0

دود می خیزد

 
mehdi__alizadeh
mehdi__alizadeh
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 490
محل سکونت : مازندران

نیستان

با پای دل طی کردم آن روز، از جبهه تا کرب و بلا را
بوسیدم آن خاکی که بوسید، نعش شهیدان خدا را
در زیر بمباران و آتش، جایی که پرپر می‌زد اصغر
در پاره‌های آهن و سنگ، با چشم دیدم کربلا را
لب تشنه یک ساعت به افطار، بر ساحل کارون و اروند
در خاک و خون افتاده دیدم بی‌دست و پا عباس‌ها را
بر شانه‌ی هورالهویزه، تا سر گذارم می‌نویسد
هم ناله‌ی نی‌های بی‌سر، صدها نیستان نینوا را
یا رب دل از دنیا گسستم یک عمر در غربت نشستم
بیرون بیار از سینه‌ی ابر، خورشید عالم‌تاب ما را
یک شنبه 29 آذر 1388  2:47 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها