0

رمز پويايي و ماندگاري نهضت عاشورا

 
magam4u
magam4u
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آذر 1388 
تعداد پست ها : 976
محل سکونت : اصفهان

رمز پويايي و ماندگاري نهضت عاشورا

رمز پويايي و ماندگاري نهضت عاشورا

 

چكيده:

عوامل زيادي دست به دست هم داده و در سايه آن علت ها نهضت عاشورا ماندگار است. اما تعيين سهم هر يك در پويايي و ماندگاري نهضت حسيني (ع) مشكل به نظر مي رسد. عوامل بسياري در پويايي و ماندگاري واقعه كربلا مؤثر بودند.

دفاع امام حسين (ع) از اصل اسلام و احياي احكام آن و نيز احياي فطرت يكي از دلايل پويايي و رمز ماندگاري نهضت مي باشد.

بخش دوم مرتبط است با سخنان رسول خدا (ص) درباره عظمت و شخصيت امام حسين(ع).

بخش سوم برميگردد به مقام اخلاقي و رفتار امام حسين (ع) چرا كه او سمبل اخلاق ، شجاعت و جوانمردي بود. قسمت چهارم باز مي گردد به شيوه و روش مبارزه امام حسين (ع) عليه استكبار اموي.

بخش پنجم ارتباط پيدا مي كند به نوع فجايعي كه در كربلا اتفاق افتاده است و از سوي ديگر كربلا يك منظومه بوده كه همه نوع مصائب را در خود گردآورده است.

و نيز شكيبايي ياران امام و سخنان آنان در شب عاشورا بر اين پويايي و ماندگاري مي افزايد.

قسمت ششم باز مي گردد به سفيران و بازماندگان كربلا و افشاگران آنان عليه حاكمان جابر و فاسد بني اميه در كوفه ، شام و مدينه.

بخش هفتم مربوط است به تلاش و سختكوشي امامان معصوم (ع) در حفظ نهضت عظيم كربلا در طول حيات طيبه شان.

بخش هشتم مربوط است به نهضت ها و انقلاب هايي كه با الهام از نهضت كربلا در اقصي نقاط كشورهاي اسلامي به دفاع از قيام حسيني(ع) صورت گرفته است.

بخش نهم در ارتباط با سخت كوشي و تلاش بي وقفه علماي تشيع در طول سال نهضت حسيني (ع) است.

قسمت دهم گره خورده است به همت و تلاش خستگي ناپذير مؤمنان و ارادتمندان و شيعيان امام حسين(ع) در مدت 1400 سال كه با برپايي مجلس عزا و ساخت تكايا به ترويج و نشر افكار و انديشه نهضت عاشورا پرداختند.

امروزه هيچكس نبايد به خود اجازه دهد كه آن نهضت  و آن تلاش ها را از حركت باز دارد، كه اين خيانت و جرمي است نابخشودني.

مقدمه:

شايد به نظر عده اي راز پويايي و ماندگاري نهضت حسين (ع) تنها در همان شهادت مظلومانه امام حسين (ع) و اصحاب بزرگوارش نهفته باشد. اما در واقع مطلب اين است كه راز پويايي و ماندگاري نهضت عاشورا فقط به مصايب روز دهم محرم و يا اسارت زن و فرزندان و همراهانش محدود نمي گردد. اگر چه مصائبي كه بر ابي عبدالله وارد شده سهمگين و عظيم بوده است اما واقعيت هاي ديگري نيز وجود دارد كه بر پويايي و ماندگاري قيام عاشورا كمك نموده است و از آن غافليم.

عوامل زيادي دست به دست هم داده اند تا نام پيشواي آزادمردان عالم و نهضت بزرگ كربلا در سينه سوزان و مجروح حك گردد تا شايد مرحمي باشد بر روح متلاطم تاريخ كه همواره در فراق يوسف كربلا چشمي اشكبار و سينه‌اي خسته دارد. شايد گريه اي كه زن و مرد و كودك و جوان در بستر زمان بر امام حسين (ع) و اصحابش نموده اند در مقابل اشك چشم آسمان ها ، فرشتگان ، زمين ، ريگ ها ، درختان و كوي و برزن ناچيز باشد ، چرا كه حسين (ع) روح ، غيرت ، عزت و وجدان بشريت و بهشت اهل معرفت مي باشد.

و معهذا عاملي چون واقعه كربلا و سختي هاي آن به تنهايي قادر نبود اين چنين نام امام حسين (ع) و قيام عاشورا را پويا و ماندگار و پر آوازه در تاريخ نمايد. بنظر ما اگر واقعه كربلا هم نبود باز نام علي و آل علي(ع) در پيشاني زمان بلند آوازه و ماندگار بود.

با مقدمه فوق مي پردازيم به بررسي عواملي كه بر ماندگاري نهضت امام حسين (ع) ايفاي نقش نموده است:

1- احياي فطرت و راز پويايي و ماندگاري

مكتب اسلام بر پايه فطرت استوار گشته است و فطرت هم در همه انسان ها بنحو مطلوب نهادينه شده است. به همين دليل است كه انسان‌ها فطرتاً خواهان توحيد، نبوت عامه، عدالت، زيبايي، آزادي و جاودانگي‌اند. اما گاهي تحولات و شرايط اعتقادي ، اجتماعي ، اقتصادي و سياسي بگونه اي خود را نشان مي دهد كه ممكن است انسان ها از مأموريت خويش يعني پيام فطرت باز بمانند و پيام فطرت را نا ديده بگيرند و لذا بزرگترين مأموريت انبياء و پيشوايان الهي اين است كه : نعمت هاي فراموش شده الهي را به انسان ها ياد آور شوند و بار ديگر از آنان پيمان فطرت بگيرند و گنجينه هاي عقول بشري را بازشناسي و پرورش دهند.

پس اصلي‌ترين مأموريت امام حسين(ع) اين بود كه مردم را به پيام و اهداف فطرت آشنا نمايد و موانعي كه بر سر راه تحقيق اين اهداف وجود دارد را از ميان بردارد و بزرگترين مانع ، حكومت جبار اموي بود كه هرگز اين فرصت را در اختيار مردم قرار نداد تا به نداي فطرت پاسخ مثبت دهند. معهذا در زمان حكومت طايفه بني اميه مردم از توحيد ، زيبايي خواهي ، آزادي خواهي ، جاودانگي و عدالت خواهي فاصله گرفتند. در واقع مردم از «خود» خود فاصله مي‌گرفتند و از خود بيگانه مي‌شدند. لذا اگر خوب دقت نماييم اين بعد از مبارزه امام حسين(ع) يك بعد جهاني و بشري دارد و با همه بشريت سر و كار پيدا مي كند. شايد به همين دليل باشد كه گاندي آتش‌پرست نهضت و شجاعت خويش را الهام گرفته از قيام عاشورا مي داند و يا كورت فويشلر آلماني درباره امام حسين (ع‌) كتاب مي نويسد و كتاب حسين و ايران را منتشر مي كند.

در حاليكه افكار گاندي و فويشلر... ماهيتاً با افكار امام حسين(ع) در تضاد است اما با پيام و الهامات فطرت اين رابطه را برقرار مي كنند. چرا كه نهضت امام حسين(ع)، قيام براي بيداري و الهامات فطرت بود و نداي فطرت پويا و ماندگار در گوش زمان است و هرگز از روح زمان جدا نخواهد شد. لذا اگر كسي تلاشي و لو كم رنگ در راستاي اجراي عدالت و آزادي مشروع كرده باشد ، ماندگار در تاريخ مي گردد از آنجا كه به نداي فطرت پاسخ داده در نزد آيندگان به نيكي ياد مي شود.

2- احياي اصول و مباني دين و پويايي و ماندگاري عاشورا

ديگر دليل پويايي و ماندگاري قيام امام حسين(ع) اين است كه : آن حضرت براي اصول و مباني ( توحيد ، نبوت ، معاد و امامت ) از دست رفته اسلام بپا خاست. سيدالشهداء رسالتي را بر دوش گرفت كه همه پيامبران(ع) بر دوش داشته اند و مسيري را پيموده كه كتاب الهي فرمان داده بود. چرا كه در مقابل حكومتي به پا خاست كه ملحد و كافر بود. زيرا بر اساس سند هاي تاريخي ذيل ، ابوسفيان ، معاويه و يزيد هيچ اعتقادي به اسلام و نبوت نداشتند.

1ـ مسعودي مي گويد : وقتي عثمان به خلافت رسيد ، ابوسفيان طايفه بني اميه را به منزل خود جمع كرد و گفت : آيا بيگانه اي در ميان شما هست؟ (زيرا ابوسفيان كور بود) گفتند: خير. گفت: اي بني اميه! خلافت را مانند گوي دست به دست بگردانيد. بخدايي كه ابوسفيان به آن قسم مي خورد ، من اميد داشتم خلافت به شما برسد و ميان فرزندان شما موروثي گردد.

2ـ ابن ابي الحديد مي گويد : اصحاب ما فقط به فسق معاويه اكتفا نكرده اند ، بلكه معتقدند كه معاويه ملحد و بي دين است و اعتقادي به نبوت پيغمبر نداشته است. بعد از قول مطرف بن مغيره نقل مي كند كه: شبي با معاويه نشسته بود كه به معاويه پيشنهاد داد تا نسبت به بني هاشم مهربان باشد و از بيت المال سهم بيشتري براي آنان در نظر بگيرد. چون هيچ خطري از ناحيه آنها متوجه حكومت نخواهد شد و از سوي ديگر نامت را بر سر زبان ها خواهد انداخت.

معاويه پاسخ داد : هرگز هرگز! ابوبكر و عمر آمدند و رفتند و يادي از آنها باقي نماند ، اما ابن ابي كبشه (منظور پيامبر (ص) بود) همه روزه پنج بار با صداي رسا نامش به هنگام اذان برده مي شود و مي گويند : اشهد ان محمد رسول الله و بعد از نام محمد! چه عَلَمي و كدام نامي باقي خواهد ماند؟ و من تا نام محمد را همچون وجودش دفن نكنم دست بردار نيستم.

3ـ و يزيد نيز مانند اجدادش ملحد و بي دين بود و هيچ اعتقادي به دين و احكام آن نداشت و معهذا است كه وقتي سر مبارك امام حسين(ع) را در مقابلش قرار داده بودند ، اين اشعار كفر آميز را در جمع مسلمانان انشاء نموده است :

لعبت هاشم بالملك فلا

 خبر جاء و لا وحي نزل

يعني بني هاشم با پادشاهي بازي كردند وگرنه نه خبري از رسالت بود و نه وحي نازل شد.

و بعد به دفاع از اجداد مشرك خود مي پردازد و مي گويد : بزرگان بني هاشم را كشتيم و آن را به حساب جنگ بدر گذاشتيم. اين روز در مقابل آن روز.

و امام حسين(ع) نيز اعلام فرمود: اي مردم آگاه باشيد كه طايفه بني اميه و عمالش ملزم به طاعت شيطان شدند و اطاعت خداي رحمان را ترك نمودند و بر روي زمين به فساد مشغولند.

و لذا ملاحظه مي فرماييد كه : افكار بني اميه افكار شيطاني و انديشه و فكر امام حسين(ع) انديشه  رحماني و الهي است. پس امام حسين(ع) نقش و رسالتي را بر عهده گرفت كه همه ي پيامبران داشته اند و لذا هر كسي كه حامي دين خدا باشد و به ترويج توحيد ، معاد ، نبوت شناخت انسان و هستي بپردازد ، قطعا ماندگار در تاريخ خواهد بود. همچنانكه : نوح(ع) ، ابراهيم(ع) ، عيسي(ع) و اصحاب كهف و محمد(ص) ماندگار در تاريخ شدند و اين وعده خداوند است كه فرمود : اوفوا بعهدي اوف بعهدكم.

و در جاي ديگر فرمود : ان ينصركم الله فلا غالب لكم.

اگر چه جسم خاكي امام حسين(ع) و اصحاب مظلومش چون از خاك برآمد به خاك تعلق گرفت ، اما دين و اهداف و راه امام حسين(ع) زنده و جاويد است.

به تعبير امام علي(ع) : اعيانهم مفقوده و امثالهم في القلوب موجوده.

پس امام حسين(ع) زنده است ، چون اسلام و توحيد زنده است.

3- احياي مباني سياسي اسلام با پويايي و ماندگاري نهضت عاشورا

در يك نگاه كلي مكتب اسلام بر پايه سه عنصر اساسي بنا نهاده شده است :

الف : عنصر تكوين كه همان عقل خدا دادي است و عقل مسئوليت خطير برنامه ريزي بر اساس زمان و مكان ، درك كليات ، فهم و شناخت دين و توحيد و هستي شناسي و انسان شناسي را بر عهده دارد.

ب : دومين عنصر ، عنصر تشريع است كه مسدوليت وضع « قوانين » سياسي ، اجتماعي ، مدني ، اخلاقي و بين المللي را بر عهده دارد و اين مسئوليت بر عهده كتاب ( قرآن ) و سنت ( قول ، فعل و تقرير ) معصوم(ع) مي باشد.

ج : عنصر سوم ، رهبري است كه مهمترين بخش دين اسلام محسوب مي گردد و در مكتب اسلام چيزي به اندازه رهبري و نقش آن بعد از توحيد تأكيد نشده است. چرا كه پرورش و به فعليت در آوردن عقول و تفسير كتاب و سنت و اجراي آن بر عهده رهبري است و پيشوايان الهي اساس دين و محرم اسرار خدايند و هيچ كس صلاحيت پيشوايي جامعه بشري را ندارد مگر اينكه منصوب از جانب خداوند ( و يا تأييد از جانب معصوم ) باشد و از ديدگاه مكتب اسلام و همهي كارشناسان مذهبي عالم ، شخصي كه مسئوليت رهبري جامعه را بر عهده مي گيرد بايد داراي شرايط ذيل باشد : دانشمند و قانون دان باشد و بيش از همه به قوانين احترام گذاشته و تابع آن باشد. اهل فسق و فجور نباشد. از ترس ، بخل ، خود پسندي ، طمع ، هوا و هوس بدور باشد. شجاع ، مدير و مطيع فرمان الهي بوده و ضمن تهذيب نفس ، متخلص به اخلاق الهي باشد.

دليل اينكه رهبران الهي بايد متصف به صفات حميده بوده و از صفات رذيله بدور باشند اين است كه : موضوع انسان ، موضوع مهم است. پس اگر كسي حايز صفات فوق نباشد ، صلاحيت رهبري جوامع انساني را ندارد. چرا كه تفكر چنين افرادي ، تفكر حيواني است ، بقول شاعر :

ذات نا يافته از هستي بخش

كي تواند كه شود هستي بخش

معهذا نهضت عاشورا جايگاه رفيع رهبري را ، در نظام سياسي اسلامي به روشني تبيين فرموده است و از حكومتي كه صاحب تمام صفات رذيله بوده پرده برداشت. حكومتي كه به كوچكترين اصول اخلاقي و ديني پايبند نبوده است.

و لذا شيعيان  و آزاد مردان جهان از دو جهت در سول تاريخ به ترويج افكار امام حسين(ع) پرداختند : يكي به لحاظ اينكه امام حسين(ع) از هر جهت داراي صلاحيت رهبري جامعه بود. ديگر اينكه امام حسين(ع) بر اساس روايات مسلمي كه از پيامبر الهي وارد شده است به عنوان پيشواي اهل عالم برگزيده شده بود و مسلمانان قرن ها با همين اعتقادات حقه زندگي كردند و مي كنند و اين يعني ماندگاري.

4- رابطه احياي احكام اسلامي پويايي و ماندگاري نهضت عاشورا

قوانين اسلام ، مترقي ترين و حيات بخش ترين قوانين در راستاي تحقق بخشي به اهداف انساني است. چرا كه دستورات و قوانين آن از جانب خداوند بوده و خداوند هم به تمام خواست هاي معنوي و مادي انسان ها آگاهي كامل دارد. بنابراين قوانيني در پيش روي افراد جامعه قرار مي دهد كه طاقت اجراي آن ميسر باشد. اما يادآوري اين نكته ضروري است كه : هيچ قانون مترقي در جامعه به منصه ظه ور نمي رسد. مگر اينكه رهبري ناب و صاحب صفات حميده ( كه مكتب اسلام بر مي شمارد ) رهبري و اجراي قوانين را بر عهده گيرد و ملت ناب و با فرهنگي كه مطيع قوانين الهي باشند و درخدمت مكتب قرار گيرند.

همانطور كه بيان شد در نظام اسلامي رهبري اساسي ترين نقش را در تحقيق اهداف اعتقادي ، سياسي و حقوقي و ايجاد امنيت را در جوامع بشري بر عهده دارد. به همان نسبتي كه جامعه با وجود رهبري عادل و فهيم و آگاه و... به تعالي ، تكامل و رشد دست مي‌يابد‌، اگر زمام جامعه به دست رهبري فاسد‌، قانون‌شكن‌، مستبد و حريص به مال دنيا و اسير هوا و هوس بافتد. بطور سهمگيني در مسايل اخلاقي و فضايل انساني و اجتماعي سقوط خواهد كرد.

نمونه بارز آن در عصر ائمه معصومين(ع) و بخصوص در عصر امام حسين(ع) كسي زمام امور مسلمانان را در دست گرفته كه به هيچ صراطي مستقيم نبود.

و دگرگوني و انحراف بزرگي در مسايل حقوقي، اخلاقي و اجتماعي بوجود آمده بود. به عباراتي محكم ترين سدي كه بني اميه در مقابل خود احساس مي‌كرد‌، دين بود. از اينرو تمام تلاش خود را بكار بست تا دين زدايي كرده و نگذارد احكام نوراني اسلام ، چاشني زندگي مسلمانان گردد و براي اينكه بتواند سايه پليد خود را بر سر مسلمانان افكند بايد موتور حركت جامعه (دين) را از كار بياندازد.

دليل دين‌زدايي بني اميه هم روشن بود چرا كه علف‌هاي هرز از مزبله‌ها مي رويند و لذا امام حسين(ع) با قيام خود به احياي اصيل ترين ركن مكتب كه مايه سعادت و امنيت محسوب مي شد پرداخت. ايثار و فداكاري را بر سكوت و نشستن ترجيح داد.

و فرمود : خداوندا ! تو آگاهي كه آنچه به دست ما صورت پذيرفت نه در طمع كسب قدرت و پادشاهي بود و نه در طلب ثروت و مال بلكه ما خواستيم نشانه هاي راه دينت را ارايه دهيم ( مفاسد را ) در شهر هاي تو اصلاح كنيم و يا من المظلومون ، من عبادك و بعمل بفرايضك و سننك و احكامك. ( اي خداي بزرگ ) باشد كه بندگان مظلوم تو روي آسايش و امنيت ببينند و آسوده خاطر به طاعت تو برخيزند ما مي خواهيم فرايض و سنت پيامبر و احكام تو را اجرا كنيم.

و در جاي ديگر فرمود : مردم ! آگاه باشيد كه بني اميه طاعت و بندگي شيطان را پذيرفته و طاعت خداوند رحمان را ترگ گفتند.

و اظهر و الفساد و عطلوا الحدود و احلوا حرام الله و حرموا حلاله.

و فساد را در زمين ظاهر كرده و حدود خداوند را تعطيل نموده و حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال نمودند.

و نتيجه اينكه رابطه احياي احكام اسلامي با ماندگاري نهضت عاشورا كاملا روشن است چرا كه قيام عاشورا به جهت احياي امر به معروف و نهي از منكر و اصلاح جامعه بر اساس سنت پيامبر و امام علي (ع) در راستاي اجراي حدود تعطيل شده الهي و جلوگيري از ظلم و ستم بوده است. از اينرو مگر ممكن است ، نام مصلح و مدافع قانون كه تا سر حد نثار خون خويش پيش رفته ماندگار در قلب انسان ها نباشد؟!

سخنان رسول خدا(ص) و ماندگاري نهضت عاشورا

يكي از دلايل بقاي نهضت حسيني سخنان رسول خدا(ص) درباره شخصيت والاي امام حسين(ع) مي باشد. چرا كه در طول تاريخ ميلياردها مسلمان احترام خاصي براي گفتار پيامبر(ص) قائلند و بر اساس فتاوي فقهاي تسنن و تشيع ، اطاعت از قول و فعل و تقرير رسول خدا(ص) فرض و واجب است و تخلف از آن حرام و جرم و اين فرمان قرآن كريم است كه اطاعت از رسول خدا (ص) را واجب شمرد. «من يطيع الرسول فقد اطاع الله...» و تصريح فرموده «و ما ينطق عن الهوي ان هوالا وحي يوحي»

يعني هر سخني كه از لبان دُرربار رسول خدا (ص) انشاء گردد ، تراوش يافته از منبع لا يزال وحي مي باشد و اطاعت از گفتار و كردار رسول خدا (ص) مساوي است با اطاعت فرمان خداوند و از سويي نه تنها قرآن كريم رهبران بعد از رسول ، يعني علي و آل علي (ع) كوتاهي نفرموده بلكه محبت و حب به آنان را واجب شمرده است. « قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده في القربي » اين فرمان الهي نه تنها بر امت پيامبر(ص) واجب است بلكه بر شخص پيامبر (ص) واجب است كه علي و آل معصومش(ع) را دوست بدارد و به آنان عشق بورزد و لذا رسول خدا (ص) با الهام از فرمان خداوند با جديت فراوان به معرفي امام علي(ع) و فرزندانش پرداخته است كه بخشي از آن معرفي به شرح ذيل مي باشد :

1ـ از امام علي (ع) نقل است كه فرمود : رسول خدا (ص) روزي دست حسن و حسين (ع) را گرفت و فرمود : من احبني و احب هذين و أباهما و أمهما كان معي في در حتي يوم القيامه.

2ـ و يا فرمود : حسين مني و انا من حسين احب الله من احب حسينا.

3ـ ابوسعيد خدري از رسول خدا (ص) نقل كرد كه حضرت فرمود : الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنه.

4ـ و نيز رسول خدا (ص) فرمود : لعلي و فاطمه و الحسن و الحسين اني سلم لمن سالمتم و حرب لمن حاربتم.

سلمان فارسي مي گويد : ديدم حسين در دامن پيغمبر نشسته بود و رسول خدا (ص) درباره اش فرمود :

انت السيد ابن السيد و ابوالسادات و انت الامام ابن الامام ، ابوالائمه انت الحجه ابن الحجه ابولحجج ، تسعه من صلبك و تا سعهم قائمهم.

تو آقا و سرور ، پسر و پدر سروراني و تو امام و پسر امام و پدر پيشواياني و تو حجت و پسر حجت و پدر نه پيشوايي كه نهم آنان قايم مي باشد.

جزييات قيام به فرمان رسول خدا (ص) بوده است

در سند هاي تاريخي از منابع تشيع و تسنن آمده كه امام حسين (ع) با الهام مستقيم از سخنان رسول خدا (ص) قيام خويش را در مقابل حكومت فاسد و ديكتاتور يزيد آغاز نموده است يعني حتي جزييات كار نهضت مورد دقت و ارزيابي قرار گرفته بود.

اما در پاسخ برادرش محمد حنفيه كه حضرت را از رفتن به كوفه منع كرده بود فرمود : رسول خدا (ص) را در خواب و بيداري ديدم كه فرمود :

يا حسين ! اخرج الي العراق فان الله قد شاء ان يراك قتيلا.

اي حسين ! بجانب عراق كوچ نما همانا خداوند مي خواهد تو را شهيد ببيند.

محمد حنفيه عرض كرد : لااقل زن و بچه ها را با خود همراه نكن. حضرت فرمود : از جدم (ص) پيرامون زن و فرزندانم پرسيدم :

فقال (ص) ان الله قد شاء ان يراهن سبايا

فرمود : خداوند مي خواهد آنان را اسير ببيند.

و چنان اين محاسبه دقيق است كه رسول خدا (ص) وعده فرمود : كه هرگز خون امام حسين (ع) پايمال نخواهد شد. رسول خدا (ص) فرمود :

ان في القتل الحسين (ع) حراره في القلوب المومنين لن تبردا ابدا.

همانا با شهادت امام حسين (ع) حرارتي در قلب هاي مؤمنان بوجود خواهد آمد كه هرگز به سردي نخواهد گراييد.

پس يكي از دلايل و راز ماندگاري نهضت عاشورا سخنان نغز رسول خدا (ص) است ، درباره امام حسين (ع) كه آن بيانات ارزنده رفته رفته در جان مردم كارگر افتاد و مسلمانان در طول تاريخ به آن استناد مي كردند و مي كنند.

لذا مورخان نوشته اند : پس از شهادت امام حسين (ع) سر مبارك آن حضرت را روي طبقي گذاشتند و نزد ابن زياد آوردند و عبيدالله شادي مي كرد و با چوبي كه در دست داشت بر لب و دندان آن حضرت مي زد.

زيدبن ارقم كه از صحابه رسول خدا (ص) بود گفت : اي پسر زياد ! چوب خود را بردار كه به خدا سوگند مي ديدم رسول اكرم (ص) اين لب و دهان را مكرر مي بوسيد ، اين جمله را گفت و به گريه افتاد و بعد افزود : اي پسر مرجانه ! به خدا سوگند پيامبر (ص) حسين را روي زان و نشانده و شنيدم كه فرمود :

خدايا اين امانت من است كه به تو و به مؤمنان مي سپارم تا چگونه با او رفتار نمايند.

پس ملاحظه فرموديد كه مسلمانان حتي در مجلس عبيدالله به حديث پيامبر (ص) در حقانيت و عظمت امام حسين (ع) استناد كردند.

شخصيت امام حسين (ع) و پويايي و ماندگاري نهضت كربلا

1- امام حسين(ع) جلوه نور خداست

يكي ديگر از دلايل ماندگاري نهضت حسيني اين است كه امام حسين (ع) از انوار الهي و از جلوه هاي رحماني و عدل قرآن و قرآن ثاني است.

پس همانطور كه خداوند ماندگار در تمام عصر ها است و هرگز فاني نمي شود ( كل من عليها فان و يبقي وجه ربك ذوالجلال و الاكرام ) وجود نازنين امامان معصوم (ع) نيز وجه الله مي باشد. در دعاي شريف ندبه مي خوانيم : اين وجه الله الذي يتوجه اليه. و وجه الله همواره ماندگار در روح زمان است و هرگز محو نخواهد شد. اگر چه جسم آنان به خاك تعلق مي گيرد اما روح و اهداف آنان ماندگارند ودر زمان تصرف دارند. مانند : نوح ، ابراهيم ، موسي ، عيسي (ع) و حضرت محمد (ص).

واز ديگر سو خداوند نور آسمان ها و زمين است. « الله نور السموات و الارض » آيا كسي مي تواند نور خداوند را خاموش كند؟! هرگز : « يريدون ليطفيوا نورالله بافواههم و يأبي الله الا ان يتم نوره. » و امامان معصوم (ع) از نور خدايند.

امام صادق (ع) فرمود : والله من نورالله كشعاع الشمس من الشمس

سعيد بن خبير از ابن عباس نقل كرد كه گفت : از رسول خدا شنيدم كه به علي (ع) فرمود : خلقت انا و انت من نورالله. 

من و تو از نور خداوند آفريده شديم.

ابوخالد كابلي مي گويد : از امام باقر (ع) پيرامون تفسير آيه 8 سوره تغابن ( فآمنوا بالله و رسوله و النور الذي انزلنا و الله بما تعلمون خبير ، با خدا و رسولش و نوري كه فرستاده ايم ايمان آوريد و خداوند به آنچه كه انجام مي دهيد آگاهست ) پرسيديم : امام (ع) فرمود : اي ابا خالد بخدا سوگند كه آنان همان نور خدايند كه فرو فرستاد. به خدا آنان نور خدا در آسمان ها و زمين مي باشند.

پس همانطور كه نمي توان نور خدا را خاموش كرد. هرگز نمي توان نور ائمه معصوم (ع) و نور عاشورا را خاموش كرد. امامان معصوم (ع) عدل قرآن و قرآني ثاني مي باشند و خداوند اراده فرمود كه حافظ قرآن باشد. ( انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون ) و ائمه معصوم (ع) اراده خداوند و محرم اسرار حق در روي زمينند و برگزيدگان و منصوبان حقند و لذا اراده خالق حكيم بر ماندگاري علي و آل علي (ع) مي باشد.

2- شخصيت عرفاني امام حسين (ع) و ماندگاري نهضت

بخشي از ولايل ماندگاري نهضت عاشورا مرهون بعد شخصيت عرفاني امام حسين (ع) است. چرا كه حضرت سيدالشهداء عارف كامل و فناي في الله و مطيع محض ذات ربوبي بوده است. او داراي روحي لطيف و قلبي خاضع ، خاشع و مملو از مهر و محبت و عشق الهي بود. او همواره با دست عقل به عالم ملكوت مي نگريست و هر مشكلي كه بر سر راهش قرار مي گرفت ، رضاي خداوند را بر هر چيزي مقدم مي داشت. امام حسين (ع) عاشق رب الارباب بود. آن حضرت خداوند را در جاي جاي زندگي اش حس مي كرد و مي گفت :

اگر بر ديده مجنون نشيني 

 بجز از خوبي ليلي نبيني

من كيم ليلي، ليلي كيست؟ من

ما يكي روحيم اندر دو بدن

او جز خدا نمي ديد و جز براي خدا سخن نمي گفت و جز براي خدا كاري نمي كرد.

دعاي عرفه معرف بخشي از مكنونات آن حضرت در بعد عرفاني است و آن چنان ژرف و عميق سخن مي گويد كه جز معشوق نمي بيند.

( اي خداي من ) تويي كه انوار ( تجليات جمال ) خود را در دلهاي دوستانت تاباندي تا تو را شناختند و تو را به يكتايي ستودند.

( اي خداي مهربان ) تو بيگانگان را از دل عاشقانت زدودي ، تا جز ( وجود بي همتايت ) دوست و پناهي نگيرند...

ماذا وجد من فقدك و ما لذي فقدك من وجدك.

آنكه تو را ندارد چه دارد ؟ و آنكه تو را دارد چه ندارد ؟

لقد خاب من رضي دو نك بدلا و لقد خسير من بغي عنك متحولا.

آنگه ديگري را بجاي تو برگزيند ناكام است و كسي كه از تو رو برتابد زيانكار مي باشد.

كيف يرجي سواك و انت ما قطعت الاحسان.

چگونه بغير تو اميد داشته باشند با اينكه احسانت را قطع نفرمودي ؟

و در مكه ( و در آستانه حركت به جانب كربلا ) خطبه اي ايراد مي فرمايد و در آن خطبه چنان محو در جلال رحماني مي شود كه جز رضاي معشوق نمي بيند و به پيشگاه معبود عرض مي كند.

رضي الله رضانا اهل البيت.

خشنودي خداوند ، خشنودي ما اهل بيت مي باشد.

و امام حسين (ع) در آخرين دقايق حيات طيبه اش ، چشم ها را به آسمان دوخته و گفت :

الهي رضا برضايك ، صبرا علي بلايك لا معبود سواك.

الهي ! خشنودم به خشنودي تو و بر بلاهايت صابرم و معبودي غير ذات پاكت وجود ندارد.

ملخص كلام اينكه ، شخصيت عرفاني امام حسين (ع) مدد قابل توجهي بر ماندگاري نهضت عاشورا نموده است. چرا كه عرفان مرز نمي شناسد. دليلش اين است كه عرفان ، با دل و عشق بازي و فنا شدن در دريا سر و كار دارد و وقتي قطره با دريا سر و كار پيدا نمايد دريا شده و ماندگار خواهد شد.

قطره گر با درياست درياست

 ورنه او قطره ، دريا درياست

و لذا كسانيكه عشق بازي و سير و سلوك را از مكتب امام علي (ع) و امام حسين (ع) آموختند و از شاگردان اين خاندان محسوب مي گردند ، ماندگار در تاريخ شدند و ياد و نام آنان بلند آوازه گشت.

3- مقام عبادي امام حسين (ع) و پويايي و ماندگاري نهضت

گاهي فعل و يا عنوان به فاعل فعل شخصيت و قداست مي بخشد مثلا فردي كه هيچ نام و نشاني با بذل و بخشش و يا با عبادت و زهد ، شهره خاص و عام مي شود. اينجا اين فعل است كه به فاعل اعتبار بخشيده است.

اما گاهي قصه بر عكس است يعني فاعل به فعل و عملي ، عزت و افتخار مي دهد. مانند اين سخن رسول خدا (ص) كه درباره علي (ع) فرمود : ضربه علي في يوم الخندق افضل من عباده الثقلين.

و با اين گفته صعصعه بن صوحان كه وقتي امام علي (ع) پس از عثمان به خلافت ظاهري دست يافت گفت : اي پسر ابوطالب ! تو با قبول خلافت به آن زينت بخشيدي و جلال دادي و مقامش را بالا بردي ولي خلافت به تو رفعت نداد و مقام تو را بالا نبرده است. خلافت به تو نيازمندتر است تا تو به خلافت.

در اين دو مثال اين نتيجه بدست مي آيد كه : اين عظمت و مقام امام علي (ع) بوده است كه به فعل قداست بخشيده است و لذا اگر چه كربلا و حوادث ناگوار آن در سر زبان ها جريان دارد و نام امام حسين (ع) را ماندگار در تاريخ نموده است. اما هرگز نبايد از شخصيت و مقام عرشي فاعل آن غافل شويم در واقع اين طهارت و نجابت و عظمت فاعل بوده است كه كربلا را ماندگار نموده است كه يكي از آن مقامات امام حسين (ع) مقام عبادي آن حضرت مي باشد ، عبادت و بندگي سراسر وجود حضرت را پر كرده بود.

ابوالفداء مي نويسد : حسين (ع) در هر شب و روز هزار ركعت نماز مي گزارد.

ابن عبدربه مي نويسد : به علي بن حسين گفتند : چرا پدرت كم اولاد بود ؟ فرمود : اين مقدار هم عجيب است. چرا كه هر شب هزار ركعت نماز مي خواند.

قال مصعب بن عبدالله : حج الحسين (ع) خمسا عشرين حجه ماشيا.

مصعب بن عبدالله گفت : امام حسين (ع) 25 سفر با پاي پياده حج بجا آورد.

زمخشري مي گويد : حسين بن علي (ع) را ديدند كه خانه خدا را طواف مي كند و آنگاه به مقام مي رود و نماز مي گزارد و آنگاه گونه اش را بر مقام مي نهد و مي گويد : بنده ناچيز  و گداي تو و مسكين تو به درگاهت آمده است ، اين جملات را بار ها تكرار كرد. پس بخشي از ماندگاري نهضت عاشورا بر مي گردد به شخصيت عبادي امام حسين (ع).

4- سيره اخلاقي امام حسين (ع) و پويايي و ماندگاري عاشورا

اخلاق از خلق است و آن بر دو گونه است : اخلاق مثبت و صفات منفي و سيره اخلاقي شامل : شجاعت ، سخاوت ، عفو ، گذشت ، فروتني و حسن معاشرت اجتماعي و دوري از تكبر ، حسادت ، بخل و عجب مي گردد و امام حسين (ع) داراي برجسته ترين مراتب اخلاقي بوده است.

بطوريكه خاص و عام منش و سيره اخلاقي آن حضرت را تحسين مي نمودند. همانطور كه گفته شد از اسرار ماندگاري كربلا بر مي گردد به سيره اخلاقي آن حضرت كه ما به بخشي از آن منش ستوده اشارت خواهيم نمود : حسن بصري مي گويد : حسن بن علي (ع) سروري زاهد ، پاكدامن ، نيكوكار ، خير خواه و خوش اخلاق بود.

ابن شهر آشوب آورد : روزي امام حسين (ع) از اسامه بن زيد كه مريض بود ، عيادت فرمود ، اسامه گفت : وا مصيبتا ! امام (ع) با حالت مهربان پرسيد : اي برادر غم اندوه ات چيست ؟ گفت : ديوني دارم كه بايد بپردازم و مبلغ آن 60 هزار درهم مي باشد. امام حسين (ع) فرمود : نگران نباش من تمام آن بدهي را بر عهده مي گيرم.

امام حسين (ع) با تام عنوان ها و شخصيت و عظمتي كه به لحاظ حسب و نسب داشت اما در معاشرت و روابط اجتماعي بسيار فروتن بود.

روزي آن بزرگوار بر مساكين مي گذشت كه دامن پهن كرده غذا را بر آن نهاده و مي خوردند و امام (ع) كه بر آنان مي گذشت سلام كرد و آنان نيز امام (ع) را به غذا دعوت نمودند. آن حضرت با كمال تواضع در كنار آنان نشست و با آنها غذا خورد. آنگاه فرمود : من دعوت شما را پذيرفتم ، حال نوبت شما است كه دعوت مرا بپذيريد. لذا مساكين را به خانه دعوت فرمود و به آنان طعام داد و مبالغي هم وجه نقد به آنها بخشيد.

امام حسين (ع) مرد دين ، آزادگي ، جوانمردي ، طهارت ، غيرت ، اخلاق ، عفت ، تقوا ، حلم ، شجاعت ، سخاوت و تواضع بود. يعني تمام آن چيز هايي كه بايد يك انسان كامل داشته باشد دارا بوده است. به عبارتي همه آن چيز هايي كه جوامع بشر براي رشد ، سعادت ، تربيت ، پرورش ، بالندگي و عزت خويش نياز داشت در امام حسين (ع) جمع شده بود. در واقع امام حسين (ع) روح ، شرف و عزت جامعه محسوب مي شد.

بنابراين اگر چه كربلا توجه جامعه را بيشتر معطوف به امام حسين (ع) داشت اما اگر واقعه كربلا هم نبود باز جا داشت كه در طول تاريخ جامعه توجه خويش را به شخصيتي همچون امام حسين (ع) معطوف دارد و در فراق او اشك بريزد. پس يكي از دلايل ماندگاري نهضت حسيني بر مي گردد به مقام والاي اخلاقي و عبادي و عرفاني امام حسين (ع).

نوع مبارزه امام حسين (ع) و پويايي و ماندگاري نهضت عاشورا

همانطور كه گفته شد عوامل بسياري دست به دست هم داده تا نهضت حسيني (ع) ماندگار در ذهنيت و افكار تاريخ گردد. يكي از اسرار ماندگاري نهضت عاشورا شيوه مبارزه امام حسين (ع) بود. يعني انتخاب شيوه مبارزه امام حسين (ع) ، نقش اساسي در ماندگاري نهضت عاشورا ايفا نمود كه بخشي از آن بشرح ذيل اشاره خواهد شد :

1- مبارزه با مركز فساد

امام حسين (ع) با الهام از آيه شريفه « قالت ان الملوك اذا دخلوا قريه أفسدوها و جعلوا أعزه أهلها أذله » گفت : « پادشاهان وقتي به دياري وارد مي شوند ، آنجا را به فساد و تباهي كشند ، عزيزان آن ديار را ذليل گردانند. » به فراست دريافت كه مركز فساد و توطئه حكومت بني اميه ( و اكنون يزيد ) است و مردم از دست اين جرثومه فساد به تنگ آمده و زجر مي كشند. از اين رو ، از كار هاي جانبي دست كشيده و با شيطان بزرگ به مقابله برخاست و لذا در مجلسي وليد بن عتبه در مدينه ، نخست به معرفي شخصيت الهي خويش مي پردازد و مي فرمايد :

ما از خاندان وحي مي باشيم كه فرشتگان در خانه ما رفت و آمد مي كنند و دين توسط ما نشر يافته و تا قيامت استمرار دارد.

و در ادامه مي افزايد : يزيد رجل فاسق شارب الخمر معلن فسق و قاتل نفس المحترمه فمثلي لا يبايع مثله. يزيد مردي فاسق و شراب خوار است كه علنا مرتكب فسق و گناه كبيره مي شود و قاتل مؤمنان و انسان هاي بي گناه است. پس فردي چون من با مثل يزيد فاسق و قاتل بيعت نمي كند.

و وقتي در همان مجلس مروان آن دشمن ديرينه اسلام به امام (ع) عرض كرد : اگر با يزيد بيعت كني به نفع دنيا و آخرت توست فرمود : انا لله و انا اليه راجعون و علي الاسلام السلام اذ قد بليت الامه براع مثل يزيد. لقد سمعت جدي رسول الله يقول : الخلافه محرمه علي آل ابي سفيان. فرمود : بايد فاتحه اسلام را خواند آنگاه كه امت اسلام به حاكم و سلطاني مانند يزيد مبتلا گردد. من از جد رسول خدا (ص) شنيدم كه فرمود : خلافت بر فرزندان ابوسفيان حرام شده است.

و يا فرمود : اي مردم ! اگر كسي سلطان جايري را كه سنت الهي را تعظيل نموده و عهد خدا را شكسته و به بندگان خدا ظلم روا دارد ،  با زبان و عمل خود مخالفت نكند ، خداوند در روز قيامت او را با همان سلطان در دوزخ قرار مي دهد و افزود : اي مردم آگاه باشيد كه بني اميه طاعت خدا را رها كرده و به بندگي شيطان پرداخته است.

ملاحظه فرموديد كه نوع مبارزه امام حسين (ع) شباهت كامل داشت با شيوه مبارزه حضرت ابراهيم ، موسي ، عيسي (ع) و حضرت محمد (ص) و همچنين اصحاف كهف چرا كه آنان هرگز به مسايل جانبي اكتفا نكردند ، بلكه با مركز فساد و ظلم و كفر خود را روبرو نمودند ، براي اينكه اگر عامل استبداد و شيطان بزرگ مورد هدف قرار گيرد و رجم شود ، بنفع دين و امت است و مبارزه با شيطان بزرگ و شرك يعني ماندگاري همچنانكه پيامبران نامشان بلند آوازه و ماندگار گرديد.

2- شفاف‌‌سازي نهضت عاشورا و ماندگاري

يكي از دلايل جاودانگي نهضت عظيم كربلا ، شفاف‌سازي قيام براي آيندگان بود. امام حسين(ع) وقتي نهضت عظيم علوي را آغاز نمود ، پيش از هر چيز ماهيت انقلاب خويش را بنحو روشن بيان فرمود و تصريح كرد كه با چه مسجمه ظلم و تباهي مبارزه مي كند و براي چه كسي و در راستاي نجات چه چيزي بپاخاسته است و حتي تاكتيك نهضت و نوع روشي كه بايد بكار گرفته شود را بيان داشت. پس اين پنج عنصر اساسي در نهضت امام حسين (ع) بطور شفاف بيان گرديد. بنابراين در نهضت كربلا هيچ چيز مبهمي وجود نداشت تا كسي در آينده بر امام (ع) خورده گيرد.

و لذا فرمود : ماهيت نهضتم بر پايه مباني اسلامي و اهداف قيام اجراي قوانين اسلامي و نابودي حكومت فاسد اموي و بر پايي حكومت عدل علوي است و تاكتيك نهضتم امر به معروف و نهي از منكر در راستاي اصلاح جامعه و نجات مردم از ظلم و استبداد و بي عدالتي و روش قيامم همان سيره پيامبر (ص) و امام علي (ع) مي باشد.

و اين مطالب مهم را در پاسخ محمد حنفيه و طي وصيتي باو فرمود : ( اني لماخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظلما ، اني خرجت لطلب اصلاح امته جدي و اريد ان آمر بالمعروف و نهي عن المنكر و اسير بسيره جدي و ابي علي بن ابي طالب.)

و در بيان ديگر و در مكه چنين مي فرمايد:

( اللهم انك تعلم انه لم يكن ما كان منا تنافسا في سلطان و لا التماسا من فصول الحطام و لكن لنرد المعالم من دينك و نظهر الاصلاح في بلادك و يا من المظلومون من عبادك و يعمل  بفرايضك و سننك و احكامك ).

خداوندا ! تو آگاهي كه آنچه به دست ما ( در جامعه ) صورت پذيرفت نه در طمع كسب قدرت و پادشاهي بود و نه در طلب ثروت و مال. ما خواستيم نشانه هاي راه دينت را ارايه دهيم ( و مفاسد را ) در شهر هاي تو اصلاح كنيم ، باشد كه بندگان مظلوم تو روي آسايش و امنيت و آسوده خاطر به طاعتت برخيزد. ما مصمميم فرايض اسلام و سنت پيامبر (ص) و احكام الهي را اجرا نماييم.

حضرت در سخنان خويش به اساسي ترين نياز هاي بشري اشاره فرموده است. حال سخن بر سر اين است مگر ممكن است انقلابي در راستاي اساسي ترين خواست جوامع انساني اقدام كند ، اما ماندگار نباشد ؟ قطعا ماندگار در تاريخ خواهد شد.

3- دفاع از حقوق مردم و ماندگاري نهضت عاشورا

يكي از دلايل ماندگاري نهضت حسيني (ع) دفاع نهضت از حقوق از دست رفته مسلمانان بود. چرا كه اساسي ترين حقوق شهروندان وضع قوانيني متناسب با شيونات انساني و اجراي دقيق مفاد آن مي باشد. وقتي قوانيني در كشوري به اجرا در مي آيد به تمام حقوق افراد يك جامعه توجه شده است و جامعه به لحاظ : « سياسي ، حقوقي و قضايي ، اقتصادي و اعتقادي » در امنيت كامل قرار خواهد گرفت. اما حكومت اموي به كوچكترين مفاد حقوقي توجهي نداشت.

بنابراين ، دين ، اخلاق ، معاشرت ، قضاوت و امنيت مردم ، دستخوش طوفان خود خواهي هاي بني اميه گرديد و نهضت عاشورا به اساسي ترين خواست مردم توجه داشت و لذا امام حسين (ع) خطاب به مردم فرمود :

و اظهروا الفساد و عطلوا الحدود و استاثروا بالفي و احلوا حرام الله و حرموا حلاله و انا احق ممن غير.

اي مردم آگاه باشيد ! كه بني اميه فساد را بر روي زمين آشكار نمودند و حدود خدا را تعطيل و بيت المال را حيف و ميل نموده و در تصرف آن ، زياده روي كردند و حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام نمودند و من از هر كس ديگر به تغيير اين وضعيت شايسته ترم.

پس يكي از دلايل ماندگاري نهضت امام حسين (ع) رابطه آن با احياي حقوق از دست رفته مردم بوده است. از اين رو چاره اي براي وجدان هاي بيدار نبود الا اينكه از قيام عاشورا دفاع نمايند و آن را پاس بدارند.

4- شجاعت رهبري نهضت و ماندگاري

ابراز شجاعت دو گونه است : گاهي فردي داراي اعوان و انصار و يا سپاه و لشكري است كه با وجود آنان اظهار وجود و شجاعت مي كند. يعني اگر آنها را برداري و دور و برش را خلوت نمايي او هيچ است. اما گاهي شخص و يا شخصيتي از كمترين نيروي انساني وامكانات مالي برخوردار نيست ، اما مصمم و با اراده در مقابل زور گوترين و هولناكترين قدرت مي ايستد و از مكتب ، قانون عدالت و حقوق مردم دفاع مي كند و منظور ما از رشادت و شجاعت ، از مقوله دوم آن است كه امام خميني مثال بارز آن در انقلاب اسلامي ايران مي باشد و مثال حقيقي و بي دليل آن حضرت سيدالشهداء امام حسين (ع) است.

بدين توضيح كه امام حسين (ع) در حال بي ياوري ، در مقابل قدرت استكباري اموي قيام كرد. از هويت ديني و ارزش هاي انساني پاسداري نمود. امام (ع) راهي را برگزيد كه نزديكانش ، مانند : عبدالله بن عباس ، عبدالله جعفر و محمد حنفيه او را از قيام در مقابل يزيد منع مي كردند و مي گفتند : راه صواب اين است كه به كوه هاي يمن پناهنده شود تا آب ها از آسياب بيفتد ؟!

اما امام (ع) محكم و استوار در حال بي ياوري به جنگ كفر و نفاق رفت و مي فرمود : مرگ و قطعه قطعه شدن را مي پذيرم اما زندگي با ظالمين را هرگز. لا اري الموت الا السعاده و الحياه مع الظالمين الا براما !

و با فرمود : اگر دين جدم جز با كشته شدن من مستقيم نخواهد شد ، اي شمشير ها مرا در بر گيرد.

و امام حسين (ع) در حال بي كسي و با زخم هاي فراوان و در غربت و در حال محاصره دشمن تا دندان مسلح بي منطق ، مصمم ترين و زيباترين و روشن ترين پيام ها را به جهانيان ابلاغ فرمود و آن پيام قلب تاريخ را استوار و محكم نمود. به گونه اي كه ميليون ها انسان با الهام از همان شجاعت به قلب استكبار جهاني زدند و از هويت خويش دفاع نمودند.

انقلاب اسلامي ايران و ايستادگي ملت ايران در 8 سال دفاع مقدس نمونه بارز ان است.

5- شكيبايي امام حسين و نهضت عاشورا

يكي از دلايل ماندگاري نهضت عاشورا صبر و مقاومت امام حسين (ع) در قيام عظيم كربلا بود. اگر مصايب و شدايد كربلا بر كوه ها و فولاد فرود مي آمد آن را ذوب مي كرد اما آن دشواري هاي سهمگين در هيچ يك از مراحل قيام قادر نبود رهبري نهضت را از پاي در آورد و آن جناب را تسليم شرايط نمايد.

پيشواي آزادگان با اينكه تمام عرصه هاي سياسي و انساني بر او هجوم آورده و او عزيز ترين كسام خويش را از دست داده و زخم هاي فراواني برداشته بود ، اما هرگز صبر خويش را از كف نداد و راهي كه برگزيده نادم نبود و چون هدف و آرمان بزرگي را رهبري مي كرد مصايب و ناگواري ها برايش ناچيز بنظر مي رسيد.

در كامل ابن اثير آمده : در روز عاشورا امام حسين (ع) غير از زخم هايي كه از ناحيه تير انداز ها تحمل كرد ، 67 زخم بر بدن مباركش از شمشير و غير آن وارد شد كه 34 زخم از شمشير بود و امام در خطبه اي ( در مكه ) مي فرمايد :

براي من قتلگاهي معين شد كه در آنجا فرود خواهم آمد. گويا با چشم خود مي بينيم كه درندگان بيابان ها در سرزميني در ميان نواويس و كربلا اعضاي بدنم را قطعه قطعه و شكم هاي گرسنه خود را سير خواهند نمود.

بعد مي افزايد :

« رضي الله رضانا اهل البيت نصبر علي بلايك و يوفينا اجور الصابرين ».

« خشنودي خداوند ، خشنودي ما اهل بيت مي باشد و ما بر بلا و امتحان الهي صبر و مقاومت مي كنيم و پاداش صابران را به ما عنايت خواهد فرمود. »

و امام در آخرين دقايق حيات طيبه خود چشم ها را به آسمان دوخت و گفت :

الهي رضا برضايك ، صبرا علي بلايك ، لا معبود سواك.

الهي خشنودم به خشنودي تو و صبورم به بلاهايت و معبودي غير ذات پاكت وجود ندارد.

با توجه به مطالب فوق مشخص مي شود كه در مكتب اسلام بنحو عجيبي بر صبر تأكيد شده تا جايي كه صبر را به منزله سر براي ايمان تشبيه نمودند و فرمودند : همانطور كه بدن بدون سر فاسد مي گردد ، ايمان بدون صبر نيز تباه خواهد شد و از سوي ديگر خداوند وعده فرمود كه در كنار صابران خواهد بود. « ان الله مع الصابرين »

در روايات تأكيد شده كه سرانجام با صابرين است.

الصبر مفتاح الفرج ، صبر كليد پيروزي است.

و همين صبر و شكيبايي بود كه نهضت حسيني (ع) تار و پود بني اميه را در هم شكست و ملت ها را در طول تاريخ عليه مستكبران بسيج نمود. به مدت 1400 سال دل هاي اهل عالم را مسخر خويش نموده است. اين سنت الهي است كه صابران حق طلب را ماندگار در تاريخ نمايد و يا هر مقاومتي كه براي دفع ظلم و اجراي عدالت صورت پذيرد هرگز از ذهنيت تاريخ محو نخواهد شد.

پس شكيبايي رهبري نهضت عاشورا در طول قيام خونين در مقابل استكبار اموي براي هميشه نام نهضت را در سينه ستبر تاريخ حك نموده است. ( و لو كره المشركون ) امام حسين (ع) معلم بزرگ صابران است. كسي كه چهار برادر ، دو پسر ، برادرزاده ها و خواهر زاده ها در جلو چشمش شهيد شده و خود ده ها زخم بر بدن داشته و از سوي ديگر صداي شيون و ناله هاي زن و فرزندان خود را مي شنيد اما خم به ابرو نياورده و پيوسته خواهر و همسر و فرزندان خويش را به شكيبايي فرا مي خوانده است.

او صبر را خسته كرده اما صبوري را از كف نداده است. اي دو صد درود و سلام بر تو باد.

6- منظومه بودن نهضت عاشورا و ماندگاري

افرادي كه در نهضت كربلا حضور پيدا كردند. بگونه اي بودند كه همه نوع زيبايي ها را در خود فراهم نموده بودند و هر يك از مردان و زناني كه در كربلا ، خورشيد ولايت را همراهي مي كردند ، ستاره اي از ستارگان پر فروغ كاروان شهادت بودند كه بخشي از تابلوي زيباي عشق ، وفا و ايثار را پوشش دادند و چنانچه هر يك از انسان هاي شريف در تركيب تابلوي زيباي عشق بازي قرار نمي گرفتند ، تابلوي كربلا آن درخشش و زيبايي و ماندگاري لازم را در پي نداشت.

ملاحظه بفرماييد كه در نهضت حسيني از يك سو پسر پيامبر و سرور اهل بهشت و پيشواي اهل عالم رهبري قيام را بر عهده داشت و با جانثاري و عشق بازي و با لبان عطشان به شهادت رسيد و از سوي ديگر برادر رشيدش كه شهره در كمال ، جمال و وفا بود ، يعني حضرت ابوالفضل همراه 3 برادر ديگرش با همت در خور تحسين شربت شهادت نوشيد.

و از ديگر سو فرزند جوان امام حسين(ع) (علي اكبر) كه بلحاظ خلق و روش و اخلاق شبيه ترين فرد به رسول الله بود در حاليكه بدنش ارباً ارباً (قطعه قطعه) گرديد در جلو چشم پدر جان سپرد و همچنين كودك 6 ماهه يعني علي اصغر(ع) با لبان خشكيده روي دست پدر با تير حرمله گلويش دريده شد و همچنين قاسم بن حسن(ع) با آن جملات محكم و استوار و متين خود كه مرگ را در آن شرايط نا مناسب شيرين تر از عسل مي داند ، عواطف و شعور تاريخ را متوجه خويش نموده است.

بخصوص فرزندان زينب و عقيل كه نوجواناني بيش نبودند رشادت ها از خود نشان دادند و از سوي ديگر حبيب بن مظاهر 80 ساله و زهير بن قين و حر بن يزيد رياحي ، صفا و جلال خاصي به منظومه ي كربلا بخشيدند و رشادت غلام امام حسين (ع) بر ماندگاري تابلوي زيباي عاشورا كمك فراواني نموده است و در غل و زنجير قرار گرفتن امام سجاد (ع) و سخنان كوبنده اي آن حضرت و رشاد و دليري و صبر مادر وهب و فداكاري بي نظير زينب كبري و رباب و ام كلثوم و تحمل سختي هاي اسراي كربلا ، لحظه به لحظه بر زيبايي و شكوه تابلوي عاشورا و ماندگاري آن مي افزود و در كنار آن همه زيبايي و عشق بازي ، يك دختر خردسال بنام رقيه خاتون (ع) با تحمل شكنجه ها و گريه هاي يعقوب وار بر فراق پدر مظلومش و جان سپردن آن دردانه ي امام حسين (ع) در خرابه شام اين تابلوي زيبا را كامل مي كند و هر كسي كه به اين تابلو بصيرت نظر افكند و حزن ها و اندوه هاي آن را بنگرد بي محابا مجذوب آن مي گردد.

چنانچه يكي از آن افراد در منظومه ي كربلا حضور پيدا نمي كرد ، واقعه كربلا اينگونه زيبا و پر جذبه خود را نشان نمي داد و از سوي ديگر افكار و رفتار دوزخيان سياه دل اموي را به تصوير نمي كشاند و قساوت قلب آن سنگ دلان را نشان نمي داد. شايد به همين دليل بود كه زينب كبري واقعه كربلا را زيبا مي بيند او مي داند كربلا چه اثرات مثبتي بر تاريخ خواهد گذارد و لذا در پاسخ ابليس بالفطره عبيدالله مي فرمايد :

ما رايت الا جميلا ، من جز زيبايي در كربلا نديدم.

پس يكي ار دلايل ماندگاري كربلا منظومه بودن آن است كه آن تابلوي زيبا بيانگر ايثار ، عشق بازي مردان و زنان بزرگ تاريخ است.

 

از شما دوستانِ عزیزم در راسخون استدعا دارم ، این اشعار رو بخونید و پخش کنید ، ان شاءالله در ثوابش شریک باشید

 

روزهٔ کودکانه . نماز کودکانه . قرآنِ کودکانه
 

وبلاگ مجموعه اشعار بنده حقیر :

http://delsoroodeha.rasekhoonblog.com

جمعه 27 آذر 1388  4:50 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها