مهدويت، منطقه اشتراك فرق اسلامی مسأله « مهدی موعود» در اعتقاد مسلمانان جهان يك موضوع متواتر است؛ بدين معنا كه همه مسلمانان از همه فرق و با همه تفكرات گوناگون برآنند كه جهانيان در آخرالزمان از رهبری الهی برخوردار خواهند بود كه حقيقت اسلام را در جهان متجلی میسازد و جهان را مشحون از عدالت و فضيلت میسازد.
از نظرگاه ما شيعيان اين رهبر الهی دوازدهمين پيشوای معصوم از دودمان پيامبر(ص) و فرزند نهم امام حسين(ع) است كه بنا بر مشهور در سال255 هـ .ق در شهر سامره متولد و پدرش امام حسن عسگری(ع) و مادرش نرجس خاتون(س) بوده است؛ بنا بر روايات رسيده نامش محمد همنام حضرت رسول(ص)) و كنيهاش «ابوالقاسم» است.
فرق اهل تسنن نيز در اين اعتقاد بر دو دستهاند. اكثريت معتقدند مهدی موعود از نسل پيامبر بوده و در بحرانیترين شرايط در روزگار جوانی قيام نموده و دنيا را از عدل و داد پر میكند و جمعی ديگر نيز عقيده دارند او همان پسر امام حسن عسگری(ع) است كه در اعتقاد شيعه امام دوازدهم میباشد.
اگرچه اين عقيده محتوم در طول 1400 سال دستخوش انواع بحران سازیها و دسيسهها گرديده و عدهای سعی در محو آن يا سوء استفاده و مصادره به مطلوب آن نمودهاند اما امروزه و بر اساس مستندات و شواهد و امارات و قرائن و دلايل متقن و موجهی كه وجود دارد از جمله مسلمات جهان اسلام به شمار میرود.
البته در تمام اديان آسمانی وعده الهی در مورد داد جهانی و رفاه و آسايش همگانی در پايان دوران ظلمانی جهان داده شده و همه مكاتيب پيروان خود را اميدوار به آن روز نمودهاند كه هنوز تحقق نيافته است.
در مجلد دوم از صفحه 310 تاصفحه 343 كتاب شريف «فرائد السمطين» در اواخر قرن هفتم و اوائل قرن هشتم هـ .ق توسط محدث بزرگ اهل سنت «ابراهيمبنمحمد جوينی خراسانی» با موضوع بيان فضايل رسول اكرم(ص) و فاطمه اطهر(ع) و حسنين(ع) و آلالبيت(ع) روايات به وجود نورانی امام زمان(عج) [از حديث 561 تا593 ] اختصاص يافته و درباره بشارتهای رسول اكرم(ص) به ظهور مبرور السرور مهدی موعود (عج) و قيام آن حضرت و تحقق حكومت جهان گستر مشحون از قسط و عدل وی بحث میكند.
در اين كتب آمده است فراز و فرود تاريخی و تعيين كننده امت پيامبر خاتم(ص) در مقطع پس از رحلت آن بزرگوار، شرايط جديدی راپديدار ساخت؛ چنانچه جامعه اسلامی پس از رسول اكرم(ص) به دوگروه ومكتب عمده مكتب خلافت و سلطنت و مكتب امامت و ولايت تقسيم شد.
ديدگاه اول مبتنی براين رويكرد بود كه پيامبر اعظم(ص) برای خود جانشين تعيين نفرموده و امر آن را به امت و يا نخبگان امت واگذار نموده است. ماجرای «سقيفه بنیساعده» و تصميمگيری درباره خلافت خلفای «راشدين» و سير تحولات پس از رسول خدا (ص) از اين ديدگاه نشأت میگيرد.
مكتب «تشيع» و «اماميه» و فرقه «اثنی عشريه» را نظر بر آن است كه خداوند متعال و قرآن مبين و رسول اعظم(ص) از اول بعثت تا غديرخم و تا روزهای آخر عمر شريفشان، تكليف امت را در زمينه امامت و زمامداری و رهبری آينده دنيای اسلام ترسيم نموده و به صورتهای مختلف، موضوع امامت را روشن كردهاند.
در اين منظومه هدايت اعتقاد بر اين است كه رهبری و ولايت برامت اسلامی يك ريشه الهی دارد و شخص ولی مبتنی بر هدايت تشريعی الهی و نقشه راه (كه همانا صراط مستقيم الهی است) هدايت بشريت را طبق دستور به پيش میبرد و لذا بايد از چنان قابليتهای مقتضی برخوردار باشدكه يارای ايفای اين تعهد سترگ الهی را داشته باشد و بار سنگين هدايت ابنای بشر را به سرمنزل مقصود رساند.
در نظرگاه مكتب تشيع، قائل بر اين هستيم كه براساس حكمت بالغه خداوند و لطف و عنايت او، حجت بر بندگان خدا تمام گرديده و با اين تعيين مسير، مراد آيه «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتی و رضيت لكم الاسلام دينا » برآورده شده است.
در اين رابطه قرآن و برهان و عرفان و سيره و سنت هر يك دليلی روشن برموضوع امامت و ولايت بوده و خطوط كلی اين موضوع مهم و اساسی را ترسيم و ابعاد آن را تصوير كرده است. امامت در مفهوم واقعی آن ارائه الگويی روشن و الهامبخش و موثر از مكتب و ابعاد و ارزشهای آن و طريق روشن هدايت الهی و صراط مستقيم توحيد و معرفت ربوبی و اسوه حسنه برای جامعه و قطبنمای صلاح و سعادت انسانها و تبيينكننده علمی و عملی و اخلاقی و سياسی مكتب و نشاندهنده صراط مستقيم معرفت و ايمان به الله است.
اعتقاد به اصل امامت كه تبلور حقيقی آن در منظومه اعتقادی هر شيعه «اماميه اثنی عشريه» وجود دارد، بر سلسله مقدسه امامت از امام علیبنابيطالب(ع) تاحضرت مهدی(عج) متعين و متمركز بوده و ريشه در نهاد دين و بنيادهای عميق و حياتی قرآن مبين دارد.
اين مسئله موضوعی است كه اصول و مبانی آن از نخست روشن بوده و آيات و روايات و سيره عملی اهل البيت(ع) بر آن دلالت دارد. بيانات و توضيحات اصحاب و علما ،كاشف از اين حقيقت است؛ نه اينكه اصحاب و بزرگان حقيقت ساز باشند و نقشی در اصل موضوع داشته يا منشاء و مبداء مشروعيت باشند؛ بلكه مويد اين معنا هستند كه اصل امامت و ولايت مبتنی بر ادله عقلی و نقلی بوده و ركن اساسی و عنصر جوهری اصول اعتقادی و پايههای مكتب میباشند.
مفهوم امامت و ولايت ائمه معصومين(ع) و سيره و عمل و سخن آن بزرگواران بهترين شاهد مثال بر بيان اين حقيقت است كه امامت، تجلی مكتب و تبلور ارزشهای والای آن در شخص امام بوده و به نوعی عينيت امام درجامعه و اسوه بودن برای امت و بيان عينی و عملی و قولی و فعلی مكتب در كالبد بشری است. امامی كه برخوردار از مقام عصمت و طهارت بوده و حصن رفيع اسلام و مايه تداوم و استمرار جريان دينمدارانه و حق طلبانه است.
در يكی از خطبههای نورانی اميرالمؤمنين(ع) در ارتباط با موضوع امامت و خلافت ظاهری حضرتش انشا گرديده و در اين بيان پر بركت امام(ع) به طرح مباحث معرفتی و توحيدی و خداشناسی(مبدا و معاد و مقصد شناسی)، مباحث امامشناسی(راهنما شناسی) و مباحث قرآن شناسی(نقشه راه شناسی) سه موضوع مهم پرداخته است.
قسمت دوم كه پيرامون موضوع راهنماشناسی و ولیشناسی است، خود به 2 بخش معطوف به اهميت امامت و بخش دوم معطوف به مختصات امامت تقسيم میشود. بخش اول آمده است:«حقا خورشيد طلوعكننده(امامت) سر برآورد و ستاره درخشندهای تابناك و فروزان درخشيد و آشكار شوندهای آشكار شد و مسير انحرافی به اعتدال بازگشت و خداوند، قومی را جايگزين قوم ديگر كرد و روزی را به روز ديگر مبدل ساخت و انتظارات تاريخی برآورده شد؛ ما انتظار دگرگونی را میكشيديم. مانند كسانی كه درخشكسالی انتظار باران را میكشند.»
و در مورد موضوع غيبت امام عصر( عج) آمده است: در عصر غيبت امر به معروف و نهی از منكر، وظيفه شناسی، تفقه در دين و عدالتخواهی و صلاح و بصيرت در دين و دشمنشناسی و در عصر ظهور مجاهدت در راه حضرت، يقين به راه حضرت، ثبات قدم و اهتمام در راه انتقال پيام حضرت از ويژگیهای ياران آن حضرتاند.
موضوع امامت ائمه اثنی عشر(ع) واعتقاد به حضرت مهدی (عج) وانتظار فرج و آينده روشن و سرنوشت محتوم اميدآفرين بشريت اختصاص به شيعه نداشته و بلكه در مكتب اهل سنت و نيز روايات فراوان دراين باب آمده و صاحب نظرانی، روايات مربوط راجمع آوری نمودهاند؛ ازجمله حجتالاسلام «علی كورانی» در 5 مجلد و حجتالاسلام «سيدمهدی فقيه ايمانی» در 2 مجلد بزرگ كه از 55 كتاب اهل سنت روايات مربوط را استخراج نموده اند.
حديث اول كه از «ابی سعيد خدری» روايت شده و از قول پيامبراكرم(ص) نقل نموده كه فرمودند: «شمارا به مهدی بشارت می دهم او در امت من مبعوث میشود، زمانی كه مردم بايكديگر اختلاف دارند؛ درحالیكه درميان مردم زلزلهها و نابسامانیها بهوجود میآيد پس آن حضرت زمين را پر از قسط و عدل میكند، همانطور كه ازظلم و جور مملو گرديده است. ساكنان آسمان و زمين از او راضی میشوند. او مال را صحيح تقسيم میكند.»
روايت دوم بشماره562 است كه «ابن عباس» از پيامبراكرم(ص) نقل نموده كه پيامبر(ص)فرمودند: «خلفا و جانشينان و اوصيای من حجتهای خداوند بعد ازمن بر بندگان و دوازده نفر میباشند.
كه اولين آنها برادر من است و آخرين ايشان فرزندم میباشد». شخصی سوال كرد ای رسول خدا، برادرت كيست؟ فرمود: علی بن ابيطالب(ع) پس سوال نمود فرزندت كيست؟ فرمود: «مهدی كه زمين را پر از عدل و داد میكند هماهنگونه كه مملو از ظلم وجور شده است».
دراين حديث شريف به نكات فراوان مانند تعداد ائمه اثنیعشر كه اولين آنها حضرت علی (ع) و آخرين ايشان حضرت مهدی (عج) است، پيوستگی دوازده معصوم(ع) و اينكه سلاله رسولالله(ص) و اولاد حضرت زهرا (س) هستند، امام (ع) زمين را پر از عدل و داد میكند در آن برهه زمين پراز ظلم وجور شده است، اشاره شده است.
بطور كلی از اين قبيل روايات و متون متقن و سندهای قابل اعتماد مؤيد به روايات و تاييدات فراوان ديگر انسان به وجود قلب تپنده عالم وجود پی برده و استنتاج میكند به اينكه جهان در انتظار اوست و او ناظر و حاضر است و برجهان و جريان زندگی انسانها اشراف دارد و اين يك امر لايتغير و محتوم آسمانی است كه اراده و مشيت الهی به آن تعلق گرفته است.
همچنين اينكه از روز نخست و با رسالت پيامبر(ص) موضوع ولايت و امامت و هدايت تا آخر الزمان بهم آميخته و توامان است و موضوع مزبور ساختگی تشيع و يابخشی از انديشمندان شيعی يا به قول برخی فردی موهوم به نام «عبداللهبنسبا» نيست؛ همچنين موضوعی نيست كه مكتب در فرايند تكامل به آن رسيده باشد و همان گونه كه قران كريم درباره حضرت مسيح (ع) و حضرت مريم(ع) میفرمايد، ايشان را كلمه الله و محدث و مشمول عنايات خاصه حضرت حق متعال میداند.
درباره ائمه معصومين (ع) نيز مسئله به همين كيفيت است و ايشان مشمول الطاف خاص خداوند و مظهر من عندلله وكلمه ا... اند و در نظام احسن خلقت مربی، مكمل و هادی قافله سالار كاروان اولياء الی الله و قطبنمای جامعه بشريت و سكاندار كشتی آفرينشاند.
ممكن است در برههای جامعه اسلامی درتشخيص موارد و مصاديق دچار اشتباه شده و لغزش و يا حيرت و سرگردانی برای آنها در مقولاتی چون موضوع زمان تولد او ايجاد شود، ليكن اين قبيل خطاها به كيان مسئله ضربهای نمیزند و يا ممكن است در شرايطی كه امامان حضرت هادی(ع) و حضرت عسكری(ع) در سامرا تحت نظر و مراقبت و كنترل بودند و برای مردم محدوديت فراوان در ارتباط با ايشان بوده و زمان خوف و تقيه بوده و شرايط بسيار حساس و غيرقابل تحمل بوده، برخی دچار شك و ترديد و يا سرگردانی و حيرت شده باشند.
ليكن اولا در اساس مسئله شبهه و ترديدی به وجود نيامده ثانيا برای كسانی كه دسترسی آنها محدود بوده امكان شبهه و تحير پيش آمده است نه آنها كه در متن جريانات بودهاند و ثالثا از همه مهمتر نسبت به موضوع امام عصر(عج) از وجود نورانی امام علیبنموسیالرضا(ع) تا وجود حضرت مهدی(ع) در عالم تشيع كوچكترين اختلافی نيست. چرا كه تا امام هفتم(ع) بحث واقفيه مطرح شده وليكن پس از امام رضا(ع) ديگر ما شيعه هشت امامی و يا نه امامی و مانند آن نداريم و هركسی تا امامت حضرت رضا(ع) ازسنه183 هـ ق تا203 هـ ق را پذيرفته در امامت ائمه از فرزندان حضرت علیبنموسیالرضا(ع) ترديدی به خود راه نداده و نخواهد داد.
تاكيد براين نكته نيز لازم است كه مسئله امامت امام منتظر و انتظار مهدی موعود(ع) و عدالت گستر جهان و عدالت جهانی نه تنها ريشه قرآنی و روايی دارد بلكه در كتب پيامبران سلف به عنوان يك موضوع كاملاً حكيمانه، عقلانی و خردمندانه مطرح شده و چنين عنوان شده كه موضوع مزبور ريشه دراساس آفرينش و روند تكاملی جامعه بشری دارد.