امام مهدی(عج) در شعر شاعران
|
پیداتری ز خورشید
پیداتری ز خورشید اي ماه بينشانم
تا از تو میسرایم، گل میكند دهانم
با ابرها بگویید دست مرا بگیرند
از دودمان آبم، ماندن نمیتوانم
بیرون شو ای همایون از پشت پرده غیب
تا در سه گاه مستى، شوریدهتر بخوانم[1]
علیرضا قزوه
امام زمان(عج)
منی كه آدم این عصرم و تمام زمان
همیشه گم شدهام لای ازدحام زمان
مدار دائمی من دوازده عدد است
كه دوره كرده مرا در خودش به نام زمان
اسیر آن همه «تاك»م، اسیر این همه «تیك»
تمام زندگیام مانده توی دام زمان
ولی به طالع آن صبح بیدریغ خوشم
اگرچه لِهْ شده باشم به زیر گام زمان
اگر هنوز مرا فرصت تغزّل هست
به شوق آمدن توست یا امام زمان!
مهدي فرجى[2]
تعجیل
چه ميشد اندكي در آمدن تعجیل ميكردي
هوای مهرباني را شبي تعديل ميكردى
و آن شب چون نسیم صبحگاهی بر سر راهت
بهار خندههايت را نثار ايل ميكردى
اگر میآمدی با آن بیان روشن چشمت
برايم عاشقي را بيگمان تحليل ميكردى
به پاس اشكمان یا دستكم دلگرمی باران
از اين چشمان خيس منتظر تجليل ميكردى
خدا رحمت كند این آرزوها را، نمیمردند
اگر تو اندكي در آمدن تعجیل ميكردي
سيد اكبر ميرجعفرى[3]
مشرق فردا
دلتنگی مرا به تماشا گذاشته است
اشكی كه روی گونه من پا گذاشته است
همزاد با تمامی تنهایی من است
مردی كه سر به دامن صحرا گذاشته است
این كیست اینكه غربت چشمان خویش را
در كولهبار خستگیام جا گذاشته است
این كیست اینكه این همه دلهای تشنه را
در خشكسال عاطفه تنها گذاشته است
خورشید چشم اوست كه هر روز هفته را
چشم انتظار مشرق فردا گذاشته است
سعيد بیابانكى[4]
مرد حجازى
مثل باران، باسخاوت؛ مثل دریا، بينيازى
وه چه زيبا ميشود با چشم تو آيينهبازى
طالع پیشانیات سِحر سَحر را میشكافد
مثل روح كهكشانها ساده و لبريز رازى
نالهها را ميسرايى، اشكها را مينويسى
با سرانگشتت تمامِ زخمها را مينوازى
عاقبت ما را به اوج شعلههايت ميكشانى
عاقبت ما را ميان چشمهايت ميگدازى
زمزمی در چشمما خشكید از گرمای هجرت
قبلهاي در سينهها برپا كن اي مرد حجازى!
محمد قاسمى[5]
باز جمعهای گذشت
باز هم بگیر! ای دل غمآشنا بگیر!
آسمان! ببار و جانب دل مرا بگیر!
بیتو كنج این خرابهها غریب ماندهایم
باز هم بیا سراغ از این غریبهها بگیر!
دشنهزار بینهایتی است دشت روبهرو
زیر بازوان دوستان كور را بگیر!
ای كه رام دستهای توست آب و باد و رعد!
دست از آستین برآر و راه بر بلا بگیر!
خون لاله روی دست باد لخته میشود
اي امید باغ، انتقام لاله را بگیر!
باز جمعهای گذشت و حاجتم روا نشد
ای دل، ای دل امیدوار من، عزا بگیر![6]
حميدرضا شكارسرى
ای مهربان
ای مهربان كه نام تو را يار گفتهاند
چشم تو را فروغ شب تار گفتهاند
از دستهای مهر تو اعجاز چیدهاند
از گامهای سبز تو بسیار گفتهاند
ما با در و دریچه و روزن غریبهایم
با ما سخن همیشه ز دیوار گفتهاند
وا كن ز نور، پنجرهای رو به روی ما
كز ابرهای تیره به تكرار گفتهاند
برخيز و پرده بركش از آن روى،تا كه ما
باور كنیم آنچه ز دیدار گفتهاند
الهام امین[7]
انتظار
بیا كه دیدهام از انتظار لبریز است
كویر سینه تفتیدهام عطشخیز است
شكوه رويش سُكرآور بهارانى
كه بیطراوت رویت، بهار، پاییز است
به باغ عاطفه، عطر نگاه تو جاریاست
مشام جان ز شمیم تو عطرآمیز است
همیشه خاطر ما آشیان یاد تو باد
كه در هوای تو پرواز، خاطرانگیز است
بخوان كه نغمه تو معجز مسیحایی است
نوای گرم تو شورآور و شكربیز است
ز كوچهسار دیار دلم عبور نكرد
به غیر دوست كه این كوچه كوی پرهیز است
بیا و بر دل آلودهام نگاهی كن
كه پیش عفو تو كوه گناه ناچیز است
عباس براتیپور[8]
تا ابروی تو قبله عشاق شده
چشم و دل ما خیره به آفاق شده
ما طاقت دوریات نداریم، بیا
آقا! به خدا طاقت ما طاق شده
ای باغ شكفته، یاس نرگس پیوند!
ای همت رود و لطف خورشید بلند
ما را ز خزان غربت و غم برهان
ای خوب! به آبروی زهرا سوگند
حبیبالله بخشوده[9]
خاطره خورشيدى
این نسیمی كه آغشته به عطر پیراهن توست
از كدامین سوی میآید؟
كه ما،
بیخوابتر از پلكهای شكسته پنجرهای در باد
بیداریم
و خسوف خوفناك ستارهها را میشماریم
بیا!
با ترانهای كه طراوت بهار را
بر گونههای پر ترك خاك مینشاند
با دستانی پر جوانهتر از شاخههای سیب
و عقربههای عاجل را
از مدار بسته ساعتها
آزاد كن!
به مهماني من بیا!
من از فراخنای جهان
سهمى، به اندازه یك بوریا دارم
و خانه خاموشم
تنها، با خاطره خورشيدى توست
اگر چنین
روشن است.
تیمور ترنج[10]
پی نوشت ها:
[1]. برگرفته از روزنامه جمهوري اسلامى، چهارشنبه 11/8/1379، ص 11.
[2]. مهر مهربان(مجموعه شعرهای برگزیده انتظار)، به كوشش: نيره سادات هاشمى، تهران، انتشارات سوره مهر، 1383، چ 1، ص 89.
[3]. گزيده ادبیات معاصر (مجموعه شعر) 61، تهران، نیستان، ص 81.
[4]. آخرين سپيده (مجموعه شعر در ستايش حضرت مهدی(عج))، به كوشش: امیرمسعود طاهریان، مشهد انتشارات آستان قدس رضوى، 1383، چ 2، ص 36.
[5]. مهر مهربان (مجموعه شعرهای برگزیده انتظار)، ص 97.
[6]. باز جمعهای گذشت، تهران، انتشارات حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامى، 1375، چ 1، ص 9.
[7]. همان، ص 15.
[8]. گزيده ادبیات معاصر، مجموعه شعر 24، صص 7 و 8.
[9]. مهر مهربان (مجموعه شعرهای برگزیده انتظار)، ص 18.
[10]. گزيده ادبیات معاصر، مجموعه شعر 50، صص 39 و 40.
|
کریمی که جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد
دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی
چهارشنبه 4 اسفند 1389 1:56 AM
تشکرات از این پست