راستي عصر ما برچه محوري ميگردد؟ اگر انسان دقيق حساب كندميبيند محور گردش زمان ما يا خشم است و يا شهوت عصر ما بيش از هرچيزي عصر بمب است (يعني عصر خشم) و عصر ميني ژوپ است (يعني عصر شهوت.)
آيا دورهاي نخواهد آمد كه آن دوره حكومت نه حكومت اساطير باشد و نه حكومت خشم وشهوت و بمب و مينيژوپ ؟ دورهاي كه واقعا در آن دوره معرفت وعدالت و صلح و انسانيت و معنويت حكومت كند؟ چگونه ميشود كه چنين دورهاي نيايد؟ مگر ميشود كه خداوند اين عالم را خلق كرده باشد و بشر را بهعنوان اشرف مخلوقات آفريده باشد بعد بشر به دوره بلوغ خودش نرسيده يك مرتبه تمام بشر را زير و رو كند؟!
پس مهدويت يك فلسفه بسيار بزرگ است. ببينيد مضاميني كه ما در اسلام داريم چه قدر عالي است
3. مهدويت در قرآن و احاديث نبوي
اولا: در قرآن كريم اين مطلب به صورت يك نويد كلي در كمال صراحت هست يعني هر كسي كه قرآن كريم را مطالعه كند ميبيند قرآن كريم آن نتيجه را كه بر وجود مقدس حضرت حجت(عج) مترتب ميشود در آيات زيادي بهعنوان يك امري كه بهطور قطع در آينده صورت خواهد گرفت ذكر ميكند و از آن جمله اين آيه است؟
“ و لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون “ سوره انبياء، آيه 105
خدا در قرآن ميگويد كه ما در گذشته بعد از ” ذكر” - كه گفتهاند يعني بعد از آنكه در تورات نوشتيم- در زبور هم اين مطلب را اعلام كرديم و ما اعلام كريم پس شدني است كه: ” ان الارض يرثها عبادي الصالحون” صحبت منطقه و محل و شهر نيست اصلا فكر آن قدر بزرگ و وسيع است كه سخن از تمام زمين است: زمين براي هميشه در اختيار زورمندان و ستمكاران و جباران نميماند اين يك امر موقت است دولت صالحان كه بر تمام زمين حكومت كند در آينده وجود خواهد داشت.
در مفهوم اين آيه كوچكترين ترديدي نيست.
همچنين راجع به اينكه دين مقدس اسلام دين عمومي بشر خواهد شد و تمام اديان ديگر در مقابل اين دين از بين خواهند رفت و تحتالشعاع قرار خواهند گرفت. در قرآن كريم هست كه اين يكي ديگر از آثار ونتايج وجود مقدس مهدي موعود (عج) است.
“هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله و لوكره المشركون” سوره فتح، آيه 28 اين دين را به وسيله اين پيامبر فرستاد براي اينكه در نهايت امر آن را بر تمام دينهاي عالم پيروز گرداند، يعني همه مردم دنيا تابع اين دين بشوند. و آيات ديگري كه فعلا از آنها ميگذريم.
از آيات قرآن كريم كه بگذريم مسئله احاديث نبوي است. آيا پيغمبر اكرم(ص) در اين زمينه مطالبي فرموده است؟آيا فرموده است يا نفرموده است؟ اگر روايات مربوط به مهدي موعود انحصارا روايات شيعه ميبود براي شكاكان جاي اعتراض بود كه: اگر مسئله مهدي موعود(عج) يك مسئله واقعي است بايد پيغمبر اكرم گفته باشد و اگر پيغمبر اكرم گفته بود بايد ساير فرق اسلامي هم روايت كرده باشند و تنها شما شيعيان روايت نكرده باشيد. جوابش خيلي واضح است اتفاقا روايات باب مهدي موعود (عج) را تنها شيعيان روايت نكردهاند رواياتي كه اهل تسنن در اين زمينه دارند از روايات شيعه اگر بيشتر نباشد كمتر نيست. كتابهايي كه در اين زمينه نوشته شده است مطالعه بكنيد، ميبينيد همين طور است. در همين موضوع مرحوم آيتالله صدر (اعلي الله مقام) كتابي را به زبان عربي نوشتهاند به نام “المهدي” و در آن كتاب ايشان هر چه روايت نقل كردهاند همه روايات اهل تسنن است. وقتي انسان مطالعه ميكند، ميبيند كه مسئله مهدي موعود (عج) در روايات اهل تسنن از روايات شيعه بيشتر هست و كمتر نيست. كتاب ديگري به نام “ منتخب الاثر “ تاليف آقاي آقاميرزا لطف الله صافي كه تحت نظر مرحوم آيتالله بروجردي (رحمت الله عليه) نوشته شده است. در اين كتاب نيز روايات فراواني در اين زمينه از اهل تسنن ذكر نموده است.
باز به جنبه رواياتي اين بحث كار ندارم همين طور كه به جنبه آياتش كار زيادي ندارم من از يك جنبه ديگري ميخواهم مسئله موعوداسلام را بحث بكنم و آن اينكه: اين مسئله روي تاريخ اسلام چه اثري گذاشته است؟
وقتي كه ما تاريخ اسلام مطالعه ميكنيم ميبينيم گذشته از رواياتي كه در اين زمينه از پيامبر اكرم يا اميرالمومنين وارد شده است اساسا از همان نيمه دوم قرن اول اخبار مربوط به مهدي موعود(عج) منشا حوادثي در تاريخ اسلام شده است. چون چنين نويدي و چنين گفتهاي در كلمات پيامبراكرم(ص) بوده است احيانا از آن سوءاستفادههايي شده است و اين خود دليل بر اين است كه چنين خبري در ميان مسلمين از زبان پيغمبرشان پخش و منتشر بوده است واگر نبود آن سوءاستفادهها نميشد.