0

دفاع مقدس

 
sirous
sirous
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اسفند 1387 
تعداد پست ها : 92
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:دفاع مقدس

  خوشا روزی که گرم جنگ بودیم        میان رنگها بی رنگ بودیم
  دل هر کس شهادت را طلب داشت    حدیث عشق و مستی را به لب داشت
  خوشا تنهایی شبهای سنگر             که دل بود وتمنا بود و دلبر

 

یک شنبه 10 خرداد 1388  7:45 PM
تشکرات از این پست
sirous
sirous
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اسفند 1387 
تعداد پست ها : 92
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:دفاع مقدس

خوشا روزی که گرم جنگ بودیم        میان رنگها بی رنگ بودیم
  دل هر کس شهادت را طلب داشت    حدیث عشق و مستی را به لب داشت
  خوشا تنهایی شبهای سنگر             که دل بود وتمنا بود و دلبر
یک شنبه 10 خرداد 1388  7:50 PM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:دفاع مقدس

جبهه بود و جنگ بود ٬ روزهای پیش از این
زندگی قشنگ بود ٬ روزهای پیش از این

عقل ٬ سرد و منجمد گوشه ای خزیده بود
عشق ٬ شوخ و شنگ بود روزهای پیش از این
بس که دل شکفته بود ٬ در فضای همدلی
فتنه گیج و منگ بود ٬ روزهای پیش از این
عطر خوب دوستی ٬ جبهه جبهه می وزید
اختلاف ٬ ننگ بود روزهای پیش از این
یک توسل و کمیل چاره ساز کار بود
تا کمیت لنگ بود روزهای پیش از این
لای لای مادران حرف دیو و جن نبود
قصه تفنگ بود ٬ روزهای پیش از این
تو سئوال میکنی این همه چگونه بود ؟
جنگ بود ٬ جنگ بود ٬ روزهای پیش از این
پنج شنبه 18 تیر 1388  7:01 PM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:دفاع مقدس


سفره عقد

عاقد دوباره گفت : وکیلم ؟ ... پدر نبود
ای کاش در جهان ره و رسم سفر نبود
گفتند : رفته گل ... نه گلی گم ... دلش گرفت
یعنی که از اجازه بابا خبر نبود
هجده بهار منتظرش بود و برنگشت
آن فصل های سرد که بی درد سر نبود
ای کاش نامه ای ، خبری ، عطر چفیه ای
رویای دخترانه او بیشتر نبود
عکس پدر ، مقابل آیینه ، شمعدان
آن روز دور سفره به جز چشم تر نبود
عاقد دوباره گفت وکیلم ؟ ... دلش شکست
یعنی به قاب عکس امیدی دگر نبود
او گفت با اجازه بابا ، بله بله
مردی که غیر خاطره ای مختصر نبود
شاعر:شاعرفرزانه پروانه نجاتی
جمعه 19 تیر 1388  2:04 AM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:دفاع مقدس

 

** کارنامه **
دو بخش دارد : با ... با ... که می شود بابا
همین که هست در آن قاب عکس ، آن بالا
همین که زل زده بر چشم های غمگینم
نشسته در دل سنگر کنار آن آقا
همین که نیست که همبازی ام شود گاهی
اتاق با نفسش گر بگیرد از گرما
همین که نیست کشتی بگیرد او با من
و گاه لج کنم و بد شوم و او دعوا ...
همین که نیست که با هم به مدرسه برویم
و یا به مسجد ، هیئت ، خرید یا هرجا
همین که نیست که ما را مسافرت ببرد
شلمچه ، تهران ، قم ، مشهد امام رضا
همین که نیست بگوید : صد آفرین پسرم !
همین که نیست کند کارنامه ای امضا
***
چرا زقاب تکانی نمی خوری ای مرد
چرا سراغ نمی گیری از من تنها
نگاه کن همه نمره های من عالی
نگاه کن تو به این برگه حضرت والا !
***
به گریه سر روی زانو نهاد و خوابش برد
و قاب عکس زمین خورد مثل یک رؤیا
نشسته بود پدر در کنار او با شوق
و بوسه می زد و می گفت مرد من بر پا !
ببین کنار تو هستم بلند شو خوش خواب
آهای مرد حسابی بگیر دستم را
جمعه 26 تیر 1388  12:52 AM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:دفاع مقدس

 تو ----و---- من
مسافران همه برگشته اند ٬ الا تو
سرود صبح ظفر گشته اند ٬ الا تو
رسیده منتظران را نوید ٬ الا من
مسافر همه از ره رسید ٬ الا من
¤
همه شریک غم خواهرند ٬ الا تو
عصای دست و دل مادرند ٬ الا تو
همه به خواب نفس سوده اند ٬ الا من
و با خیال خود آسوده اند ٬ الا من
¤
کسی قرار دل من نبود ٬ الا تو
کسی بهار دل من نبود ٬ الا تو
همه به خواب تو را دیده اند ٬ الا من
گلی ز خنده تو چیده اند ٬ الا من
¤
ز دیده رفته ز دل رفتنی است ٬ الا تو
که یاد هیچکسی تازه نیست ٬ الا تو
تو را ز یاد همه برده اند ٬ الا من
به قاب خاطره بسپرده اند ٬ الا من
¤
ز رفتگان همه پیکی رسید ٬ الا تو
به بازگشت همه هست امید ٬ الا تو
به پلکهای همه شب دمید ٬ الا من
مسافر همه از ره رسید ٬ الا من
جمعه 26 تیر 1388  12:55 AM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:دفاع مقدس

صبورا
افسانه نیست اینکه تو پروا نداشتی

چشمی به مال و راحت دنیا نداشتی
در جبهه بود ، مرد تو ، مشغول کارزار
در کار عشق شاید و اما نداشتی
سجاده ات گواه دل عاشق تو بود
بی اشک و آه ، خلوت رویا نداشتی
مثل فرشته دل به دل زخم می زدی
در مهربانی آه تو همتا نداشتی
دریای اعتقاد ، پریزادی تو بود
ترسی ز موج خیزی دریا نداشتی
اینک سؤال می کند آیا کسی ز تو
دیروزها کجای زمین خانه داشتی ؟
امروزهای ما همه آکنده از تو باد
مدیون صبر تو ، تو که فردا نداشتی
شاعر:پروانه نجاتی
سه شنبه 30 تیر 1388  7:23 PM
تشکرات از این پست
atena28
atena28
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1388 
تعداد پست ها : 79
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:دفاع مقدس

تسبیح  به دست یک بسیجی بر خاک          در پادری ورودی سنگر خویش
بر    سجده  فتاده  روی سجاده خون          با   سینه  بشکافته  و قلبی ریش
ذکرش همه این است که در مذهب ما         جان  باید   داد  تا  بقا  یابد  کیش 
چهارشنبه 31 تیر 1388  2:10 AM
تشکرات از این پست
atena28
atena28
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1388 
تعداد پست ها : 79
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:دفاع مقدس

نوشیدن  نور  ناب کاریست شگفت         این پرسش را جواب کاریست شگفت
تو چهره ی یک شهید را می بوسی         بوسیدن   آفتاب    کاریست    شگفت
دکتر قیصر امین پور


ما که این همه برای عشق
آه وناله ی دروغ میکنیم
راستی چرا؟
در رثای بی شمار عاشقان
_که بی دریغ_
خون خویش را نثار عشق میکنند
از نثار یک دریغ هم
دریغ میکنیم؟
دکتر قیصر امین پور
 
چهارشنبه 31 تیر 1388  2:21 AM
تشکرات از این پست
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:دفاع مقدس



تو چه میدانی که رمل و ماسه چیست؟
بـین ابـروهـا رد قـنـاسـه چیست ؟
تــو چـه مـیـدانـی سـقـوط پـاوه را !
بـاقری را ، بـاکری را ، کاوه را ؟
هـیـچ میدانـی مـریوان چیست ؟هان
هیچ میدانی که چمران کیست ؟ هان
هـیـچ میدانـی بسیجی سـر جداسـت ؟
هیچ میدانی دوعیجی در کجاست ؟
ایــن صـدای بـوستـانی پـرپـر است
ایـن زبان سـرخ نسلی بی سراست
تـو چـه میدانی کـه جای مـا کجاست؟
تـو چـه میدانی خدای ما کجاست؟
چهارشنبه 31 تیر 1388  11:00 AM
تشکرات از این پست
mehdi84
mehdi84
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 45
محل سکونت : تهران

پاسخ به:دفاع مقدس

ما هر چه داريم از خون پاك شهداست
چهارشنبه 31 تیر 1388  5:25 PM
تشکرات از این پست
sifalaw
sifalaw
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : خرداد 1388 
تعداد پست ها : 1637
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:دفاع مقدس

و بازهم چه زیبا دکتر قیصر امین پور در مورد شهید سروده
راز ماندگاری در گمنامی است

 
چهارشنبه 31 تیر 1388  9:59 PM
تشکرات از این پست
jazromad
jazromad
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1388 
تعداد پست ها : 66
محل سکونت : تهران

پاسخ به:دفاع مقدس

سلام بسیار زیبا بود
 احسن
پنج شنبه 1 مرداد 1388  8:58 AM
تشکرات از این پست
jazromad
jazromad
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1388 
تعداد پست ها : 66
محل سکونت : تهران

پاسخ به:دفاع مقدس

شهدا برایمان دعا کنید
پنج شنبه 1 مرداد 1388  9:01 AM
تشکرات از این پست
hhhhhhhhhh
hhhhhhhhhh
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 407
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:دفاع مقدس

خدایا ما را شرمنده پیش شهدا مخواه-ما راهم همچون شهیدان بخواه
خاک پای رهبر
جمعه 2 مرداد 1388  4:21 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها